PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Saturday 27th April 2024

مراکش نیز دچار دگرگونی شد ولی ایران....
کورش گلنام


 

روز گذشته این خبر منتشر شد که ملک محمد ششم، پادشاه مراکش از خودکامگی خود دست کشیده، قدرت خود را کاسته و از این پس اختیار در بیشتر زمینه ها را به نخست وزیر "برگزیده" مردم و پارلمان مراکش واگذار نموده است. تاکید بر "نخست وزیر برگزیده مردم" از زبان شاه مراکش از اهمیت زیادی بر خوردار است زیرا تا پیش از این نخست وزیر و همه دیگر گردانندگان یلند پایه دولتی در گوشه وکنار مراکش با گزینش وفرمان او به کار می پرداخته اند. افزایش قدرت پارلمان مراکش تا بدانجا که امکان بررسی وبازرسی درباره هر یک از مقام های حکومت را داشته باشد نیز از اهمیت ویژه و مهمی برخوردار است. روشن است که این گونه دگرگونی های پایه ای، "سلطنت پادشاهی مطلقه" در مراکش را دیگراز میان برداشته و قدرت شاه را اندک تر و آن را مشروط و متکی به پارلمان وقانون اساسی خواهد نمود. از این رو به خوبی می توان شادی مردم مراکش (جز یک گروه تند روتر ناراضی)و پایکوبی و جشن آنان در خیابان ها پس از سخنرانی پادشاه مراکش را درک کرد ودریافت.

این سیاست ملک محمد ششم، نشان از دور اندیشی و درایت او و پیرامونیانش دارد زیرا واگذاری بخشی از قدرت و پای بند نمودن پادشاه و دولت به قانون و پذیرش حق مردم درگرینش ها  (نخست وزیر و نمایندگان پارلمان) در چنین زمانی که سرزمین های عربی دست خوش انقلاب و دگرگونی های گسترده شده اند، پیش گیری حساب شده و خردمندانه ای از بروز خیزش های گسترده مردم در مراکش وایجاد درگیری ها و خونریزی ها و سرانجام هم امکان سرنگونی حکومت پادشاهی مطلقه در آنجا است. این پس نشینی و تسلیم شدن خردمندانه شاه مراکش، کفه ترازو را به سود خواسته های زیر بنایی مردم دگرگون ساخته و اگر مردم نیز اندیشه هایی درست، دانایی وخرد ورزی به کار گیرند، می توانند پایه های دموکراسی را به خوبی در میهن خود بنا کنند. این دگرگونی های مهم در مراکش سبب شادمانی است و می باید برای مردم مراکش درراه بر پایی آزادی حقیقی و دموکراسی ای پایدار آرزوی پیروزی وپیشرفت داشت.

ولی در ایران ما

در ایران ما ولی شوربختانه در بر همآن پاشنه و با شدتی بد تر از گذشته می گردد. وضع کشور نابسامان است و همه وقت ربایندگان حق مردم، به درگیری ها و بحث و جدل هایی می گذرد که نه اندک سودی به حال مردم دارد و نه وضع اسفناک و هراسناک جامعه را درست می کند. آقایان هر کار که می خواهند می کنند. می دزدند، آدم ربایی می کنند، ترور می کنند(به شکل های گوناگون)، اهل اندیشه و اعتراض را به زندان وشکنجه می کشند واینک مدت زمانی است که شیوه تازه "قتل های زنجیره ای" در زندان ها را به کار گرفته و زندانیان را به بهانه های گوناگون از میان بر می دارند. اینک بارزترین این شیوه ها، فراهم نمودن زمینه های بیماری زندانیان، عدم رسیدگی پزشکی به آنان و به جای آن ضرب وشتم زندانی بیمار و به قتل رساندن اوست که آخرین نمونه اش زنده یاد هدی صابر بود. چنان که همه با خبر هستیم، حکومت امنیت را حتا در گورستان ها و در خاک سپاری از دست رفتگان و قربانیان تجاوزهای وحشیانه خود، از مردم گرفته است. دستگاه قضایی اسلامی در خدمت رهبر و اوباشان وابسته به او است و مرزی هم در پرونده سازی ها و دروغ پردازی های آنان وجود ندارد. حکومت اسلامی به چنان نمونه ای از شقاوت وسنگدلی مبدل شده است که نه برای مردم ستم کشیده ایران و نه تاریخ فراموش شدنی نیست.

همه می دانیم وگفتن از میزان ستم گری ها، تجاوزها، دروغ ونیرنگ بازی ها، تباهی ها، بی خردی های بسیار ویژه این حکومت و بر باد رفتن سرمایه های ملی ایران، طوماری پایان ناپذیر است و چه سود از گفتن؟ آیا مردم از این دردها خبر نداشته و در آتش ستم گری ها و بی خردی های "آقایان" نمی سوزند؟ چه سود گفتن از اسیران دربندی که هر روز بر شمار آنان افزوده شده ومانده ایم که از کدام یک از آنان نام ببریم؟ دیده ایم که با زندانیان سرشناس چه می کنند، با کسانی که نام ونشانی ندارند چه کرده و می کنند؟  

دردبدتر

درد بدتر از ستم گری های حکومت اسلامی، بی برنامگی و پراکنده کاری همه ما ایرانی ها چه در درون و چه در برون مرزاست. نگارنده در اندازه توان نا چیز خود، بارها بر این نکته ها انگشت نهاده است که حکومت چه هزینه هایی از سرمایه های مردم را به باد می دهد که با هر شیوه که می تواند، در کار نزدیکی مخالفان خود به یکدیگر سنگ اندازی و خرابکاری نماید. درون ایران را که همه شاهد هستیم که در آن جا چه می گذرد. من برای جوانان نازنین ایرانی گرفتار در میهن می نویسم که آگاه باشند که این حکومت در بیرون از کشور نیز به هر کاری که شما بپندارید دست زده است تا از نزدیکی و پیوند مخالفان خود به یکدیگر جلوگیری نماید. در گذشته که با گروگان گیری ها در لبنان به سادگی به زد وبند با کشورهای اروپایی دست می یافت، شمار زیادی از کوشندگان راه آزادی از همه سازمان ها و گروه ها و شخصیت های مستقل را ترور کرد. بمب پستی به آدرس شماری از کوشندگان سیاسی فرستاد. سفارت خانه ها را به "جاسوس حانه" و"خانه های آتش افروزی و قاچاق و جعل سند" مبدل کرد و نیروهای امنیتی را در رأس کارهای این مکان ها گذاشت. با ایجاد وحشت در میان کسانی از مخالفان در برون مرز و تهدبد به ایجاد فشار بر خانواده آنان در ایران و یا حتا به گروگان گرفتن کسانی از اعضای خانواده،  شماری را مجبور به جاسوسی برای خود نمود؛ وسیله جاسوسان و مزدوران خود در برون مرز با برنامه ریزی هایی دقیق، به انتشار دروغ و تهمت "جاسوسی برای حکومت " به شماری از کوشندگان راه آزادی پرداخت تا در میان ایرانیان اغتشاش فکری و بی اعتمادی به وجود آورد(1)؛ جاسوسان آموزش دیده ای را بنام "پناهنده" و"زندان کشیده" به برون مرز فرستاد تا با گرفتن پناهندگی، بتوانند در میان مخالفان نفوذ نموده، جاسوسی کنند و تا آنجا که می توانند در کار آنان خرابکاری کرده، تماس و پیوند های آنان در ایران را یافته، آنان رابه زندان وشکنجه کشانده و یا سر به نیست کند. کسانی از این جاسوسان حتا مدتی در زندان های حکومت به سر برده بودند تا بتوانند با حال و هوای زندان ها آشنا شده و در حرفه مزدوری و جاسوسی خود بتوانند آن را به کار برندو ...ده ها ترفند و رذالت دیگر(برای همه این مورد ها مدرک وسند موجود است و می توان در دادگاهی همه را نشان داده وثابت نمود). البته اکنون پشم وکرک حاکمیت در برون مرز نیز بکلی ریخته است و شمار زیادی از سران حکومت به سبب جنایت هایی که انجام داده اند، در لیست سیاه پی گرد پلیس جهانی هستند. گذشته از این محدودیت شدید، که دست وبال مقام های حکومت را به خوبی بسته است، دیگر نه امکان چنان زد و بندهایی چون گذشته با کشورهای اروپایی وجود دارد؛ نه راه های گذشته فرستادن آدمکشان حکومتی به برون مرز باز است و نه سفارت خانه ها آن امکان های گذشته را دارند زیرا همه زیر ذره بین کشورهای گوناگون هستند. از  سوی دیگر در میان کوشندگان برون مرز نیز همه ترفندهای حکومت رو شده است واینک همه هشیارتر و حساب شده تربا خرابکاری ها و تهمت ها بر خورد کرده و  هر تهمتی به هر کسی را به سادگی نپذیرفته و حتا امکان دارد خود گوینده آن را به داگاه بکشانند. حکومت دربرون مرز به شدت آبرو باخته است و در میان ساکنان کمتر کشوری  می توانید کسی را بیابید که از وحشی گری ها و جنایت های حکومت اسلامی در ایران آگاهی نداشته باشد.

و باز هم در باره چه باید کردها

ایرانی برای رهایی خود از حکومت شریر اسلامی، راهی ندارد جز مبارزه ای پی گیر وگسترده. معنای چنین مبارزه ای این نیست که اسلحه بر داشته وخشونت پیشه کند(گر چه این را نیز باید گفت که هر انسانی در برابر یورش و تجاوز، حق دفاع از خود به هر شکل را داراست وباید دارا باشد). در آن جامعه در هم ریخته که بی قانونی، زور وسرکوب و تجاوز و توزیع مواد مخدر در میان مردم به ویژه جوانان برای سست و بی حال نمودن آنان، دست مایه اصلی حکومت است، راه های دیگری وجود دارد که بنا بر وضع و موقعیت ها وبا سنجش هایی دقیق می توان با آن ها حکومت را به زانو درآورد.

در این باره نگارنده در آخرین نوشته خود"کودتاگران، دو سال پس از کودتا"(2)، دیدگاه های مشورتی خود را به هم میهنان در ایران ارائه داده است که آن بخش از نوشته را یک بار دیگر در این جا می آورم تا یاد آور شده باشند. دیدگاه های دیگر هم میهنان در این باره (چه موافق وچه مخالف) نیز می تواند به این مهم یاری رسانده و می باید از آن استقبال نمود. اینک آن دیدگاه های مشورتی:

1ـ از شکاف و در گیری در میان کودتاگران نهایت سود را برده وخود را سازماندهی کنیم.
 2 ـ از هیچ یک از این دو گروه کودتاچی وبد نام به هیچ بهانه ای جانب داری نکنیم و به تفسیر های ارزان وبی مایه ای که می خواهند به بهانه "ایستادگی احمدی نژاد در برابر علی خامنه ای" مردم را به پشتیبانی از او وباندش فرا بخوانند، کمترین توجهی نشان ندهیم زیرا هر دو این باند ها از یک ریشه هستند و هر دو شریک در جنایت ها در سرکوب مردم بوده و هم چنان هستند.
  3ـ یکی از کارهای همیشگی و هر روزه حکومت که هزینه های نجومی ای از سرمایه های مردم را صرف آن می کند، شستشوی مغزی جوانان ساده دل، گرد آوری بزه کاران گوناگون و تبدیل آنان به گروه های آدمکش لباس شخصی است که اینک آنان را"سرباز ولایت" می نامند. جوانان برومند و فرهیخته ایرانی می باید درست واژگونه کار حکومت عمل نموده، در پیرامون خود به هر شکل که می توانند راستی ودرستی را تبلیغ نموده، دروغ، شرارت و نیرنگ بازی های حکومت را افشا و حقیقت رویدادهای روزمره را بر ملا و روشن نمایند. بدین گونه با پاک سازی پیرامون خود علیه دروغ، شرارت و رفتار های ضد انسانی، دامنه کار حکومت را در این زمینه هر روز تنگ تر نمایند. این رفتار و کار که می توان از آن به عنوان"پاک سازی پیرامون خود" یاد کرد، کوششی است برای نگاه داری فرهنگ و خصلت های انسانی. امری که حکومت با همه توان خود کمر به نابودی آن بسته است.
 4ـ هر ایرانی در هر جا که هست در کار حکومت سنگ اندازی و خرابکاری نماید و فرمان های حکومت و دولت را به هر بهانه وشکلی که می تواند، انجام ندهد. در گذشته نیز به هم میهنان پیشنهاد مشورتی داده شده بود که از پرداخت پهای آب، برق، گاز، تلفن و باز پرداخت وام بانگ ها خود داری کنند. اگر این کار همه گیر و همه جانبه باشد، حکومت توان رویارویی با آن را ندارد. آیا می تواند برق، آب و... را به روی همه مردم ببندد؟ اگر چنین کند که وابستگان خود حکومت نیز گرفتار خواهند شد و شیرازه مملکت بیش از این از هم خواهد پاشید. مبارزه برای آزادی سختی های خود را نیز دارد و می باید راه های رویارویی با آن را پافت و جستجو کرد.
  5ـ یکی از راه های مبارزه با اویاشان حکومتی، شناسایی، یافتن آدرس آن ها، گرفتن فیلم و عکس و تهیه گزارش از کار های آنان و انتشار بیرونی آن است( یک بار دیگر باید یاد آور شد که این کاری بسیار حساس است و دقت فراوانی می خواهد که اشتباهی انجام نگرفته و بی گناهی مورد تهمت قرار نگیرد). می توانید به مصاحبه قاتل ندا آقا سلطان "عباس کارگر جاوید"مراجعه کنیدکه چگونه از جهنمی که پس از انتشار نام، آدرس و تلفنش برایش به وجود آمده، سخن می گوید.
  6ـ کسانی که از سر ناچاری، گریز از بیکاری و برای داشتن شغل و کاری، به اجبار لباس نظامی بر تن داشته ودل با مردم دارند، چه با آگاه کردن مردم از برنامه ریزی های حکومت برای سرکوب، چه با راهنمایی مردم در برابر سرکوب ها، چه با خودداری از شرکت در سرکوب(به شکلی که ممکن باشد) و چه با سرپیچی و یا کندی در انجام دستورها، شناسایی و معرفی اوباشانی که در دستگاه های حکومتی/ نظامی کار می کنند، می توانند سرچشمه یاری های فراوانی به مردم آزادی خواه باشند.
 

کوروش گلنام

یکشنبه 29 خرداد 1390 ـ 19 ژوئن 2011

 

پا نویس:

1 ـ که شوربختانه در این زمینه تا اندازه ای موفق شدند زیرا ما ایرانی ها اهل کنکاش وبررسی های دقیق  داده ها نیستیم و یا نبوده ایم و همین بسنده بوده است که چنین تهمتی به کسی وارد آید تا هم برای فرد مورد اتهام دردسر وگرفتاری درست شود و هم ایرانیان را بیش تر از یکدیگر دور نموده، هوا و فضای مشکوکی به وجود آید. الیته همین ام نشانه پذیرش و اعتراف به بی ابرو بودن وانزجار مردم از حکومت را به خوبی نشان می دهد.

2 ـ این نوشته در سایت هایی چند از آن میان گویا، سایت خبری کوروش و پژواک ایران آمده است.      



منبع: پژواک ایران