PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Thursday 25th April 2024

کودتاگران، دو سال پس از کودتا
کورش گلنام


تاریخ، رویدادهای شگفت انگیزی در دل خود ثبت کرده ومی کند. یکی از این شگفتی ها کودتای انتخاباتی در ایران و نتیجه به دست آمده از آن، دو سالی پس از کودتا است!

روزی که کودتاگران با قلدری رأی مردم را هیچ انگاشته، خود را پیروز گزینش ریاست جمهوری نامیده و علی خامنه ای، احمدی نژاد بی مایه، خرافی و گنده گوی میان تهی را بر این جایگاه نگاه داشت، شاید یک آن نیز در این اندیشه نبود که با چه بحران بی مشروعیتی وبی اعتباری بزرگی روبرو خواهد شد. بی اعتباری تا به آن اندازه که به زودی همین دست نشانده بی مایه میان تهی با همراهی باند خود در برابر او قد علم کرده و رهبری اش را نیز به هیچ گیرد وخود را حتا برتر از او بشمارد!

نگارنده پیش از این نیز بیان داشته است که دست زدن به کودتا، بزرگترین ریسک واشتباهی بود که علی خامنه ای، که قدرت به کلی خوی انسانی را از او ستانده است، به آن دست زده است. او بی آینده نگری ودور اندیشی بر آن چه که می کند، با خود کامگی و خود بزرگ بینی، دربرابر اعتراض میلیون ها نفر به دروغ وتقلب وکودتای او و باندهای وابسته، دستور کشتار مردم را صادر نمود. کشتار و جنایت هایی که هیچ مرزی نداشته و نشناخته، فراوان حق جوی دلیر ومعترض را از زن ومرد، خردسال، جوان، کهن سال، تن درست یا بیمار را آماج خشونت های وحشیانه خود قرار داده و قربانی نمود. کودتا گران پس از آن به فرماندهی رهبر معظم، در وارونه سازی با همه نیرو و از همه سو به هر دروغ و نیرنگی وشعبده بازی دست زدند تا که جنایت ها را به گردن دیگران و حتا خود مردم معترض بیاندازند!

ترس از گرد همایی ها و اعتراض های مردم، دو سال پس از کودتا چنان زیاد وهراس آور شده است که این جنایت ها، در شکل های گوناگون هم چنان انجام گرفته و قربانی می گیرد. دامنه وحشت علی خامنه ای و بارگاه ولایت او به اندازه ای است که حتا اجازه خاک سپاری سنتی را نیز به مردم نمی دهند. سر ریز شدن نیروهای نظامی واوباش لباس شخصی به خیابا ها در روز خاک سپاری زنده یادان ناصر حجازی وبه ویژه یداله سحابی و ربودن پیکر او از دست مردم و خاک سپاری شتاب آلود او برای پیش گیری از گرد همایی گسترده مردم، نشانی روشن بر وضع بحرانی و آشفتگی حکومت و رهبر خود خوانده علی خامنه ای است که مسئول نخست همه جنایت ها است. از گذشته نیز درس نمی آموزند که هر چه بیشتر جنایت کرده و وارونه سازی نموده اند انزجار ونفرت مردم از آنان نیز بیشتر شده وپایه های حکومت ولایی بیش از گذشته به لرزه افتاده است.

قتل هاله سحابی

آخرین نمونه این جنایت ها قتل زنده یاد هاله سحابی در مراسم خاک سپاری پدر است که در جهان انعکاسی گسترده یافت ورژیم را ناگزیر نمود که چون قتل ندا آقا سلطان، با همه نیروی ویرانگر خود در پی وارونه جلوه دادن این قتل و جنایت هولناک بر آید. در این باره نیازی به تفسیر نیست زیرا همه، هم از زیر و بم ماجرا آگاهند وهم با شیوه ها و نیرنگ بازی های کودکانه و وقاحت وبی آبرویی حکومت به خوبی آشنا هستند. روشن است که همه مبارزان راه آزادی از قتل این بانوی برجسته ایرانی اندوهگین و سوگوار شده اند ولی آیا اندوه وسوگواری دردی از گرفتاری ما با حکومت اوباشان را دوا می کند و یا باید در فکر چاره درستی برای رهایی از این وضع بود تا جوانان، زنان، مردان و نخبگان جامعه ما چنین ساده و در کمال بی پناهی قربانی خودکامگی علی خامنه ای و اوباش او نشوند؟!

پا گیری"فتنه جدید"!

آیا کسی می پنداشت که رئیس جمهور دست نشانده، به همین زودی در برابر کسی که با هزینه زیاد و با دست زدن به جنایت های فراوان او را بر این جایگاه نشاند، قد بر افراشته و نه تنها فرمان های او را اجرا نکند حتا کار را به جایی برساند که بگوید به سبب پشتیبانی همین رهبر، چندین میلیون رأی از دست داده است و اگر این پشتیبانی نبود او 35 ملیون رأی آورده بود؟! آن چه امروز در میان کودتاگران رخ می دهد، نشان از نتیجه درخشان اعتراض های میلیونی مردم به کودتا است. این اعتراض ها باند احمدی نژاد را به این نتیجه آشکار رساند که رهبر، ملایان حکومتی و وابستگان به آنان دیگر در ایران کمترین اعتبار ومشروعیتی نداشته و همان گونه که نگارنده در یکی از نوشته های پیشین خود اشاره کرده بود، به این برنامه ریزی رسیدند که هر چه زودتر خود را از رهبر و دیگر ملایان حکومتی جدا نشان داده و با آویختن به فرهنگ و تمدن ایرانی و اجرای فریب بزرگ "هدف مند کردن یارانه ها" و دست زدن به هر نیرنگ دیگری مردم خون به دل را به سوی خود جذب نمایند. دنباله ماجرا ولی به این جا رسیده است که امروز همه شاهد هستیم ومی بینیم. اینک خود او و باندش به"فتنه جدید" تبدیل شده، شمار زیادی از پیرامونیانش بنام فتنه گری، جن گیری و رمالی و جاسوسی بازداشت و گرفتار شده و رئیس دفتر(مراد او و ایدئولوگ این باند) نیز زیر فشار شدید و بدترین توهین و ناسزاهای همین اوباش حکومتی قرار گرفته و زمزمه دستگیریی او در همه جا به گوش می رسد. نمی گویند ولی همه می دانند که این بازداشت ها و دستگیری احتمالی مشایی، کوفتن بر سر خود رئیس دست نشانده دولت کودتایی است. پیش بینی دقیق آن چه پیش خواهد آمد شدنی نیست ولی روند کار در چنین راهی است.

آیا شگفت تر از این می توانست بشود؟ آیا اعتراض میلیونی ویکپارچه مردم در تهران و پی گیری آن در سراسر ایران، رد پا و مهر خود را بر این شکاف در میان کودتاگران، آشفتگی، ترس و روند فروپاشی حکومت نزده است؟

هیچ مشکلی نیست که با سر پنجه تدبیر حل نشود

در این امر که حکومت در سرکوبگری و تجاوز به حق انسانی مردم هیچ مرز واندازه ای نمی شناسد و این حقیقت که حکومت، "حکومت اوباش" است، شک وتردیدی نیست. ولی در این هم تردیدی نیست که همین حکومت که با تکیه بر اوباش آدمکش، خود را شکست ناپذیر می داند، به سر پنجه تدبیر و پایداری حساب شده، اتفاقن زود از هم فرو می پاشد چون بنیانش بر دروغ، نیرنگ، نما سازی، چاپلوسی، خشونت وآدمکشی است. این نیرویی نیست که بتواند در برابر اندبشه و تدبیر، هدف های انسانی، راستی و درستی، درست گویی ودرست جویی وآزادی خواهی و دادگری تاب پایداری داشته باشد وشکستش حتمی است.

در برابر خشونت برهنه وبی مرز حکومت چه راه هایی هست و چه می توان کرد؟

هر کاری و مبارزه ای می باید متناسب با شرایط حاکم بر ایران امروز باشد. چنان که بارها گفته شده است، این نیز باید روشن باشد که ما در بیرون از مرز های ایران نمی توانیم برای مردم در درون ایران دستور کار و حرکت تعین کنیم ولی دست کم می توانیم دیدگاه مشورتی خود را بیان کنیم. گزینش و تمیز راه درست با خود مردم وکوشندگان در ایران است و ما در برون مرز هر گونه که بتوانیم از آنان پشتیبانی خواهیم کرد. دیدگاه های مشورتی که من امروز با هم میهنانم در ایران درمیان می گذارم و برخی از آن ها پیش از این نیز در جایی دیگر آمده است، چنین است:

1 ـ از شکاف و در گیری در میان کودتاگران نهایت سود را برده وخود را سازماندهی کنیم.

2 ـ از هیچ یک از این دو گروه کودتاچی وبد نام به هیچ بهانه ای جانب داری نکنیم و به تفسیر های ارزان وبی مایه ای که می خواهند به بهانه "ایستادگی احمدی نژاد در برابر علی خامنه ای" مردم را به پشتیبانی از او وباندش فرا بخوانند، کمترین توجهی نشان ندهیم زیرا هر دو این باند ها از یک ریشه هستند و هر دو شریک در جنایت ها در سرکوب مردم بوده و هم چنان هستند.

3 ـ یکی از کارهای همیشگی و هر روزه حکومت که هزینه های نجومی ای از سرمایه های مردم را صرف آن می کند، شستشوی مغزی جوانان ساده دل، گرد آوری بزه کاران گوناگون و تبدیل آنان به گروه های آدمکش لباس شخصی است که اینک آنان را"سرباز ولایت" می نامند. جوانان برومند و فرهیخته ایرانی می باید درست واژگونه کار حکومت عمل نموده، در پیرامون خود به هر شکل که می توانند راستی ودرستی را تبلیغ نموده، دروغ، شرارت و نیرنگ بازی های حکومت را افشا و حقیقت رویدادهای روزمره را بر ملا و روشن نمایند. بدین گونه با پاک سازی پیرامون خود علیه دروغ، شرارت و رفتار های ضد انسانی، دامنه کار حکومت را در این زمینه هر روز تنگ تر نمایند. این رفتار و کار که می توان از آن به عنوان"پاک سازی پیرامون خود" یاد کرد، کوششی است برای نگاه داری فرهنگ و خصلت های انسانی. امری که حکومت با همه توان خود کمر به نابودی آن بسته است.

4 ـ هر ایرانی در هر جا که هست در کار حکومت سنگ اندازی و خرابکاری نماید و فرمان های حکومت و دولت را به هر بهانه وشکلی که می تواند، انجام ندهد. در گذشته نیز به هم میهنان پیشنهاد مشورتی داده شده بود که از پرداخت پهای آب، برق، گاز، تلفن و باز پرداخت وام بانگ ها خود داری کنند. اگر این کار همه گیر و همه جانبه باشد، حکومت توان رویارویی با آن را ندارد. آیا می تواند برق، آب و... را به روی همه مردم ببندد؟ اگر چنین کند که وابستگان خود حکومت نیز گرفتار خواهند شد و شیرازه مملکت بیش از این از هم خواهد پاشید. مبارزه برای آزادی سختی های خود را نیز دارد و می باید راه های رویارویی با آن را پافت و جستجو کرد.

5 ـ یکی از راه های مبارزه با اویاشان حکومتی، شناسایی، یافتن آدرس آن ها، گرفتن فیلم و عکس و تهیه گزارش از کار های آنان و انتشار بیرونی آن است( یک بار دیگر باید یاد آور شد که این کاری بسیار حساس است و دقت فراوانی می خواهد که اشتباهی انجام نگرفته و بی گناهی مورد تهمت قرار نگیرد). می توانید به مصاحبه قاتل ندا آقا سلطان "عباس کارگر جاوید"مراجعه کنید(1) که چگونه از جهنمی که پس از انتشار نام، آدرس و تلفنش برایش به وجود آمده، سخن می گوید.

6 ـ کسانی که از سر ناچاری، گریز از بیکاری و برای داشتن شغل و کاری، به اجبار لباس نظامی بر تن داشته ودل با مردم دارند، چه با آگاه کردن مردم از برنامه ریزی های حکومت برای سرکوب، چه با راهنمایی مردم در برابر سرکوب ها، چه با خودداری از شرکت در سرکوب(به شکلی که ممکن باشد) و چه با سرپیچی و یا کندی در انجام دستورها، شناسایی و معرفی اوباشانی که در دستگاه های حکومتی/ نظامی کار می کنند، می توانند سرچشمه یاری های فراوانی به مردم آزادی خواه باشند.

دو سال پس از کودتا اینک زهر کودتا بر جان خود کودتاگران نشسته است و پادزهری نیز برای آن نیست. این زهر ذره ذره هر دو باند کودتاگر را از پای در خواهد آورد. ایرانی می باید توانا بر پای خود بایستد. شیوه سرکوب به سبک حکومت اسلامی در سوریه (با وجود یاری های فراوان حکومت اسلامی در آن جا) پاسخ نداده وبه شکست رسیده است، در ایران نیز با اراده و خواست مردم حتمن چنین خواهد شد.

کوروش گلنام

شنبه 14 خرداد 1390 ـ 4 ژوئن 2011

 

پا نویس:

http://www.youtube.com/watch?v=Io6LOPpt76o&feature=player_embedded  1 ـ



منبع: پژواک ایران