PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ / Thursday 28th March 2024

نیرنگ ها رنگ باخته است!
کورش گلنام


مردم ایران هشیارند.

 سی و دو سال زندگی در حکومت اسلامی پر از دروغ ودرد، رنج وجور، خشونت وکشتار، چنان تجربه های جان سوزی برای مردم ایران داشته است که دیگر ریا کاری ها و نیرنگ بازی های کودتاچیان وتبه کاران درحکومت اسلامی، کاربرد را خود را از دست داده است. حکومت در هم پاشیده و سرگردان است. به هر کاری دست می زند، وضع را بدتر از گذشته می کند.

رئیس انتصابی دولت کودتا با هزینه فراوان از سرمایه های مردم ایران به لبنان رفت که بگوید من نیز کسی هستم و حکومت قدرت دارد و ما چنین وچنان هستیم، ولی خبرهایی که این روزها در درون ایران و از زبان هواداران همین دولت کودتا بیان شده، نشان می دهد که پس از این سفر، رفتار لبنانی ها و حتا سوری ها با ایرانیان بسیار بد شده است. این خبر را که پس از سفر رئیس دولت کودتا به لبنان و به تازگی منتشر شده است بخوانید"

" اين روزها در دو كشور سوريه و لبنان(و بالاخص لبنان) شرايط استقبال از ايرانيان در فرودگاه‌ها و ترمينال‌هاي اين كشورها به شدت با ايرانيان رو به وخامت مي‌گذارد. بسياري از مسافرين ايراني به چشم خود مي‌بينند كه چه مامورين فرودگاهي و ترمينالي و چه حتي مردم اين دو كشور با ايرانيان برخوردي بسيار شنيع و مشمئز كننده دارند! اين اتفاق تا اينجا پيش مي‌رود كه در لبنان و سوريه اين دو كشور دوست و ظاهرا همراه، مسافران ايراني را دور از مردم ساير كشورها در سالنهايي جداگانه وارد مي‌كنند و متاسفانه برخوردهاي بدي با بسياري از ايرانيان صورت مي‌گيرد، به گونه‌اي كه گاه بسياري از ايرانيان با اين ماموران وارد جنگ‌هاي لفظي بسياري مي‌شوند. به نظر می رسد دولتهای عرب انتقام برادری ملتهایشان با انقلاب اسلامی را از ملت ایران می گیرند." بدون دست بردن در نگارش نوشته، از سایتی بنام پایگاه خبری تحلیلی صراط(2)

جزجنوب لبنان که جیره خواران حکومت اسلامی در آن ساکن هستند، در بخش های دیگر لبنان با این سفر گاه به شدت مخالفت و اعلام انزجار شده است.

ویکی لیکس

داده های منتشر شده چند روز گذشته وسیله ویکی لیکس نیز یکبار دیگر بر این نکته مهر تایید می زند که رفتار و نیرنگ بازی های حکومت اسلامی تا چه اندازه اثر منفی در منطقه و اتفاقن(اتفاقا) در کشورهای مسلمان داشته وآنان چگونه خواستار یورش نظامی آمریکا به حکومت اسلامی، نابودی تاسیسات هسته ای،  پایان آتش افروزی ها و  کوبیدن"سر مار" هستند.

درماندگی

رژیم درمانده شده است. نمونه دیگر روشن این درماندگی پذیرش گفت وگو با 1+5 است که گویا ترین نشانه این امر است. دولت های طرف گفت وگو نه تنها به گزافه گویی ها وشرط های مضحک رئیس کودتایی و انتصابی دولت اهمیتی ندادند، نه تنها ثابت کردند که دست از سرحکومت اسلامی و برنامه هسته اش بر نداشته اند، نه تنها به روشنی از گفت وگو ی بسیار جدی در این نشست بر سر برنامه هسته ای سخن گفته اند(که احمدی نژاد همچنان در هذیان گویی ها ی خود منکر آن می شود)،نه تنها نپذیرفتند که ترکیه و برزیل در نشست ها شرکت کنند، نه تنها برگزاری نشست در ترکیه را رد کردند که مسئله حقوق بشر در ایران را نیز بر گفت وگوها افزوده وفشارها را چندین برابر کرده اند. معنای این رفتار این است که اینک این کشورهای 1+5 هستند که همه چیز را تعین کرده و دولتی را که بارها با وقاحت کار برنامه هسته ای را "تمام شده" اعلام کرده بود، مجبور نموده اند دوباره با سرافکندگی و در زیر فشار شدید تحریم ها و از هم پاشیدگی اقتصادی، با سستی بسیار افزون تر از گذشته بر سر میز گفت وگو بنشیند! همین کار خود ضربه سخت وکوبنده ای بر زیاده گویان در حکومت اسلامی است.

نمونه دیگر، درماندگی حکومت در اجرای برنامه فریب کارانه"هدف مند کردن یارانه ها" است که تنها به کمی کنجکاوی، دقت و هشیاری نیاز است تا متوجه شد که چه انگیزه ها و هدف های شوم دیگری پشت آن نهفته است. نگارنده چند ماه پیش در 6 اردیبهشت 1389 که هنوز تحریم های تازه جهانی، افزوده بر تحریم های قطعنامه شورای امنیت، آغاز نشده بود، در این باره مقاله ای با تیتر"هدف مند کردن یارانه ها با چه انگیزه هایی؟" منتشر نمود که در بخشی ازآن، این انگیزه ها چنین بر شمرده شده بود:

ـ"جبران کردن بخشی از کسری عظیم بودجه دولت و واریز کردن نزدیک به 40 هزار میلیارد تومان به خزانه دولت. پول کلانی زیر سلطه کامل رئیس جمهور کودتا با پیشینه مالی درخشانی که از او در دست است.

ـ پنهان نمودن و پوشش دادن به گرانی سر سام آوری که هر روز دامنه آن گسترش یافته و با آغاز تحریم ها در آینده، دامنه باز هم هراس آورتری خواهد یافت. حکومت خود را آماده می سازد که پیش از آغاز تحریم های تازه، گرانی بیشتر را طبیعی جلوه داده و مدعی شود که چون دولت دیگر یارانه ای برای کالاه ها پرداخت ننموده و پول را مستقیم به مردم می دهد، کالا ها و دیگر هزینه ها گران تر می شوند. پس از آغاز تحریم ها نیز می خواهند با انداختن بار گرانی ها ی بیشتر به گردن تحریم کنندگان و کشورهای غربی، از بار سنگین سیاست های نابخردانه خود بکاهند. پس این همه شتاب در این باره بیهوده نبوده است.

ـ باز شدن دست رئیس جمهور کودتایی در بریز وبپاش های بی حساب خود، بی نگرانی از پس دادن حساب وکتاب حتا به همین مجلس فرمایشی. آیا با شناختی که از این دولت ورئیس قلابی آن موجود است کسی می تواند اعتمادی به حتا همین پرداخت های مورد ادعا به شکلی برنامه ریزی شده و درست داشته باشد؟ آیا بخشی از این پول ها ناپدید نخواهد شد؟

ـ خیال واهی جذب مردم گریزان از رهبر، حکومت ودولت و ایجاد محبوبیت برای رهبر کودتاچی ورئیس جمهور دست نشانده او

ـ وابسته کردن هرچه بیشتر مردم به حکومت

ـ و بنا بر این کنترل بیشتر مردم با گونه ای چاشنی تهدید همیشگی و ایجاد گونه ای سد در برابرشرکت مردم در اعتراض ها زیرا چنین پنداشته اند که مردم از ترس شناسایی و از دست دادن همین پول حقارت آمیزی که از دهان خود آنان گرفته و در برابرشان پرتاب می کنند، دیگر در تظاهرات های اعتراضی شرکت نخواهند کرد."

هراس کودتاچیان در اجرای طرح

بی برنامگی وترس دولت کودتا از بیان تاریخ درست آغاز اجرای این طرح، خود نشان از شکست این طرح در همآن گام های نخست دارد. دولت ادعا می کند که پرداخت سهمیه دو ماه را به حساب آنان که فرم ها(1) را پر کرده اند واریز نموده است و لی به آنان می گوید تا زمانی که طرح به اجرا گذاشته نشود حق برداشت از آن را ندارند! حتا نمایندگان مجلس نیز از آغاز به کار این طرح آگاهی ندارند! با چنین مدیریت و توانایی است که می خواهند مدیریت جهان را نیز به دست بگیرند! ولی اصل ماجرا این است که:

1 ـ  از آشوب و شورش مردم از افزایش یکباره و فراوان بهای کالاها در هراسند.

2 ـ  تازه متوجه شده اند که وزنه خیلی سنگین است و توانایی مدیریت آن را ندارند.

3 ـ می خواهند آهسته آهسته مردم را به افزایش بهای کالاها، که همگی امروز شاهد آن هستیم، عادت داده و از دیدگاه روانی آن را به امری روزمره تبدیل کرده و سپس آغاز این برنامه از هم اکنون شکست خورده را اعلام نمایند.

4 ـ اگر چند ماه دیگر سهمیه های ظاهرن واریز شده(هیچ روشن نیست که واقعن پولی به حساب ها واریز شده باشد و به بانگ ها دستور نداده باشند که تنها مقدار پول را اعلام کنند و بگویند واریز شده است. از این حکومت راست گفتار وراست کردار که چنین چیزی دور نیست!)همچنان در حساب ها باقی مانده و سپس یکباره پرداخت شود، روشن است که مقدار پول ها بیشتر و اثر روانی شاید مثبتی بر دریافت کنندگان داشته باشد. این بخشی از ترفندهای رییس انتصابی دولت کودتا است.

با این همه، ترس حکومت از شورش مردم هر روز آشکار تر می شود. بی انگیزه نیست که همآن برنامه تبلیغاتی پیش از انتخابات قلابی را اجرا نموده و هر ورز از "فتنه پس از اجرای این طرح" می گویند. به همآن گونه تدارک دیده اند تا زمینه سرکوب شورش ها را فراهم نموده و آن را "توطئه دشمنان" بنامند. و بی انگیزه نیست که با شتاب به اجرای مانورهای نظامی گوناگون در شهرها پرداخته و به ایجادجو پلیسی / امنیتی دست زده و بگیر وببند ها را افزایش داده اند.

مردم ولی فریب نمی خورند

مردم ولی دست این دروغ گویان بی کفایت را خوانده و خواهیم دید که چه پاسخی یه این فریبکاری های حکومت خواهند داد. آنان می دانند که این طرح زمانی می توانست مناسب و پاسخ گوی نیازهای جامعه در هم شکسته ایران باشدکه نخست دولتی منتخب، راست گفتار و راست کردار، پاسخ گو، خردمند، کاردان وبهره مند از کارشناسان خدمت گزار ومیهن پرست بر سر کار بوده باشند؛ و دیگر این که وضع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مملکت چنین آشفته نبوده، (3)ایران چنین در سراشیب ویرانی گرفتار نیامده، چنین زیر فشارهای خرد کننده تحریم های جهانی قرار نداشته و حکومت دنیا را به دشمنی با ما وا انداشته و ایرانیان را در چشم جهانیان چنین سرافکنده نکرده باشد. مردم ایران می دانند که این رهبرخودخوانده کودتاچی و این رییس انتصابی دولت او جز دروغ ونیرنگ، تبه کاری، خیانت و کشتار مردم، تا کنون کار دیگری انجام نداده و ذره ای دراندیشه مردم ایران وآینده آنان نیستند.

وظیفه همه دل سوختگان سرزمین ایران

مهم نیست در چه لباسی و به چه کاری سرگرم هستیم. می دانیم بسیاری تنها برای گذران زندگی و به اجبار درجا و یا جامه ای ظاهرن وابسته به حکومت قرار دارند و شمار سپاهیان، بسیجیان و دیگر نیروهای نظامی و شبه نظامی که دل با مردم داشته وچشم به راه محال مناسبی برای پیوستن به مردم هستند،  کم نیستند. مهم این است که دل سوخته مردم وسرزمین خود بوده وبه آینده ایران ومردمانی که درآن به سر خواهند بود بیاندیشیم. اگر سپاهی، بسیجی، ارتشی، پلیس، دانشگاهی، کارگر، کارمند، کشاورز، پیشه ور، صنعت گر و..، زن یا مرد، پیر یا جوان، با هر باور و هر چه هستیم با نگاه داشت دیدگاه های و خواست های خود ولی یکپارچه در برابر نیرنگ بازی ها، دروغ پردازی ها، ستم گری ها، زورگویی ها، بی کفایتی ها، بی خردی ها، دشمن تراشی ها و آتش افروزی های حکومت اسلامی با برنامه، هدف وخواست روشن(نه چون گذشته با "همه با هم" خانمان بر باد ده)دست بکار شویم، این حکومت پوشالی است. نه مشروعیتی داردو نه زیر بنایی(سه بار سفر حامنه ای با آن همه هزینه وتبلیغ به قم وشکست او در همراه کردن دیگر هم لباس هایش را بیاد داشته باشیم). از تجربه در هم پاشیدگی و سردرگمی حکومت در نخستین روزهای خیزش مردم در جنبش سبز باید آموخت و دیگر چنین مجال هایی را آسان از دست نداد. شفاف گویی وشفاف سازی را یک آن نباید فراموش کرد. تا آن جا که در توان داریم از هم اکنون می باید راه را برچاپلوسان و فرصت جویان بست که همیشه از حطرناک ترین آدم ها برای هر جنبش و جامعه ای هستند وامروز در این حکومت نمونه های فراوانی از آنان را می بینیم.

وضع حکومت اینک به مراتب وخیم تر از آغاز خیزش مردم پس از کودتای انتخاباتی وآن سرکوب های جنایت کارانه است. همآن تبهکاری ها و سرکوب های وحشیانه، زمانی پس از آن به سود جنبش مردم کارکرد داشته وریزش در درون نیروهای حکومت را  بسیار بیشتر نموده است. دور نیست که دو ترور تازه استادان دانشگاه از ترس واهمه از پناهنگی آنان به دیگر کشورها و یا بو بردن از دوری آنان از حکومت و پیوستن به جنبش سبز ومردم رخ نداده باشد.

 یک بار دیگر می باید بر وظیفه سنگین جوانان ایران و هشیاری آنان در برابر نیرنگ ها ودام های حکومت، تاکید نمود. انان باید راه هایی بیابند با هزینه هایی کمتر  ولی با بردی بیشتر. افشای نام حقیقی و آدرس بازجویان، شکنجه گران و دیگر کسان در نیروهای سرکوب گر از ارزش بسیا بالایی بر خوردار است تا که آناناز سوی همه مردم شناخته و منزوی شوند. در این امر می باید نهایت دقت را داشت تا کسی بی سبب مورد تهمت وافشا گری قرار نگیرد. هر چه نیرو ومخالفت های مردم پر رنگ تر وپر زورتر می شود، این نیرنگ های حکومت نامشورع است که بیشتر رنگ باخته می شود.     

 

1 ـ شکل ودرون مایه پرسش ها در این فرم ها، خود به بررسی جداگانه ای نیاز دارد تا چگونگی نگاه امنیتی و جاسوسی حکومت درامر زندگی مالی و خصوصی مردم در آن نشان داده شود.

2 ـ همه این مطلب کوتاه ودیدگاه های آمده در باره آن را می توانید در این آدرس بخوانید:

http://www.seratnews.ir/fa/pages/?cid=13201

3 ـ تا سرمایه های خارجی، که بی آن هیچ پیشرفت اقتصادی زیربنایی در ایران میسر نخواهد بود، را بتوان به شکلی درست ومنطقی جذب نمود. 

 

 

کوروش گلنام

سه شنبه 9 آذر 1389 ـ 30 نوامبر 2010

 






منبع: پژواک ایران