PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ / Thursday 28th March 2024

راه مرگ و ویرانی!
کورش گلنام


 

اثر روشن تحریم‌ها

هر روز که می گذرد و هرچه زبان کاربردی رئیس جمهور کودتا و همپالکی هایش، خشمگینانه تر، بی ادبانه تر و پوچ وتوخالی تر از گذشته می شود، می توان بیشتر درک کرد که تحریم ها چنان تنگناهایی برای اینان پدید آورده است که به یکباره بدتر از گذشته کنترل خود را از دست داده و نمی دانند چگونه سخن بگویند! سخنانی چون:  "آن ممه را لولو برد"، "آب رو بریز اونجات که می‌سوزه چرا جای دیگه میریزی"، "قطع کردن دست وپا ی دشمن با جاقو"و یا در باره قطع نامه ها ورهبران این وآن دولت که پس از تصویب آن، اینک برخوردهایشان استوارتر وجدی تر شده است: " 4 تاکه نه 4000 تا بدهید"، "یک مشت خرفت"، یک مشت گله دار".

چنین نخواهد ماند!

روزگار دگر گشته است و حکومت اسلامی با نظامی کردن آشکار جامعه، تهدیدهای هر روزه مردم وافزایش فشارها وبازداشت ها واعدام ها، هراس خود را بیشتر نمایان می کند. زمینه های ترس حکومت از اثر تحریم ها، بیزاری مردم از حکومت و روند فروپاشی آن فراوان است که می توان به چند نمونه اشاره کرد:

ـ کشورهای گوناگون که خطر روز افزون دیوانه سری ها و بی خردی های حکومت اسلامی را بیشتر از گذشته حس کرده اند، این بار از تحریم های آمده در آخرین قطع نامه، پی روی بیشتری کرده، روز بروز دامنه آن ها را گسترش داده، بازرسی ها و کنترل هارا افزایش داده و به جای آن ارتباط های خود را کم وکمتر کرده و می کنند.

ـ وضع اسفناک وانفجاری اقتصاد ایران که اینک با دست پاچگی با هزینه کردن از ذخیره های ارزی، شکاف و ترک هایش را وصله پینه می کنند تا در نما سر پا نگهش دارند(این روش را به خوبی در شوک ناگهانی افزایش بهای دلار دیدیم). کاهش میزان فروش نفت ایران وسخت تر شدن یافتن بازار فروش، فرسودگی پالایشگاه ها و عدم سرمایه گذاری شرکت های بزرگ جهانی و بریدن بند همکاری شرکت های بزرگی که تا دیروز همکاری می کردند، زنگ های ورشکستگی را نواخته است وانکار ناپذیر است.

ـ  هراس حکومت از شورش مردمی که در بیکاری، گرانی، گرسنگی و....دست وپا می زنند واکنون با نیرنگ تازه حکومت با گرفتاری بزرگ دیگری بنام "هدف مند کردن یارانه ها" نیز رویرو گشته اند که از هدف های ناگفته اش یکی نیز در حقیقت باز گذاشتن دست رئیس دولت کودتابرای دزدی پنهان از این پول ها در راه نقشه های پلید خود است، نگرانی های حکومت نامشروع را بازهم بیشتر نموده است.

ـ آگاهی شمار هر روز بیشتری از مردم از نابخردی برنامه ریزان و ناتوانی آنان در اجرای درست حتا برنامه هایی که با زور ودغل و دروغ به جامعه تحمیل می کنند هم چون همین هدف مند کردن یارانه ها. مردم می دانند که اجرای برنامه "هدف مند کردن یارانه ها"برای رفاه آنان نبوده وپشت پرده آن، هدف های دیگری خوابیده است. می دانند که طرح ناپخته این برنامه، با توجه به داده ها از وضع امروز ایران و ورشکستگی اقتصادی دولت، ناسازگار و ناکارآمد بوده و به گرانی سرسام آوری منجر خواهد شد.

ـ بی برنامگی وسر درگمی دولت کودتا و بازگشت پر هیاهو ولی شرمسارانه و از سر ناچاری و درماندگی بر سر میز گفت وگو در باره برنامه هسته ای که بارها نفی ورد شده است، بخشی از روشن ترین نشانه های اثر گذاری تحریم ها است. به هیاهو ها و شرط گذاری های توخالی وکرشمه های مسخره رییس دولت کودتا و دیگرسخنگ ویان حکومتی در باره گفت و گو های اینده نباید توجهی کرد. این ها همه برای مصرف داخلی پنج درسدی وتروریست های حزب اللهی مفت خور و مزد بگیر حکومت است.

در باره بی اثر بودن تحریم ها، رئیس جمهور قلابی، کودتایی و نامشروع و رهبر خود خوانده او، چنان دروغ هایی در این باره گفته ومی گویند که تنها از چنین شکست خوردگانی در کارزارهای درونی و بیرونی بر می آید. این آقایان کسانی هستند که بود و هستی اشان بردروغ وناراستی استوار است وهر روز که می گذرد بیش تر ماهیت توخالی و زشت خود را نشان می دهند. بی دلیل نیست که شمار زیادی از مردم ایران از دین، اسلام و ملایان نیرنگ باز وعوام فریب چه با پوشش ملایی چه بی پوشش ملایی چون همین رئیس دولت کودتا، گریزان وبیزار شده اند.

اگر تحریم های بی اثر بود

 اگر تحریم ها بی اثر بود نیازی به این همه سوز وگداز، بی ادبی و تهدید های تو خالی رهبر، رئیس جمهور کودتا و

 هذیان های تازه لاریجانی رییس مجلس فرمایشی نبود!

اگر نحریم ها بی اثر بود نیاز نبود که اکنون حتا دست به دامان گینه بیسائو، کشور کوچکی در غرب آفریقا(1)، شده وبه اونیز باج بدهند! نیاز نبود که به هزار شیوه به آمریکایی ها پیام بدهندکه ما آماده نشستن(گاه حتا گفتندبی قید و شرط) بر سر میز گفت وگو هستیم! اگر تحریم ها بی اثر بود چه نیازی به این همه وارونه سازی بود؟ شگفت زده نمی شوید که محمد رضارحیمی، معاون نخست رئیس جمهور دست نشانده کودتاچیان بگوید:

اایران کالاهای مورد نیاز خود را زیرقیمت از طرف‌های غربی خواهد خرید: «آنها رکود شدید دارند و کالاها روی دست آنها مانده است و التماس می‌کنند که آنها را بفروشند"!

همه اگاه هستند که این "کالاهای مورد نیاز" آقایان تنهابرنج، گندم، گوشت و دارو نیست که کالاهای دیگری است که برای خرید و دست یافتن به آن به آب و آتش زده و به هر کار ناراست و عیر قانونی دست می زنند. این نیز پوشیده نیست که بی اعتباری و نیرنگ بازی حکومت حتا در راه انتقال کالاهای عادی مصرفی به ایران نیز سدهای زیادی ایجاد کرده است واینک کنترل های سخت تری اعمال می شود که آسیب ها خود را وارد آورده وهزینه ها را نیز افزایش داده است. آقایان برای خرید آن"نیازها" از راه قاچاق و از همین کشورهای غربی پول های کلانی به دلالان خود در گوشه و کنار دنیا پرداخت کرده و این کالاهای "ویژه" برای رسیدن به ایران می باید چندین کشور را دور زده و با نام های ساختگی و ترفندهای گوناگون، گذشته از نیرو و زمان فراوانی که هدر می دهند، با ده ها برابر بهای حقیقی خود به ایران برسند. در این چند سال تنی چند از گماشتگان و  دلالان حکومت به جرم قاچاق کالاهای ممنوع به ایران بازداشت و گاه محاکمه نیز شده اند از آن میان در آمریکا، ژاپن، استرالیا و چند کشور اروپایی چون آلمان وبلژیک وانگلستان. آیا این تحریم ها بی اثر است که شرکت های بزرگ بیمه جهانی از بیمه کشتی هایی که برای ایران کالا می برند خود داری کرده و دردسر بزرگی برای حکومت به وجود آورده اند به شکلی که مجبور شده اند بگویند خود یک شرکت بیمه جهانی به راه خواهند انداخت که البته بیشتر به یک شوخی شباهت دارد تا سخن وبرنامه ای جدی؟ آیا این تحریم ها بی اثر است که حکومت مجبور شده است نام کشتی های باربری خود را پی در پی عوض نموده و اینک حتا با پرچم کشورهای دیگر بارها را حمل کند (به این می گویند اقتدار!) ؟ یک آن به افزایش هزینه هایی که نابخردی های رهبر خود خوانده، رئیس جمهور، دولت و مجلس دست نشانده او روی دست مردم نهاده است بیاندیشیم تا ژرفنای تنگنا ها، گرفتاری ها، هزینه های چند ده برابر و دروغ بافی های این نو کیسگان نیرنگ باز بیشتر آشکار می شود.این هزینه های گزاف و بیهوده، همه از سرمایه های ملی و از کیسه مردم گرفتار ایران است که دود می شود.

این آغاز راه است

تازه این آغاز راه است. چرا؟ چون ماجرا اکنون روز بروز جدی تر وحساس تر شده است. چرا "حساس تر و جدی تر"؟  چون هم حکومت راه بازگشت را بر خود بسته است، هم مردم به نهایت بیزاری رسیده اند و جنبش سبز در میان مردم بالندگی خود را نگاه داشته است و هم در این بیش از سه دهه، آمریکا و دیگر کشورهای پیشرفته وصنعتی، از نابخردی های این حکومت سودهای هنگفت خود را برده و اینک آهسته، آهسته زمان آن رسیده است که خطر وجودی این لولویی راکه خود ساحته اند جدی گرفته وآماده شوند که به ماجرا پایان دهند. آنان در این سال های پس از رو شدن پنهان کاری اتمی حکومت، خود میدان را باز گذاشتند تا حکومت اسلامی برای ماندگاری خود هر چه بیشتر به میدان فن آوری هسته ای و البته تولید بمب اتمی کشیده شود تا هم سرمایه های ایران را به باد دهد و هم از تهدیدهای این حکومت در منطقه وجهان سود برده سیاست های اقتصادی، سیاسی تا کنون بی مانند خود را در منطقه پیش برند. این سود وبهره های نجومی کشورهای صنعتی غربی به ویژه در کشورهای عربی ثروت مند کناره خلیج فارس چون امارات، کویت، عربستان، قطر وبحرین و حضور و نفوذ گسترده نظامی آن ها در منطقه امروز بر کسی پوشیده نیست.

بی خردی های "رهبرفرزانه" هر چه بیشتر سرمایه های ایران را بر باد داده، ایران را آسیب پذیرتر وبی جان تر نموده است. آمریکا وهم پیمانان خود خوب می دانند که اگر زمانش برسد، آن چه را که آقایان به خیال خود ساخته اند در اندک زمانی ویران می نمایند. کسی به های وهوی کودتاچیان وداد سخن آنان ازتوانمندی های خود اهمیتی نمی دهد زیرا همه امروز به خوبی می دانند که آن پشتوانه مردمی آغاز انقلاب از حکومت اسلامی دیگر افسانه ای بیش نیست وبنا به گفته همین رئیس جمهور همه سر حریف، این دانای کل، این سخن ور طناز ولی فقیه که در همه زمینه ها از اقتصاد تا صنعت، سیاست، برنامه ریزی، فرهنگ، هنر، دین، نظامی گری،  ورزش  و... تخصص های ویژه دارد : "آن ممه را لولو برد"!

هر که آمد خورد و برد!

در این سه دهه، هر کس که رسید، از نیرومندترین وثروتمندترین ها کشورها تا ناچیزترین و سست ترین کشورها از هزاران کیلومتر دورتردرآمریکای لاتین، تا از آفریقایی که همیشه دستش برای گرفتن دراز است(2) آمدند، خوردند وبردند وزیر پای "آقا" را باد کردند که آقا شما چه رهبر فرزانه و نمونه ای هستید! با خردورزی و دین ودانش خودجهان را دگرگون وبیدار کرده اید! گمان می رود که شما خود مسیح مقدس باشید! قدرت های پوشالی دنیا ورشکست شده و حکومت اسلامی با هدایت داهیانه شما اکنون قدرت جهانی شده است! آیاممکن است که آن رهبر فرزانه مرحمت نموده ما را نیز یاری نموده وآیین کشور داری به ما بیاموزد؟ البته دلارهای سبز شما نیز خود نعمت و برکت الهی است!

کار پیچیده تر از آن است که می پنداریم. دور نیست که زمان و آینده سود و سیاست ها، آمریکا، غرب همراه با اسرائیل را به جایی  برسانندکه یک جراحی بزرگ را هم زمان در چند گوشه جهان(ایران، سوریه، حزب الله در لبنان،  حماس در فلسطین وشاید بنیادگرایان اسلامی در یمن و سومالی) انجام دهند. اگر وضع به همین روند پیش رود، برای آنان راهی جز این هم باقی نمی ماند. به حکومت اسلامی میدان دادند، راه را باز گذاشتند واهمیتی به آدم کشی ها، گروگان گیری ها و راهزنی ها و آتش افروزی هایش نشان ندادندتا زمانی که به هدف های خود رسیدند و به جراحی که نیاز افتادتا در آینده باز هم بتوانند بخورند وبچاپند، دست به کار شوند !

 پایان کار آخوند ها در حکومت اسلامی، راه جنگ، مرگ و ویرانی است که شوربختانه بیگناهان فراوانی را نیز قربانی خواهد نمود. نگون بخت حزب الله در لبنان و حماس در فلسطین که به خاطر " مشت، مشت دلار" چنین به مزدوری ولی فقیه ودست نشاندگان اوپرداخته اند! رئیس دولت کودتا ورهبر مقدس به روشنی گفته اند که آنان خاک ریز نخست هستند. روز خطر خواهیم دید که آسیدعلی و خاندان گرامی، رئیس جمهور دست نشانده و جنایت پبشه دیگری چون آخوند جنتی در چه مخفی گاه زیر زمینی به سیک صدام حسین یافت خواهند شد!

 

پانویس:

1 ـ نوشتن"کشور کوچکی در غرب آفریقا" مرا بیاد سخنانی که چون لطیفه ای بتازگی  سر زبان ها افتاده است، انداخت. احمدی نژاد رئیس جمهور کودتا، در یکی از همین سخن رانی های تاریخی ولی مایه ننگ هر ایرانی فرمود: "کشور انگلستان یک جزیره کوچکی است در غرب آفریقا"! هنوز مدیریت جهانی خود را آغاز نکرده انگلستان را به غرب آفریقا تبعید فرمود وحتمن گینه بیسائو را به جای آن به اروپا منتقل می فرماید! با مدیرت جهانی هدایت شده از چاه جمکران این جناب، اگر جهانی به جا بماند، جهان چه چهره احمدی نژادی اسفناکی به خود خواهد گرفت!

2 ـ این آفریقا نیز داستان شگفتی است. شما دریایی از پول وامکان را هم در دل آفریقا بریزید تا کاردست خود آفریقایی ها باشد، همین آش وهمین کاسه خواهد بود. میلیون ها مهاجرآفریقایی در کشورهای اروپایی وآمریکا زندگی می کنند. بسیاری حتا عالی ترین مدرک های تحصیلی را دریافت داشته و از کار و درآمد بسیار خوبی نیز بر خوردارند ولی کمتر دیده شده است که در اندیشه بازگشت به سرزمین مادری خود بوده، بازگردند و برای رهایی هم میهنان خود از فقروسیه روزی دست به سازندگی وکوشش بزنند. این ها نیزچون ملایان حکومتی در ایران، عادت به گرفتن داشته و"گرفتن" به فرهنگ آنان تبدیل شده است وهمیشه دستشان برای گرفتن دراز است. در اروپا که من در آن زندگی می کنم، می توان این موضوع را در باره مهاجران  آفریقایی به سادگی دید و دریافت. کلیسا ها از پایگاه های اصلی آفریقایی ها برای سوء استفاده وگرفتن همه گونه دیگر یاری ها است که چگونگی اش خود داستان درازی دارد. نه اینکه مردمان بدی باشند. نه، منظور خصلت ها وعادت هایی است که با گذشت زمان دیگر به نشانه و مشخصه روشن این مردم بدل شده است که چرایی و انگیزه هایش البته دردآور است و جای پای استعمار کهنه و نو در آن هویدا است. اکنون شاهد هستیم که برخی کشورهای فقیر آفریقایی هم راه کندوی عسل را یافته و برای گرفتن پول آمادگی دارند که روزی هزار بار تسبیح گردانده و بی مایه هذیان گویی چون احمدی نژاد را"امیرالمومنین" بخوانند!   

 

کوروش گلنام

دوشنبه 24 آبان 1389 ـ 15 نوامبر 2010

 

 

  



منبع: پژواک ایران