PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 29th March 2024

گر رسم شود که مست گیرند
م-ت اخلاقی


 

از شاعر ونویسنده به تبعید نشسته آقای اسماعیل وفا یغمائی مطلبی به تاریخ ۲ تیرماه ۱۳۸۹تحت عنوان "تنها با چه گوارا انقلاب نمیشود! " نشر شد که  می توان آنرا در آدرس زیر مشاهده کرد :

http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=21647

بنظرم ایشان واقعیت انکارناپذیری را بر روی میز آورده اند که هر کس منکر آن شود،آخر سر مثل آن بیچاره ای که باروت را منکر می شد وهی می گفت سیاه دانه است ،ریش خویش را به آتش خواهد کشید .

باید گفت این قانونمند یی انکار ناپذیر است که هر آدم" زنده" ونه مرده ای وبه تبع آن هر جمع زنده ای، از پیرامونش وآنچه در زمان ومکانش رخ میدهد تاثیرپذیری دارد .این تاثیر پذیری بنا به ماهیت آن آدم یا جمع ،عکس العمل مناسب حال خودش را به بیرون انعکاس میدهد،آنکه فرصت طلب است به یک شکل،وآنکس که "فرصت اثر" است به شکلی دیگر،منظورم از واژه "فرصت اثر" یعنی آن لحظه وزمانی که واقعه ای رخ میدهد واثری بر فرد یا یک جمع زنده برای همیشه یا بطورمقطعی می گذارد .

با توجه به توضحیات بالا،این طبیعی و در انتظاراست که هنرمند(در این نوشته بخوانید خواننده) وهنرمندانی همجون آقایان ستار،شماعی زاده و خانم شیفته ویا دیگرهنرمندان که بخشی از مردم معترض در کوچه وبازار دوستدار صدا وشیوه خواندنشان هستند نیزاز تحولی تاریخساز که در داخل میهن وبه تبع آن در خارج از میهن رخ داده تاثیر پذیرباشند.این اتقاق مبارک بنظر این نگارنده چند سطر انشاء ،نه تنها فرصت طلبی نیست،بلکه "فرصت اثری" وطبیعی است .مثلا این آقایان وخانمها وصدها امثال ایشان مگر به این امید چنین تصنیفهائی(بخوانیم ترانه خروش) خوانده اند که مثلا در فردای نبود جمهوری اسلامی بشوند وزیر فرهنگ یا مالک تالار رودکی وووووو ؟

تا تاریخ بوده وزمین وزمان در چرخش وگردش،همیشه این چنین وقایع زیبا و خرسندی بوده وهست وخواهد بود. نگاه کنید به انقلاب الجزایر،چه کسانی از مردم به رزمندگان انقلاب پیوستند ؟

ویا در جریانات پس از" آن قلاب "۱۳۵۷،ازهنرپیشه گرفته تا خواننده های به اصطلاح "کوچه بازاری" که ا لحق هم هیچکس به اندازه آنها در دل مردم کوچه بازارتاثیرودر دل آنها جای نداشتند ،چه تعداد از آنها به جرم حمایت از مردم ویا جریانهای سیاسی به زندان نیفتادند ومتحمل چه دردها وچه دربدریها که نشدند،وبرخی از آنها فقط به جرم "نه" گفتن به رژیم ، درد دوری از وطن را به جان خریدندو شماری ازآنها در غربت وتنهائی سر بر خاک نهادند.

در حال اگر به اطرافمان در همین خارج کشور نگاه کنیم ،مگرخیلی از آنها را در متن ویا در کنار جریانهای سیاسی یا حرکتهای سیاسی نمی بینیم ؟

این مایه عزّت وسربلندی برای همه است.اگرچه بعضی از جریانات سیاسی در این زمینه زیاده روی کرده وتاثیر کمی ونه کیفی آنها بر مردم کوچه وبازار را(برای جمع آوری نیرو) بر جانشفانی رزمنده ای جان بر کف ارجح می شمرند .

نباید تنگ نظربود و زیاده خواه وعجول وبی صبر،همه به قول آقای یغمائی که نمی توانند وبنظر اینجانب نباید انتظار داشت که ویکتورخارا1 باشند ویا بشوند. اگرچنین بود که هرگز چنین جنبش عظیمی در آن کویرخشک ایران سبز نمی شد که  شاخ وبرگش اینچنین ایرانیان از هم فراری در خارج کشور را در زیر سایه سترگش جمع آوری کند وبه جوش وخروش وا دارد .بر مردم کوچه بازار وستاره هایشان نباید خورده گرفت وبرچسب ناروا زد .ملت وهمه آنچه را که دوست دارد به قول قرآن اینچنین باید نگاه کرد که  "..إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًافَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا.2

گاهی که یاری پروردگاروپیروزی ظاهرشود و بینی مردم فوج فوج به دین خدا(آئین وروش وسیستم نو ودر پیش) در آیند،پس تو تسبیح گوی وسپاسگذار باش وطلب آمرزش کن که اوست همانا بخشنده(توبه پذیر از لغشهای تاکتیکی)3

یعنی خدا که خدا است  (سمبل قدرت مطلق) مبنا را بر گذشت(ساختن) بنا نهاده ونه بر تخریب وحذف و مرگ بر این و مرگ بر آن .

ملت فرصت طلب نیست ونباید یقه او را گرفت ،بلکه بر عکس باید یقه آنهائی را گرفت که سیاست را خوب می فهمند ومی دانند،اما تیره بختانه بیشتر ابتدا هوا شناس سیاسی خوبی هستند تا یک عنصر سیاسی سرنگونی طلب پیشتاز . 

خیلی از همانهائی که می فهمیدند ومی فهمند و سایتهای سرنگونی طلبی برپا کرده بودند وشب وروز بر صفحات رنگین آن با واژه های مسلل وتفنگ بر هر کس که به امید حرکتی از داخل اشاره ای می کرد آتش می گشودند ،دیدیم که بعد از چند سالی به ملت ناباور شده و آنچنان دچار بحران وسرگردانی سیاسی شدند که دیدگان خودرا بر هم نهادند وحتی اینقدر دچار یاس ونا امیدی تاجرگونه کشتی غرق شده شدند که فراموش کردند بر بالای سایتشان (دکانشان) اقلا این جمله را حک کنند که "تا اطلاع ثانوی هیچ دیدی نداریم ویکطرفانه دیدگاه ها ونقطه نظرات دیگران را هم که به آنها اعتمادی کرده بودند را هم کورکردند . ،آنچنان که کرکره ها را پائین کشیده و در همان بحران سیاسی خویش به خاطره نویسی تاریخی روی آوردند ومضمون زنده وواقعی این گفته مهدی اخوان ثالث شدند که :

چه می گوئی که بیگه شد،سحرشد،بامداد آمد؟

فریبت میدهد،برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا ! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است

وبا یک کلی گوئی که "پایان شب سیه سپید است"وبالاخره "حق بر باطل پیروز است،خود وهمه را راحت کردند.

وهنگامی که جنبش دانشجوئی در داخل وبخصوص ملت در فردای انتخابات در خیابان خروشید وخون خویش را به پای جنبشی ریخت و جنبشی را بدون دخالت هیچ خارج کشوری سبز وبارور کرد،دوباره کرکره ها را بالا کشیدند وآنجنان به شعار سرنگونی سرنگونی پرداختند که هیچ خدائی را بنده نبودند ونیستند وهرچه رنگ غیر رنگ آنها باشد را ارتجاع و توطئه ووووو می نامند و ملت هوشیار را به افتادن به راه کج متهم هم می کنند.

 به مردم باید اعتماد کرد،وبه رهبران با چشم شک وتردید،و نباید هر دو این مقوله را در یکجا چپاند .

ای دوستان ،مردم کوچه بازار وستارگان هنریشان فرصت طلب ومیوه چین نیستند،اگر برجایگاه واقعیشان قرار داده نشوند،چه بسا میوه چین وفرصت طلبشان بکنند. اگر واقعی به مسئله نگاه نکنیم،در آنصورت باید صادقانه گفت که :

               گر رسم شود که مست گیرند                         در شهر هر آنچه هست گیرند .       

جهت حسن ختام این نوشته ، به یکی از ترانه های ویکتور خارا گوش می کنیم:

      http://www.youtube.com/watch?v=ejuVYEWrK_8 

                                                          م – ت اخلاقی

   
 ۳ تير ۱۳۸۹ 
 

[1] سوره 110النصر ،کتاب قرآن

 

[1] توضیحات داخل پرانتز در متن فارسی سوره النصر از نگارنده است

                                                      



منبع: پژواک ایران