PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 19th April 2024

سه هزار آقا زاده در حال تحصیل در بلاد کفر
ایرج شكری


خبرگزاری فارس گزارش داده است که آخوند عليرضا سليمي نماينده محلات در مجلس و عضو کمیسیون تحقیقات و آموزش گفته است که در حال حاضر سه هزار آقا زاده در خارج کشور مشغول تحصیل هستند که 80 درصد آنها در مقطع کارشناسی و دکترا به تحصیل ادامه می دهند﴿1﴾ . وی تعداد کل دانشجویان در حال تحصیل در خارج را 75 هزار نفر ذکر کرده است. این نماینده مجلس آخوندی در پاسخ به این سوال که « با وجود شرايط نسبتا خوب براي تحصيل در بسياري از رشته‌ها در داخل كشور،‌ چه ضرورتي دارد كه هنوز برخي افراد به‌ويژه آقازاده ها در خارج از كشور تحصيل مي‌كنند»، آن را با سوال گله مندانه یی چنین پاسخ گفته است : « چرا برخي از مسئولين موجب بسترسازي براي خروج فرزندانشان و تحصيل آنان در خارج شدند درحالي كه اكثرا از رانت و قدرت براي تحصيل فرزندانشان در خارج استفاده مي‌كنند؟». بعد هم یاد آور شده است که «مجلس شوراي اسلامي به شدت به‌دنبال محدود كردن تحصيل فرزندان مسئولان اعم از وزرا و نمايندگان است تا با اين اقدام جلوي برخي سوء استفاده‌هاي سرويس‌هاي جاسوسي بيگانگان كه براي آنها تور اطلاعات پهن كرده‌اند بگيرند». حالا اگر این مساله را ببریم به آن غوغای ارتجاع در اوائل ظهور امام خمینی در ایران و آن گرد و خاکهای بوزینه های ولایتمدار مرید و مقلد خمینی به ویژه در دوران نخست وزیر رجایی که چهره اش تجسم بلاهت بود و آن غوغای اصالت «مکتب» که راه انداخته بود، یا به یاد بیاوریم اظهارات آن مرکه گیر ارتجاع فخرالدین حجازی را که اینجا و آنجا تریبونها برایش مهیا می شد که به تبلیغ برتری اسلام بر هر مکتبی وبی نیازی اسلام از آموختن از دیگران بپردازد،از جمله این که:« « در اسلام سخن از آگاهي است نه از دانشهاي آكادميك و تخصص و فلسفه و ديپلماسي و سوسيولوژي و پسيكولوژي و لژيها و ايسمهاي ساخته و پرداخته و قطار اندر قطار. در اسلام ابوذر صحرا نشين از افلاطون آگاه تر است...»(کیهان 6 خرداد58) ﴿2﴾و یا به فرمایشات خود امام خمینی که هی تلاش می کرد از احساسات مذهبی توده های ناآگاه سوء استفاده کند و این باور را به آنان اماله کند که:«شما که شهادت را برای خودتان فوز می دانید برای این است که مثل سوییش بشوید؟ شما قرآن را می خواهید، شما برای اسلام قیام کردید. این همه رنج و زحمت که روحانیت می برد برای اسلام است. هرجا که گفتند جمهوری بدانید که توطئه است که اسم اسلام را نیاوردند. هرجا که گفتند جمهوری دموکراتیک، بدانید توطئه می کنند. » (از سخنان آن جنایتکار در 3 خرداد58 ﴿3﴾آنوقت متوجه می شویم که گذر زمان و تلاشهایی که در جامعه پویای ایران در رهایی از سلطه ارتجاع جریان دارد، چگونه قلاده به گردن آخوندهای درنده انداخته و آنها را به دنبال خود می کشد. چون این آقا زاده ها فرزندان کسانی هستند که اسلام و قرآن و حدیث و روایت را در برگیرنده همه و پاسخگو به همه نیازهای بشر تا قیام قیامت دانسته اند. حتی برای پزشکی هم «طب امام جعفر صادق»(*) را داشتند. دیگر این که روشن است که این دانشجویان برای تحصیل به عربستان سعودی و مصر و یمن و... نرفته اند بلکه در اروپا و آمریکا و کانادا و اوکراین بسر می برند. گذشته ازاین اساسا رژیم شرایط و وضع جاری در کشورهای اسلامی دیگر را که منبطق بر احکام اسلام نمی داند حالا اگر عده یی هم در ترکیه یا مالزی به تحصیل اشتغال داشته باشند، آن کشورها تحت مدیریت ونظارت علمای اسلام به خصوص از نوع شیعه آن که نیستند، پس کفر و یا مکاتب ظاله در آنجاها سایه افکنده است. اما بُعد دیگر این قضیه تدوام تبعیض است که در این نظام اسلامی ساخته شده بر اساس «عدل علی» و احکام اسلام و قرآن و تحت مدیریت و قانونگذاری «علماء و مجتهدین و اسلام شناسان»، جریان دارد. اگر حد اقل مخارج ماهانه یک دانشجو را حدود 700 یورو در نظر بگیریم (که گمان می کنم با هزینه مسکن و حتی با در نظر گرفتن استفاده از غذای ارزان رستوران دانشگاهها،این مبلغ کم است) و اگر این مبلغ را با نرخ برابری یورو ریال محاسبه کنیم و رقم حاصل را با حد اقل در آمد که برای خط زیر فقر در ایران محاسبه شده مقایسه کنیم آن وقت متوجه می شویم که واقعا امکان فرستادن فرزند برای تحصیل در خارج تنها از عهد کسانی بر می آید یا از «خادمان نظام» هستند یا در سایه روحانیت به کسب حالا مشغولند یا مثل پاسدار محصولی وزیر سابق کشور هر دو کار را باهم می کنند.

بانک مرکزی در سال 88 که خط فقر خانوار 6 نفره را ۷۸۰ هزار تومان برآورد کرد، و در همان زمان با آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران مجموع جمعیتی که در خانوارهای با در آمد ماهانه کمتر از 780 هزار تومان در ماه قرار داشتند، 47 میلیون و 600 هزار نفر بود(4)اگر چه در محاسبه افراد یک خانوار و خط فقر معمولا رقمهای متفاوت دیده می شود( از جمله محاسبه خط فقر برای خانواده 5 یا چهار نفره و نیز تفاوت خط فقر برای خانوار شهری با خانوار روستایی است ولی به هر حال در اینها چند میلون خانوار ایرانی و بیش از نیمی از جمعیت کشور در زیر خط فقر زندگی می کنند تردیدی نیست. برای کارگران که وضع به مراتب بدتر است، درسال قبل حداقل دستمزد کارگران 274 هزار و پانصد تومان در ماه تعیین شد. مقایسه این رقم با رقمی که برای خط فقر داده شده است، نشان دهنده وخیم بودن وضع زندگی کارگران است که اکثرشان در خانه های اجاره یی زندگی می کنند. طبیعی است که با این در آمد(حتی با در نظر گرفتن افزایش حققوق بر اساس سابقه کار و برخی پرداختها) ادامه تحصیل در دانشگاههای داخل کشور حتی برای فرزندان کارگران امری است به سادگی قابل تحقق نیست چه رسد به تحصیل در خارج.

حالا این آقا زاده ها وقتی از بعد از اتمام تحصیل به ایران برگردند، روشن است که با مدرک و پارتی، به مقام و پول نیز به راحتی دست خواهند یافت. ، البته به شرطی که با راه و روش پدران خود مساله پیدا نکرده و در خط اسلام ناب محمدی حرکت کنند. در این حالت البته به استقبال آینده یی خواهند رفت که در آن در هم کوبیده شدن بساط و کیا وبیاشان توسط مردم به پاخاسته ایران تضمین شده است.

منابع و توضیحات:

http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8903041045  :1

2:  http://iradj-shokri.blogspot.com/2007/05/29.html

3:

http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=2 

4:   http://www.sedayefarda.com/economical/50-other/2433-13881029.html 

*- این هم نمونه یی از دانش امام جعفر صادق در طب به روایت یک سایت از عاشقان اهل بیت. در ضمن به فرمایشات امام در مورد فیزیولوژی کلیه ها توجه بفرمایید.

 سخنان امام صادق(عليه السّلام) با طبيب هندى درباره ي شگفتي هاى خلقت

ارسال شده توسط در 22/7/1388:: 11:6 عصر 

ربيع حاجب مى گويد: روزى طبيبي هندى در مجلس منصور کتاب طب مى خواند، در حالى که امام صادق عليه السّلام در آنجا حضور داشت.

چون از قرائت مسائل طب فراغت يافت، به امام ششم عليه السّلام گفت: دوست دارى از دانش خود به تو بياموزم؟ حضرت فرمود: نه، زيرا آنچه من مى دانم از دانش تو بهتر است. طبيب پرسيد: تو از طب چه مى دانى؟ فرمود: من حرارت را با سردى، و سردى را با گرمى، رطوبت را با خشکى، و خشکى را با رطوبت درمان مى کنم، و مسأله تندرستى را به خدا وامى گذارم و براى تندرستى دستور پيامبر را به کار مى برم که فرمود: «شکم خانه درد است، و پرهيز درمان هر دردى است، و تن را به آنچه خوى گرفته بايد عادت داد».

طبيب گفت: طب جز اين چيزى نيست. امام گفت: مى پندارى که من اين دستورها را از کتاب هاى بهداشتى ياد گرفته ام؟ گفت: آرى، امام فرمود: من اين ها را از خدا فرا گرفته ام. تو بگو من از جهت بهداشت داناترم يا تو؟ طبيب گفت:البته من. امام عليه السّلام فرمود: اگر اين چنين است من از تو سؤالاتى مى پرسم، تو پاسخ بده. گفت: بپرس.

امام صادق(عليه السّلام) سئوالات زير را از طبيب هندي پرسيدند:

"چرا جمجمه ي سر چند قطعه است؟

چرا موى سر بالاى آن است؟

چرا پيشانى مو ندارد؟

چرا در پيشانى خطوط و چين وجود دارد؟

چرا ابرو بالاى چشم است؟

چرا دو چشم مانند بادام است؟

چرا بينى ميان چشم هاست؟

چرا سوراخ بينى در زير آن است؟

چرا لب و سبيل بالاى دهان است؟

چرا مردان ريش دارند؟

چرا دندان پيشين، تيزتر و دندان آسياب، پهن و دندان بادام شکن بلند است؟

چرا کف دست ها مو ندارد؟

چرا ناخن و مو جان ندارند؟

چرا قلب مانند صنوبر است؟

چرا شُش دو تکه است و در جاى خود حرکت مي کند؟

چرا کبد(جگر) خميده است؟

چرا کليه مثل دانه لوبياست؟

چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا مى گردند؟

چرا گام هاى پا ميان تهى است؟ "

طبيب هندي در پاسخ به تمامي سئوالات بالا گفت : نمي دانم.

امام فرمود: من علّت اينها را مى دانم. طبيب گفت: بيان کن.

امام فرمود:

*جمجمه به دليل اينکه ميان تهى است، از چند قطعه آفريده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ويران مى شد، لذا چون چند قطعه است، ديرتر مى شکند.

*موى در قسمت بالاي سر است، چون از ريشه ي آن روغن به مغز مى رسد و از سر موها که سوراخ است، بخارات بيرون مى رود و سرما و گرمايى که به مغز وارد مى شود، دفع مي شود.

*پيشانى مو ندارد، براى آنکه روشنايى به چشم برسد.

*خط و چين پيشاني نيز عرقي را از سر مي ريزد، نگه مي دارد تا وارد چشم ها نشود و انسان بتواند آن را پاک کند، مانند رودخانه ها که آب هاي روى زمين را نگهدارى مى کنند.

ابروها بالاى دو چشم قرار دارند تا نور به اندازه ي کافي به آنها برسد. اى طبيب، نمى بينى وقتي شدت نور زياد است، دست خود را بالاى چشم ها مي گيري تا روشنى به مقدار کافي به چشم هايت برسد و از زيادى آن پيشگيرى کند؟!

*بينى بين دو چشم قرار دارد تا روشنايى را بين آنها به طور مساوي تقسيم کند.

*چشم ها شکل بادام هستند تا ميل دوا در آن فرو برود و بيرون آيد. اگر چشم چهار گوش يا گرد بود، ميل در آن به درستي وارد نمى شد و دوا به همه جاي آن نمى رسيد و بيماري چشم درمان نمى شد.

*خداوند سوارخ بينى را در زير آن آفريد تا فضولات مغز از آن پايين بيايد و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بيني در بالا بود، نه فضولات از آن پايين مى آمد و نه بوي چيزي را در مى يافت.

*سبيل و لب را بالاى دهان آفريد، تا فضولاتى را که از مغز پايين مي آيد نگه دارد و خوراک و آشاميدنى به آن آلوده نگردد و آدمى بتواند آنها را از پاک کند.

*براى مردان محاسن(ريش) را آفريد تا نيازي به کشف عورت(پوشاندن سر) نداشته باشند و مرد و زن از يکديگر مشخص شوند.

*دندان هاى پيشين را تيز آفريد تا گزيدن آسان گردد، و دندان هاى آسياب را براى خرد کردن غذا پهن آفريد، و دندان نيش را بلند آفريد تا دندان هاى آسياب را مانند ستونى که در بنا به کار مى رود، استوار کند.

*دو کف دست را بى مو آفريد تا سودن به آنها واقع گردد. اگر کف دست مو داشت، وقتي انسان به چيزي دست مي کشيد به خوبي آن را حس نمي کرد.

*مو و ناخن را بى جان آفريد، چون بلند شدن آنها زشت و کوتاه کردن آنها زيباست. اگر جان داشتند، بريدن آنها همراه با درد زيادي بود.

*قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باريک قرار داد تا در ريه ها در آيد و از باد زدن ريه خنک شود.

*کبد را خميده آفريد تا شکم را سنگين کند و آن را فشار دهد تا بخارهاى آن بيرون رود.

*کليه را مانند دانه لوبيا ساخت، زيرا منى قطره قطره در آن مى ريزد و از آن بيرون مى رود. اگر کليه چهار گوش يا گِرد بود، اولين قطره مى ماند تا قطره دوم در آن بريزد و آدمى از انزال لذت نمى برد. زماني که منى از محل خود که در فقرات پشت است، به کليه مي ريزد، کليه چون کرم بسته و باز مى شود و کم کم مني را به مثانه مى رساند.

*خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد، تا انسان به جهت پيش روى خود راه رود، و به همين علت حرکات وى ميانه است، و اگر چنين نبود در راه رفتن مى افتاد.

*پا را از سمت زير و دو سوى آن، ميان باريک ساخت، براى آنکه اگر همه پا بر روي زمين قرار مي گرفت، مانند سنگ آسياب سنگين مى شد. سنگ آسياب چون بر سر گردى خود باشد، کودکى آن را بر مى گرداند و هر گاه بر روى زمين بيفتد، مردي قوي به سختى مى تواند آن را بلند کند.

آن طبيب هندى گفت: اين ها را از کجا آموخته اى؟ فرمود: از پدرانم و ايشان از پيامبر و او از جبرئيل، امين وحى و او از پروردگار که مصالح همه اجسام را داند. طبيب در آن وقت مسلمان شد و گفت: تو داناترين مردم روزگارى.

راستى چه شگفت انگيز است که حضرت صادق عليه السّلام بدون در دست داشتن ابزار امروزى که وسيله شناخت درون و برون انسانند، در گوشه اي از شهر مدينه براى يک طبيب هندى شگفتي هاى خلقت انسان را با دلايل محکم بيان مى فرمايد

منبع:سايت طعام اسرار

--------------------------------

پ- 6 خرداد 1389- 27 مه 2010

http://iradj-shokri.blogspot.com



منبع: پژواک ایران