PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ / Thursday 28th March 2024

تف در آش ملت
م-ت اخلاقی


آشپزهائی بودند که برای آش خود زحمتهای بسیار کشیده بودند، مشتریان زیادی را جذب کرده بودند ،اما کم کم این آشپزها با حاکم شهرکه تمام قهوه خانه های شهر را هم در اختیار داشت بر سر شیوه پخت به اختلاف افتادند و مجبور به ترک شهر گردیدند وبه دیاری دیگر پناه بردندو قهوه خانه های خود را در آنجا راه انداختند ،عده خاصی از مردم شهر که بدست پخت آنها عادت کرده بودند و بر سر همین عادت با حاکم شهر درگیر شده بودند ،سرانجام شهر را ترک کرده وبه محل آشپزباشیها نیزنقل مکان کردند .

حاکم  که شهر را در اختیار خود دید ودیگر  خبری از دیگر آشپزان نبود، هر کوفت وزهر ماری را به خورد ملت می داد،وهرکس را که جهره ترش می کرد و به بد مزۀ آش نقی می زد ،به دست دوربشقاب چینها میداد تا مزه ای دیگر به او بچشانند .

سالها گذشت وگذشت ،آن  آشپزباشیها برای خودشان دم ودستگاهی بهم زده بودند، بویژه یکی از آنها آنچنان شیک وپیک که مگو،وهمیشه قیل وقال در شهر راه می انداخت که یک آشی برای حاکم باشی پخته ام با چند وجب روغن،واین درحالی بود که سالها سپری شده وعده کثیری از مشتریان در شهر زادگاهش یا پیرگشته ویا دارفانی را وداع گفته بودند .هرچه هم که جوان بود اصلا نه آش خوشمزه راچشیده بودند ونه آشپزباشی را می شناختند،چرا که سالها سپری شده،و نه آش می رسیدونه آشپز، اما با والدین و والدین بزرگان خویش همیشه در کمین حاکم باشی بودند،چرا که اینقدر به آنها آشهای آلوده خورانده بود که تمامی شهر از پیروجوان به اسهال افتاده وعنقریب که شهرتماما به سرگین مزین شود،ونه ازشهرنشان ما ند ونه از شهرنشین.

با  لاخره ملت ابتکاری به خرج داد،و دیگی در شهربناکرد،وچنان آشی پخت که هم حاکم باشی کفگیربر سر کوبید وهم آشپزباشی شیک وماهر غافلگیر .حاکم بر سر می کوبید ودنبال بهانه می گشت تا دیگ را برسرملت چپه کند ،و آشپزباشی هم نگران که من چند سال واندی در آتش عرق ریختم ومو چون آرد آسیاب سفید،آنوقت آش من در دیگ بما ند و رعیت  آشی د گرخورند؟

حاکم  باشی بدنبال چاره و  آشپزباشی نیز.

آشپزباشی دردیگ تف کردوگفت :ازآش خوشمزه من نمی خورید ؟ نمیگذارم که این آش شله قلمکار ازگلویتان پائین رود .

حاکم  باشی تف را نعمت شمرده  ،و فریاد زد :نگفتم همه چاکران ونوکران آشپزباشی هستید ؟

  ، می بینید همه شماها آتش بیاردیگ آشپزباشی هستید ،وبا این بهانه مثل گراز  به آن بستان تازه شکفته یورش برد.

کلام  آ خر:

اگر دلتان برای شکم  خالی ملت می سوزد،بگذارید آشش را بپزد،کمک کارش باشید ونه حریفش .مگربدشروع کرده، ومگربد شعارهائی میدهد ؟(خامنه ای قاتله......ولایتش باطله --- یا استقلال آزادی..جمهوری ایرانی) . در د یگش تف نکنید !

اگر در د یگ ملت تف کنید،نه ملت آشش پخته خواهدشد ونه شما آشتان به شهر اجدادیتان خواهد رسید،،فقط دوباره چند سالی وچه بسا باز به درازی یک نسل دیگر دیگ حا کم باشی گرم خواهد شد،البته چه بسا به برکت تف شما .

                                                      م – ت اخلاقی

                                                 ۹بهمن ۱۳۸۸



منبع: پژواک ایران