PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Saturday 20th April 2024

بنیانگذاران شورش سبز ؟ رهبریا رهبران جنبش سبز ؟
م-ت اخلاقی


رهبر یا رهبران  قیام ملی  ؟  

بررسی تحولات پس از٢٢ خرداد۱۳۸۸ ،۳ سئوال بالا را در ذهن پررنگ کرده ،وپس از ریشه یابی وپاسخ به این ۳ سئوال ، رهبریارهبران قیام ملی مشخص میگردد .

با  بررسی مختصری به تحولات دوره دهم انتخابات ریاست  جمهوری(که برتمامی عالم روشن شد انتصابات بود) ،بنا به بتوان،سعی بر اینست که به ۳ سئوال و به زبانی دیگر به ۳ مشخصه بالا پاسخی داده شود .

در  دوره دهم ریاست  جمهوری رژیم ،۴ کاندید ازفیلترتنگ شورای نگهبان عبورکرده و به ملت تحمیل شد،و به مصداقی دیگر اعلام شد که آش کشک سیستم ولایت است ،بخوری پات،نخوری پات .

هر۴ کاندید فیلترشده عبارت بودند از :

*محمود احمدی نژاد که معرف حضور خاص وعام است .

*محسن رضائی میرقائد، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ،پایه گذار سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ،فرمانده سپاه پاسداران ازسال ١۳٦٠ تا ۱۳٧٦٦سال ) ،برای شناخت بیشتر این فرد میتوان به آدرس زیرمراجعه کرد : 

fa.wikipedia.org/wiki/محسن_رضایی

*مهدی کروبی ،رئیس ٢ دوره مجلس شورای اسلامی ،موسس ورئیس بنیان کشته شدگان جنگ تحت عنوان بنیاد شهید به فرمان خمینی ،سرپرستی امور حجاج به فرمان خمینی در سال ۱۳٦۴،عضو شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در دهه ۱۳٦٠ .برای شناخت بیشتر،میتوان به آدرس زیر مراجعه کرد :

fa.wikipedia.org/wiki/مهدی_کروبی

*میرحسین موسوی خامنه ،نخست وزیر ازسال ۱۳٦٠ تا ۱۳٦۸ ،عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی از سال ۱۳٦۳ تا کنون،از سال ۱۳٦۸ به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد . برای اطلاعات بیشتر به آدرس زیرمراجعه شود :

fa.wikipedia.org/wiki/میرحسین_موسوی 

باتوجه  به توضیحات مختصر بالا،دریک کلام،هر۴ نفرخودی ،وحتی اگربه اصطلاح کبریتی هم در آنها مشاهده می شد،ازنوع بی خطر آن بوده وهست .

این ۴ نفر در شرایطی به عنوان کاندید معرفی میشوند که رژیم در بحران وعدم مشروعیت داخلی وخارجی در اوج هرم ۳٠ ساله خود قرار گرفته .

یکی از این کاندیدها یعنی میرحسین موسوی ،با شال سبزی که سید محمد خاتمی(رئیس جمهور اسبق) در روز معرفی کاندیداتوری به دورگردن او انداخته بود،با این رنگ سبز وارد عرصه مبارزاتی انتخاباتی میشود .

"خامنه  ای " با اشراف  به عدم مشروعیت  داخلی و انزوای خارجی رژیم ،وبا اطمینان به قدرت سرکوب ۳٠ ساله خود ،تن به نمایش های تلویزیونی کاندیدها تحت عنوان "مناظره تلویزیونی" میدهد،که البته این مناظره ها بخاطر شدت وحدت تضاد بین پائینیها(مردم به جان آمده) وبالائیها(قدرت حاکمه)،ازیک نمایش تبلیغاتی ،به یک درگیری افشاگرانه ناخواسته مبدل میشود ،وتا اندازه ای مهار از دست ولی فقیه خارج میشود.در مرحله تبلیغات انتخاباتی،مردم هوشیاروبخصوص جوانان به جان آمده(در راس آنان کوه آهن بانوان) فرصت را غنیمت شمرده وبا امید به عملی شدن شعارهائی که مهدی کروبی وبخصوص موسوی سرلوحه برنامه های خود کرده بودند،با هروسیله ای که رنگ سبز را یدک می کشید به خیابانها ریخته ،وازاین فرجه بازشده،دق دلی برسرجناح بی دنده وترمز رژیم به نمایندگی احمدی نژاد در آوردند ( احمدی بای بای ،کلاغ پر،گنجشک پر،احمدی پر،ومرگ بر احمدی.... وووو)،یکی از زندانیان هم سلولم که هردودر زمان نخست وزیری میرحسین موسوی،سالها باهم عمردر سلول سپری کرده بودیم ،وقتی که از اوپرسید م فلانی اونجا چه خبر وجریان چیست ؟ 

گفت موسوی شده بت وامید جوانها ،واضافه کرد که جای نیروها وسازمانهای سیاسی سالهای ۵٨-٦٠ خالی است وچنین ادامه داد :من که اهل رای دادن نیستم،اما همه جوونا میگویند ما به موسوی رای مید یم ،نمیدونی چه اوضاع بهم ریخته ای شده ،مردم وبخصوص جوونا خیلی به موسوی امید بستند،خیابونا تا صبح شلوغ وبزن وبه کوب،هیچکس هم دیگه حریفشون نمیشه ،من بش گفتم :اشتباه میکنند ،نزاری اطرافیانت برند رای بدن ،دوباره گفت ما که اهل رای دادن نیستیم ،اما اگه خودت اینجا بودی،این حرفو نمیزدی،نمیدونی، اوضاع از دست خامنه ای داره در میره ،یه فضائی باز شده ،حالا می بینی بعد چی میشه ،واضافه کرد که مردم دیگه نمیخواند قیافه این مردکه (احمدی ) را ببینند .

برنامه  هایی که٢ کاندیدا،یعنی مهدی کروبی وبخصوص میرحسین موسوی در تیلیغات انتخاباتی،وبخصوص پیامهای ویدئویی که از طریق یوتوب پخش می شد،نقطه امیدی شد برای ایرانیان داخل کشور(بخصوص جوانان) که در نبود یک نیروی انقلابی کارسازوامیدبخش ،سالها از سرکوب وخفقان به تنگ آمده بودند،وکمی مزه آزاد بودن (مسائل فردی) را چشیده بودند ،وباز این پیامها ووعده ها وشوروفتورمردم در داخل ایران، نقطه امیدی شده بود برای ایرانیان ۳٠ سال به تنگ آمده از درد غربت ودربدری در خارج کشور،که از پراکندگی جریانهای سیاسی ،که حتی بعد از سالها در خارج، حاضربه هم بستگی برسر حداقل ها هم نشده بودند،قطع امید کرده،وبازبه موسوی امیدبسته بودند (به صف طویل رای دهندگان بر در سفارتخانه ها در آن روزها نگاهی انداخته شود) .در این زمینه هم دولتهای استعماری با همه مهره هایشان بیکارننشسته وهرکس در این بازار بهم ریخته به تلاش قالب کردن مزدوران در ترشی خوابانده چند ساله خود افتاده بودند وهستند (در راس آنها به صدای آمریکا وبی بی سی توجه شود) .

ازطرف دیگرخامنه ای،ولی فقیه رژیم(عمود خیمه نظام) ازابتدا خیزبرداشته بود که هم از آخوربخورد(کشاندن مردم بخصوص جوانها به پای صندوق رای) وهم ازتبره(پز داشتن پایگاه مردمی در برابر غربیها بخصوص آمریکا) ،امادر روزهای قبل از انتخابات و روز انتخابات خیزمردم را در ابراز شادیها دید که این توبمیری ،از آن تو بمیریها نیست،که انگارمسئله جدی است ،لذا به قول معروف از هول حلیم به داخل دیگ افتاده ،و ناشیانه احمدی نژاد را مثل یک شعبده بازاز زیرعمامه در آورد ،ازهرکس که در داخل ایران سئوال می شد که  اوضاع چطوراست؟

در  جواب  می گفت : همه در یک بهت وافسردگی عجیب فرو رفته اند .

هر۴ کا ندید وازجمله خود احمدی نژاد هم قفل کرده بودند .در این فضای بهت زده وقفل شده ،نه موسوی طرح وبرنامه ای داشت ونه کروبی . اما ناگهان مردم وبخصوص جوانانی که طی سالها به همه هویت آنها توهین شده بود،دیگر تحمل این همه بی هویتی را تاب نیاورده ،وخود جوش از هرکوچه وبرزنی با همان رنگ سبز شال گردن موسوی که به آنها وعده ها وامیدهای زیادی داده بود، سربه شورش نهاده وزبان به اعتراض گشودند،با این شعارها که :

  رای مارا پس  بده ،موسوی موسوی  رای ما را پس  بگیر،موسوی موسوی  سازش کنی خا  ئنی .

بدین  ترتیب شورش سبزبدون  سرورهبر مشخصی وخودجوش توسط توده عظیم براه افتاد وبنیانگذاری شد .

.نیروهای  سرکوبگرووحشی ولایت که سالها در قتل وکشتارهواداران جریانهای سیاسی در سالهای دهه ۱۳٦٠ با دست بازبه تظاهرات واعتراضهای خیابانی آنها به جان مردم می افتادند،اینبارنیزبه جان مردمی افتادند که نه وابستگی سیاسی به گروها ونیروهای سیاسی دهه های ۱۳٦٠داشتند ،ونه ازپیش برنامه ای طرح ریزی شده ،ضمنا در این شورشهای خیابانی بعضا   فرزندان ووابستگان بخشی از جناح رانده شده ویا در حال رانده شدن رژیم هم حضور داشتند،سرکوبگران رژیم با حکم تیربه جان مردم افتادند(میتوان گفت که شلیکها همه ازسینه به بالا بود) .بدنبال سرکوبها وبگیروببندها ،تجاورز به زندانیان و.... وحشی گری رژیم،بویژه جنایاتش در زندانها که طی سالها در مخفی گاها وسیاه چالهایش برسرفداکارترین فرزندان مردم(هوادارن سازمانها ی سیاسی) در زندانها آورده بود،علنی وبه زبانی دیگرهمه گیرشد،ونقاب از چهره رژیم جهل وجنایت در داخل میهن،وخارج ازایران برداشت(بویژه قتل ناجوانمردانه ومظلومانه ندا آقا سلطان ) . 

به  برکت وسائل ارتباط جمعی بویژه انترنت و تلفن همراه ،این شورش بنیانگذاری شده  توسط مردم کوچه و برزن،به یک جنبش ملی ایرانی تبدیل وبه جهان معرفی شد .شورش سبز،مهدی کروبی وبویژه میرحسین موسوی را که به آنها اعتماد کرده وهمه چیزخودرا به پای آنها ریخته بودند ،در برابرخامنه ای علم کرده ،وبا شعار" موسوی موسوی،سازش کنی خائنی،عملا موسوی را در برابر ولی فقیه نظام یعنی خامنه ای قرار داد .اگر همین مردم ،شورش سبز را بنیانگذاری نکرده بودند ،عملا جنبش سبزی شکل نمی گرفت .باشرکت موسوی وکروبی در تجمعات مردم ،که خود همین مردم  مبتکرآنهابودند ،عملا این ٢ نفر در راس جنبش سبز قرار گرفنتد ،اگر توده مردم وبویژه جوانان به جان آمده ،کروبی وبخصوص موسوی را در برابر خامنه ای به جلوپرتاپ نمیکردند ،چه بسا موسوی پس از اعتراضی ساده ،به انزوا میرفت .یعنی باز این جوانان مسلح به دانش جدید ارتباطات بودند که رهبری جنبش را بدست گرفته و موسوی را به سخنگوی خویش انتخاب کرد .

تا  این مرحله هیچ  فرد ویا سازمان وجریان سیاسی خارج کشوری نمیتواند مدعی بنیانگذاری این شورش وجنبش سبز ویا الگوبودن خود ویاسازمانش برآن باشد . 

طی  مراحلی که جنبش سبز  طی کرد،شعارها وخواسته  هایش ریشه ای تروریشه  ای تر شد،طوری که هردوکاندیدای معترض،یعنی کروبی وبخصوص موسوی عملا خود اقرارکردند که درپشت سر مردم در حال حرکتند،شاهد این مسئله نوع شعارها وخواسته هایی است که از طرفین مطرح می شود . مردم به جان آمده فریاد می زنند :جمهوری ایرانی" ،موسوی میگوید "جمهوری اسلامی"نه یک کلمه کم ،ونه یک کلمه زیاد،مردم فریاد می زنند مرگ بر اصل ولایت فقیه ،کروبی وموسوی میگویند "امام خمینی" (امید است که مصلحتی باشد) .

در  یک کلام رهبری جنبش سبز نیز در دست  همان جوانان شورشی  است که شجاعانه  به خیابانها ریختند وبا استفاده از وسائل ارتباط جمعی نوین به تشکل وسازماندهی این جنبش پرداختند ،نه از کسی یا کسانی سرمشق گرفته اند ونه به رهبر یا رهبران وخط دهندگانی به خارج از کشور وصل هستند .

بدنبال  ادامه وریشه دارتر  شدن جنبش سبز،اکنون  این جنبش به یک قیام سراسری وملی تبدیل  شده ،که به عینه می بینیم که خیلی از مدعیان رهبری انقلاب را هم با ابتکارات بی نظیر خویش ،دنبال رو جبری خود کرده اند(تبدیل  مراسم وروزهای  حکومتی مثل روز  قدس وروز ۱۳ آبان واعلام  شرکت جریانات سیاسی خارج کشور در آن ).خیلی از جریانات سیاسی خارج کشوری که بعظا اطاقک کوچک خود در خارج کشور را ستاد قیام مردم داخل اعلام میکردند،ومردم را به تخریب مساجد وزدن بارو دیسکوتک یعنی کلوپهای رقص تشویق می کردند،  ،ویا آنهایی که مبارزات شجاعانه وبی باکانه زنان ودختران دلیر میهن را ناشی از سرمشق گرفتن از خودمیدانستندومیدانند ،در روزهای اول حرکت،بطورسربسته وضمنی آنهارا نیروهای وابسته به رژیم معرفی میکردند.(در این رابطه هرنیروی سیاسی خارج کشوری که مدعی شرکت فعال در این قیام در داخل میهن،بویژه آنهایی که مدعی سازماندهنده یا بخشی از سازماندهندگان آن است،لطف کرده وبه این سوال اساسی پاسخ دهند که چند عکس وپوستر از رهبر یا رهبرانشان ،وشعارهای اساسی ومحوریشان،در این روزها ودرتجمعات پرشکوه بر سرودست مردم جلوه می کند ؟)

  اکنون که شورش  سبز به جنبش  سبز،وجنبش سبز  به قیام ملی  تبدیل شده ،هرکس قصد دارد به نحوی آنرا به مالکیت خود در آورد،انگار که بعد از گذشت اینهمه سال،واینهمه پیشرفت علم ودانش،بویژه در زمینه سرعت انتقال اخبار وآگاهیها،وتجربه یک انقلاب داغان شده توسط ولی فقیهی به اسم خمینی، ملت در صغارت سالهای دهه ۱۳۴٠ ماند ه ومنتظرقیمی است . 

  دریک کلام حرکت  این جنبش طی  چند ماه گذشته  نشان داده ،که  ملت ایران در  داخل،بخصوص جوانان  غیور ودر راسشان" دلیر بانوان ایرانی"، رهبری جمعی این قیام را بدست گرفته،و هیچکس رهبری آنرا بجزهمین جوانان آگاه ومبتکر در دست ندارند ،اگردختران وبانوان" دلیرکوه آهن" در راس این قیام قرارگرفته اند،دلیلش هیچ چیز وهیچکس دیگری نیست ،مگرانگیزه ای که ستم مضاعف طی این سالیان درد ،ازطرف ولی فقیه به قدرت وتواناییهای آنها رفته ،وبهمین دلیل است که این" دلیر کوه آهن بانوان" به قدرت تغییرخویش یقین آورده اند.

با  پیچیده ترشدن مراحل  این قیام ملی،وضرورت هوشیاری وابتکارات  موردنیاز در هرمرحله از آن ،امیداست که این قیام با یک همبستگی ملی واقعی ازتمامی نیروهای خارج ازمیهن و با تشکیل شوراهایی در کلیه سطوح ،از مدارس گرفته تا دانشگاه ها وکارخانجات و....در داخل ، این تهدید احتمالی،یعنی ربوده شدن وبه انحراف کشاندن این قیام عظیم ملی رابیمه کرده،و به سرمنزل مقصود ،که همانا آزادی ایران از چنگال فرصت طلبان رنگارنگ ،ورسیدن به یک حکومت دمکراتیک با حضورتمامی عاشقان میهن و ملت است ،برساند . 

     خونی که در رگ ماست       هد یه به ملت ماست      

                           م- ت اخلاقی 

                          ۱۸ آبان ۱۳۸٨

                                                                                 
 
 



منبع: پژواک ایران