PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Thursday 25th April 2024

مخدوش کردن ارزشها، جفا به امام راحل و تایید اقدام تروریستی علیه عربستان، در مناظره موسوی و احمدی نژاد
ایرج شكری


مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری در تلویزیون، بعد از مناظره تلویویزیونی بین سازمان چریکهای فدایی خلق ایران

و رئیس جمهور وقت بنی صدر و فرماندهان سپاه و فرمانده نیروی زمینی ارتش، در اسفند سال 58 بر سرمساله جنایت مقامات و  پاسداران رژیم در گنبد و ترکمن صحرا، یک رویداد بسیار مهم در تاربخ بکارگرفتن رادیوتلویزیون کشور در یک مساله سیاسی مورد توجه افکار عمومی است . به خاطر توجه گسترده به این بحثها که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفت، اظهارات شرکت کنندگان در این برنامه - که سه تن از آنان از مقامات بالا در رژیم جمهوری اسلامی از آغاز تشکیل آن بوده اند، و احمدی نژاد پاسدار سابق که مدتی استاندار اردبیل و مدتی شهردار تهران، و از چهار سال پیش رئیس جمهور است -، طبعا می تواند مورد توجه و بررسی و استناد قرار بسیاری قرار بگیرد. مناطره احمدی نژاد و موسوی را اگر بخواهیم با همان معیارهای رژیم در دهه  60 مورد بررسی قرار دهیم، معیارهای که البته برای ایران و مردم ایران چیزی جز فاجعه و اخنتاق نیافریدند، می بینم که مناطره کننده ها، هم آن معیارها را مخدوش کرده اند و از آن دور شده اند و هم به «امام راحل جفا شده» است. مهم ترین نکته در این مناظره اما، تایید ناخودآگاه یا آگاهانه احمدی نژاد در مورد اقدام تروریستی رژیم علیه عربستان سعودی بود که طبعا رژیم هیچگاه زیر بار آن نرفته بود.

وارد کردن مواد منفحره به عربستان و قطع رابطه عربستان و رژیم

این تایید یا افشاگری در  بحث در زمینه سیاست خارجی صورت گرفت و آن وقتی بود که احمدی نژاد در پاسخ به انتقادات موسوی  گفت  شما چیزهایی به عربستان فرستادید که  اصلا سبب قطع رابطه عربستان با ما شد. تیره ترین دوره رابطه عربستان با رژیم  در پی آشوب آفرینی رژیم در مراسم حج سال 66 شروع شد. در آن رویداد بیش از 200 تن از زائران اعزامی از رژیم و حدود 80 تن از ماموران انتظامی سعودی کشته شدند . این اتفاق هم  بعد از بی اعتنایی سرپرستی حجاج اعزامی و « بعثه حضرت امام خمینی» به اخطار سعودیها در خود داری از برگزاری راهپیمایی «برائت از مشرکین» صورت گرفت که رژیم هر سال در مراسم حچ براه می انداخت و خمینی به آن پیامهایی برای تحریک توده های مسلمان علیه آمریکاو حکام کشورهاشان می فرستاد. در آن راهپیمائیها شعارهای «لا شرقیه لاغربیه جمهوری اسلامیه» در کشور پادشاهی سعودی می داند. در آن زمان سعودیها رژیم را متهم به ورود مواد منفجره توسط زائران کرده بودند و این امر چیزی نبود که رژیم آن را بپذیرد. اما در مناظره با موسوی، احمدی نژاد فرستادن «چیزی» از سوی رژیم که باعث شد عربستان رابطه اش را با رژیم قطع کند؛ را مورد تایید قرار داد. احمدی نژاد میرحسین موسوی را متهم به ارسال آن «چیز» کرد در حالی که راهپیمایی برائت از مشرکین را «بعثه امام» که در آن سال مسئولیتش با کروبی بود سازمان می داد و حتما سپاه قدس هم به کارهای اجرایی آن می پرداخت. پیام شدید الحن و مبارزه جویانه خمینی به شرق و غرب و تاکید مکرر به این که اگر تنها هم بماند خودش به جنگ ادامه خواهد داد، برای راهپیمایی برائت از مشرکین در همین سال فرستاده شد. در همان پیام بود که او گفت دست برداشتن از جنگ  خیانت به مردم  و به رسول خداست. بعد از بلوای مکه رژیم سعودی به سفیر رژیم در آن کشور دستور داد که ظرف 24 ساعت خاک ان کشور را ترک بکند. سفیر رژیم در آن موقع پاسدار محمد حسین طارمی بود و در ضرب الاجل تعیین شده سفارت را ترک نکرده بود و خواهان یک هفته فرصت شده بود. ماموران سعودی به سفارت رفته و او را از سفارت بیرون کشیدند و به فرودگاه بردند و روانه جمهوری اسلامی کردند. در تهران هم امت حزب الله سفارت سعودی را مورد یورش قرار داد و یک کارمند سفارت را هم از طبقه دوم پیایین انداختند و او در همان حال مجروح به فرودگاه بردند بعد گفتند که به خاطر این که حالش خوب نبود به بیمارستان اعزام شد اما در راه در گذشت.  یکسال بعد از ماجرای آشوب در مراسم حج کانال دوم تلویزیون فرانسه گزارشی تلویزیونی از ماجرای کشف مواد منفجره از جاسازی در کف ساک یک زائر را نشان داد. زائر مرد سالخورده یی بود که به نظر می رسید احتمالا از خانواده های شهدای جنگ بود که رژیم به حج می فرستاد. مرد بیجاره گریه می کرد که هیچ دخالتی در این امر نداشته است . تلویزیون فرانسه گفت که ملک فهد پادشاه (وقت سعودی) برای جلوگیری از تشنج بیشتر در روابط آن کشور با جمهوری اسلامی دستور داده بود که این گزارش پخش نشود. بعد هم گزارش تصویری کوتاهی نشان داده شد که سه لاشه اتومبیل روی هم قرار داده شده بود و در آن یک نظامی سعودی برای نشان دادن قدرت انفجاری یک کیلو از ماده مذکور را که کفته شد از نوع  سی –  4، آن را در بدنه یکی از اتومبیلها کار کذاشته و با انفحار آن ابری از آتش هر سه لاشه اتومبیل را در خود فرو برد. اکنون احمدی نژاد  میر حسین موسوی را متهم به ارسال «چیزی» به سعودی می کند که سبب قطع رابطه آن کشور با رژیم شد. در حالی که اینگونه اقدامات تنها با تصمیم خمینی و اجرای سپاه صورت می گرفت. یاد آوری می کنم که مثل همیشه خواهان تحریم انتخاباتم *و از این رژیم با تمام جناحها و دسته بندیهایش متنفرم. اما اتهام احمدی نژاد به موسوی  در این زمینه یک تقلب بود.

مخدوش کردن «ارزشها» و «جفای به امام راحل»

اگر به خواهیم به عنوان یک ناظر و شاهد مسائل سیاسی به ارزیابی اظهارات احمدی نژاد بپردازیم، او به عنوان رئیس جمهور این رژیم با موضعگیری و اتهامات به خانواده رفسنجانی و ناطق نوری که کاندیدای مورد تایید خامنه ای در سال 76 در برابر محمد خاتمی بود، به نحو حیرت انگیزی که پشتوانه آن برای نگارنده معلوم نیست، موضع زدن زیرآب «استوانه ها و ذخائر انقلاب اسلامی» را گرفت. امری که با اظهارات بعدی احمدی نژاد سبب شد رفسنجانی کاسه صبرش لبریز شود و آن نامه هشدار دهنده به مقام ولایت فقیه، سید علی خامنه ای را بنویسید. البته آن اتهامات تهمت بی جا نبود و حتی می شود گفته برای مردم هم احتمالا امری چندان پوشیده نبود. از طرف دیکر باز هم اگر به خواهیم با همان معیارهای ارزشی رژیم به مساله داشتن یا نداشتن رابطه به عربستان به پردازیم، احمدی نژاد لابد فراموش کرده است که  در پی همان رویداد مکه بود که «امت همیشه در صحنه حزب الله» شعار «تبت یدا ابی لهب- بریده باد دست فهد» می داد و «اما راحل» گفت من در مساله جنگ بی تحمل نشدم اما در مساله حجاز بی تحمل شدم،«فهد احنق سیلی خواهد خورد از مسلمین» و در وصیتنامه اش، مسلمین و امت حزب الله را به لعن و نفرین ال سعود سفارش کرد. بنا بر این، گرمی رابطه با عربستان سعودی، خلاف خواست امام راحل است و اگر چه احمدی نژاد مبتکر نردیک شدن به سعودی نبوده ولی نازیدن به رابطه خوب با سعودی برای یک شاگرد وفادر به امام خمینی و مکتبش، یک تناقض با «خط امام » است.  از خطاهای دیگر  احمدی نژاد در این مناظره این بود که باز در ادامه بحث در مسائل سیاست خارجی، او گفت که از زمان «گروگانگیری» سیاست دولتها آمریکا بر انداختن جمهوی اسلامی بود ولی حالا دیگر آمریکا چنین سیاستی ندارد(نقل به مضمون). خطای او در اینجا آن بود که او از «تسخیر لانه جاسوسی» توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، که «امام خمینی » از آن به عنوان «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» یاد کرد، با عنوان «گروگانگیری» یاد کرد. همان عنوانی که «ضد انقلاب» و «بلندگوهای صهیونیستی و استکباری» برای اقدام«عزت بخش» دانشجویان پیرور خط «خمینی روح خدا» بکار می برند. از طرف دیگر رقیب احمدی نژاد، میرحسین موسوی در انتفاد از او از جمله ایراد می گرفت که گفتن حرفهایی از قبیل محو کردن این یا آن کشور، یا ادعای این که فلان کشور و فلان قدرت جهانی در حال فروپاشی است یا این که ایران توانایی اداره جهان را دارد حرف درستی نیست. در حالی که این حرفها هم از تعلیمات و «سیره امام خمینی» نشأت گرفته است.  این عالیحناب کافیست نگاهی به پیام خمینی به زائران حج در سال 1366 بیانداز تا ببیند خمینی چگونه به شرق و غرب اعلان جنگ کرده است  و نامربوط تر و جنون آمیز تر از آن نمی شد از رهبر سیاسی کشوری شنید. میرحسین موسوی استدلال می کرد که زمانی فلسطینها مورد حمله قرار گرفته بودند و عده ای معتقد بودند که باید به آنجا نیرو فرستاد و جنگید ( و گروهی هم برای اعزام آماده شده بود)، خمینی «توسط احمد پیام فرستاد که راه قدس از کربلا می گذرد یعنی شما چکار به آنجا دارید به جنگ خودتان بپردازید»(نقل به مضمون). او با این یاد آوری می خواست به احمدی نژاد بگوید که نباید دنبال سیاستهای توسعه طلبانه و مداخله جویانه باشد. اما نخست وزیر دوران جنگ فتح قدس از راه کربلا فراموش کرده است همین حرف خمینی و حرفهای دیگری مثل جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم، و آن نقطه نظرهایی که در پیام به زائران مکه در سال 66 بیان کرده است چیزی جز توسعه طلبی و مداخله جوئیهای بی جا و تنش آفرین که برای ایران و مردم ایران بسیار فاجعه افرین بود، نیست. او شعار فتح قدس از راه کربلا می داد باز با اینحال دست اندارکاران این رژیم منحوس، آن جنگ بیهوده ویرانگر را دفاع مقدس یا جنگ تحمیلی می نامد.

تقلب دیگر احمدی نژاد در مورد مطرح کردن مدرک تحصیلی زهرا رهنورد و عدم صلاحیت او  در عهد دار شدن پست ریاست دانشگاه الزهرا بود. احمدی نژاد مساله یی را به عنوان انتقاد از موسوی مطرح کرد که یک قاعده کلی در رژیم بوده است. از زمان قدرت گرفتن خمینی در ایران، شکل گرفتن شورای انقلاب(که کلا اسم اعضایش از مردم مخفی نگه داشته شد) و دستگاه قدرت سیاسی، اساسا بر اساس صلاحیت و برآمده از دل کانونهایی که برپا کننده انقلابی که منجر به سرنگونی رژیم محمد رضا شاه  شد، نبود. به اسثتثنای صلاحیت نسبی کسانی در دولت موقت، دیگر کسانی که در پستهای اجرایی بالا قرار گرفتند هیچ کدامشان صلاحیت این کار را یا اصلا نداشتند یا این که صالح ترین و مناسب ترین نبودند. ایا واقعا آدم عقب مانده و مرتجعی مثل رجایی شایسته عهده دار شدن پست وزارت آموزش و  پرورش و بعد نخست وزیری ایران بود؟ در همین انتخابات دهم ریاست جمهوری آیا واقعا افراد با صلاحیت برای اداره کشور این چهار نفر هستند؟ کجاست جای کاندیداهای اپوزیسیون در این انتخابات؟ کجاست جای کارشناسان مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی  کشور در نقد برنامه های کاندیداها در میز گردهای تلویزیونی برای مردم تا آنها با ارزیابی روشنتری از منافع و خواستهای خود و انطباق برنامه های کاندیدا ها با آن، کاندیدای مورد نظر خود را انتخاب کنند. در این مناظره نکات مخنلف دیگری هم هست که خود روشنترین توضیح دهنده و اعتراف به بی صلاحیتی کسانی است که با اعتبار گرفتن از خمینی در مواضع تصمیم گیری کشور قرار گرفتند. این مساله در اظهارات موسوی در مورد عدم اعتقاد برخی از بزرگان رژیم به برنامه و برنامه ریزی برای اداره کشور به روشنی بچشم می خورد.  در اوائل به قدرت رسیدن خمینی این آقایان همه طرفدار اصالت دادن به مکتب بودند و تخصص برای آنها بدون «مکتبی» بودن ارزشی نداشت. با همین بینش بود که اینان رفتاری پیش گرفتند که سبب مهاجرات هزاران پزشک و مهندس و متخصص از ایران شد. محمد علی رجایی که یکی از عقب مانده ترین کسان در خیل مریدان و مقلدان خمینی بود می گفت «بچه های حزب اللهی اگر سد ساختن بلد نیستند، خب اینقدر می سازنند و خراب می کنند تا یاد می گیرند». اگر امروز هم رژیم به زمان انتصاب زهرا رهنورد در ریاست مدرسه عالی دختران سابق یا دانشگاه الزهرا برگردد در دایره اناث و مسلمات پیرو و مقلد امام خمینی، آدمی مناسب تر از زهرا رهنورد نمی یابد. در دایره مریدان و مقلدان خمینی زنان تحصلیکرده زیاد نبود. خلاصه آن که این مناظره و مناظره های دیگر که در آن کاندیدا ها بیشترین الویت را به مسائل اقتصادی و آزادی بیان داده اند، باز هم جفای به امام راحل است که در آن سخنرانی 3 خرداد 58 که در کیهان 5 خرداد **بارها و بارها به مردم یاد آور شد که آنها برای اسلام و قرآن قیام کرده اند و جوانانشان را داده اند نه برای اینکه «کشورشان مثل سوییس بشود». این نقطه نظرها جفای به امام راحل است که در 18 شهریور 58 در ملاقات با اعضای انجمنهای اسلامی کارکنان رادیو گفت که آنهاکه اقتصاد را زیر بنا می دانند فکرمی کنند که انسان  یک حیوانی مثل گاو و الاغ است لاکن این حیوانی است که چلوکباب می خورد آن یونجه می خورد. الاغ هم همه چیزش اقتصاد است. متن اظهارات خمینی در زمینه اقتصاد مال الاغ است، در روزنامه اطلاعات 18 شهریور 58 مندرج است. انتقاد از تعطیلی روزنامه ها جفا به «امام راحل» سید روح الموسوی الخمینی است که در سخنرانی 26 مرداد 58***اظهار پشیمانی کرد که چرا از اول همه جبهه و احزاب و نشریات را تعطیل و ممنوع نکرده و «چوبه های دار در میدانها بزرگ» برپا و سران و دست اندرکاران انها را «درو» و نکرده و شیوه امیرالمونین را در گردن زدن 700 تن از یهود بنی قریظه در یک روز را سرمشق قرار نداده است

نصر و من الله و فتحٌ قریب!   چشماتو باز کن ندهند فریب

http://iradj-shokri.blogspot.com/2009/06/20.html  *

http://iradj-shokri.blogspot.com/2009/02/22-62.html   **

http://iradj-shokri.blogspot.com/2008/08/blog-post_18.html   *** 

پ-20 خرداد 1387 – 10 ژوئن 2009

http://iradj-shokri.blogspot.com 



منبع: پژواک ایران