PEZHVAKEIRAN.COM حافظ رند و واعظ نامسلمان غزل ۲۰۰
 

حافظ رند و واعظ نامسلمان غزل ۲۰۰
منوچهر تقوی بیات

غزل ۲۰۰
بحر رمل مثمن مخبون محذوف
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن 
 
۱ـ گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود 
۲ـ رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
حیوانی که ننوشد می و انسان نشود
۳ـ گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود
۴ـ اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود
۵ـ عشق می‌ورزم و امید که این فن شریف
چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
۶ـ دوش می‌گفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود 
۷ـ حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود 
۸ـ ذره را تا نبود همت عالی حافظ
طالب چشمه خورشید درخشان نشود
از نگاه برخی از هم میهنان ما سخن گفتن از حافظ و شعر او در شرائط انقلابی و پریشان امروزی شاید نابجا باشد اما از آنجا که حافظ خود مردمی و ایران دوست بزرگی است و بیش تر از بسیاری از ما امروزی ها نگران سرنوشت مردم و هم شهری های خود است، درد او نیز درد ماست. هنگامی که یک حاکم متظاهر و دروغگو در شیراز خون مردم بی گناه را به نام دین بر زمین می ریزد او نیز به سخن در می آید و می گوید: 
یاری اندر کس نمی‌بینیم یارانرا چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستدارانرا چه شد (۱/۱۶۴)
حافظ نیز به دنبال رهایی مردمان بی پناه و ستمکش است و آرزو می کند که کسانی برای نجات مردم پا به میدان بگذارند و آسایش و آرامش را به دور از ریا و دروغ و دین فروشی به شیراز باز گردانند و سپس می افزاید:
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند
کس بمیدان در نمی‌آید سوارانرا چه شد(۶/۱۶۴)
حافظ به امیر مبارزالدین محمد مظفری که خود را مدعی دین و نماینده خدا می داند و هر روز در نماز جماعت برای مردمان شیراز موعظه می کند، می تازد و او را نامسلمان و دروغگو می نامد. امیرمبارزالدین محمد با سنگدلی و بیرحمی برای رضای خودش و یا برای رضای خدای خودش در بین نمازهای خویش، سر بیگناهان را از بدن جدا می سازد و خون ها بر خاک جاری می سازد. حافظ در دوران فرمانروایی امیر مبارزالدین محمد از او و دربار او دوری می کند و به گواهی تاریخ سروده هایش در آن سال ها بر ضد فقیه و شیخ و زاهد است. او از این که قران را برای فریب ساده لوحان دست آویز قرار داده و "دام تزویر" کرده اند اعتراض می کند و می سراید:
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قران را ۱۰/۹
من در اینجا غزل رندانه ی شماره ی ۲۰۰ از دیوان حافظ خانلری را بازخوانی خواهم کرد. در این غزل روی سخن حافظ با واعظ خون ریز و دین فروش و دروغگوی زمان است. حافظ غزل خود را چنین آغاز می کند:
 
۱ـ گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
    تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود 
واعظ؛ یعنی ناصح، پند دهنده، مسأله گو. واعظ شهر در اینجا امیر مبارزالدین محمد فرمانروای بسیار متعصب و خونخوار شیراز است که در روزگار حافظ، شیراز را تصرف کرد و حاکم شیراز شد. او به ولایت مطلق خود بر مردمان زیر فرمانش باور داشت و وقت و بی وقت مردمان را به دین داری و مسلمانی نصیحت و وعظ می کرد. کسانی را که از حرف های او سرپیچی می کردند در بین رکعت های نمازش با شمشیر خودش سر می برید. فرزندانش بر او شوریدند او را کور کردند و سال ها پس از آن در زندان او را کشتند.
ریا یعنی دورویی، ظاهر سازی، فریب. ریا ورزیدن یعنی فریب کاری کردن، سالوس به معنای چرب زبانی و فریب کاری است. سالوس ورزیدن نیز همان چرب زبانی کردن و فریب کاری و خود را به ظاهر، دین دار نشان دادن است. مسلمان؛ به پیروان محمد می گویند؛ مسلمان همان است که می بینید و می دانید.
چکیده ی بیت یکم ـ گرچه این سخن از سوی پیشنماز و پند دهنده شهر به سادگی پذیرفته نمی شود که " تا دورویی و مردم فریبی می کند" مسلمان تلقی نمی شود، به زبانی دیگر می گوید حاکم مسلمان نیست. ( البته حافظ خوب می داند که در مسلمانی خدعه یعنی فریب کاری مجاز است: « وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ َ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ » سوره آل عمران آیه ۵۴( آنان با خدا مکر کردند وخدا نیز با آن ها مکر کرد و خدا بهترین مکر کنندگان است)
۲ـ رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
حیوانی که ننوشد می و انسان نشود
لغت نامه در باره ی رند می نویسد: « مردم محیل و زیرک ... غدار... و نیز منکر، لاابالی، بی قید ... منکری که انکار او از امور شرعیه از زیرکی باشد نه از جهل، هوشمند، هوشیار و ...»” رندان“، پاي بند آداب و رسوم عمومي و ديني نیستند. رندی؛ یعنی رند بودن. آزاد اندیشی، رندی شیوه ی اندیشیدن و فلسفه ای است آزاد اندیشانه و یکتا جانی ( وحدت وجودی ) که از فرهنگ و شیوه ی اندیشه ی کهن ایرانی و پیش از پیدایش زرتشت سرچشمه می گیرد. رندی باوری است نوروزی (یعنی شیوه ی اندیشه ای آزاد و رها از بندهای دینی که انگیزاننده ی زندگی، از نو است.) رندی آموز یعنی شیوه ی آزاد اندیشی را فرابگیر. کرم به معنای جوانمردی، بزرگواری و مردمی است. کرم کن یعنی جوانمردی و مردمی کن. رندی، کرم و می نوشیدن از نگاه حافظ از ویژگی های انسان یا مردم بودن است. حیوان به معنای جانور است. انسان یا مردم هم گونه ای از جانور است.
چکیده ی بیت دوم ـ آزاد اندیشی بیاموز و جوانمردی کن زیرا جانوری که  می نمی نوشد و رندی و جوان مردی نمی داند هنر چندانی نمی کند. 
۳ـ گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و گِلی لؤلؤ و مرجان نشود
گوهر به معنای سنگ گران بها و هر سنگی است که از آن سود به دست آید، مانند الماس و مروارید. ناب هر چیز، ذات، سرشت، نژاد، نهاد و اصل را نیز گوهر گویند. گوهر پاک یعنی سرشت ناب، سرشت شایسته و نیکو. فیض یعنی بخشش، سرشار، برکت، بهره، سودمندی، فراوانی و... لؤلؤ به معنای مروارید و دُر است. مرجان؛ جانداری دریایی است. پایه ی آهکی مرجان قرمز است و سنگ گرانبهای آن در زرگری به کار می رود. به آن بُسَد نیز گویند.
چکیده ی بیت سوم ـ سرشتی شایسته و نیکو باید داشت تا بتوان پربها و سودمند شد و گرنه هر سنگ یا هر گِل و خاکی مروارید یا مرجان نمی شود.
۴ـ اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود
اسم اعظم، نام خداوند است. بنا بر افسانه های مذهبی این نام بر روی انگشتر سلیمان نوشته شده بود که موجب فرمانروایی او بر انس و جن گردیده بود. بنا به گفته ی برخی بر زبان آوردن نام خدا یا اسم اعظم موجب دور شدن شیطان یا اهریمن می گردد. تلبیس یعنی؛ در آمیختن و پنهان داشتن مکر و عیب از کسی و به معنای پنهان کردن حقیقت و اظهار خلاف ماهیت چیزی است؛ فریب، نادرستی، اغتشاش نیز هست و ... حیل؛ جمع حیله است. به معنای ترفند، چاره؛ دستان، نیرنگ، مکر و... دیو؛ به زبان اوستایی  daéva  و به زبان پهلوی  dév به خدایان آریایی پیش از زرتشت گفته می شود. دهخدا می نویسد: « نوعي از شياطين، شيطان و ابليس، اهریمن، اهرمن ... به عقيده بعضي از ايرانيان نام خدا يا رب النوع است. نزد برهمنهاي هند اسم رب النوع عقل و رب النوع رحمت است ...  نام يکي از ارباب انواعي بود که تمام قوم آريا آن را مي پرستيدند و هم اکنون هندوها معتقد به رب النوعي هستند که (جای)آن را در آسمان مي دانند و خداي اکبر مي خوانند و نام آن معبود خيالي ديوان است .... در آيين زردشتي، هر يک از پروردگاران باطل يا شياطين که در حقيقت تجسم شر و گناه محسوب مي شده اند... »
سلیمان؛ نام پادشاه و یا پیامبری است از بنی اسرائیل که پدرش داود نامیده می شد. این بیت به افسانه های مذهبی اشاره می کند.
در برخی نسخه ها نوشته شده است؛ "دیو مسلمان نشود". در دیوان حافظ خانلری نیز چنین نوشته شده است اما در حاشیه آمده است که نسخه ی "ح" که در سال ۸۲۱ (یعنی ۲۹ سال پس از کشته شدن حافظ) رونویسی شده، " دیو سلیمان نشود" را به کار برده است. دکتر حسینعلی هروی در شرح این غزل با پذیرفتن واژگان" دیو سلیمان نشود" پس از آوردن چند گواه از دیوان حافظ، در صفحه ۹۵۲ مجلد دوم شرح دیوان حافظ نوشته است: « عناصر تشکیل دهنده این ابیات نیز؛ دیو، انگشتری، سلیمان، اسم اعظم است که گاهی شاعر به قرینه یکی از آن ها را حذف می کند و مجهول مسئله قرار می دهد. ... از عیب کوچک تکرار قافیه در غزل در صورت پذیرفتن "دیو مسلمان نشود"، می گذریم.» مسعود فرزاد در کتاب "حافظ، صحت کلمات و اصالت غزلها" در صفحه ۵۳۳ نوشته است "دیو سلیمان نشود". سپس در یادداشت تحقیقی خود می افزاید؛ « ... بهرحال شک نیست که متن صحیح است و این نسخه بدل غلط است ... دین دیو هیچگاه مطرح نبوده است و هرگز این مسئله پیش نیامده است که به نحوی از انحاء دیو به دین اسلام مشرف شود!...» سیروس نیرو هم در کتاب گنج مراد صفحه ی ۱۱۷ در بیت چهارم؛ "دیو سلیمان نشود" را آورده است. او در حاشیه می افزاید: « ... اشاره دارد به ربوده شدن انگشتری حضرت سلیمان و بر تخت نشستن دیو، که توسط آصف وزیر سلیمان از وی پس گرفته شد و سلیمان دوباره به پادشاهی رسید.»
چکیده بیت چهارم ـ ای دل خوش باش که نام خدا، کار خودش را انجام می دهد، زیرا با پنهان کردن حقیقت و نیرنگ دیو سلیمان نمی شود. یعنی دیو با پنهان کردن حقیقت و نیرنگ نمی تواند جای سلیمان فرمانروایی کند. 
۵ـ عشق می‌ورزم و امید که این فن شریف
چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
عشق یا عشق داشتن و خواستار بودن از ریشه ی اَیش( اِسَ، یَیش) در زبان پهلوی به دست آمده است. (مقدم. دکتر محمد. راهنمای ریشه ی فعل های ایرانی . مؤسسه ی مطبوعاتی علمی. تهران. ۱۳۴۲ ص ۹ ) با  پسوند کَ یا  اَکَ در زبان فارسی باستان، از آن اسم ساخته اند و به صورت اِشَکَ و معرب آن عشق درآمده است. عشق نزد حافظ جهان بینی یا شیوه ای از اندیشیدن و زندگی کردن است. عشق ورزیدن؛ عشق بازی کردن. فن؛ یعنی هنر، راه و روش. شریف؛ به معنای ارزشمند، پربها و نیز به معنای مرد بزرگ، گرانقدر، بزرگوار... است. موجب؛ یعنی انگیزه، مایه، سبب، علت ... حرمان؛ به بی بهرگی، شکست، سرخوردگی، ناکامی ... می گویند.
چکیده ی بیت پنجم: عشق بازی می کنم و امیدوارم که این هنر ارزشمند مانند هنرهای دیگر مایه ی سرخوردگی و ناامیدی نشود.
۶ـ دوش می‌گفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود 
دوش؛ یعنی شب گذشته، دوشینه، دیشب. سبب به معنای مایه، پیوند، علت، ساز و برگ ... است. سببی ساز یعنی کمک کن، چاره ای فراهم کن.
چکیده ی بیت ششم: دیشب می گفت که فردا تو را به آرزویت می رسانم، خدایا چاره ای فراهم کن تا پشیمان نشود.
۷ـ حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود 
حسن خلق؛ به معنای خوش خویی و مهربانی است. می طلبم یعنی می خواهم. خو؛ به معنای نهاد، سرشت، عادت، خلق ... است. خاطر به معنای آن چیزی است که در دل می گذرد، فکر، انديشه... . پریشان یعنی آشفته، درهم، سراسیمه، نگران...
چکیده ی بیت هفتم: از خدا می خواهم که تو را خوش خو کند تا دیگر فکر ما از تو آشفته نشود.
۸ـ ذره را تا نبود همت عالی حافظ
طالب چشمه خورشید درخشان نشود
همت؛ یعنی قصد کردن، خواستن است و همچنین؛ قصد، زور، نیرو، آزادگی ... . عالی یعنی بلند پایه، بزرگ، ارجمند، قوی، رسا ... طالب؛ به معنای جوینده، خواهان، خواهنده، خواستار... است.
چکیده ی بیت هشتم: حافظ! ذره ی غبار تا بلند پایه و با ارزش نباشد، خواهان رفتن به سوی سرچشمه ی روشن خورشید نمی شود.
 
منوچهر تقوی بیات
استکهلم ـ بیست و ششم آذرماه ۱۳۹۸ خورشیدی برابر با ۱۷ دسامبر ۲۰۱۹ میلادی
 
 

منبع:پژواک ایران


منوچهر تقوی بیات

فهرست مطالب منوچهر تقوی بیات در سایت پژواک ایران 

*تفسیر غزل ۳۶۴ دیوان حافظ  [2024 Mar] 
*کشتن مردم به هر بهانه ای درنده خویی است!  [2024 Feb] 
*آزادی گرفتنی است!   [2024 Jan] 
*غوغای جهانی نرگس محمدی و بانوان ایرانی  [2023 Dec] 
*باید کاری کرد، باز گو کردن مصیبت ها بس است!  [2023 Dec] 
*حافظ راهنمای اهل کرم  [2023 Dec] 
*ز هر طرف که شود کشته سود اسلام است!  [2023 Nov] 
*دموکراسی، حزب، قانون  [2023 Sep] 
*در باره ی حزب، جبهه و کنگره ملی  [2023 Jul] 
*دومین نشست سالانه حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران گزارشی از یک پیروزی [2023 Jun] 
*پرنده ی فلزی و انقلاب در ایران  [2023 Jun] 
*شستشوی مغزی ابزار فریب توده ها  [2023 Jun] 
*فریاد، فغان و ناسزا به خامنه ای، خمینی و الله...  [2023 May] 
* آسیب شناسی و درمان بیماری میهن ما  [2023 May] 
*برگی غم انگیز از تاریخ ایران  [2023 Mar] 
*از کف خیابان تا کنگره ی ملی موقت ایران  [2023 Feb] 
*چرا نمی توانیم سازمان یا حزب بسازیم؟  [2023 Feb] 
*آیا در ایران، پس از این توفان، نسیم آزادی خواهد وزید؟  [2023 Feb] 
*گند آن سخن!  [2023 Feb] 
*آزادی، حزب و دموکراسی!  [2023 Jan] 
*چرا انقلاب ها در ایران پیروز نشده اند؟  [2023 Jan] 
* فرهیختگان ایران پیروز خواهند شد  [2022 Dec] 
*چرا کنگره ملی؟ و چگونه؟  [2022 Dec] 
*امروز چه باید بکنیم؟  [2022 Dec] 
*راه برون رفت از بن بست  [2022 Nov] 
*نامه سرگشاده به ملت ایران و به آقای حامد اسماعیلیون  [2022 Nov] 
*جبهه ای به گستردگی سراسر ایران/ کوچه به کوچه کو به کو  [2022 Oct] 
*در ایران سندیکاها شایسته ترین نمایندگان زحمتکشان هستند  [2022 Oct] 
*دولت موقت چیست و کی برپا می شود؟  [2022 Oct] 
*راه رهایی میهن ما خرد جمعی است  [2022 Sep] 
*حافظ در کوچه ی رندان  [2022 Sep] 
*به یاد پرویز رجایی که در سی ام تیر کشته شد  [2022 Jul] 
*حافظ دلداده ی صحبت جانان  [2022 Jul] 
*قران و دین؛ دام بندگی و اسارت ما ایرانیان است  [2022 Jul] 
* ملت ایران می تواند حکومت اسلامی را سرنگون کند  [2022 Apr] 
*سوسیال دموکراسی و لائیسیته؛ راهی به آزادی و آسایش مردم  [2022 Apr] 
*پیروزی چهارشنبه سوری!  [2022 Mar] 
*پندهای رندانه ی حافظ  [2022 Mar] 
*راه های مبارزه با حکومت اسلامی دست نشانده و دیکتاتور کدامند؟  [2022 Feb] 
*آیا اعتراضات صنفی فرهنگیان می تواند حزب آموزگاران را پدید آورد؟   [2022 Feb] 
*حافظ عاشق مردم، رند ازلی   [2022 Jan] 
*حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران (همسازی ملی جمهوری خواهان) چیست و چرا ؟   [2021 Dec] 
*حافظ در محراب (مهراب)   [2021 Nov] 
*مقام حافظ در راه عشق   [2021 Sep] 
*پس اپوزیسیون کجاست؟   [2021 Aug] 
*حافظ و صوفی باز خوانی غزل ۴۷۴  [2021 Aug] 
* عشقت رسد به فریاد  [2021 Jun] 
*خامنه‌ای آدمخوار از ضحاک خونخوارتر است  [2021 May] 
*حافظ و دکتر مصدق غزل ۴۴۹   [2021 May] 
*دستگیرشد، زندانی شد، کشته شد!  [2021 Apr] 
*خامنه‌ای خائن همه‌ی ایران را به چین می‌فروشد!   [2021 Mar] 
*اسفند ماه؛ ماه زنده ماندن و جاودانه شدن دکتر مصدق   [2021 Mar] 
*حافظ؛ عاشق و رند و می‌خواره  [2021 Mar] 
*ساقی بیار باده که ماه صیام رفت  [2021 Jan] 
*دایی جان ناپلئون برائت جنایات انگلیس و نوکرانش در ایران  [2021 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی  [2020 Dec] 
*استبداد استعماری و مردمان زیر ستم  [2020 Dec] 
*حافظ خدمت به رندان را به بهشت ترجیح می دهد عافیت چشم مدار از من ‌میخانه نشین! غزل ۳۰۷ [2020 Nov] 
*باده‌ی صبوحی و نماز صبح   [2020 Nov] 
*ترس به جان خامنه ای و روحانی افتاده است   [2020 Oct] 
*غزل ۲۸۹حافظ؛ همنشین رندان، سربازان و جانبازان   [2020 Oct] 
*دموکراسی و آزادی چگونه به دست می آید؟  [2020 Sep] 
*سرنگونی یا گذار؟  [2020 Aug] 
*حافظ و خرقه پوشان غزل ۳۷۹   [2020 Jul] 
*برای جوانان میهنم و دوستداران حافظ  [2020 Jun] 
*حافظ رند و فَتویٰ خرد  [2020 Jun] 
*به نظر شما کی از همه خائن‌تر بوده ... «کلاً مثلاً روشنفکرها؟» تو، سالومه!   [2020 May] 
*مایک پمپئو درباره ی خلیج فارس یا دروغ پراکنی می کند یا بی سواد است؟   [2020 May] 
*واپس ماندگی، سزاوار ملت ما نیست  [2020 Apr] 
*غزل ۳۶۶ صدای سخن عشق   [2020 Apr] 
*مشروطه با همراهی مشروعه، راه را بر آزادیخواهی بسته است!   [2020 Mar] 
*با نابسامانی میهن مان؛ چه باید کرد؟  [2020 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی   [2019 Dec] 
*حافظ رند و واعظ نامسلمان غزل ۲۰۰   [2019 Dec] 
*تروریست های حاکم بر ایران درنده تر و بیرحم تر از هر اشغالگری هستند!  [2019 Nov] 
*در همه ی جهان صاحبان قدرت از مردم می هراسند ‏  [2019 Oct] 
*نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم!  [2019 Oct] 
* سخنی درباره ی« جامعه شناسى نخبه كشى»   [2019 Aug] 
*خون مورسی از خون چه کسانی رنگین تر است؟   [2019 Jun] 
*هیولای جنگ بر فراز ایران  [2019 Jun] 
*و امروز چه باید کرد؟  [2019 May] 
*برای رهایی مردمان میهنان مان از بدبختی، چه باید کرد؟   [2019 Apr] 
*چرا ما نمی توانیم به آزادی و استقلال دست بیابیم؟  [2019 Mar] 
*پهلوی ها؛ غیر مستقل، قانون شکن و ضد حقوق بشر بودند  [2019 Feb] 
*هُشدار درباره ی پیام های بی نام و نشان!‏  [2018 Dec] 
*ملی مذهبی ها و راه مصدق  [2018 Nov] 
*کوروش و حماسه‌ی کوراوغلو  [2018 Oct] 
*لائیسیته یا آزادی از دین  [2018 Sep] 
* استبداد دینی ی امروز، نتیجه ی استبداد سلطنتی است   [2018 Sep] 
*نقش دین و مذهب در تاریخ  [2018 Aug] 
*رضا خان اجرا کننده ی قرارداد ۱۹۱۹ رویداد شگفت انگیز اکتبر ۱۹۱۷ در ایران [2018 Jun] 
* حزب چپ ایران یا اتحاد فدایی ها؟  [2018 Apr] 
*دوازدهم فروردین روز فریب ملت ایران  [2018 Apr] 
*فدرالیسم؛ کلاهی که برای سر ما ایرانیان گشاد است!   [2018 Mar] 
*جبهه ملی یک مفهوم فلسفی است!   [2018 Mar] 
*انقلاب راهی برای دستیابی به حقوق شهروندی و حق حاکمیت ملی  [2018 Feb] 
*درباره ی سخنرانی و گفتگو در کلن آلمان، پیرامون جنبش سراسری در ایران   [2018 Feb] 
*تفاوتی هست یا نیست؟  [2018 Jan] 
*در باره ی «کارزار حاکمیت ملی و مردمی در ایران»  [2017 Nov] 
*چرا ما و مردمانِ میهن ما به چنین روزِ سیاهی دچار شده‌ایم؟ چاره‌ی رهاییِ میهنِ ما از چنین بن‌بستی چیست؟   [2017 Sep] 
*علی گدا در «مأموریت آزار مردم»   [2017 Aug] 
*کدام ملت بدون تغییر حکومت مشکل خود را حل کرده است؟  [2017 Jun] 
*نامه ی سرگشاده به آقای محمد رضا عالی پیام؛ آقای هالو   [2017 Apr] 
*پهلو‌ی‌ها هم مانند جمهوری‌اسلامی ننگ تاریخ ایرانند  [2017 Mar] 
*فال در دیوان حافظ  [2017 Feb] 
*سیاسی شدن یا خرد ورزیدن؟  [2017 Jan] 
*کودتای ترکیه هدیه ی الهی بود!  [2016 Jul] 
*یادداشتی بر یادداشت خسرو سیف  [2016 May] 
*«حکومت اسلامی»، نیکلا هِنَن، خبرنگار فرانسوی اسیر شده را آزاد کرد!  [2015 Dec] 
*ملی می تواند ناسیونالیست نباشد!  [2015 Jun] 
*غزل ۹۴ ؛ عشق بیکران حافظ به مردم   [2015 Apr] 
*آقای محمد امینی! ما فاتحان شهرهای رفته بربادیم.   [2014 Dec] 
*میهن دوستی دکتر محمد مصدق  [2014 Dec] 
*فیلم بزرگداشت دکتر مصدق در احمدآباد؛ ۱۴ اسفند ۱۳۵۷  [2014 Dec] 
*خودی ها و خودمانی ها، نگاهی به «جامعه شناسی خودمانی»  [2013 Nov] 
*کودتاهای ویرانگر؛ شکستی سه گانه  [2013 Aug] 
*آیا جبهه ملی آرزویی دست نیافتنی است؟  [2013 Aug] 
*آش ملاعلی یا انتخابات؟  [2013 Jun] 
*کالای خارجی دشمن اصلی ما ایرانیان است  [2012 Sep] 
*میعادگاه عاشقان ایران !   [2011 Sep] 
*آیا آزادی و استقلال ما با شیوه ی اندیشیدن و زندگی ما کار دارد؟  [2011 Apr] 
*جنبش سبز و کیستی ملی و ایرانی ما   [2011 Jan] 
*حافظ رند ازلی  [2010 Nov] 
*چرا با خرد جمعی خود برای نگهبانی جان و آزادی خود، هم پیمان نمی‌شویم؟   [2010 Oct] 
*آزادی که نباشد نه استقلال هست و نه عدالت !  [2010 Oct] 
*حافظ رند و شیخ پشمینه پوش (غزل ۴۳۸ )  [2010 Jun] 
*توطئه ی رد «تئوری توطئه»  [2010 Apr] 
*جنگ برای مردم ما نکبت و برای دشمنان ملت ایران نعمت است !   [2010 Feb] 
*دکتر مصدق ملی بود و به ملت ایران باور داشت، نه به ولایت فقیه !   [2009 Dec] 
*۲۸ مرداد ۳۲ نخسین سنگ بنای انقلاب سبز   [2009 Aug] 
*دو دزد رأی مردم را دزدیدند! دزد سوم را با چشم خرد و دیدگان بیدار، هوشیارانه بپاییم ! ؟ [2009 Jul] 
*اندیشیدن به سرنوشت مردم ایران  [2009 Jun] 
*خیمه شب بازی تکراری و محمد ملکی گلادیتوری گرفتار در قفس درندگان وحشی  [2009 May] 
*محمود دولت آبادی زنده بودن خود را اعلام کرد !  [2009 May] 
*حافظ صاحب نظر؛ رند نظر باز!  [2009 Mar] 
*مسئله ی حزب و حکومت های دست نشانده در ایران  [2008 Apr] 
*دانشجویان چپ ، دانشجویان راست  و پیام دکتر مصدق! [2007 Dec]