یمن، جنگ داخلي تشديد شده با دخالت هاي خارجي

پس از ٥ سال جنگ در يمن، تناسب نيروهاي طرفين درحال تغيير است. به درازا کشيده شدن جنگ، نه فقط به خاطر تعيين برنده آن، بلکه همچنين به خاطر مسئوليت قدرت هاي خارجي است. لازم به يادآوري است که جنگ پيش از مداخله نظامي «ائتلاف عرب» که در سال ٢٠١٥ به رهبري عربستان سعودي تشکيل شد آغاز شده بود. در بطن اين وضعيت اندوهبار، موضوع هايي وابسته به مبارزه براي کسب قدرت درميان يمني ها وجود دارد.

  • ترجمه‌ها:

  •   
  • français 

  • فارسى

MUSTAFA NAJI > 18 اكتبر 2019

  

ترجمه از فرانسه شهباز نخعی

در يمن، وضعيت انساني فاجعه بار است، اما سازمان هاي غيردولتي و رسانه ها گفتماني را ساخته و پرداخته اند که بدون ترديد با واقعيت فاصله دارد. آنها يمن را «بزرگ ترين بحران انساني جهان» توصيف نموده و خطر بروز قحطي در آينده نزديک در آن را مطرح مي کنند، درحالي که تاکنون هيچ نشانه اي از قحطي در کشور ديده نشده است. البته، دربرخي از گزارش ها مانند گزارش انتشار يافته توسط «پزشکان بدون مرز» در ژوئن ٢٠١٩، گفتماني متفاوت ارائه شده که مسئله استفاده کنندگان واقعي از کمک، عملکرد گفتمان فاجعه نما و نيز زاويه هاي کور ارزيابي نيازها را مطرح مي کنند.

خود ماموران سازمان ملل متحد که در ميدان کار مي کنند هم سرانجام اعتراف کرده اند که انحراف هاي جدي و موردهايي از فساد، به ويژه در عرصه سلامت و بهداشت، وجود دارد. آنچه مي ماند اين است که رسانه هاي بين المللي به آساني افکار عمومي را گرد چند شعار ساده گرايانه و با پخش تصويرهاي دلخراش از افرادي که دچار سوء تغذيه هستند، بسيج مي کنند، اما به نظر نمي آيد که اين گفتمان کج و کوله سودي به دستيابي به راه حل صلح آميز برساند.

آيا جنگ ١٠، ٢٠، ٧٠ يا ١٠٠ هزار کشته داشته است؟ بحث هاي بي پاياني درباره رقم ها جريان دارد که قربانيان غيرنظامي، کشته شده ها درجنگ و مرگ هاي ناشي از مشکلات انساني و نيز ناتواني سازمان ملل متحد در ارائه برآوردي دقيق و متجانس از مخلوطي از علت ها را براي طرفين جنگ، جهت توليد و ارائه اطلاعات نادرست، ايجاد مي کند. ترديد چنداني نيست که ارزيابي هاي جاري فاقد دقت، به ويژه درمورد برآورد ازبين رفتن ساختارهاي سلامت و بهداشت و محيط زندگي است. به اين ترتيب، اعتبار رقمي کمتر يا بيشتر تنها مي تواند برمبناي ملاحظه هاي سياسي يا «گمانه زني» باشد. مسئله مبلغ کمک هاي واريز شده، به ويژه توسط کشورهاي خليج [فارس] که به مداخله نظامي پرداخته اند، خود موضوع جدل و مناقشه درباره اثرهاي اعلام شده، تاخير پرداخت و کمک يک جانبه است. بنابراين، درک فاجعه، جز براي کساني که در خط مقدم آن هستند و جنگي وحشتناک را تحمل مي کنند، دشوار است.

عربستان سعودي چه مي کند؟

گفتمان هاي جنگ غالبا پرسش درباره نقش کمرنگ عربستان سعودي، جز در بمباران ها و عمليات نظامي، را فراموش مي کند. اين کشور در ٥ سال گذشته چه کرده است ؟ راهبرد آن در يمن چيست ؟ از سال ٢٠١٥، عربستان سعودي گشاده دستانه از چندصد کارمند بلندپايه دولت يمن پذيرايي کرده و گاه آنها را در هتل هاي مجلل رياض سکونت داده و تردد و حرف هايشان را کنترل کرده است. اين کشور تعهد کرده که حقوق آنها را بپردازد ولي پرداخت ها غالبا بي برنامه و نامرتب و درحدي زياد وابستگي آفرين است. رئيس جمهوري عبد ربه منصور هادي که از ماه مارس ٢٠١٥ در رياض گير افتاده، نماد اين وضعيت غالبا باورنکردني است: حاکميت او، مانند حاکميت يمن، البته توسط حوثي ها خدشه دار شده ولي خود ائتلاف هم دراين امر سهم داشته است.

به علاوه، عربستان سعودي به شريک ممتاز خود، امارات متحده عربي، اجازه داده که سياست خاص خود را، بدون هماهنگي باسياست عربستان داشته باشد. به اين ترتيب، تقسيم نقش ها درحدي بوده که ابهام آفرين شده است: ابوظبي که جنوب يمن را با آزادي عمل زياد اداره مي کند، از گروه هاي مسلح خود يعني سلفي ها و هواداران جدايي جنوب يمن حمايت مي کند. اين گروه ها که به نام «کمربند امنيتي» شناخته مي شوند، با نيروهايي زبده از تجهيزات نظامي و رسانه اي امارات براي نشر گفتمان خصومت آميز خود نسبت به شمالي ها، که قطعا درکنار حوثي ها هستند، بهره مي برند. به اين ترتيب، جدايي طلبان جنوب که «شوراي گذار جنوب» (CTS) آنها را نمايندگي مي کند، به تدريج توانايي اين را يافته اند که جلوي بازگشت دولت به رسميت شناخته شده توسط جامعه بين المللي را بگيرند و مانع از آن شوند که اين دولت بتواند در بندر عدن، که آن را پايتخت موقت خود اعلام کرده، کار کند.

پس از ٤ سال نبرد، يمن کاملا تکه پاره شده و به ملوک الطوايفي هايي که توسط شبه نظاميان غالبا وابسته به يک حکومت همسايه اداره مي شود، تقسيم شده است. قلمرو کشور تکه تکه، ارتش فاقد تمرکز و اقتصاد دستخوش فروپاشي شده است. عربستان سعودي، رودررو با اين واقعيت، بي تفاوت و بي ثبات است، گويي که درواقع هيچ سياستي ندارد. درنتيجه، يمن براي کشورهاي عضو ائتلاف به صورت يک باتلاق و نيز براي مردم خودش به صورت جهنمي درآمده که در آن به خاطر فقدان اراده بين المللي براي يافتن راه حل براي درگيري، مجازات مي شوند.

تفرقه در جبهه ضد حوثي

براي يمني هاي دلبسته به حاکميت و تماميت کشور، تابستان ٢٠١٩ دوره اي سخت بود زيرا ناظر تفرقه هايي در جبهه اي بودند که با شورشيان حوثي مي جنگد. تصرف بندر عدن توسط جدايي طلب هاي «شوراي گذار جنوب» (CTS) در آغاز ماه اوت، باعث فرار چند عضو دولت، که کم و بيش در آنجا کار مي کردند، شد و درپي آن حمله هاي ديگري به سوي شرق کشور انجام شد. در فرمانداري «شبوا» که مورد مطالبه جنوبي ها است، آنها با مقاومتي روبرو شدند که نشان دهنده تکه پاره شدگي جنوب است. به دليل هايي مربوط به رقابت هاي قبيله اي، نخبگان «شبوا» که از جهت نظري هوادار امارات متحده عربي و حامي جدايي جنوب هستند، در کنار واحدهاي ارتش هوادار منصورهادي به جنگ پرداختند. اين رو عوض کردن «شوراي گذار جنوب» (CTS) مي تواند به عنوان پيامي حاکي از نارضايتي تلقي شود که توسط سعودي ها به متحد اماراتي شان فرستاده شده و انحصار ادعايي جدايي طلبان درمورد جنوب را زير سئوال مي برد.

واحدهاي تحت فرمان دولت منصور هادي، که مورد اعتماد بودند، کوشيدند که کنترل بندر عدن را در دست گيرند. در ٢٨ اوت، در ورودي شهر، دقيقا در فرودگاه، درحالي که اين واحدها پيش از آغاز عمليات بازپس گيري شهرگردهم آمده بودند، هواپيماهاي شکاري اماراتي به اين واحد ها حمله کرده و به گفته دولت يمن موجب کشته شدن ٣٠٠ تن شدند (١). امارات متحده، به نوبه خود در بيانيه اي اعلام کرد که موضع هاي تروريست ها را بمباران کرده است (٢).

دربرابر اين هرج و مرج در اردوي ضد حوثي (بدون طرح مسئله حساس وارثان رئيس جمهوري پيشين علي عبد الله صالح)، سعودي ها کوشيدند ظاهر را حفظ نموده و بين اماراتي ها و دولت يمن، که تهديد مي کرد مسئله را به شوراي امنيت سازمان ملل بکشاند، ميانجيگري کنند. ظاهرا، سعودي ها خواهان زيردست داشتن اين پرونده اند و نمي خواهند موضوع بين المللي شده و به نفع روسيه، که به نظر مي آيد از آن سود مي برد، تمام شود.

درميان قدرت هاي بزرگ، تنها مسکو بود که با قاطعيت حمله عليه نيروهاي دولت يمن را محکوم کرد. روسيه تا مدت ها درمورد مسئله يمن انتظار پيشه کرد و به نظر مي آيد که اکنون بيش از پيش درصدد جلب نظر دولت يمن است تا بتواند موضع سياسي خود را در منطقه به کرسي بنشاند. به علاوه، مسکو هيچ موقعيتي را براي ديدار با نمايندگان طرفين درگيري در يمن ازدست نمي دهد تا خود را به عنوان يک مخاطب به رسميت بشناساند. ناکامي تلاش هاي مارتين گريفيت، فرستاده ويژه سازمان ملل، که قادر به اجرائي کردن مفاد «توافق استکهلم» که در دسامبر ٢٠١٨ درمورد بندر «حديده» انجام شده نيست، براي روسيه يک موقعيت مناسب است. با اين همه، بايد ديد که سعودي ها و ايالات متحده دربرابر اين اقدام، در زماني که منطقه دستخوش تنش فوق العاده است، چه واکنشي نشان مي دهند.

جنگي با نتيجه نامعلوم

جنگ يمن هرچه بيشتر به درازا بکشد پيچيده تر مي شود. بحران انساني در همه خانواده ها تا مرز وحشت تشديد شده و مرگ تقريبا امري روزمره است. به علاوه، انشقاق دراردوي ضدحوثي، در زماني که به نظر مي آيد که شورشيان درمورد حق و پيروزي خود در آينده (دستکم ازنظر نمادين) اطمينان دارند، راه حل هاي سياسي را بعيد مي نمايد. موضوع هاي عميقي که باعث درگيري شده، شکل اراده براي ساختن يک نظام فدرال که بين وزنه صنعا و مرکزگرايي تعادل ايجاد کند، از اين پس درپس ضروت هايي که رويدادها را تغذيه مي کند نهان مي ماند: اخراج افرادي که اصليت شمالي دارند از عدن، تحول در جزم گرايي حوثي ها که به شيعه ١٢ امامي ايران نزديک مي شوند، رقابت هاي قبيله اي و موضوع هاي ديکته شده به خاطر تنش ها درباره ايران ازجمله اين رويدادها است. پذيرش مسئوليت حمله هاي ١٤ سپتامبر ٢٠١٩ به تاسيسات نفتي سعودي توسط حوثي ها، درحالي که مدارک زيادي عليه ايران وجود دارد، نشان دهنده اين است که تا چه حد يمن ديگر حاکم بر سرنوشت خود نيست و چقدر اختيارش از دست عربستان سعودي دررفته است.

حوثي ها که همچنان به توانايي خود در لطمه بيشتر زدن به تصوير عربستان سعودي و دستيابي به هدف هاي راهبردي در قلب اين کشور و نمايندگي کردن صداي يمني هاي ضد عربستان سعودي اطمينان کامل دارند و با غرور از «آشتي ملي» سخن مي گويند، در کانون وضعيتي قرار مي گيرند که مي تواند باعث شناسايي بين المللي آنها شود. به نظر نمي آيد که آنها بلندپروازي ازبين بردن مشروعيت دولت به رسميت شناخته شده توسط قطعنامه ٢٢١٥ شوراي امنيت سازمان ملل را داشته باشند.

دربرابر آنها عربستان سعودي درمعرض تهديدهاي بي سابقه اي است که آن را دربرابر حمله هاي مکرر عليه زيرساخت هايش، اعم از اين که توسط حوثي ها باشد يا نباشد، مبهوت و متحير ساخته است. شکنندگي عربستان سعودي از بهار ٢٠١٩ به اين سو و روشن شدن جهش فناوري انجام شده توسط حوثي ها که در ژوئن ٢٠١٧ به فرودگاه «ابها» حمله کردند و سپس مسئوليت حمله گسترده عليه تاسيسات نفتي سعودي را پذيرفتند، نشان دهنده بن بستي است که مداخله گري ايشان ازسال ٢٠١٥ به بار آورده و با به سلطنت رسيدن پادشاه جديد و وليعهدي پسرش محمد بن سلمان اوج گرفته است. رهبران عربستان سعودي و تحريريه مطبوعات، ناتوان از رودررويي با ايران و تغييردادن مختصات در يمن، از خود مي پرسند که آيا شريک هاي منطقه اي و بين المللي خود را اشتباهي انتخاب نکرده اند و آيا در ٥ سال گذشته از دولتي دست نشانده دريمن حمايت نمي کنند. رويدادهاي ماه اوت درجنوب يمن موجب موضع گيري هايي غالبا متفاوت شد. روزنامه «عکاظ» مقاله هاي زيادي به قلم جميل الطحيابي يا حمود ابوطالب منتشر کرده که در آنها آشکارا از دولت يمن انتقاد شده و آن را ناتوان يا کنترل شده توسط اخوان المسلمين توصيف کرده است. در توئيتر، سلمان الانصاري، ديپلمات، به نقد «رفتار توسعه گرانه امارات» پرداخته و آن را به زيان هدف هاي ائتلاف دانسته است. با آن که اين انتقادها هنوز ملايم است، امکان اين هست که در ماه هاي آينده تندتر شود.

سعودي ها، به خاطر نداشتن بينش روشن و رفتار مناسب، با نيروي کافي در يمن به مداخله پرداختند بدون آن که غربي ها مانعشان شوند. آنها آشکارا ناتواني خود را زماني که مي بايست به بازسازي منطقه هاي «آزاد شده» از سلطه حوثي ها، مانند عدن يا مارب مي پرداختند نشان دادند. به علاوه، آنها کوشيدند ازطريق سياست «سعودي سازي» صدهاهزارتن يمني که در عربستان سعودي کار مي کردند را اخراج و بحران انساني را تشديد کنند. آنها دربرابر خود داروي تلخي دارند که تا ديروز قابل قبول نبود: رها کردن منصور هادي، پذيرش تقسيم يمن و کنشگري با کساني که آنها را حزب الله مي دانند.

١- Yemen Monitor, 29 septembre 2019.

٢- Al-Bayan, 29 août 2019.

منبع:پژواک ایران