خورشیدیان
خورشیدیان
چشم درچشم روشنائی دوختند
خویشتن خویش را در چشمه نور
تطهیر کردند
رو در روی خورشید،
با آفتاب پیوندی ابدی بستند
قول دادند بدرخشند و راه را
به عاشقان پاکی و راستی نشان دهند.
کرکسان اما بر جسمشان سفره گستردند،
جشن برپا کردند و
دست افشان و پای کوبان، باهم گفتند:
محوشان کردیم!
.......زهی خیال باطل!
جسممان ارزانی شما باد!
ای کفتارصفتان مردارخوار،
اجساد ما رنگین سفرههای شماست
از خونمان شراب حلال
شرابی طهورا بسازید و مردارمان را
غنیمتی بشمارید حلالتر از شراب!
به راستی خورشیدیان
«بودن» را چه زیبا معنی کردند:
عشق به حقیقت و پاکی و راستی....
دوست داشتن و عشق ورزیدن....
بامدادان ستاره بامدادی «شدن»
شامگاهان مهتاب شبانه «بودن»
و همیشه را در این خط زلال «مهر ورزیدن»
و چنین شد که خورشیدیان
شجاعترین و سرسختترین
دشمن ظلم و ظلمت شدند
و چنین شد که پس از هزاران سال
«انسان بودن» معنی شد:
بگذار رویش خورشیدیان نوازش چشم تو باشد
بگذار تا خونم بهای عشق تو باشد
بگذار تا جانم هدیه زیبائیهای تو باشد.
بیژن
یکم آبان 1397
منبع:پژواک ایران