‏«افیالتس» ولایت، یا چگونه به وطن چوب حراج زنیم
والد بمانعلی

 

خدا رحمت کند علامه میرزا علی اکبر خان دهخدا را که در گوشه ای از چرند و پرندهای خود نوشته بود: « …از آنجا که باید کارها راست بیاید یک دفعه لشگر ایران دیدند یواشکی یک نفر از آن جعفرقلی آقاها پسر بیگلر آقاهای قزاق یعنی یک نفر غریب نواز، یک نفر نوع پرست، یک نفر مهمان‌دوست از لشکر یونان جدا شد و همه جا پاورچین، پاورچین آمد تا اردوی ایرانی‌ها و گفت: سلام علیکم، خیر مقدم، خوش امدید، صفا آوردید، سفر بی خطر. ضمناً آهسته با انگشت شهادت آن کوچه آشتی کنان را به ایرانی‌ها نشان داده گفت: ما یونانی‌ها آنجا لشکر نداریم. اگر شما از آن راه بروید می‌توانید مملکت ما را بگیرید. ایرانی‌ها هم قبول کردند و از آن راه رفته داخل خاک یونان شدند. حالا مطلب اینجا نیست. راستی تا یادم نرفته اسم ان غریب نواز را هم عرض کنم، هر چند قدری به زبان ما سنگین است. اما چه می‌شود کرد، اسمش افیالتس بود.

خدا لعنت کند شیطان را، نمی‌دانم چرا من هروقت این اسم را می‌شنوم بعضی» (۱) دولتمردان جمهوری اسلامی یادم می‌افتد. «ای لعنت به شما یونانی ها مگر افیالتس به شما چه کرده بود که شما او را خائن بگوئید. مگر مهمان نوازی در مذهب شما کفر بود. مگر به غریب پرستی شما اعتقاد نداشتید… خلاصه همینکه این اسم را دیدم گفتم هیچ بهتر از این نیست که این اسم را برای وزیر خارجه هفده هجده سال جمهوری اسلامی، وزیر خارجه بیت ولایت و ایلچی سردار سازندگی لقب بگیریم چرا که هم بِکر بود و هم این دو نفر شباهت کامل به هم [دارند] این غریب نواز بود او هم بود، این مهمان پرست بود، او هم بود، این می‌گفت اگر من این کار را نمی‌کردم دیگری می‌کرد، او هم همین را می‌گفت» (۲).

یک مأمور روسی به نام رجب صفروف، با عنوان تحلیل‌گر مرکز مطالعات ایران معاصر در مسکو که به زبان فارسی هم  بلد است، چند شب پیش، پس از امضای پروتکل وضعیت حقوقی دریای خزر در برنامه ۶۰ دقیقه تلویزیون  بی بی سی فارسی گفت که در سال ۱۹۹۶ در اجلاس مقدماتی تدوین رژیم حقوقی این دریا، به رغم تصریح مشاع بودن آن دریا در عهد نامه مودت ۱۹۲۱ و معاهده  ۱۹۴۰ میان ایران و شوروی، دور از انتظار نمایندگان جمهوری‌های آذربایجان، قزاقستان ترکمنستان و روسیه، و در حینی که روسیه آماده قبول سهم ۵۰ در صدی ایران بود، نماینده جمهوری اسلامی به ناگهان اعلام کرد که ایران مدعی سهم مشاع خود نیست و از حق برخورداری از نیمی از این حوضه می‌گذرد. این پیشنهاد نماینده ایران دیپلومات‌های مذاکره  کننده چهار کشور را شگفت زده کرد و آنرا مائده‌ای آسمانی انگاشتند ( نقل به مضمون).  شب بعد از آن همو که گویا به جرم افشای اسرار گوشش را کشیده بودند دوباره بر پرده طاهر شد و کوشید سخنان شب قبل خود را ناشیانه، با سخنانی آشفته و پریشان، رفع و رجوع کند.

جای تردیدی نیست که مالکیت مشاع ایران و روسیه در آن دو سند به رسمیت شناخته شده است. نمونه‌ای از تصدیق  بهره برداری دو کشور از بحر خزر را می‌توان در فصل یازدهم عهدنامه ۱۹۲۱ دید که در نبود فنون بهره برداری از منابع بستر دریا در آن روزگار، امروز می‌توان به حقوق اقتصادی نیز تسری داد. این ماده مقرر می دارد که «نظر به اینکه مطابق اصول بیان شده در فصل هشتم این عهدنامه منعقده در دهم فورال ۱۸۲۸ مابین ایران و روسیه در ترکمان‌چای  نیز که فصل هشتم آن حق داشتن بحریه را در بحر خزر از ایران سلب نموده بود از درجه اعتبار ساقط است لهذا طرفین معظمتین متعاهدتین رضایت می‌دهند که از زمان امضاء این معاهده هر دو بالسویه حق کشتی‌رانی آزاد در زیر بیرق‌های خود در دریای خزر داشته باشند».

در حقوق بین الملل اصل تداوم حاکمیت دولت‌ها جاری است، یعنی تعهدات هر دولت سابقی، دولت لاحق همان کشور را ملزم به رعایت آنها می سازد. به موجب همین اصل بود که ژآک شیراک رئیس جمهور وقت فرانسه در دهه ۱۹۹۰ میلادی مسئولیت جمهوری فرانسه را در آزار یهودیان در دوران حکومت ویشی و فروانروایی مارشال پتن در همدستی با حکومت آلمان نازی باز شناخت. دولت روسیه که از لحاظ حقوق بین الملل میراث دار اتحاد جماهیر شوروی است، ناگزیر می باید مالکیت مشاع خود بر دریای مازندران را با جمهوری های نوپیدا که پس از فروپاشی رژیم پیش از خود بیخ ریشش مانده، تقسیم می‌کرد و سخاوتمندانه از کیسه شریک ایرانی خود نمی بخشید.

معلوم نیست که اینهمه بی اعتنایی به منافع ملی از ندانم کاری است یا سیاست اندیشیده  و افیالتس گونه صنف روحانیون  حاکم بر ایران است. اگر شق اول باشد، در تذکره دولتشاه سمرقندی آمده است که از سلطان سنجر در آن وقت که به دست غزان گرفتار شده بود، پرسیدند: «علت چه بود که مُلکی بدین وسعت و آراستگی که تو را بود، چنین مختل شد؟ 
گفت: «کارهای بزرگ به مردم خُرد فرمودم و کارهای خُرد به مردم بزرگ؛ که مردم خُرد کارهای بزرگ را نتوانستندی کرد و مردم بزرگ از کارهای خُرد عار داشتند و در پی نرفتند. هر دو کار تباه شد و نقصان به ملک رسید و کار لشکری و کشوری روی به فساد آورد.» و اگر دومی باشد شکرگزار باشیم که از افیالتس‌های غریب نواز وطنی بی بهره نماندیم.

۱. مقالات دهخدا،، به کوشش محمد دبیرسیاقی، جلد اول. انتشارات تیراژه، چاپ سوم ۱۳۶۸، صفحه ۹.

۲.  همان ص ۹.

منبع:پژواک ایران