پرسشی چند در خصوص ایدئولوژی آخرالزمانی
سیامک صفاتی

 

1-   اگر بنا بر اعتقاد مذهبیون خاصه شیعیان، منجی در زمان و مکانی که غایب از فکر و نظر است و تنها خدا از آن با خبر می باشد ظهور خواهد کرد، چرا اصحاب قدرت برای ظهورش زمان تعیین می کنند بدین نحو که بر اساس به اصطلاح  یکسری روایات و پیش بینی ها به اغتشاش و ایجاد بحران و شورش در مناطقی از جهان دست می یازند تا به قول خودشان مقدمات ظهور را فراهم آورند، مثلا یمن را می آشوبند تا از قول همان روایات سید یمانی برخیزد و یا ایران را به سمتی پیش می برند تا سید خراسانی به پاخیزد و یا سوریه را به سویی هدایت می کنند تا ضمن برخاستن شخصی دیگر از آنجا فعل و انفعالاتی را رقم بزنند و یا عراق را به نحوی دیگر با تنش مواجه می سازند و قس علی هذا؟

2-   اگر آنان در تطبیق روایات و پیش بینی ها و تعیین مصادیق و اشخاص دچار اشتباه  محاسباتی گردند برهمان سیاق که در طول تاریخ  این واقعه روی داده خاصه در زمان صفویه، چه کسی پاسخگوی فجایع حاصل از جنگ، خشونت، فقر، فلاکت، ترس وغم واندوه و تیره روزی مردمان منطقه و جهان خواهد بود؟

3-   چنانچه این پیش بینی ها و روایات نگوییم دروغ، بلکه  براساس اشتباه تقریر و تنظیم یافته باشد، چرا بر اساس اشتباه و سرابی باید این چنین جان، مال و ناموس خلایق به معرض  تباهی ونابودی گذاشته شود؟

4-   اگر جنگ، ناامنی، نابرابری، بی عدالتی، فقر، ظلم و ستم با  ظهور منجی از بین خواهد رفت و جهان سرشار از مهر، عدل، امنیت و همه ی خوبیها خواهد شد چرا به امید  فردا اکنون نباید قادر به این گونه زندگی باشیم؟  چرا حاکمانِ کنونی ما، بسان دشمنانِ منجی  ظلم و بدی میکنند، تبعیض میورزند، فساد می کنند، سلطه می ورزند و اقتدارگرایی پیشه می کنند، اموال مردم را چپاول و غارت می کنند و می گویند بعدا با آمدن منجی اوضاع خوب خواهد شد؟ بدی با بدی و ظلم با ظلم چه تفاوتی دارد؟ اگر سلطه گری، اقتدارگرایی، ظلم وتبعیض هم اکنون نیز بد است و نکبت آفرین چرا حاکمان بر این سیاق و روش با  مردم برخورد می کنند و بهتر شدن اوضاع را به زمان ظهور موکول می کنند؟ اگر بهانه می آورند که با وجود نظام سلطه جهانی و نظم ظالمانه حاکم بر آن امکان توزیع عادلانه قدرت، ثروت، مواهب و مناصب وجود ندارد چرا در داخل کشور به همان روش سلطه گران و زور گویان و ظالمان جهانی برخورد می کنند، به قول خودشان اینجا که دیگر آنان حضور ندارند؟ اگر نمی توانند و این کاره نیستند چرا کنار نمی روند و کار را به کاردان نمی سپرند؟ آیا غیر از این است که آنان شیفته قدرت، ثروت و منزلتند؟

5-   اگر  ظهور منجی در آینده نزدیک بر مبنای همه ی شواهد، دلایل و روایات امری حتمی و محقق  و قطعی باشد، چنانچه  وی عملکرد حاکمیت را خلاف اصول اخلاقی، انسانی و دینی قلمداد نماید آیا حاضرند از قدرت کناره گیری کنند؟ آیا آماده اند در دادگاه عادلانه با حضور هیات منصفه محاکمه شوند و در صورت محکومیت به حکم دادگاه تمکین نمایند؟ آیا حاضرند اموال عمومی را در اختیار صاحبان آن قرار دهند؟ آیا حاضرند...؟

6-   اگر حکومت منجی ادامه دهنده ی حاکمان کنونی باشد و یا از مذهب یا صنف و طبقه ای خاص باشد چرا نامش منجی عالم بشریت است و دیگر اینکه اگر حاکمان کنونی پرچم را تحویل او می دهند پس او منجی حاکمان است نه مردم زیرا او آمده تا وضع فعلی را که سرشار از فقر، فساد، نابرابری، ظلم وتبعیض وجوروجوع است را تداوم بخشد، دیگر چه معنی دارد او را منجی بنامیم؟ نجات از چه چیزی؟ از چه ساختار ویا از چه کسی؟

7-   از همه مهمتر، چنانچه هر یک از ما بخواهیم آنچه در آینده وعده اش را داده اند هم اکنون با  همت، اراده و عزم خود و با مشارکت و همکاری یکدیگر و با بهره گیری از الگوهای نظام های سوسیال دموکرات که هم بر دموکراسی و آزادی استوارند و هم بر استقرارعدالت اجتماعی تاکید دارند وهم بر کرامت برابر انسان ها صرفنظر از دین، نژاد، جنسیت، قومیت، مذهب، عقیده و دگرباشی پایبندند و خدا را در آزادی، آگاهی، برابری، همبستگی و احترام فراوان به محیط زیست با همه ی گونه های گیاهی و جانوری و جملگی تنوعاتش در جهانی همبسته و به هم پیوسته جستجو می کنند، بخواهیم به صورت تدریجی و خشونت پرهیز بسازیم، چه باید بکنیم؟ چه کسی را باید ببینیم ؟ مگر مردم شمال اروپا از منتظرانند؟ آنان خود منجی زندگی خویشند.

باور کنید تنها با امکان آزادی، صلح،  برابری و دیگردوستی( شامل همه مخلوقات) و تکثر و تنوع موجود در عالم را به رسمیت شناختن است که همه ی ما چون مسیح خواهیم توانست بانفسِ مسیحایی خود جهان را حیات دگرباره بخشیم و قائم به قسط، عدالت، آزادی و برابری گردیده و منجی ارزشهای انسانی و صلح و مهر و همبستگی همه با هم گردیم، نه با استبدادورزی، جنگ و تفرقه و تنش زایی وخشونت گستری، براستی منجی خودمانیم.                                                                                                             سالها دل طلب از جام جم از ما می کرد                         وآنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد                                                                           گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود                       طلب از گمشدگان لب دریا می کرد                          بیدلی در همه احوال خدا با او بود                                او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد                                                       

                                                                                                        حافظ

 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب سیامک صفاتی در سایت پژواک ایران 

*حق مقاومت در مقابل زور و ستم و بیداد، حقی طبیعی و الهی  [2024 Jan] 
*ترا چنانکه تویی هر نظر کجا بیند  [2023 Dec] 
* وضع ما که بهتر شود  [2023 Sep] 
*وقتی انسان و خدا قربانی حکومت دینی می‌شوند، حکومت دینی برای چیست؟  [2023 Aug] 
* دین پرستی یا زیست انسانی توحیدی  [2023 Jul] 
*توحید، کثرت و جباریت  [2022 Oct] 
*قانون، در قفسِ قانون  [2019 Nov] 
*تا فقه نشینان سرزمین پارس  [2019 Jun] 
* از خود بیگانگی، یکی از بزرگترین نتایج تحمیل   [2019 May] 
*نکاتی در خصوص توسعه طلبی ایدئولوژی فقهی ‏   [2019 Mar] 
*شیوه های مهار غرایز در زیست جمعی   [2019 Feb] 
*‏چرا اقلیت وقتی به قدرت می رسند گذشته خود را فراموش می کنند؟‎  [2018 Dec] 
*سخنی کوتاه در خصوص قرآن   [2018 Dec] 
*نقدی بر پیوند دین و حکومت   [2018 Nov] 
* سخنی کوتاه در خصوص مجازات قصاص و اعدام   [2018 Oct] 
*هستی در مسیر خود آگاهی  [2018 Aug] 
*عالیجنابان باور کنید   [2018 Aug] 
*پرسشی چند در خصوص ایدئولوژی آخرالزمانی   [2018 Aug] 
*زیست مستبدانه چه نسبتی با حیات دینی دارد؟   [2018 Aug] 
*رویکردی به تبار شناسی خلقت انسان در قرآن  [2018 Jul] 
*انسان فراتر از ادیان   [2018 Jul] 
*عدم تحول فهم به معنی مرگ خدا   [2018 Jul] 
*آیا حفظ نظام اوجب واجبات است؟   [2018 Jun] 
*آیا ما به مقام انسانیت رسیدیم؟   [2018 Jun] 
*‏آیا پیشوایان دینی مقدس و معصومند؟   [2018 May] 
*چه نسبتی بین دموکراسی و زیست موحدانه برقرار است؟  [2018 May] 
*‏ آیا جمهوری اسلامی وبه عبارتی مردمسالاری دینی، در مرحله ایده، آزمون و عمل ‏موفقیت آمیز بوده است؟  [2018 May]