کوتاهترین راه ساقط کردن نظام ولایت
فتح‌الله نجاتی

 

هموطنی از ایران

 

مردم ایران این روزها در التهاب و شوک بی سابقه تورم قیمتها قرار دارند. هر روز قیمت کالا ها و اجناس عمومی  مورد نیاز زندگی ، بطرز وحشتناکی گرانتر می شود . رییس جمهور و مسئولین نظام بخاطر نداشتن هیچگونه توجیه منطقی از صحنه پاسخگویی گریخته اند . مجموعه این رخدادها مردم را به قیام و شورش علیه تمامیت این نظام وادار میکند و بدین منظور حسابهای بانکی خود را خالی میکنند و بلحاظ روانی خود را آماده برخورد بزرگی میکنند که به احتمال زیاد در چند ماهه آینده با سپاه پاسداران  رخ خواهد داد. برخوردی که دهه ها وحشت آن در دلهای مردم و یقینا" سپاهی ها لانه کرده بود و این روزها هر آن  میرود که به واقعیت بدل شود. نتیجه این برخورد آینده ایران را رقم خواهد زد. اما آنچه در این مبارزه تمام عیار تعیین کننده است وجود رهبری و هدایت کننده هست.

مردم ایران بدور از تمام بحثهای انتزاعی و روشنفکرانه که چونان تفریحی در میان اپوزیسیون خارج از کشور شایع هست و در فضایی رویاگونه و بدور از واقعیت ملموس داخل کشور بصورت پاس دادن مقاله بین خودشان در جریان هست رهبر مورد نظر خود را ( رضا پهلوی ) انتخاب نموده و هر از گاهی در شعارهای اعتراضات  خیابانی شان آنرا به گوش جهانیان می رسانند. علت چنین انتخابی یکی نبود شخصیتی بدیل در میان اپوزیسیون هست که اکثریت مردم او را بشناسند و دیگری شخصیت معتدل ، لیبرال و میهن دوست آقای رضا پهلوی است. و در وحله آخر عملکرد نسبتا" خوب و قابل قبول حکومتهای پهلوی بوده که با تجربه 40 سال تباهی و سیاهی و فساد و اختناق جمهوری اسلامی است که ارزش دوران پهلوی را دوچندان می نمایاند.

آقای رضا پهلوی ضمن آنکه  خاصیت دشمنی با این نظام  را بتمامی در خود دارد ،از پایگاه مردمی گسترده ای نیز برخوردار است و در نتیجه توانایی و پتانسیل رودر رو شدن با نظام اهریمن و شکست آنرا با خیزش سراسری مردم ایران  ، دارد.  متاسفانه بخش بزرگی از اپوزیسیون ما اسیر تحلیلهای خیالی و تصوراتی هستند که بهیچ وجه ریشه در فضای واقعی ایران ندارد. آنچه که واقعیت عریان هست ، نبود پایگاه و شناخت عمومی از تک تک افراد اپوزیسیون و درنتیجه بی آینده بودن رهبری جنبش توسط آنها در این فرصت کم و انباشته از اختناق و سرکو ب می باشد . با مرور دقیق تاریخ به عینه میبینیم که همین اپوزیسیون یعنی خود و پدرانشان در انقلاب 57 راه خطا پیموده و خوشبختی و آینده ایران را در دستان خمینی دیدند و بهمین جهت ، هشدارها و از جان گذشتگیهای ابرمرد تاریخ ایران ، دکتر شاپور بختیار را درک نکرده و بخاطر این خوش خیالی و چپ زدگیهای جنون آمیزشان وضعیت خود و چند نسل بعد از خودشان را با بقدرت رساندن مشتی شیعه گر سیاسی به این روز و حال انداخته اند.

هم اینک نیز هریک آینده خیالی بدور از واقعیتی را برای خود می بافند و باز با همان روحیه و هیبت چپ زده شان بعوض یافتن کوتاه ترین و کم هزینه ترین و موثرترین راه واقعی و متناسب با خواست توده های مردم ،یعنی اتحاد حول رهبری آقای رضا پهلوی که هم شهرت جهانی دارد و هم ملی ، مدام بر علیه ترامپ و دولت وی داد سخن هوا میکنند و چنان از وی انتقاد میکنند که گویی ایشان بوده که خمینی را با حمایتش سرکار آورده یا ایشان بوده که مملکت را به این حال و روز انداخته و نقض فاحش حقوق بشر ، فسادهای مدیریتی و دزدیهای بی سابقه مالی و بانکی را بصورت روزمره سبب گشته است. در حالیکه ترامپ  و دولتش علیه رژیم جمهوری اسلامی شدیدترین مواضع و تحریمهای هوشمندانه وضع نموده است و مردم نیز علیرغم تحمل فشارهای تحریمها باز بخاطر تضعیف مضاعف نظام ، با آنها موافق هستند ، این اپوزیسیون خارج نشین، کاسه داغتر از آش شده و بی آنکه چشم دیدن چهره رنگ پریده نظام ولایی را داشته باشد تنها هم و غم اش مردم شده است ! اخیرا" یکی از این اشخاص در مصاحبه با آقای سعید بهبهانی  ضمن اینکه بوضوح اسیر ایدئولوژی ضد کاپیتالیسم روسی میبود پیشنهاد دادند که تنها راه حل ، تشکیل جمهوری دوم ! دموکرات و لائیک میباشد و هیچ توضیح ندادند که منظور از راه حل اینستکه راهکاری برای گذر از رژیم جمهوری اسلامی  ارائه  باید داد. وگرنه بعد از سقوط این رژیم همه شیر گشته و در پشت تریبونها داد سخن بلند خواهند کرد.

شرم آوره که هنوز این دوستان نمیدانند که مشکل اصلی و چه باید کرد فعلی راه حل گذار از این اهریمن هست و گرنه بعد از آن یک رفراندم آزاد قادر خواهد بود نظر مردم ایران را مشخص نموده ، محتوا و شکل حکومت را تعیین کند . تمام سخن همینجاست که بدون رهبری شاهزاده رضا پهلوی و حمایت حداکثری اپوزیسیون آگاه و مسئول  از ایشان در حقیقت امکان رهبری جنبش ملی ایرانیان داخل کشور منتفی می گردد و مردم ستمدیده ایران بلاتکلیف و بی هدف در خیابانها سرگردان خواهند بود . درک این واقعیت به هوش و ذکاوت آنچنانی نیاز ندارد اما متاسفانه برخی از افراد اپوزیسیون ما حتی از درک چنین امور بدیهی نیز بخاطر غرق شدن در بحثها و خیالات حزبی شان عاجزند.

بی تعارف باید اذعان کنم که هم اکنون ما به شخصیتهای هوشیار و مسئولی نظیر دکتر مجید محمدی ، سعید بشیرتاش ، حسن اعتمادی ، بهرام چوبینه ، عباس میلانی ، رضا پرچی زاده ، فواد پاشایی ، حسن داعی  و ایرج مصداقی و همفکران و هم ردیفان آنها نیازمندیم که چون با صداقت و دلسوزی دنبال حل مشکل گذر از جمهوری اسلامی هستند اگر چنانچه اشتباه و خطایی نیز در تحلیل هایشان باشد بلافاصله با مشاهده راهکارهای بهتر بی هیچ مکث و تاخیری آنرا می پذیرند . این امر ویژگی همه مخالفان صدیقی هست که ملی فکر میکنند و خود را در چنبره منافع محدود حزبی و گروهی حصر نمیکنند. در خاتمه امیدوارم همه رسانه های فارسی زبان و همه خبرنگاران و روزنامه نگاران فعال  خارج از کشور آینده ایران را فدای خواسته های حزبی و سیاستهای نهادهایی که در آن کار میکنند نکنند . مشخص است که بعد از آزادی ایران و در یک فضای دموکراتیک و سکولار، همه گرایشهای سیاسی موجود فرصت فعالیت و تصاحب قدرت سیاسی را خواهند داشت و حیف است که منازعات و اختلافات و کینه های احتمالی را پیش از رها شدن از دست دشمن واقعی همه ( جمهوری اسلامی) مطرح کنیم که در آنصورت نه تنها به مبارزات مردم درون میهن وقعی ننهاده ایم بلکه همسو با خواست نامشروع حاکمیت جمهوری اسلامی گام برداشته ایم.

 

منبع:پژواک ایران