John Bolton, former U.S. ambassador to the United Nations, speaks during the American Conservative Unions Conservative Political Action Conference in 2016. (Andrew Harrer/Bloomberg)

انتصاب جان بولتون از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به عنوان مشاور امنیت ملی ایالات متحده، موجی از واکنش ها را در میان کارشناسان سیاست خارجه به راه انداخته است.

بولتون به دلیل بیان نظرهای افراطی بدبینانه اش درباره سازمان های بین المللی از جمله سازمان ملل متحد شناخته شده است. البته وی در زمان دولت جورج بوش به عنوان نماینده آمریکا در سازمان ملل خدمت کرده است.

بولتون از حامیان ایده حمله ….به کره شمالی بوده است. وی همچنین بارها پیشنهاد ” تغییر نظام” در تهران به معنای ”جنگ” را مطرح کرده است.

از آنجا که موضوع ایران یکی از حساس ترین مسائل پیش روی دولت ترامپ است، ارزش دارد که نگاه دقیق تری به این موضوع بیاندازیم.

نظرات جنگ طلبانه جان بولتون درباه ایران دقیقاً بازتاب مواضع اسرائیل، عربستان سعودی و یکی از مهمترین شرکای ایدئولوژیک وی یعنی سازمان مجاهدین خلق است.

امروزه سازمان مجاهدین خلق شباهت کمی به آن سازمان بسیار منظم، تاثیرگذار و جنگ‏‌طلب دارد که در جریان انقلاب سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) برای سرنگونی سلطنت شاه مبارزه می‎کرد.

این سازمان ابتدا برای براندازی رژیم شاه با روحانیون همکاری ‎کرد. در حقیقت در آن زمان تعدادی از فرزندانِ مقامات رده‌ ‏بالای جمهوری اسلامی به سازمان مجاهدین خلق پیوستند.

وقتی مشخص شد که این سازمان قادر نیست در کنار رژیم حاکم جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه دهد، بعضی از اعضای آن از تشکیلات جدا شدند و برخی از آنها نیز به زندان افتادند. بعضی دیگر توبه کردند و عده‎ای هم اعدام شدند.

آنهایی که در عضویت این سازمان باقی ماندند به عراق فرار کردند و صدام حسین که در سال ۱۹۸۰ به ایران حمله کرده بود به آنها پناه داد. بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین علیه هموطنان خود مسلحانه جنگیدند و اینگونه نام «منافقین» روی آنها گذاشته شد. منافق به معنای آدم دو رو و ریاکار است و این لقب از آن زمان روی آن‎ها ماند و بسیاری از مردم ایران در داخل کشور فارغ از گرایش‎های سیاسی هنوز هم آن‎ها را به این نام خطاب می‌کنند.

اکثر ایرانیان از این گروه نفرت دارند به‌خصوص به خاطر رفتار خائنانه‎شان و جنگیدن در کنار دشمن (صدام).

اما فعالیت‎های این گروه در دهه‎های اخیر بوده که آن را به عنوان یک فرقه متزلزل معرفی کرده است. برای چندین دهه، مرکز فرماندهی این سازمان در استان دیاله عراق بود و بیش از سه هزار نفر از اعضای آن به نوعی در اسارت بسر می‌‏بردند. در این سال‎ها چند نفر از اعضای سازمان مجاهدین توانستند از آن فرار کنند. آنها پس از فرار گفته اند که  توسط سازمان مجبور به جدایی از عزیزانشان شدند و به ازدواج‏‌های اجباری تن دادند، شستشوی مغزی شدند و مورد سوء استفاده جنسی و شکنجه قرار گرفتند.

تمام این اتفاقات زیر نظر رهبران گروه یعنی «مسعود و مریم رجوی» زن و شوهری صورت گرفته بود که در رأس هرم این سازمان قرار دارند.

مسعود رجوی از زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ ناپدید شده است و احتمال میرود که مُرده است. اکنون همسر او این گروه را هدایت می‎کند و به طور مرتب به همراه دوستان قدرتمند غربی خود از جمله جان بولتون در انظار عمومی ظاهر می‎شود.

این گروه برای مدت طولانی به طور ثابت در لیست گروه‎های تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا قرار داشت، زیرا متهم به کشتن شهروندان آمریکایی بود. بولتون و برخی دیگر با لابیگری موفق شدند، آنها را از این فهرست خارج کنند. ولی این اتفاق باعث نشد که نگرش منفی ایرانیان نسبت به مجاهدین تغییر کند.

در طی هفت سالی که من در ایران زندگی ‎کردم، بسیاری از مردم از سیستم حاکم انتقاد داشتند و این در حالیست که ابراز این نقدها خطرات احتمالی زیادی برای آنها به دنبال داشت.

برخی امیدوار بودند که تغییر رژیم توسط نیروهای نظامی صورت گیرد، برخی دیگر رویای بازگشت سلطنت را داشتند و بسیاری دیگر می‏‌خواستند در پی انتقال نرم و صلح‎‏آمیز قدرت، یک نظام سکولار جایگزین حکومت روحانیون شود. در تمام این مدت، حتی یک نفر را هم ندیدم که فکر کند سازمان مجاهدین می‎تواند جایگزین مناسبی باشد.

اما ظاهراً این مسئله برای حامیان این سازمان در واشنگتن اهمیتی ندارد و البته آنها در اِزای  وفاداری خود به سازمان مجاهدین پول می‎گیرند.

یک مقام پیشین وزارت خارجه که در امور ایران کار می‎کرد، گفت: ” تعداد بسیار کمی از مقامات پیشین دولت آمریکا در اِزای خوش خدمتی به سازمان مجاهدین از این سازمان پول دریافت نکردند.”

در میان لیست طولانی افراد دو حزب حاکم در نظام ایالات متحده که پول از سازمان مجاهدین گرفته‌اند تا در مراسم این سازمان سخنرانی کنند، رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و هاوارد دین رییس پیشین حزب دموکرات آمریکا قرار دارند. به گفته همان مقام پیشین وزارت خارجه، سازمان مجاهدین به بولتون نیز پول پرداخت کرده است.

تلاش‎های بسیار این سازمان برای نابود کردن توافق هسته ای با ایران ناکام ماند. با وجود این که لیست بلند اقدامات شرورانه‏‌ی تهران همچنان ادامه دارد، اما (موضوع هسته ای) بزرگترین تهدیدی که از سوی ایران متوجه جامعه بین‎المللی بود- مسئله‏‌ای که متحدان ما و قدرت‎های جهانی همگی بر آن توافق ‌‏کردند و معتقد بودند که باید حل شود- حل شد.

بر اساس ارزیابی‎های ایالات متحده و آژانس بین‎المللی انرژی اتمی، به نظر می‎رسد ایران به توافق هسته ای پایبند بوده است.

برای آنهایی که ادعا می‎کنند توافق هسته ای کارساز نبوده است، تغییر رژیم ایران تنها راه حل است. برای سازمان مجاهدین خلق و بولتون، اگر او واقعا به آنچه که میگوید اعتقاد داشته باشد، تنها راهی که باقی ‎مانده، جنگ است. این سازمان مدتهاست که آمادگی دارد تا اقداماتی را با هدف آغاز شدن جنگ صورت دهد، ازجمله ادعاهای جعلی درباره برنامه‎ای هسته‎ای ایران مطرح کرده است.

یکی از امتیازهای مذاکرات طولانی‌مدت ما با ایران، افزایش سطح آگاهی ما درباه جمهوری اسلامی و جامعه ایران است. این یک مزیت است که ما در سال ۲۰۰۳ در زمان حمله به عراق در اختیار نداشتیم و احمد چلبی سیاستمدار تبعیدی عراق توانست، دولت بوش را متقاعد کند که حمله به این کشور می تواند به برقراری دموکراسی در عراق کمک کند.

ما اطلاعات کافی از ایران در اختیار داریم و نمی‎توانیم خودمان را فریب دهیم و فکر کنیم که سازمان مجاهدین خلق می تواند جایگزین مناسبی برای رژیم کنونی باشد.

مجاهدین خلق یک گروه به حاشیه رانده شده است که روبه روی کاخ سفید تجمع و بنرهای خود را که حاوی ادعاهای بی‌‏اساس است، پخش میکند. اما اینجا آمریکاست و ما اجازه می‎دهیم مردم دیوانه هم حرف بزنند و این حق آنهاست و من هرگز پیشنهاد نمی‎کنم آنها از این کار منع شوند. ولی این ایده که سازمان مجاهدین در کاخ سفید صدایی داشته باشند، ایده وحشتناکی است، اما با حضور جان بولتون آنها کسی را دارند که ندای آنها خواهد بود.