به یاد و خاطرۀ زندهنام ابوالفضل انوری
محمودرضا گران
منبع:پژواک ایران
به یاد و خاطرۀ زندهنام ابوالفضل انوری
همیشه از یککار بیزار بودهام و سخت از آن -انتخابشده و آگاهانه- دوری کردهام. از مرثیهنویسی بیزار بودهام و همچنان بر عهد خود پایبندم. باور داشته و دارم که بعد از درگذشت یک قهرمان بزرگ، فایده ندارد بزرگداشت برگزار کردن. بزرگداشت یا نکوداشت را همۀ دنیا در زمان زنده بودن قهرمانان برگزار میکنند و تکریم بزرگان را در بهترین سالنها، با دعوت از هماوردان قدیمی درکنار نورسیدههای کشتی و با حضور جمع مشتاق نوجوانان و جوانان بهطرز باشکوهی به نمایش میگذارند.
اینبار اما برای زندهیاد ابوالفضل انوری ناچارم که بنویسم، هرچقدر میگردم در هیچ روزنامه، خبرگزاری، سایت و یا در شبکههای اجتماعی، تقریبا هیچچیز بدردبخوری یافت نمیشود. کموبیش همهجا پُر است از اینکه انوری اولین دارنده مدال جهانی ایران در فوقسنگین بود، حریف الکساندر مدوید افسانهای و عثمان دورعلیف بود و نهایتا به محل تولد او نیز اشارهای شده است و دیگر هیچ!
باز هم مرثیهگو نیستم، فقط میخواهم قدری فراتر از دومدال جهانی و یک مدال بازیهای آسیایی او، نگاهی دیگر بیندازیم به ۸۰سال زندگی یک مرد بزرگ. مردی که هیچوقت از ۲۲ نکبت ۱۳۵۷ بهبعد، در کشتی این مملکت دیده نشد و در ۳۸دوره برگزاری جام جهانپهلوان تختی، هیچگاه از او -که در آخرین آوردگاه جهانی سال ۱۹۶۶ تولیدو همتیمی تختی بود- دعوت نشد. مردی متین و مودب که بهرسم پهلوانان این کهندیار، بدون دعوت حاضر نبود تا قدم به مکانی بگذارد.
بهسختی میتوان مصاحبهای از ابوالفضل انوری یافت اما در یک مصاحبه از او زندهیاد حسین حصاری مینویسد: «انگار نه انگار که سالها با بزرگترین مردان کشتی ایران همتیمی بوده است و انگار نه انگار سالها با بزرگترین قهرمانان دوران مبارزه کرده است. آنقدر محجوب و باحیاست که رویش نمیشود از آنهمه مدالی که گرفته حرف بزند و آنقدر نجیب و باصفاست که وقتی از کشتی حرف میزند، از همه میگوید بهغیر از خودش. او چون عاشق کشتی است، همۀ این بزرگیها و احترامها را ناشی از کشتی میداند و برای خود حقی قائل نیست. مردی که دروازههای آهنین افتخار را بهروی فوقسنگینهای ایرانی گشود و اعتمادبهنفس را در آنان بهوجود آورد از کشتی برای خود چیزی نخواست. هیچوقت انتظار مربیگری تیمملی را نداشت، هیچوقت انتظار سفر و پاداش نداشت. او کشتی را برای خود کشتی دوست داشت...»
انوری در زمانهای پا به دوران قهرمانی گذاشت که در بین اهالی کشتی رسم نبود تا به کشتیگیران دو وزن بالا، به دیدۀ مدالآوران المپیک و جهانی نگاه کنند. از اولین حضور رسمی ایران در بازیهای المپیک ۱۹۴۸ لندن تا رقابتهای قهرمانی جهان ۱۹۶۶ تولیدو، دست هیچ کشتیگیر ایرانی در وزن آخر به مدال نرسیده بود و همین دستخالی، بهانهای بود برای کوبیدن و نادیدهگرفتن و بعضا زخمزبان زدن. انوری این حرفهای یأسآور را میشنید اما خم به ابرو نمیآورد. او همیشه این کلام اولین مربی و سازندهاش استاد زندهنام عبدالحسین فعلی را بهیاد داشت: میبینمت که یک سروگردن از همه در رقابتهای جهانی بالاتری!
مردی که تا ۲۰ سالگی نمیدانست باشگاه چیست و حتی نمیدانست که میتوان به مدد هدایت مربی با فنوبند کشتی آشنا شد، وقتی به باشگاه آنروزهای البرز رفته و به تماشای تمرینات کشتی نشسته بود، ناگهان با صدای مردی بهخود آمد که از او پرسید چرا نمیآیی تمرین کنی؟ با این فیزیک مناسب اگر زیرگیری را یاد بگیری، روزی کشتیگیر خوبی خواهی شد. عبدالحسین فعلی (معروف به حاجی فیلی) آنقدر در چشمهای آن جوان بالابلند و ترکهای، عشق به کشتی دیده بود که مدتی پس از شروع تمرینات او به اطرافیانش میگفت صبر کنید تا ببینید که انوری قهرمان دنیا خواهد شد. انوری از نخستین روزهای تمریناتش اینطور گفته است: «آن وقتها مثل حالا نبود، مربی ارج و قربی داشت، حرفش خریدار داشت. حاجی فیلی همان روز اول به من گفت: ببین پسرجان تو باید زیرگیری را یاد بگیری، اگر این فن را یاد گرفتی که گرفتی وگرنه بیخودی دنبال مدال نرو. هنوز صدای او در گوشم زنگ میزند که میگفت: دست گیرنده حریف را در گارد موافق و مخالف، باید مهار کنی تا به پاهایت نرسد و بعد میگفت چطور باید از دستها رد بشوی تا به پاها برسی و من مقابل هر حریفی میایستادم، اول یاد حرف او میافتادم تا روز آخر...»
ابوالفضل انوری همیشه قدردان بود و سپاسگزار لطف و محبت افرادی که مسیر راه قهرمانی و تداوم آنرا فراهم کردند: «قبل از رقابتهای جهانی سیدمحمد خادمحقیقت -رئیس وقت فدراسیون کشتی- مرا سپرد به نبی سروری که عیب و ایرادهای مرا برطرف کند. با رستورانی مقابل سفارت انگلستان هم قرارداد بسته بود که انوری هرچه خواست بخورد و پولش را به حساب فدراسیون بنویسند. خیلی آماده شده بودم اما تجربه بینالمللی نداشتم. در تولیدو وقتی نوبت مبارزه من با غیاثالدین یلماز ترک رسید و من آماده رفتن بهروی تشک بودم، تختی جلوی مرا گرفت و گفت: کجا میروی؟ و من جواب دادم میخواهم بروم کشتی بگیرم. تختی دوباره پرسید: با چهکسی؟ و من گفتم: با کشتیگیر ترکیه. تختی پرسید: حریف را روی تشک میبینی؟ گفتم: نه!! پرسید: داور را روی تشک میبینی؟ گفتم: نه!! گفت: مردم را در سالن میبینی؟ گفتم: نه!!
خندید و گفت: چند لحظهای صبر کن، چشمهایت را ببند. به حرفش گوش کردم، با پشت دستهایم، چشمهایم را مالیدم و تازه صدای بلندگوی سالن را شنیدم که برای سومینبار نام مرا اعلام میکرد. آقاتختی میخواست مرا از جوّسالن بیرون بیاورد و آورد. در کشتی حساس با یلماز، من یاد حرفهای حاجی فیلی افتادم که میگفت اگر دست روَنده و گیرنده حریف را مهار کنی، نمیتواند وارد بدنت شود و بعد یاد نبی سروری افتادم که میگفت: کشتیگیر باید مهاجم باشد، باید حملهکننده باشد و باید ابتکارعمل را بهدست بگیرد. با همین راهنماییها کشتی را (۰-۴) از غیاثالدین یلماز بردم. بهیاد دارم که احمت آئیک آمده بود کنار تشک و به یلماز میگفت: مواظب باش زیرت را نگیرد.»
انوری درخصوص رقبای آنروز و کشتیگیران برتر امروز ایران گفته بود:« مدوید واقعا نابغه بود و کشتیگیری کامل. دورعلیف هم مثل سبکوزنها زیر میگرفت. لری کریستوف خیلی گردنکلفت بود و حتی یکبار با مدوید مساوی کرد و چیزی نمانده بود ایوانتسکی را هم ببرد. من با خیلی از کشتیگیران بزرگ همدوره بودهام، بعد از آن هم همه کشتیها را دیدهام اما در تمام عمرم کشتیگیری به مهارت، هوشمندی، سرعت و دلاوری رسول خادم ندیدهام. باور کنید من با رسول حشرونشری ندارم اما هیچکسی را بهاندازه او کشتیگیر ندیدم. گاهی در کشتی کارهایی از او سر میزد که من حیران میماندم. کشتیهای او را با ماخاربک خادارتسف بهیاد بیاورید که سه سال با او کشتیگرفت و هر سهبار او را شکست داد. در سختترین شرایط کشتیگیری، دست بهکارهایی میزد که تا شما کشتیگیر نباشید، متوجه نمیشوید چه کرده است. حیف که امثال رسول خادم در کنار کشتی نیستند. حیف از رسول خادم که از ورزش دور شدند. بهنظر من کسانی مثل او بهدرد ورزش میخورند.»
منبع:پژواک ایران فهرست مطالب محمودرضا گران در سایت پژواک ایران * درد بیدرمان ندانستن [2020 May] |