دروغ‌گویی سیستماتیک، کنتور نمی‌اندازد
محمودرضا گران

 
این چه گرفتاری‌ای است که در اجتماع ما ایرانیان، آنهایی‌که بیشتر پند و اندرز می‌دهند و بینای ایرادهای دیگران، خود برخلاف تأکیدهایشان بر راستی و درستی، بیشتر دروغ می‌گویند، فریب می‌دهند و ریا می‌کنند؟! دروغ، اگر درچارچوب روابط خانوادگی و یا دوستانه قرار بگیرد -با همۀ ناپسندی‌اش- شاید قابل چشم‌پوشی باشد اما وقتی مقابل دوربین تلویزیون با هدف پوشاندن حسادت‌ها و عقده‌های شخصی، تظاهر، ریاکاری و یا در سطحی بالاتر "عوام‌فریبی" مطرح شود، دیگر قابل اغماض نیست. اینجا بحث توهین به شعور و شخصیت مخاطب مطرح است.
 
چندماهی است که در شبکه ورزش سیمای‌میلی، برنامه «روح پهلوانی» با عوامل و مجری جدید اجرا می‌شود. غلامعلی پیرایرانی مجری برنامه است و او که چندسالی را در رادیو ورزش به‌عنوان گزارشگر کشتی، جایگاهی مهم را اشغال کرده بود و با ادبیات بی‌فعل و فاعل و مبهم خود روی اعصاب مخاطبین رژه می‌رفت و با بی‌خبری از نام فنون و اسامی نفرات، باعث سردرگمی مردم ‌می‌شد، حالا ارتقاء مقام یافته و در سیما بر صندلی اجرا نشسته است! پیرایرانی مطلقا توان و سواد اجرای یک برنامه چالشی را ندارد و جابه‌جا با پریدن وسط صحبت میهمانان برنامه، به اظهارفضل کردن‌های مشمئزکننده‌ می‌پردازد. نکته عجیب اینجاست که چرا کشتی‌گیر قهرمان‌جهان ما که در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ فنی‌ترین کشتی‌گیر دنیا شد -حسن رنگرز- او را با لفظ "استاد" خطاب می‌کند! در چنین فضایی هیچ عجیب نیست که حضرت استاد (!!) حالا و برای مخاطبین نوجوان و جوان -که نمی‌شناسندش- «رزومه‌سازی» کند.
 
پیرایرانی در آخرین برنامه‌اش ناگهان و بی‌مقدمه تکه‌ای پراند که هیچ ارتباطی با موضوع بحث نداشت اما بیان آن تحقیقا دروغ است. اینکه ایشان «در سال ۱۳۶۱ رقابتهای رده‌سنی کودکان را به برنامه کودک سیما سپرده‌اند تا برای بچه‌ها پخش شود»، سخنی‌ است کذب. اساسا پیرایرانی در آن سالها گوینده اخبارورزشی بود و هیچ حضوری در کشتی نداشت. توضیح‌ اینکه او بعد از بازنشستگی از سیما، به‌واسطه دوستی و همکاری در بساز و بفروشی‌اش با مجید ندیری -مدیر وقت رادیو ورزش- از سال ۱۳۸۱ بدون هیچ اطلاع و آگاهی‌ای از کشتی، به گزارشگری پرداخت. او حالا تلاش می‌کند تا به بیننده ناآگاه و گروه‌های سنی کم‌سن‌تر این‌طور القاء کند که سابقه‌ای طولانی در کشتی دارد. رادیو ورزش اگر صاحب داشت و ارزیابی‌ای کارشناسی صورت می‌گرفت، هرگز اجازه نمی‌داد تا پیرایرانی یک‌دور کامل دور دنیا را سیاحت کند و مهم‌ترین مسابقات را گزارش کند آن‌هم درشرایطی‌که مثلا او در سال ۲۰۱۱ و در فینال مسابقات قهرمانی‌جهان بین امید نوروزی و آلمات کبیس‌بایف قزاقستانی، اصلا نتوانست تشخیص دهد که حریف نوروزی، ونزوئلایی نیست و در سراسر زمان گزارش حتی به ذهنش خطور نکرد تا با نگاهی به اسکوربورد، پرچم و نام حریف را نگاه کند و چنین گاف وحشتناکی ندهد. نگارنده این سطور در سال ۲۰۱۳ در جریان رقابت‌های قهرمانی‌جهان بوداپست، از آقای سعید میرزاشفیع که در استانبول و به‌اتفاق پیرایرانی گزارش می‌کردند، پرسیدم که چرا با حضور شما چنین اشتباهی رخ داد؟ میرزاشفیع آهی کشید و گفت: «چه بگویم دوست گرامی! ایشان به‌رغم اینکه روی کاغذ نام صحیح را بزرگ نوشته و جلوی چشمش گذاشتم، هیچ اعتنایی نکرد. با وجود سال‌ها همکاری، پیرایرانی همیشه راه خودش را می‌رود...»
 
شبکه ماهواره‌ای من‌‌وتو در چندسال اخیر در زمرۀ پربیننده‌ترین شبکه‌های سرگرمی است اما ورود یکی از گزارشگران این شبکه -خانم فرحناز- به تخصصی‌ترین مباحث فنی ورزش، عملی غیرحرفه‌ایست از جمله اصرار عجیب‌وغریب مبنی براینکه داوران در رقابتهای جهانی وزنه‌برداری، حق بهداد سلیمی را با «ناداوری» ضایع کرده‌اند! بی‌آنکه به هیچ منبع معتبری هم ارجاع داده و عبارت کلیشه‌ای «به‌نظر بسیاری از کارشناسان» را همچون پتکی بر سر مخاطب می‌کوبند و هم‌صدا با فضای احساسات‌زدۀ شبکه‌های اجتماعی، بر روی موج سوار می‌شوند؛ موجی که همچون تبی داغ، زود سرد می‌شود و به عرق می‌نشیند اما حتی وقتی رئیس کمیته داوران ایران، با بیان جزئیات فنی داوری، درستی تصمیم ژوری را تائید می‌کند، این تحلیل به‌چیزی گرفته نمی‌شود. یکی از آن میان پیدا نشد که بپرسد چرا فدراسیون‌جهانی حق بهداد را ضایع کرد درحالی‌که فاصله رکورد تالاخادزه گرجستانی با رکورد بهداد به‌اندازه‌ای زیاد بود -حتی با فرض پذیرش وزنه‌ بهداد توسط ژوری- که بازهم مدال طلا نمی‌گرفت بلکه نهایتا از جای سومی مجموع، به جای دومی سعید علی‌حسینی می‌رسید. در برنامه «رختکن» همین شبکه، شاهد گفتگویی بودیم شگفت‌انگیز. سه مجری برنامه از علاقۀ خود به "سرخ‌آبی‌های ایران" گفتند و سپس مهدی رستم‌پور به‌عنوان میهمان برنامه معرفی شد که بلافاصله اظهار کرد: «چقدر خوب است که شما "علائق رنگی" و گرایش‌تان به باشگاه‌های موردعلاقه‌تان را "مخفی" نمی‌کنید.» به‌همین هم اکتفا نکرد و طعنه‌ای زد به گزارشگران سیمای میلی «که آخرین نسل چنین گزارشگرانی هستند که علایق رنگی خود را از مخاطبان پنهان می‌کنند.» جملۀ میهمان که تمام شد، مجریان می‌پرسند خود شما به چه تیمی علاقه دارید و وقتی می‌شنوند که: «طرفدار باشگاه بسکتبال گلدن‌ستیت هستم در لیگ NBA و در فوتبال لیورپول» احساس می‌کنند میهمان متوجه پرسش نشده است. این‌بار به تأکید می‌پرسند در فوتبال ایران طرفدار چه تیمی هستید؟ و این جواب را دریافت می‌کنند: «من چون در کارم خیلی جدی هستم تابه‌حال اجازه نداده‌ام (!!) مخاطب متوجه گرایش رنگی‌ام شود».
گویندۀ چنین جمله‌ای -به شیوۀ تعلیم‌گرفته در صداوسیمای میلی- احتمالا شعور "بینندگان عزیز" را در حدّ جلبک فرض می‌کند.
 
موضوع برنامه «کشتی ایرانی» شبکه ۳ بحث سرمربیگری رسول خادم بود و میهمانان برنامه تورج لارودی و محسن کاوه. تردیدی نبود که کاوه از مخالفین رسول بود و تورج‌خان لارودی هم در نقطه‌مخالف او. نکتۀ عجیب اما تعریف‌های کاوه از دوران حضورش به‌عنوان مربی تیم‌ملی بود که حتی آنرا موفق‌تر از سال‌های حضور رسول خادم دانست! شوربختانه پای استدلال لنگ می‌زند که محسن کاوه به‌خود اجازه می‌دهد این‌چنین بی‌پروا و منطق، همچون لحظه‌های کافه‌نشینی در میان دوستان گرمابه‌وگلستان، مقابل دوربین، زبان بگشاید و راست‌ودروغ را به‌هم ببافد. او عملکرد فنی تیم کشتی‌آزاد ایران در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ را بهتر و موفق‌تر از سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ دانست (!) و این درحالیست که یکسال بعد از عنوان سومی سال ۲۰۰۹ دنیا، به‌مدد مشورت‌های او و غلامرضا محمدی به محمدرضا یزدانی‌خرم -رئیس وقت فدراسیون کشتی- برای اولین‌بار در تاریخ کشتی، مسابقات انتخابی تیم‌ملی به‌کلی از دستور کار خارج شد. نتیجه آن شد که تیم ایران عنوان چهارمی دنیا را کسب کرد. در آن سال رضا یزدانی در اوج قرار داشت اما به‌دلیل اینکه به‌همراه سایرین به تماشای تئاتر نرفت، در اردو ماند و با اجازۀ محمدعلی صنعتکاران -نایب‌رئیس فدراسیون و مدیر وقت تیم‌های ملی- تمرین انفرادی کرد، در آخرین روزهای قبل از اعزام به مسکو، ساکش را به‌دستش دادند، عذرش را خواستند و از کنار یک مدال طلای مسلم به‌سادگی گذشتند تا پلنگ جویبار در خانه و از تلویزیون شاهد سکوی قهرمانی وزن ۹۶کیلوگرم باشد درحالیکه او هیچ‌چیز کمتر از ختاگ گازیموف آذری روسی‌الاصل نداشت و دوسال بعد او را در باکو شکست داد. در جام‌جهانی ۲۰۰۹ تهران، جمهوری آذربایجان توانست درحضور تماشاگران پرتعداد ایرانی، جام را به باکو ببرد و یکسال بعد در روسیه، ستارگان تیم ایران مقابل گمنام‌های روس، همچون برگریزان پائیز، نقش زمین شدند. مهدی تقوی، صادق گودرزی و احسان لشکری یکی‌ پس از دیگری با فنون بنداز، پادرهوا شدند و نمایشی از تکنیک‌های مهجوری همچون مقراضک، لنگ‌تندر و یا ترکیبی از یک‌دست‌ویکپا و سگ‌بند را از آدام باتیراُف، آنیوار گدویف و عبدالسلام گادیسوف تحویل گرفتند به‌طوریکه امروز و با گذشت ۸سال از آن زمان، ویدئوهای آن رقابت در شبکه‌های اجتماعی درشمار پربازدیدترین‌هاست.
 
محسن کاوه به‌یاد نمی‌آورَد که در سال‌های حضورش در تیم‌ملی در سال ۲۰۰۵ و سپس از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ چگونه کشتی‌گیران ایران مقابل روسها، هیچ طرح و برنامه‌ای برای پیروزی نداشتند و از پیش‌، دستها را به‌نشانۀ تسلیم بالا برده بودند و اگر مهدی تقوی فوق‌العاده باهوش و صاحب‌کلاس -که بهنام طیبی و محمد طلایی بیشترین تأثیر را در ارتقاء کلاس‌ فنی‌اش گذاشتند- را استثنا بدانیم، تحقیقا در هیچ‌یک از دوران حضور آقای کاوه در تیم‌ملی، شاهد پیروزی حتی یک نفر مقابل روس‌ها نبوده‌ایم. کاوه حتی قهرمانی سال ۲۰۱۳ تیم ایران در جهان و آن‌هم بعد از نزدیک به نیم‌قرن خارج از خانه را، بی‌ارتباط به سرمربیگری رسول خادم می‌داند و می‌گوید: «تیم سال ۲۰۱۳ هم همون تیم من بود...» ادعایی چنین شگفت‌انگیز، بلاهت محض است چراکه از ترکیب ۷ نفرۀ آن‌سال، ۴ تغییر نسبت به سال ۲۰۱۱ وجود داشت. در سال ۲۰۱۱ مصطفی آقاجانی، صادق گودرزی، علیرضا گودرزی و فردین معصومی در استانبول به‌میدان رفته بودند و در بوداپست مسعود اسماعیل‌پور، عزت‌اله اکبری، احسان لشکری و کمیل قاسمی. به‌عبارت دیگر نزدیک به ۶۰درصد تغییر در ترکیب تیم ایجاد شده بود و این ربطی به تیم آقای کاوه نداشت؛ این موضوعی نیست که او نداند بلکه آشکارا آمار دروغ ارائه می‌دهد تا به نتیجه دلخواه برسد. کاوه حتی قهرمانی دنیا و نایب‌قهرمانی در سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ با سرمربیگری رسول خادم را مخصوصا نمی‌بیند و نمی‌گوید که مدال طلای حسن یزدانی در المپیک ریو، ۱۶ سال بود که در کشتی آزاد بدست نیامده بود، بگذریم که به‌لحاظ تکنیکی، چقدر از کشتی اکثرا غریزی و بی‌برنامه یزدانی جوان رفع عیب‌وایراد شده بود تا او بتواند مقابل رقبای امریکایی و روس، صاحب اعتمادبه‌نفس کافی شود و نهایتا برندۀ خوش‌رنگ‌ترین نشان المپیک. از یاد دوستداران کشتی نمی‌رود که محسن کاوه و شرکا با کشاندن موضوع مسابقه جنجالی پرویز هادی و کمیل قاسمی به مجلس و بازکردن پای نمایندگان حوزه‌های آذری‌زبان به موضوعی که می‌باید در خانواده کشتی حل‌وفصل می‌شد، برای چند روز تمام هوش‌وحواس ملی‌پوشان اعزامی به المپیک ریو را -در مهم‌ترین و حساس‌ترین لحظات قبل از اعزام- معطوف این مسأله کردند و برای بی‌اعتبار کردن رسول خادم از هیچ کوششی دریغ نکردند. علاقمندان کشتی هنوز از یاد نبرده‌اند که مربیان تیم‌ملی در سال ۲۰۱۰ برای کنارزدن مراد محمدی، متوسل به اعمالی دور از شأن و جایگاه مراد با ادب و اخلاق شدند، بگذریم از اینکه یکسال بعد، ۴۰روز اردوی تیم‌ملی را تعطیل و به امریکا سفر کردند تا کارهای دریافت گرین کارتشان را انجام دهند، و باز بگذریم از اینکه با وجود مسعود اسماعیل‌پور ۲۳ساله و سیداحمد محمدی ۱۹ساله -که نفر اول مسابقات انتخابی تیم‌ملی شد- کشتی‌گیر دیگری را عازم رقابت‌های جهانی استانبول کردند که آدم‌وعالم اذعان کرده بودند فاقد "کلاس جهانی" است. تمام هنر غلامرضا محمدی و محسن کاوه پس از المپیک پکن، معرفی حسن رحیمی و صادق گودرزی به کشتی ایران بود هرچند رحیمی بیشترین جهش و رشد فنی را در دورۀ رسول خادم تجربه کرد و به‌ویژه هنر زیرگیری‌اش، با افزوده شدن فنون ترکیبی-تلفیقی به تکامل رسید تا جائیکه حالا کم نیستند در میان اهالی کشتی که رحیمی را یکی از فنی‌ترین سبک وزن‌های تاریخ ایران و هم‌سطح مجید ترکان، ابراهیم جوادی، عسکری محمدیان، علیرضا دبیر و محمد طلایی می‌دانند.
رسول خادم اما با حضور دوباره‌اش در کشتی و از ابتدای سال ۲۰۱۲ در اولین قدم‌ها اسماعیل‌پور را احیا کرد، لشکری را متحول و کمیل قاسمی را در ورژنی نو بازسازی کرد تا هرکدام مبدل به ستارگانی شوند که با به‌نمایش گذاشتن اصالت کشتی ایران، هنر بی‎بدیل مردان تکرارناشدنی تاریخ کشتی ایران همچون زنده‌یاد توفیق جهانبخت، نبی سروری، امامعلی حبیبی، جهان‌پهلوان تختی، منصور مهدی‌زاده، ابراهیم سیف‌پور، ابوطالب طالبی، عبداله موحد و ده‌ها قهرمان بزرگ دیگر در یادها زنده شود همچنان‌که در قدم‌های بعدی عزت‌اله اکبری گمنام را در کمتر از ۶ماه، مبدل کرد به ستاره‌ای فروزان؛ سیداحمد محمدی را درست تحویل گرفت و از او شیری شرزه ساخت درحالیکه به‌‌اندازۀ تار مویی فاصله داشت تا سوخت شدن. محمدحسین محمدیان ۲۲سالۀ سال ۲۰۱۴، حسن یزدانی ۲۰ساله و علیرضا کریمی ۲۱سالۀ سال ۲۰۱۵ از جمله دستاوردهای فنی رسول خادم و تیم‌اش بودند که به‌موقع شناسایی و جذب شدند. این‌همه دستاورد و افتخار در کارنامۀ رسول خادم، چرا نادیده گرفته می‌شود و مخالفین از عدم نتیجه‌گیری تیم کشتی آزاد ایران در پاریس ۲۰۱۷، چرا پیراهن عثمان درست کرده‌اند؟! تکواندو ایران با از دست دادن رضا میهماندوست، سال‌هاست که با سنگین‌ترین بها تاوان داده و هنوز نتوانسته تا جانشینی برایش بیابد درحالیکه او برترین سرمربی این رشته المپیکی بود در جهان با کارنامه‌ای سراسر افتخار که ناچارش کردند برای تحصیل لقمه‌ای نان و تأمین مخارج درمان فرزند بیمارش، راهی جمهوری آذربایجان شود. میهمان‌دوست فرزند ناتنی ایران نبود که پاره‌تن ایران‌زمین بود؛ کاری که چسبیده‌های بی‌مروت، جاه‌طلب و بی‌حیا با تکواندو و میهمان‌دوست کردند آینه‌ای نیست مقابل دیدگان ما تا از تاریخ درس بگیریم؟
هان ای دل عبرت‌بین از دیده نظرکن هان
ایوان مدائن را آینۀ عبرت دان
ای بس پشه پیل‌افکن کافکند به شه پیلی
شطرنجی تقدیرش در ماتگه حرمان
مست است زمین زیرا خورده است بجای می
در کاس سر هرمز خون دل نوشروان
خون دل شیرین است آن می که دهد رزبن
ز آب و گل پرویز است آن خم که نهد دهقان
چندین تن جباران کاین خاک فرو خورده است
این گرسنه‌چشم آخر، هم سیر نشد ز ایشان.

منبع:پژواک ایران


محمودرضا گران

فهرست مطالب محمودرضا گران در سایت پژواک ایران 

* درد بی‌درمان ندانستن  [2020 May] 
* باقر یخ‌کشی پدیده‌ای بی‌مهار؛ شکست بزرگان و درخشش جوان‌‌ترهای کمتر دیده‌شده در جام یاشار دوغو   [2018 Jul] 
* یک قهرمان در همه‌حال باید احساس سرداری کند   [2018 Jul] 
*با استعفای احتمالی رسول خادم، چه کسی نماینده ایران در فدراسیون‌جهانی‌کشتی خواهد شد؟   [2018 Jul] 
*کشتی‌آزاد ایران در راه بازیهای‌آسیایی؛ میانگین‌سنی زیاد، اصلی‌ترین تهدید   [2018 Jun] 
*سرمایه‌سوزی کشتی ایران و اتلاف وقت با فرصت‌دادن به ابراهیم امامیِ قاضی‌القضات  [2018 May] 
*تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی/ گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش  [2018 May] 
* آقایان پیر و سیر، از زمان بازنشستگی‌تان هم گذشته  [2018 May] 
* حلقۀ گم‌شده‌ی کشتی ایران؛ جوانان زیر ۲۳سال  [2018 Apr] 
*تیغ تیز سانسور بر سر خانواده رسانه و کشتی  [2018 Mar] 
*سیمای نازل و فروپاشی اخلاقی یک قهرمان سوخت‌شده   [2018 Mar] 
*به یاد و خاطرۀ زنده‌نام ابوالفضل انوری   [2018 Feb] 
*دروغ‌گویی سیستماتیک، کنتور نمی‌اندازد  [2018 Feb] 
*بازی برد-برد مامیاش‌ویلی، خودزنی به‌سبک ایرانی  [2018 Jan] 
*شاگردان شایسته‌‌ی حمید باوفا؛ تاریخ‌ساز و طلایی‌تر از طلا  مسعود شجاعی و احسان حاج‌صفی فرزندان شایسته‌وشجاع ایران‌زمین  [2017 Aug] 
*کلیدِ گم‌شده‌ی کشتی ایران  [2017 Aug] 
*هیچ کیمیاگری نتوانسته که مس را طلا کند   [2017 Jul] 
*سنگینی مصیبت‌بار سایه‌ی سلیقه‌ی سخیفِ سیمای میلی  [2017 Jul] 
* سایه روشن‌های زندگی استاد عطاء بهمنش  [2017 Jun] 
*«داوران ترسو و فاقد تفکر حرفه‌ای ، آفت بزرگ کشتی ایران»  [2017 Jun] 
*«خبرنگاران ورزشی زرد، دروغ‌پردازان رسانه‌های عاشق کلیک»   [2017 May]