PEZHVAKEIRAN.COM روند ازهم پاشیدگی حکومت و راهکار چپ ‎
 

روند ازهم پاشیدگی حکومت و راهکار چپ ‎
رامین بهاری

 


دیکتاتوری ورشکسته و منزوی جمهوری اسلامی در روندی اقتدار گرایانه مبتنی بر قانون اساسی ارتجاعی که مشخصه آن ولایت دینی مستبدانه در ۱۴ قرن پیش بوده است ، به شکلی متناقض و مملو از چالش در مناسبات سرمایه‌داری ایران نهادینه گشت. پروسه ماندگاری این حکومت بسیار بحران‌زا ، پرهزینه ، خونین و فلاکت‌بار برای جامعه ایران بوده و فجایعی گسترده بوجود آورده است. به گفته تئوریسین ولایت فقیه آیت‌الله منتظری، سردمداران حکومتی تنها در برخورد با دگراندیشان و اعدام مخالفان ، به عنوان جنایتکارترین‌ها در تاریخ معاصر خواهند ماند.

اینک بعد از چهل سال در هفتم دیماه ۹۶ "دوره" آغاز پایان جمهوری ولایت دینی بطور جدی کلید خورده است.

 

اول : زمینه اقتصادی خیزش در ماه‌های اخیر :

"ناگهانی بودن این تجمعات و گسترش سریع آن کارشناسان را به شگفتی انداخت، اما بررسی بی‌بی‌سی فارسی نشان می‌دهد که در حدود نود درصد این شهرها در شش ماه گذشته حداقل یک تجمع اعتراضی برگزار و در موارد اندکی به درگیری یا تخریب اموال هم منجر شده بود، به نحوی که حتی اصطلاح "دومینوی تجمع اعتراضی" هم ابداع شد. بزرگی این اعتراضات و همچنین دوام آنها با هم تفاوت دارد و از کمتر از صد تا چند هزار نفر در آنها شرکت داشته‌اند. این تجمع‌ها گاه چند روز طول کشیده یا چند بار تکرار شده است، بخصوص در مورد مال‌باختگان موسسات مالی،  بزرگترین دسته در این میان،  اعتراضات صنفی بوده  است. کارگران بیش از همه به مسائل صنفی خود اعتراض کرده‌اند و    بعد فرهنگیان (قزوین، همدان)،  بازنشستگان، پرستاران (سمنان)  و بهیاران (کرمانشاه)، رانندگان ( بهشهر، تنکابن) و کادر بیمارستان ( اهواز) در رده‌های بعدی قرار دارند. کارگران بیشتر به حقوق یا مزایای معوقه، اخراج، تعطیلی واحد صنفی و مسائلی از این دست اعتراض داشته‌اند و فرهنگیان به تمام نابرابری‌ها. صنف‌هایی با کار سخت مثل کارگران فضای سبز (آمل) یا صیادان (چاه‌بهار) هم در بین معترضان دیده می‌شدند. دانشجویان هم جزو گرو‌هایی بودند که اعتراض خود را نشان دادند مثل اعتراض به عدم ایمنی خوابگاه دانشجویی پس از مرگ یک دانشجو به دلیل گازگرفتگی (شهرکرد) یا اعتراض دانشجویان پرستاری به طرح تربیت پرستار(بندرعباس).  فیلترینگ نیز به کسب ‌و کارهای اینترنتی در ایران ضربه زده است.

مالباختگان - چه در موسسات مالی-اعتباری، صندوق‌های ذخیره و از این دست - یکی از دلایل اصلی تجمع‌ها را به خود اختصاص داده بودند. این موسسات اکثرا در شهرهای مختلف شعبه دارند بنابراین تجمع‌های اعتراضی مالباختگان گاهی همزمان در چند شهر برگزار شده است. شعارهایی که در این تجمعات داده می‌شد از مدیران این موسسات تا استاندار و خود دولت را در بر می‌گرفت. مالباختگان موسسات آرمان، البرز، ایرانیان و کاسپین بیش از همه این تجمعات را برگزار کرده‌اند و موسسات دیگر نیز در رده‌های بعدی هستند.
مشکلات مدیریت شهری یا مشکلات اجتماعی دسته دیگری از تجمعات اعتراضی را تشکیل می‌دادند که تنوع زیادی دارند، از اعتراض به دکل مخابرات به دلیل نگرانی از تشعشعات آن (بندرعباس)، بدی آب شرب (مراغه)، خشک شدن رودخانه (اصفهان)، اعتراض به در حاشیه قرار گرفتن یک محله (کرمان)، نبودن امنیت (چاه‌بهار)، اعتراض به آزار دختر دانش‌آموز از طرف سرایدار مدرسه (ارومیه)، اعتراض به تبعید قاتل یک کودک به شهر (ایذه)، کشته شدن کولبران (سنندج، خوی)، مرگ فردی که با وانت میوه می‌فروخت (قم)، اعتراض خانواده‌های زندان سیاسی (گوهر دشت، تهران)، انتخاب نشدن مجدد شهردار قبلی (گرگان) یا عدم انتقال ریل قطار به بیرون شهر (تاکستان) دیده می‌شود . "

 

دوم : زمینه بروز برآمد حرکت فراگیر مردمی و جدال‌های دورن حاکمیت 

در پس زمینه حرکت ۷ دی‌ماه مشهد ، اگر به فرض امام جمعه شهر یا آیت‌الله قتل‌عام ، رئیسی نقش کمی داشته یا به گفته جعفری فرمانده سپاه احمدی‌نژاد فراخوان (که کسی ندیده) داده باشد، اما بیش از ۳۰ گزارش تصویری در روز اول نشان داد که اعتراض از  کنترل آنها خارج شد و علیه کلیت جناح‌ها انجام یافت. ابتکارات مردمی، شکاف‌های بالایی‌ها را عمیق می‌کند تا فرصت بیشتری برای به میدان آمدن مردم به ستوه آمده فراهم شود. شعارهای متنوع و بکارگیری نیروی سرکوب، دعواها و عملکرد جناح‌های رژیم را تحت‌الشعاع قرار داد.  وقتی ابعاد بحران فراگیر می‌شود، حکومت‌گران از اصلاح‌طلب و اصول‌گرا را به حاشیه می‌کشاند، و دست به هر ترفندی که بزنند به آتشی که دامان کل ژریم را می‌سوزاند، منتهی می‌شود. کما اینکه ضربات رو به گسترش ماه‌های پیش احمدی‌نژاد را به قوه قضائیه، بعضی نمایشی دانسته و جدی تلقی   نمی‌کردند، اما با موضعی که رهبر بعدا ببان کرد راه را برای زیر سئوال بردن خود مقام عظما که باید پاسخگو باشد، بازتر نمود. احمدی‌نژاد هم گامی جلوتر آمد وگفت آیا هرکس به رهبری انتقاد دارد ، پس برود بمیرد ؟ !  مهم آزاد شدن انرژی درصد بسیار کمی از مردمی است که جسارت حضور در اعتراضات را یافتند . نباید نگران توطئه باندهای حکومتی بود و آن‌را عمده کرد.

 رفیق نکتهبینی نوشته بود :

"در این خیزش ناگهانی" تهیدستان شهری، قطعا مجهولاتی چند اما مهم وجود دارد که هنوز پاسخ مستند برایشان نداریم. اما یک چیز مشخص است: این جنبش تهیدستان، جاماندگان، بیکاران و... است که سربلند کرده به گستردگی اغلب شهرها که اتفاقا در همان ابتدا سوی سیاسی به خود گرفته و کل حاکمیت را نشانه گرفته. چه بهتر که دنبال "سبز" و "اصلاح‌طلب" و "توده اکثریتی" نیافتاده که رادیکالیسمش را  اخته کنند، هر چند این رادیکالیسم کور باشد، بدون سر و هدایت کننده باشد، حتی منجر به سرکوب و شکست گردد. در همین هنگامه است که جای چپ روشن می‌شود. تعین‌یابی چپ واقعی یعنی همراهی و مشارکت، راهنمایی و سازماندهی در عینیت یافتن رادیکالیسم آن توده مستاصلی  که چیزی ندارد از دست بدهد و به درجه‌ای از شهامت و ریزش توهمات رسیده که نبض قدرت سیاسی مستبد حاکم را  در عمل هدف گیرد.... "

 

سوم : ناهمواریهای پیش رو

راهکار چپ از گسترش و عمق بخشیدن به چنین نگرش‌های فرموله (در انتهای پاراگراف فوق) سامان می‌یابد. چپ اگر به نظریه کاربردی خود اعتماد دارد نباید از هیچ شعاری حتی بازگشت به دوران شاهی که بعضا قشری بدان تعلق نوستالژیک دارند، وحشت کند!  اگر در جنبش ۸۸ شعار دادند، اوباما با اونایی یا با ما، در این دوره که مثلا کاخ سفید در شورای امنیت سازمان ملل قصد جبران مافات دارد، آیا چپ تنها به آلوده نشدن پرنسیب‌اش بها دهد؟ و نباید فکر استفاده از چنین فرصتی باشد تا بلکه هزاران دستگیره شده از زیر فشار بازجویان بیرحم گمنام امام زمان را  بیرون آورد؟ روبرو شدن با این گونه مسائل، ظرافت و زمان سنجی چپ را می‌طلبد  تا با گام‌های پرحوصله کار آگاه‌گرانه و تشکل‌دهنده  از  معضلات موجود صبورانه و دموکراتیک عبور نماید.

شب رسیدن به صبح رهایی (از بند رژیمی که حتی در ۴۰ سال پیش هم گویی از گور بر آمده بود) دراز است، اما این قلندران بیدارند که با همت خود ، تئوری مارکسی ویژه شرایط خاص جامعهی کنونی ایران را کشف و تدوین می‌نمایند .

 

 

 

منبع:پژواک ایران