PEZHVAKEIRAN.COM مصیبت خشکیدن ایران و تکلیف کابینه دوازدهم
 

مصیبت خشکیدن ایران و تکلیف کابینه دوازدهم

گیتی خزاعی

هشدار درباره محیط زیست، فرسایشی و دلخراش شده است. دلمشغولان محیط زیست، شبیه آدم‌های مستاصلی شده‌اند که مدام می‌کاوند و نمی‌یابند، می‌گویند و کسی نمی‌شنود. می‌روند و نمی‌رسند. می‌سازند و دیگران از هم می‌گسلند. استیصال دلمشغولان محیط زیست شبیه ماراتونی نفس‌گیر و بی‌نتیجه حول میدانی است، که هرچه می‌دوی، در نقطه‌ شروع‌ مانده‌ای.

حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ دولت را در حالی تحویل گرفت که قهقرای محیط زیست و بحران آب، دو بحران جدی پیش‌روی دولت او بودند، با دریاچه‌ها و تالاب‌های خشکیده یا رو به خشکیدن، منابع آب رو به اتمام که کارشناسان می‌گفتند برخی دیگر تقریبا تجدیدپذیر نیستند.

خشکسالیحسن روحانی دور دوم ریاست جمهوری‌اش را هم در وضعیتی آغاز می‌کند که منابع آب در فلات ایران نفس‌های آخر را می‌کشند، کشاورزی در دشت‌های بیشتری تعطیل شده، بیکاری و فقر ناشی از فرسایش محیط زیست و خاموشی کشاورزی خانه به خانه پیش می‌آید

آقای روحانی دور دوم ریاست جمهوری‌اش را هم در وضعیتی آغاز می‌کند که منابع آب در فلات ایران نفس‌های آخر را می‌کشند، کشاورزی در دشت‌های بیشتری تعطیل شده، بیکاری و فقر ناشی از فرسایش محیط زیست و خاموشی کشاورزی خانه به خانه پیش می‌آید، و به جای نفت که بر سر سفره‌ها نیامد، آب هم روز به روز بیشتر از سفره‌ معیشت کشاورزان برچیده می‌شود. دشت‌ها روز به روز خشکیده‌تر و زمین تقریبا در نقطه نقطه‌ فلات ایران فرونشسته است.

در چنان وضعیت بدخیم آبی و محیط زیستی که پیش روی فلات ایران است،‌ رئیس جمهور اولویت اول دولت خود را رفع فقر و افزایش اشتغال عنوان کرد. اما این نکته از نظر برنامه‌ریزان و سیاست‌نویسان دولت دوازدهم دور مانده است که خشکیدگی پیش‌رونده‌ کشور، نه فقط زوال تمدن را در فلات ایران سرعت خواهد بخشید، بلکه خطر مهم‌تر، فقر دامنه‌دار و مزمنی است که آرام آرام به خاطر خشکیدن سرزمین ایران از خاک به خانه‌ها خزیده و شمار کثیری را مبتلا کرده و به زودی دامنگیر جمعیت پرشمارتری خواهد شد.

اقای روحانی به استناد تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه و اینکه اولین مصوبه دولت در سال ۱۳۹۲، درباره احیای دریاچه ارومیه بوده است، دولتش را بارها دولت محیط زیستی نامیده است. اما دولت حسن روحانی، در چهارسال نخست، بیشتر دولتی با بسته‌های محیط زیستی بود، تا دولتی با سیاست‌های محیط زیستی. دولتی که با بروز هر بحران‌ محیط زیستی، بسته‌ای امدادی به منطقه بحران گسیل داشت و علیرغم دغدغه‌های دلمشغولان بر ضرورت تدوین برنامه‌ای جامع، انطباقی و در قواره‌ بحرانی که پیش روی تمدن فلات ایران قرار دارد، اقدامات کوتاه‌مدت و اورژانسی را به برنامه‌ی بلندمدت ترجیح داد.

اما «دولت محیط زیستی»، دولتی با بسته‌‌های محیط زیستی نیست. نمود سیاست‌‌های محیط زیستی یک دولت هم، قابل تقلیل به سخنرانی‌های محیط زیستی نیست. دولت محیط زیستی، دولتی با برنامه‌ها، سیاست‌ها و سیاست‌گذاری‌های محیط زیستی است.

کابینه دوازدهم به زودی برنامه‌های‌شان را در معرض داوری مجلس قرار خواهند داد. حتی اگر به روال همیشگی، جزئیات برنامه‌ها در رای اعتماد به کابینه تاثیری نداشته باشد و آن بشود که باید، اما کم‌توجهی وکلای ملت به برنامه‌های محیط زیستی، از مسئولیت کابینه برای تخفیف روند پرشتاب قهقرای اقلیم و رفع خشکیدگی نمی‌کاهد. حتی اگر هم مجلس نخواهد یا نداند، از کابینه‌ دولتی با ادعای محیط زیستی بودن، انتظار می‌رود نقشه راه چهارساله‌ خود را بنا به مقتضیات محیط زیستی و آبی کشور طراحی، ارائه و پیاده کند.

البته که خیال‌بافانه است اگر انتظار داشته باشیم کابینه دوازدهم، بر اساس معیارهای محیط زیستی برگزیده شده باشند، اما می‌توان انتظار داشت که برنامه‌های کاندیداهای منصوب، وضعیت وخیم خشکیدگی ایران را فصل‌الخطاب برنامه‌های خود قرار دهند و تشویش خاطر خود را از این وضعیت بدخیم نمایان کنند.

رسانه‌ها، مردم و نخبگان،‌ هفته‌های متوالی است از ضرورت حضور نمایندگان جناح‌های خاص یا اقلیت‌ها در کابینه می‌گویند، که البته ملاحظاتی بجا هستند. اما محیط زیست‌محوری کاندیداها و برنامه‌های‌شان ضروری‌تر از حضور این یا آن جناح یا جنسیت در کابینه است.

گتوندعده‌ای سد گتوند را بزرگ‌ترین خطای مهندسی تاریخ ایران می‌دانند

وظایف وزارتخانهها

به راستی هریک از وزارت‌خانه‌های دولت اعتدال برای تعدیل و تخفیف خشکیدگی و قهقرای زیست بوم چه می‌تواند بکند؟

آیا وزیر آموزش پرورش این روزها از خود پرسیده است مساله‌ خشکیدگی را چگونه می‌خواهد در برنامه‌ آموزش رسمی بگنجاند؟‌ و آیا به ضرورتش آگاه است؟ آیا برنامه‌ای مدنظر دارد تا به جای حرکت پاندولی فرسایشی از نظام قدیم به جدید و بالعکس، سرفصل‌های درسی مربوط به محیط زیست، آب و تغییر اقلیم در دستورکار دفتر تدوین کتاب‌های درسی قرار گیرد؟ آیا تشکیل کارگروه ویژه‌ی تدوین سرفصل‌های محیط زیست و تغییراقلیم در سطوح مختلف آموزشی، در دستورکار وزارتخانه‌اش قرار دارد؟

آیا وزیر صنعت،‌معدن و تجارت می‌داند که برنامه وزارتخانه‌اش بایستی بر اساس بازساماندهی اولویت‌های صنعتی کشور و مبتنی بر میزان آب‌بری صنایع تدوین و ارائه شود؟ آیا می‌داند اکنون وقت ارائه برنامه بر اساس چک‌لیست صنایع مورد‌علاقه یا حتی صنایع موردنیاز کشور نیست؟ آیا می‌داند محافظت از فلات ایران، مستلزم خروج صنایع آب‌بر از برنامه توسعه صنعتی کشور است؟ و آیا می‌داند که تمرکز برنامه‌ریزی جامع و بلندمدت وزارتخانه باید بر فعال‌سازی حوزه‌هایی از صنعت باشد که از هدررفت آب جلوگیری کند؟ آیا تجارت آب مجازی در دستورکار برنامه بلندمدت وزارت‌خانه قرار دارد؟ و آیا در برنامه عملیاتی وزارت‌خانه، چارچوبی مدون برای کاهش صادرات و افزایش واردات آب مجازی لحاظ شده است؟

مشکلات مرزی و اهمیت توجه به دیپلماسی آب، و اینکه گسترده‌ترشدن روند خشکسالی، تشدیدکننده‌ بحران امنیت بین‌المللی در منطقه خواهد بود، موضوعی نیست که وزارت امور خارجه بتواند از آن چشم بپوشد. آیا در برنامه چهارساله وزارتخانه، کارگروه ویژه ساماندهی بحران‌های اجتماعی،‌ ‌سیاسی، فرهنگی و ژئوپولیتکی ناشی از چالش‌های مرزآبی ایران در سطح بین‌المللی پیش‌بینی شده است؟

وزیر آموزش عالی به زودی بخش‌های دیگری از طرح تحول ‌آموزش عالی را عملیاتی خواهد کرد. آیا وزیر به مسئولیت و تعهد خود برای ایجاد تحول در برنامه‌ی آموزش عالی و ارائه سرفصل‌هایی متکی بر وضعیت آب، محیط زیست و خشکیدگی ایران آگاه است؟ و آیا می‌داند که اکادمی باید برنامه‌ آموزشی و سرفصل‌هایش را به گونه‌ای بازنگری کند که موضوع آب، تغییر اقلیم و خشکیدگی ایران به عنوان موضوعات اصلی آموزشی در سرفصل‌های همه رشته‌های تحصیلی گنجانده شوند؟

آیا وزیر کار و رفاه اجتماعی نیم نگاهی هم به تاثیر خشکسالی و خشکیدگی بر بحران اشتغال، سیاست‌های بیمه‌ای، و روند سیاست‌گذاری اجتماعی خواهد داشت؟ آیا دغدغه گرمایش زمین به عنوان یک دغدغه جدی در وزارتخانه مطرح است؟ و آيا وزیر کار و رفاه اجتماعی از این موضوع آگاه است که سرمایه‌گذاری‌های کلان در حوزه‌های نفت و گاز که در زیرمجموعه‌های وزارت رفاه صورت می‌پذیرد، چه نقش بحران‌سازی در گرمایش زمین دارد؟ و آیا در برنامه‌ چهارساله خود، تبصره‌ای که زمینه‌ساز افزایش سرمایه‌گذاری هلدینگ‌های زیرمجموعه‌ وزارت‌خانه در حوزه انرژی پاک باشد، اندیشیده است؟

آیا کاهش پیامدهای ناشی از آلایندگی سوخت‌های فسیلی که ایران را بی‌آنکه صنعتی شده باشد، به جایگاهی ممتاز در میان کشورهای منتشرکننده گازهای گلخانه‌ای رسانده است،‌ یک پارگراف کوچک از برنامه‌ مفصل وزارت نفت را به خود اختصاص داده است؟ آیا در کنار برنامه‌های چشم‌گیر برای توسعه صنایع نفت و گاز، راهکارهایی هم برای کاهش اثرات زیست‌محیطی پروژه‌های نفت و گاز لحاظ شده است؟

آیا وزیر نیرو در برنامه‌ پیشنهادی خود جایی هم برای مدیریت مصرف آب، به جای افزایش قیمت یا افزایش پروژه‌های آب‌یاب در قعر زمین و کشاندن آب از این سوی فلات ایران به آن سوی دیگر، یا از قعر زمین به سطح زمین اندیشیده است؟

آیا وزیر نیرو حین نوشتن برنامه چهارساله وزارت‌خانه‌اش و تامل در باب وظیفه‌ی وزارت‌خانه‌ برای تامین آب به هرقیمتی، به تکلیف خود برای محافظت از آب‌های هزاران‌ساله‌ی فلات ایران به هر طریق ممکن، اندیشیده است؟

وزارت جهاد کشاورزی؛ مهم‌ترین مصرف‌کننده آب کشور، جدی‌ترین متهم خشکیدگی ایران و مظنون اصلی بدمدیریتی مصرف آب‌های فلات ایران است.

شاید این وزارتخانه، تنها وزارتخانه‌ای باشد که وزیری که بر صدارتش تکیه می‌زند، مهم‌تر از برنامه‌ای است که ارائه می‌کند. وزیر جهادکشاورزی‌، باید خود را حافظ و مراقب آب‌های ایران بداند. او باید بتواند بین استرتژیک بودن گندم و استراتژیک بودن آب، اهم فی‌المهم کند و همان را هم در سیاست‌گذاری وزارتخانه‌اش بگنجاند.

آیا وزیر کشاورزی می داند که در کنار محافظت از امنیت غذای مردم، حافظ امنیت فلات ایران هم هست. آیا وزیر کشاورزی می داند که در محاسبه هزینه-فایده امنیت غذایی، به قیمت بیرون کشاندن آب، هزینه‌های فرونشست تمدن در فلات ایران را هم باید محاسبه کند؟ آیا وزیر می داند که سیاست‌های کشاورزی او مبتنی بر محافظت از ته‌مانده‌های رمق آبی سرزمینی باید باشد که روز بروز فروتر می‌رود و محافظت از خاک و زمینی که روز بروز کوتاه‌تر می‌شود.

دولت جدید دیگر فرصتی برای نادیده گرفتن خشکیدگی و قهقرای اقلیم فلات ایران در سیاستگذاری‌هایش ندارد.

منبع:بی بی سی


فهرست مطالب  در سایت پژواک ایران