بررسی‌ موضوعیِ قرآن
(با نگاهی انتقادی) 

محمدحسین مهرابی

باید توجه داشت که مفسرین و مترجمین قرآن اگر ابهامات یا تناقضاتی در برخی آیات یا چند آیه از یک یا چند سوره در ارتباط با موضوعی خاص مشاهده کنند، به گونه ای تفسیر می‌کنند که انگارالله دقت لازمه را به خرج نداده و تنها ایشان هستند که در رفع ابهام و تناقض برآمده‌اند و این در حالی است که کلام وحی باید آنقدر دقیق و صریح باشد که جای کوچکترین شک و شبهه باقی نگذاشته و نیازی به ابهام زدایی و رفع و رجوع تناقضات از آن توسط ذهن انسانی نباشد.

به دلیل وجود چنین آیاتی است که در نهایت نیز انحصار تفسیر و حتی ترجمه را عده‌ای خاص از دکانداران دین در اختیار می‌گیرند. ایشان در توجیه عمل خود نیز با مغالطه[1] بیان می کنند که همان گونه که کتب ریاضی، فیزیک و شیمی را هر کسی نمی تواند تفسیر کند، بلکه تنها متخصصین هستند که قادر به این کار بوده و بنا بر مرجعیتشان اجازه ی چنین کاری را می یابند، پس قرآن نیز باید توسط متخصصین تفسیر گردد؛ اما بازهم تاکید می کنم که کلام الله باید در نهایت دقت و روشنی باشد نه اینکه مستلزم برداشتهای متفاوت و بعضاً متضاد باشد.

۱- مسأله‌ی ارث

با بیان این مقدمه، بخش نخست این نوشته را به چند آیه از سوره‌ی نساء اختصاص می دهم:

آیه ی ۱۱: يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ...

خداوند به شما درباره ی فرزندانتان سفارش می کند: سهم پسر، چون سهم دو دختر است. و اگر[همه ی ورثه] دختر[و] از دو تن بیشتر باشند، سهم آنان دوسوم ماترک است؛ و اگر[دختری که ارث می برد] یکی باشد، نیمی از میراث از آنِ اوست، و برای هریک از پدر و مادر وی[=متوفی] یک ششم از ماترک[مقررشده] است، این در صورتی است که[متوفی] فرزندی داشته باشد، ولی اگر فرزندی نداشته باشد و[تنها] پدر و مادرش از او ارث برند، برای مادرش یک سوم است[و بقیه را پدر می برد]، و اگر برادرانی داشته باشد، مادرش یک ششم می برد... (ترجمه ی فولادوند).

... پسر را برابر بهره دو دختر باشد، و اگر[وارثان، دو دختر یا] بیشتر از دو دختر باشند، سهم آنان دوسوم ترکه است... (ترجمه ی خرمشاهی).

 ادمه مطلب در لینک زیر:
 
 


[1] از مغالطه ی امر نامربوط بهره می گیرند، چرا که ماهیت کتب علمی با قرآن متفاوت است. کتب علمی اساسا نیازی به تفسیر ندارند، بلکه با تکیه بر شواهد تجربی یا استدلالات صرفا منطقی و ریاضی، از ابهام دوری کرده و در صورت بروز تناقض نیز در متن و محتوایشان تغییرات اساسی داده می شود تا رفع تناقض گردد. به عبارتی، فرضِ بروزِ اشتباه در متون علمی ملحوظ است و همواره قابلیت تصحیح در آنها وجود دارد. درست برخلاف قرآن که کتابی ازلی و ابدی مفروض می شود و بنابراین فتحه یا ضمه ای را تغییردادن یا کلمه ای را عوض و جابه جا کردن یا اضافه کردن و یا انداختن، معادل با امضای حکم مرگ می باشد. اما با این همه، تغییردادن مفهوم یک یا چند آیه برای این مفسرین مجاز به نظرمی رسد. ایشان گاهی از دروازه رد نمی شوند، اما گاهی از سر سوزن نیز می گذرند.  

منبع:پژواک ایران