واقعیت دستگیری عبدالمالک ریگی در هاله ای از ابهام
ماهرخ غلامحسین‌پور

 

 ماموریت دستگیری «عبدالمالک ریگی» به سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات واگذار شده بود، اما جریان دستگیری این فرد با عاملیت ارتش در تاریخ بیست و ششم فوریه 2010 به سرانجام رسید.

 

پنجشنبه, 15 دسامبر 2016ماهرخ غلامحسین پور

اولین بار وقتی تصاویر «عبدالمجید ریگی» موسوم به «عبدالمالک» از تلویزیون دولتی منتشر شد که می گفت«من عبدالمالک ریگی هستم و در سال 2003 گروه جندالله را تشکیل دادم»، به ندرت کسی باور می کرد مردی که نامش رعشه به اندام بسیاری از اهالی سیستان و بلوچستان می انداخت، جوانکی لاغر اندام و نحیف با ریشی اندک است که تحت تاثیر گروه­های افراطی پاکستان، پا در این مسیر تاریک گذاشته است.

«عبدالمجید ریگی» متولد 1361 و  فرزند چهارم یک سرایدار شرکت ساختمانی در زاهدان که در سنین نوجوانی برای آموزش دوره های دینی به شهر کویته پاکستان رفته بود، سرانجام سحرگاه روز سی ام خردادماه سال 1389، یعنی چهار ماه پس از دستگیری، در  زندان اوین به چوبه دار سپرده شد و رازهای بسیاری را با خودش به گور برد.

چندی پیش رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح، سر لشکر «حسن فیروزآبادی» در گفت و گو با خبرگزاری تسنیم، مطالب تازه ای از پشت پرده دستگیری این تروریست مطرح کرد.

او در این گفتگوی سه ساعته در بخشی از سخنانش گفت به دستور او به سمت هواپیمای مسافربری حامل ریگی شلیک کرده اند، تا خلبان را بترسانند. به گفته سرلشکر فیروزآبادی، آنها با کمک هواپیماهای ارتش، پرواز شرکت هواپیمایی قرقیزستان را وادار به فرود کردند و بعد از فرود اجباری این هواپیما در خاک بندرعباس و دستگیری عبدالمالک ریگی و همراهش، ضمن تامین سوخت، اجازه پرواز این هواپیما به سمت مقصد را صادر کرده اند.

مقامات جمهوری اسلامی ایران درآن روزها از مقامات قرقیزستان به خاطر فرود اجباری هواپیمای آن کشور و توقف چهار ساعته در فرودگاه بندرعباس عذرخواهی کرده، اما این اقدام را برای قطع دست تروریست ها از کشور و منطقه ضروری دانستند.

سرلشکر فیروزآبادی به شیوه مجبور کردن این هواپیما برای فرود اجباری هم اشاره کرد: «به سمت هواپیمای حامل ریگی شلیک شد. نه به خودش؛ بلکه به دو طرف هواپیما، تا خلبان مطمئن شود که ارتش شوخی ندارد و او بالاخره قبول کرد که بیاید و بنشیند»

او می گوید می دانسته اگر آن هواپیما را می زدند ازفردای همان روز او را به دادگاه نظامی می فرستاده و مواخذه می کرده اند: «می دانستم می پرسند به چه حسابی هواپیما را زدی؟ به چه حقی مردم بی گناه را کشتی؟ چرا این قدر بی آبرویی در دنیا برای کشور درست کردی؟ ولی من این دستور را دادم و تلفن را قطع کردم. ارتش هم باید دستور را اجرا می کرد. به هر حال ریگی دستگیر شد و مردم از هواپیما بیرون آمدند.»

«حسین آرین» کارشناس نظامی ساکن بریتانیا اما ادعای فیروزآبادی را عجیب می داند: «تا آن جائی که من میدانم و خبرگزاری ها اعلام کردند جنگنده های ایرانی آتش نگشودند. وزیر دفاع وقت این کار را یک پیروزی اطلاعاتی توصیف کرد. ادعای فیروز آبادی عجیب است»

به گفته این کارشناس نظامی «رهگیری یک هواپیمای مسافربری برای جنگنده ها کار ساده ای است. هواپیما در حریم هوایی ایران بوده  و تا خروج آن از حریم ایران وقت کافی وجود داشته (احتمالاٌ 15 دقیقه). دیگر اینکه در اغلب موارد خلبانان هواپیماهای مسافربری به اخطار جنگنده­ها توجه میکنند و اگر کار به جاهای باریک بکشد، مثل وقت کشی خلبان برای خروج از حریم هوایی کشور مربوطه، آن وقت جنگنده ها بنا بدستور فرمانده پایگاه، ممکن است آتش بگشایند .

او به تئوری دیگری هم اشاره می کند: «احتمالش وجود دارد که او توسط دستگاه اطلاعاتی پاکستان دستگیر وبه ایران تحویل داده شده باشد»

ماموریت دستگیری «عبدالمالک ریگی» به سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات واگذار شده بود، اما جریان دستگیری این فرد با عاملیت ارتش در تاریخ بیست و ششم فوریه 2010 به سرانجام رسید.

بنا به اطلاعاتی که آن روزها در رسانه های ایران منتشر شد، عبدالمالک ریگی با هویت یک فرد افغانستانی از طریق هواپیمای یک شرکت قرقیزی از افغانستان راهی قرقیزستان بود و به مدت دو ساعت در فرودگاه دبی توقف داشت.

عبدالمالک ریگی به همراه محافظ و دستیارش به نام «حمزه» که هیچ گاه هویت کاملش فاش نشد، با مدارکی به نام های «محمد خالد»، فرزند حاج یونس و «احمد عزیز» عازم قرقیزستان بودند تا آن طور که بعدها در جریان اعترافاتش مدعی شد، برای دیدار با «ریچارد هاردبرود» نماینده اوباما در افغانستان در پایگاه نظامی ماناس بروند.

 بعد از پرواز هواپیمای قرقیزستانی به سمت بیشکک که از آسمان ایران می گذشت، سه فروند هواپیمای نیروی هوایی ارتش با پرواز از پایگاه هوایی بندرعباس به اطراف این هواپیمای مسافربری، آن را مجبور به فرود اضطراری در فرودگاه بندرعباس کردند.

اما روز یکم مارس 2010 و چهار روز بعد از این واقعه، بی بی سی فارسی با اشاره به بیانیه وزارت امور خارجه قرقیزستان، ضمن تایید توقف اجباری هواپیمای مسافربری این کشور در خاک بندرعباس، خبر بازداشت مسافران این پرواز را غیر واقعی خواند و گفت که هیچ مسافری در این هواپیما بازداشت نشده است.

گر چه طرف ایرانی ناچار شد در مقابل اعتراض رسمی دولت قرقیزستان از طریق سفیر این کشور در تهران، آقای « مددخان شیریم قولوف»، به علت اقدام علیه هواپیمای غیرنظامی این کشور در خاک ایران رسما عذرخواهی کند اما علیرغم آن، وزارت خارجه قرقیزستان هرگز دستگیری مسافران این هواپیما را تایید نکرد.

معاون شرکت هوایی «ایستوک آویای» قرقیزستان تایید کرد که دو تن از 119 مسافر پرواز بوئینگ 737 این شرکت، در شهر بندرعباس از هواپیما پیاده شده اند اما یک روز بعد، وزارت خارجه این کشور با صدور یک بیانیه رسمی گفت: «خبر بازداشت دو نفر در این پرواز واقعیت ندارد»

روز دهم اسفندماه سال 1388، رادیو فردا نوشت: وزارت امور خارجه قرقیزستان اعلام کرده است که اخبار منتشره در رسانه‌ها مبنی بر دستگیری دو نفر در پرواز دبی به قرقیزستان «دور از واقعیت است» و وزارت خارجه جمهوری اسلامی بابت فرود اجباری این پرواز در بندرعباس رسما از این کشور عذرخواهی کرده است.

آنچه مسلم است تا امروز ماجرای این تناقض و تفاوت روشن نشده اما قرار است «سیما فیلم» از چگونگی دستگیری او یک سریال تلویزیونی با درجه کیفی الف بسازد و این امید وجود دارد که بخش هایی از حقیقت در جریان نمایش این سریال روشن شود.

از سوی دیگر نظریه دیگری نیز وجود دارد. این که طبق اطلاعات اشتباه، هواپیمای بوئینک شرکت قرقیزستان مجبور به فرود بی نتیجه شده و در نهایت مسیرش را ادامه داده و از سوی دیگر نیز نیروهای امنیتی ایران توانسته باشند به طور همزمان با هماهنگی نیروهای امنیتی پاکستان، ریگی را از طریق مرز ایران و پاکستان وارد خاک ایران کنند اما پس از آن ترجیح داده­اند افتخار دستگیری این فرد را به نام خودشان با عنوان عملیاتی موسوم به «آسمان» به ثبت برسانند.

«کیوان ویس مرادی» افسر خلبان هواپیمای شکاری ارتش که بعدها مورد غضب قرار گرفته و ناچار به ترک وطن شد، در مورد روز دستگیری «عبدالمالک ریگی» خاطراتی را به یاد می آورد: «آن روز من هم پرواز داشتم. به یکی از دوستانم ماموریت محرمانه ایی داده شد. بعدها متوجه شدیم که او خلبان پرواز انتقال ریگی از بندرعباس به تهران بوده است.»

آن طور که کیوان می گوید: «ریگی را برای درمان یک مشکل کبدی در بیمارستانی در پاکستان بستری کرده بودند که یک واسطه او را به جمهوری اسلامی تحویل می دهد. آن واسطه که با نیروهای امنیتی در ایران ارتباط داشته اطلاعات حضور عبدالمالک ریگی در بیمارستانی در پاکستان را منتقل می کند  و همان جا یک معامله شکل می گیرد. آنها قرار می گذارند در مقابل چند نفر از عوامل القاعده که در تهران در بازداشت به سر می بردند، عبدالمالک ریگی را تحویل بدهند.

کیوان ویس مرادی به درستی اطلاعاتش تاکید می کند: «عبدالمالک ریگی را با لباس بیمارستان و با ترفند و حیله کسی که مورد وثوقش بوده، تا مرز بین ایران و پاکستان کشاندند و آنجا با یک هلیکوپتر به فرودگاه بندرعباس منتقل کردند با همان لباس» و بعد از آن با یک هواپیمای سی . 130 به اصفهان منتقل شده و بعد از تعویض لباس بیمارستان این بار با یک هواپیمای «جت فالکن» ارتش و همراه با ماموران وزارت اطلاعات و سپاه، به تهران فرستاده شده است.

«کیوان» آن روز خلبان مامور به خدمت بوده و مستقیما از دوستانش که مامور انتقال ریگی بوده اند روایت هایی شنیده است. از او می پرسم علت جا به جایی این فرد با هواپیماهای ارتشی چه بوده: « از آن جایی که معمولا ارتش وارد بازی های اطلاعاتی نمی شود، هواپیماهای ارتش را برای این نقل و انتقال به این دلیل انتخاب کردند که شک برانگیز نباشند. بعد از این نقل و انتقالات به گروه پروازی تا چند روز مرخصی داده شد تا در این مورد با کسی مبادله اطلاعات نکنند.»

پیش از اعدام ریگی، او با علمای اهل سنت منطقه و خانواده کشته شدگان روبرو شد و به سوالات آنها پاسخ داد و از اقداماتی که انجام داده بود اظهار پشیمانی کرد.

 او دو روز بعد از دستگیری در مقابل تلویزیون اعتراف کرد که گروه جندالله از طرف دولت آمریکا و سازمان سیا مورد حمایت بوده و مقامات ناتو در افغانستان و عناصر اسرائیلی و آمریکایی، منابع مالی شان را تامین می کردند. گر چه هرگز مشخص نشد این اعترافات تا چه حد ناشی از واقعیت و تا چه حد تحت فشار اظهار شده است. 

 

منبع:ایران وایر