غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۶
م. کامبوزیا

 

بخش ششم- موقعیت جزیره آبادان و مقدمات احداث پالایشگاه

***

«کلیه تخفیف‌هایی که تاکنون به حساب کمپانی‌ها منظور می‌شد از اول ژانویه 1971 (تنها 22 روز پس از برگزاری اجلاس) منسوخ خواهد گشت.»

(ماده 4 از مصوبه 120 جلسه فوق العاده سازمان اوپک که در تاریخ نهم دسامبر 1970 در کاراکاس پایتخت ونزوئلا برکزار گردید.).

***

جزیره آبادان در حقیقت دلتایی است که از برخورد دو رودخانه کارون و اروند به وجود آمده است. این «جزیره با مساحتی حدود 2796 کیلومتر مربع(!؟) در منتهی الیه خلیج فارس واقع شده است. طول آن حدود 68 کیلومتر، پهنای آن بین 3 تا 20 کیلومتر و ارتفاع بالاترین نقطه آن 3 متر از سطح دریا است.»(1)

جزیره آبادان در طول تاریخ نام های گوناگونی بر خود داشته است. قدیمی ترین نام آن "گران" (محل سرودهای نیایش) بوده است که کلاودیوس بطلمیوس (90/100 – 170/180 م)، ستاره شناس و پدر جغرافیای یونان در نقشۀ خود موسوم به "نقشه بطلمیوسی" بر آن اطلاق کرده است.(2)

مارکیانوس جغرافی دان سده چهارم میلادی از جزیره آبادان به نام "آپفادانا"  نام برده است. (3)

این نام در زبان پارسی میانه "آپادان" به معنی آباد، باصفا، بارونق و ضد ویران گفته می شده است.(4)

بهرام فره وشی (1304 1371) زبان‌شناس معاصر ایرانی و متخصص زبان‌های ایرانی و فرهنگ ایران باستان این نام را با تلفظ "اُپاتان" به معنی "ایستگاه پاسداران ساحلی" می دانسته و معتقد بوده از سه بخش تشکیل شده‌است: اُ به معنای «آب»، پات از ریشهٔ پاییدن و ان، پسوند نسبت.(5) به نظر می‌رسد نام آبادان، معرّب همین نام باشد.

برخی پیشینیان، بنای آبادان را به اردشیر نسبت داده‌اند. از این رو بخشی از جزیرهٔ آبادان در دورهٔ ساسانیان "بهمن‌اردشیر" خوانده می‌شده‌است. نام "رود بهمنشیر" و ناحیه ای از منازل کارگران که بهمنشیر نامیده می شود، یادگار آن نام کهن است. "اوپاتان" نیز، که نام کهن‌تر آبادان است، امروز بیشتر به عنوان اسم برخی از شرکت‌ها و سازمان‌ها در شهر آبادان است.

در رهنامه دریای اریتره(6) نیز چنین آورده شده است: «در انتهای دریای پارس بر کنار رود، شهر بسیار آباد و سعادتمندی [ به نام آپلوگوس] وجود دارد که تجار پارسی -هندی - رومی در آنجا تجارت دارند و حاکم آن عادلترین است.» گروهی از جغرافی دانان "آپلوگوس" را اُبُله در نزدیکی بصره می‌دانند و عده‌ای دیگر آنرا منطقه آبادان می‌دانند.

تمامی جغرافی دانان مسلمان که هر کدام به مناسبتی از این جزیره ایرانی در آثار خود نامی برده اند از اسم " عَبّادان" برای خود جزیره و روستای واقع در آن استفاده نموده اند.(7)

در مورد ریشه لغت عَبّادان چند روایت وجود دارد. احمد بن یحیی بَلاذُری تاریخ‌نگاران و جغرافی‌دن ایرانی سده دوم و سوم هجری قمری ریشه‌ این نام را برگرفته از نام عبّاد بن حَصین حبطی از قبیلهٔ بنو تمیم می‌داند که از ملازمان حجاج بن یوسف (661 – 714 م، حاکم عراق و ایران در زمان بنی امیه) بوده که در این جزیره پادگانی ساخته بوده است.

جمع دیگری از جغرافی دانان بر این اعتقاد هستند که مردی زاهد و پارسا به نام عَبّاد در این جزیره می زیسته که گفته می شود روستای واقع شده در آنجا را بنا نهاده بوده لذا نام عَبّادان بر جزیره و خود روستا اطلاق می شده است.(8)

میرزا عبدالغفار اصفهانی (۱۲۵۹-۱۳۲۶ ه. ق.) ملقب به نجم‌الدوله از منجمان و مهندسان بسیار موفق زمان خود و استاد ریاضی مدرسه دارالفنون نیز همانند تعدادی از مورخان پیش از خود، این جزیره را به مناسبت وجود مقبره منتسب به خضر نبی، "جزیرةالخضر" خوانده است.(9)  

 حمدالله مستوفی در کتاب خودش نزهةالقلوب از آبادان به عنوان آخرین نقطه مرز ایران‌زمین در بخش جنوب‌ غربی یاد می کند. البته در سده های دورتر روستای آبادان را آخرین آبادی متعلق به سرزمین ایران به شمار می آوردنده اند. در تأیید این مطلب می توان یک بیت شعر از منوچهری دامغانی (حدود 398  - ۴۳۲ ه ق )را ذکر نمود:

نیست آن‌سوتر زعبادان دهی    /    بر فراز همت او نیست جای

                     جهانگرد مشهور مراکشی، ابن بطوطه (703 -779 ه ق) آبادان را « قریه ای بزرگ که در زمینی شوره زار  قرار داشته، بارندگی در آن کم و کشاورزی در آن رونقی نداشته‌ است.»

در کتاب حُدودالعالم من المشرق الی المغرب، (کرانه‌های جهان از خاور تا باختر) منتسب به أبو یوسف پیشاوری( از کتاب‌های منثور فارسی سده ۴ ه ق- نخستین کتاب جغرافیا به زبان فارسی است) آبادان را: «شهرکی کوچک و آباد بر کرانه دریا [که] همه حصیرهای عَبّادانی و حصیرهای سامانی از آن‌جا خیزد و نمک بصره و واسط [استان واسط در شرق عراق فعلی] از آن‌جاست.»

انصاری دمشقی (شمس الدین ابوعبداﷲ محمدبن ابی طالب انصاری دمشقی، معروف به شیخ ربوة، ۶۵۴ - ۷۲۷ه ق) در کتاب نخبة الدهر فی عجائب البر و البحر(برگزیده های جهان از بین شگفتی های زمین و دریا) از آبادان به عنوان «آخرین ده بر کناره دریا» یاد نموده است.

احمد بن علی بن حوقل معروف به ابن حوقل جغرافی‌دان قرن چهارم هجری قمری آبادان را«قلعه کوچک آبادی بر کناره دریا» نامیده و در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است که بصره و شهرهای اطراف آن را بحر فارس [خلیج فارس] سه بار نابود کرده است.

«شهرت آبادان در سده‌های نخست هجری، بیشتر مربوط به کاروان‌سراها، خانقاه‌ها، و مساجد و نیز به خاطر وجود مقبره‌ای منسوب به خضر و الیاس بوده‌است. این مقبره همچنان وجود دارد و به همین علت، آبادان را تا مدت‌ها جزیرةالخضر می‌گفتند. آبادان به تدریج از سده‌های ۷ و ۸ رو به ویرانی رفته و به دلیل پیش‌روی کرانه‌اش در دریا، اهمیت بازرگانی خود را نیز از دست داد.»(10)

باید دانست که گاهی نیز عَبّادان از جملۀ ولایات تابعه بصره به محسوب می گردیده است.(11)

شهید احمد کسروی تاریخ‌نگار، زبان‌شناس، پژوهش‌گر، حقوق‌دان و اندیشمند ایرانی هم در کتاب ارزشمند خود "تاریخ پانصد ساله خورستان" چندین بار از نام جزیرةالخضر، استفاده نموده هر چند در بخش های انتهایی آن کتاب اسم عَبّادان را نیز به کار برده است.( 12)

سرانجام در سال 1314 خورشیدی به‌ موجب "فرهنگستان ایرانِ"(13) و با تصویب هیئت دولت نام عَبّادان به آبادان تغییر نام یافت.

دو نکته در مورد جزیره و شهر آبادان قابل توجه است. نخست آنکه مطابق اسناد موجود، همانطوری که پیشتر به نقل از جهانگرد نامی مراکشی ابن بطوطه که در قرن هشتم هجری از جزیره آبادان دیدن کرده روایت شد، شهر آبادان «قریه ای بزرگ بوده، در زمینی شوره زار قرار داشته، بارندگی در آن کم و کشاورزی در آن رونقی نداشته» و مطابق آنچه در که در کتاب "حُدودالعالم من المشرق الی المغرب" آورده شده: « نمک بصره و واسط از آن‌جاست». بنابراین چگونه می توان ادعا نمود که جزیره آبادان تا پیش از تأسیس پالایشگاه آبادان ناحیه ای آباد و سرسبز بوده باشد!

 

نکته دیگر آنکه تغییر نام عَبّادان به آبادان، مُحَمّره به خرمشهر و همچنین تعویض اسامی بومی عربی شناخته شده دیگر شهرها و روستاهای آن منطقه به نامهای جدید ایرانی بیشتر ناشی از جوی بوده است که حکومت عرب زبانِ تقریبا خود مختارِ شیخ خزعل در آن منطقه ایجاد نموده بوده است. و از آن مهمتر بازماندۀ زخمی باستانی بر پیکر تاریخ ایران باستان از حمله اعراب و آنچه آنها به نام ترویج دین اسلام بر سر ایران و ایرانیان آورده اند. وگرنه چه ایرادی می داشته که نام های نهادینه شده در منطقه مانند عَبّادان (آبادان)، مُحَمّره (خرمشهر)، بندرمعشور (بندر شاهپور و سپس بندر امام)، فَلاحیه (شادگان)، بنی طُرف(دشت میشان و بعد از جنگ با عراق "دشت آزادگان")، خفاجیه (سوسنگرد) و ... را باقی می گذاشتند. مگر ما در ایران روستاها، شهرها، رودخانه ها و مناطقی را نداریم که همچنان نام های بومی ترکی، کردی، لری، گیلکی، مازنی و یا بلوچی را بر خود دارند؟ مگر ما استان لرستان، کردستان، آذربایجان و چهارمحال و بختیاری در کشور خود نداریم؟ پس از چه رو استانی با نامی برگرفته از قومیّت آن دو و نیم میلیون عشایر عرب ایرانی ساکن در خوزستان وجود ندارد؟

مقدمات تأسیس پالایشگاه آبادان

شرکت نفت برمه که در آوریل سال 1909 در پی سیاستهای استعماری بلند مدت دولت انگلستان، شرکت نفت ایران و انگلیس را تأسیس می نماید. این شرکت تازه بنیاد در خلال احداث خط لوله نفت از مسجد سلیمان به جزیره آبادان، در اندیشه اتخاذ بهترین راه حل برای استفاده از نفت خام تلمبه شده به جزیره آبادان می بوده است. مهندس "آندرو کمپل" مدیرعملیات شرکت نفت برمه در رانگون در این مورد سه پیشنهاد ارائه می دهد که از آن میان احداث پالایشگاه در آبادان به تصویب می رسد. باید اضافه نمود که در آن زمان مواد بسیار اندکی به وسیله دستگاه تقطیر از نفت خام گرفته می شده لذا چگونگی برخورد با مواد باقیماندۀ پس از آن پالایش غیر پیشرفته برای کشور صاحب پالایشگاه معضلی به حساب می آمده است. از این رو شرکت نفت ایران و انگلیس تمایل چندانی به صدور مستقیم تمامی نفت خام تلمبه شده به آبادان نداشته است..

انتخاب جزیره آبادان برای احداث پالایشگاه با دو هدف اقتصادی و سیاسی-امنیتی (سوق الجیشی) صورت گرفته است. از بُعد اقتصادی، وجود دو رودخانه آب شیرین، اروند و بهمنشیر، در اطراف این جزیره منبع آب پر ارزشی برای آن پالایشگاه و ساکنان بعدی آن جزیره فراهم می نموده است. امکان کشتیرانی از آبادان تا خرمشهر و از آنجا به اهواز که در میانه مسیر آبادان به مسجد سلیمان واقع بوده از طریق رودخانه بهمنشیر از دیگر محاسن آن جزیره بوده که ارسال ماشین آلات و تجهیزات حفاری و لوازم مورد نیاز برای احداث خطوط لوله به اهواز را آسان می ساخته است. از رودخانه اروند در کنار پالایشگاه تا خلیج فارس تنها 53 کیلومتر فاصله بوده که کشتی های بزرگ 16000 تنی به آسانی می توانستند ماشین آلات و تجهیزات و مصالح مورد نیاز احداث و ادامه کار پالایشگاه و سپس صدور مواد تولیدی پالایشگاه به کشورهای مقصد را آسان نماید.

از دید سوق الجیشی نیز موقعیت جزیره آبادان به گونه ای بوده که دفاع از آن به وسیله ناوهای جنگی و نیروهای انگلیسی ای که از پیش در خلیج فارس مستقر شده بوده اند را به راحتی امکان پذیر می کرده است.

در بیشتر مقالاتی که در پس از بهمن 1357 در باره پالایشگاه آبادان نوشته شده با دیدی یک بُعدی به این موضوع اشاره کرده اند. برای نمونه: « انتخاب آبادان برای ساخت بزرگ‌ترین پالایشگاه جهان (در زمان خود) كه باعث شكل‌گیری و گسترش شهر آبادان شد، بیش ازاینكه با منافع و مصالح اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نیازهای منطقه‌ای و ملی ایران منطبق باشد، بیشتر با سیاست‌ها و نیاز‌های شركت نفت انگلستان همخوانی داشته است.»(14)

این نفع خود طلبیِ شرکت نفت ایران و انگلیس که منافع و سیاستهای منطقه ای دولت انگلستان را نیز در درون خود می داشته است امری خارج از عرف دنیای اقتصاد و جهان سیاست نیست. باید توجه داشت که کلیه اعضای هیئت مدیره شرکت نفت ایران و انگلیس ملیت انگلیسی داشته و به ویژه دو تن از آنها نماینده مستقیم دولت انگلستان می بوده اند. از سوی دیگر در جناح مقابل، دولت وقت ایران کوچکترین حق رأی و تعیین خط مشی در آن هیئت مدیره نداشته اند. از این جهت تردیدی نباید داشت که تصمیماتی که توسط آن هیئت مدیره کاملاً انگلیسی- دولتی اتخاذ می شده علاوه بر منافع اقتصادی خود شرکت، تا حد ممکن و مقدور منافع سیاسی و اندکی اقتصادی دولت انگلستان را نیز تأمین می نموده است.

از این گذشته باید بی عرضگی و ندانم کاری های دولت وقت ایران را در تنظیم محتوای قرارداد دارسی بر مطلب پیشتر اشاره شده اضافه نمود. پادشاهی که  دست کم برای سرکشی به مناطق جنوبی کشور تحت حکومت خود حتی یک راه شوسه ابتدایی نیز از ام القرای خود به آن منطقه نساخته بوده است. و در اصل از خوف عشایر شورشی بختیاری و عرب در صورت وجود چنین راهی نیز آن پادشاه قدر قدرت جسارت عبور از آن مناطق را نداشته است. اما همین پادشاهان وطن فروش برای خوشگذرانی هایشان با فروش به ثمن بخسِ ذخایر زیر زمینی ارزشمند ایران به بیگانگان و استقراض از آنها رنج سفر های دور و دراز به اروپا را بر خود هموار می ساخته اند.

پس از انتخاب و تصویب جزیره آبادان جهت احداث پالایشگاه، "آندرو کمپل" شخصاً به آن جزیره عزیمت نموده و بعد از بررسی های کارشناسانه، زمین مورد نظر جهت احداث پالایشگاه را در مکانی انتخاب می کند که کم عرض ترین نقطه جزیره به شمار می رفته است. به همین جهت دسترسی به هر دو رودخانه آب شیرین اروند در جنوب و بهمنشیر در شمال در نزدیکترین فاصله خود با آن محل بوده است. فاصله اندک زمین مورد نظر با عمیق ترین نقطه اروند رود نیز پهلو گیری کشتی های بزرگ نفتکش را در جوار پالایشگاه امکان پذیر می نموده است.

در آن دوران جزیره آبادان اقلیمی بوده است شوره زار به طوری که مطابق مدارک موجود نمک به دست آمده از تبخیر آبِ بارانِ جمع شده در آنجا به بندر بصره صادر می گردیده است. حتی تا پایان دهه 40 خورشیدی هنوز بودند بومیانی که از نمک حاصل شده از تبخیر آب باران مخلوط شده با نمک خاک شور، نمک طبیعی جمع آوری نموده و به فروش می رساندند.(تصویر)

اما بر خلاف نظر دکتر خسرو معتضد که در مصاحبه خود ادعا می نماید: «بزرگترین پالایشگاه جهان بر روی یک مرداب 800 هکتاری ساخته شد»(15)، هیچ یک از جهانگردانی که از جزیره آبادان دیدن نموده اند از وجود مردابی به وسعت 800 هکتار در آن جزیره خبری گزارش نکرده اند. مسلماً مردابی به وسعت 800 هکتار پدیده جغرافیایی ای عادی ای نیست که از چشم آنها پنهان مانده باشد و یا دست کم خبر وجود آنرا از ساکنین قریه آبادان نشنیده باشند. به ویژه که آب و هوای بسیار گرم و کم باران آن جزیره نمی توانسته است شرایطی فراهم نماید که منجر به تشکیل آنچنان مردابی بشود. در تأیید این مطلب می توانید در عکس تاریخی موجود در انتهای مقاله که زمینی را نشان می دهد که پالایشگاه آبادان بر روی آن ساخته شده می توان ملاحظه نمود که از مرداب در آن مکان خبری نیست!؟ در ضمن آقای دکتر خسرو معتضد در مصاحبه خود نام مهندس جورج رینولدز مغز متفکر کشف و استخراج نفت در مسجد سلیمان را به غلط فیلیپ رینولدز ذکر کرده است که می تواند مأخذی اشتباه برای دیگر پژوهشگرانی باشد که به اطمینان از شهرت ایشان چنین اشتباهی را تکرار نمایند.

دیگر آنکه مطابق کلیه اسناد و مدارک موجود زمینی که شرکت نفت ایران و انگلیس از شیخ خزعل کعبی خریداری نموده یک مایل مربع معادل 2.58 کیلومتر مربع بوده است. در حالیکه جناب دکتر معتضد فقط زمینی که پالایشگاه آبادان بر روی آن ساخته شده را به اشتباه مردابی به وسعت 800 هکتار معادل 3.1 مایل یعنی در حدود 8 کیلومتر مربع ذکر کرده است!؟

در هر صورت در مرحله بعدی یعنی پیش از اقدام به نقشه برداری و زیر سازی مناسب در آن اراضی، شرکت نفت ایران و انگلیس می بایست ابتدا زمین های مورد نظر را از حاکم قدرتمند و تقریباً مستقل خوزستان شیخ خزعل کعبی که دولت انگلستان تحت الحمایگی او را کتباً به صورت رسمی اعلام داشته بود، خریداری گردد.(16)

 م. کامبوزیا

2016-12-02

: پانوشت ها

. به نقل از سایت شهرداری آبادان 1-

2- در این نقشه از خوزستان با نام های الدیمایی، چالداپیتس (هالتاماتی) و کیسا (سرزمین پائین) نام برده شده است. از دیگر شهرهای آنزمان خوزستان با اسامی: برگان (محل بهره و میوه - دزفول)، سوسا (شوش)، آگارّا (شهر شایسته و پیشرفته - شوشتر)، سیلا (محل عمارت - رامهرمز)، انوختَ (محل پائینی - اهواز) و تاریانیا (گذرگاه و معبر – خرمشهر) یاد شده است.

  3- دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد اول، ص۲۶

Apphadana

4- فرهنگ فارسی عمید، جلد اول، سرواژهٔ «آبادان. 

5- دانشنامهٔ ایرانیکا، سرواژهٔ آبادان

6- رهنامه دریای اریتره  در حقیقت سفرنامه ای است که سفرهای یک یونانی از اسکندریه تا خلیج فارس را شرح می‌دهد. این سفرنامه سالهای بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلادی را شامل می‌ گردد.

7- دائرةالمعارف بزرگ اسلام.

 8- دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد اول، ص 25.

. 9- سفرنامهٔ خوزستان، ص 91

 10- دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد اول، صص۲۷ و ۲۸.

11- حسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، بخش اول، ص ۱۵۸ و بخش دوم، ص ۶۱۴–۶۱۷؛ نزهة القلوب، ص 40.

12- شهید احمد کسروی، تاریخ پانصدسالهٔ خوزستان، از جمله ص ۲۱۳.

13- فرهنگستان ایران، نهادی بود که در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۱۴ برای اصلاح زبان و خط فارسی به فرمان رضا شاه تأسیس شد و تا سال ۱۳۳۳ فعالیت کرد. آن را فرهنگستان اول نیز نامیده‌اند.

14- آبادان از دارسی تا مصدق، منتشر شده در سایت مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی.

15-15http://www.shana.ir/fa/newsagency/199472/

16- در روزگار پادشاهی مظفرالدین شاه، شیخ خزعل به وسیله پیشکار با نفوذ خودش محمد علی بهبهانی معروف به "رئیس التجار" با دولت مرکزی قاجار وارد گفتگوهای باب میل آنها می گردد. در نتیجه این مذاکرات شیخ خزعل موفق می گردد حکمرانی شهر مهم اهواز را که تا پیش از آن جزو قلمرو حاکم دولتی خوزستان می بوده را نیز به دست بیاورد. علاوه بر آن جزیره آبادان، روستای بهمنشیر، رود کارون، هندیجان، ده ملا و فلاحیه نیز به عنوان املاک شخصی به او واگذار می گردد.

 

جمع آوری نمک در جزیره آبادان در نزدیکی پالایشگاه آبادان

 

 

مکانی که پالایشگاه آبادان در سال 1901 در آنجا ساخته شد.هیچ اثری نیز از آن مرداب 800 هکتاری مورد نظر دکتر خسرو معتضد در آن محل  نیست!

 

 

 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب م. کامبوزیا در سایت پژواک ایران 

*نظام مقدس و مقابله دو سر باخت با معضل برگزاری مسابقات فوتبال  [2019 Jul] 
*«فردوسی خیلی غلط کرد که خواست زبان فارسی را زنده کند»، مِهدی یا مَهدی، مسئله ما این است  [2017 Jan] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۶  [2016 Dec] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۵  [2016 Oct] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۴  [2016 Aug] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۳  [2016 Aug] 
*فرار مغزها، فاجعه ای که برای خمینی بی اهمیت بود و به خامنه ای نیز دیر فهمانده شد  [2016 Aug] 
*برخی پزشکان ایران اسلامی و سوگند نامه انباشت ثروت  [2016 Jul] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۲  [2016 Jul] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۱  [2016 Jun] 
*پای دراز روحانیت و گلیم همه جا گسترده آنها  [2016 Jun] 
*شهادت آیت الله حسین غفاری در اثر شکنجه، دروغی شاخدار (بخش پایانی)  [2016 May] 
*شهادت آیت الله حسین غفاری در اثر شکنجه، دروغی شاخدار (2)   [2016 May] 
*شهادت آیت الله حسین غفاری در اثر شکنجه، دروغی شاخدار! (بخش اول)  [2016 May] 
*جناب آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاتة، لطفاً به این روز نیز بیندیشید!   [2016 Apr] 
*یورش وزیر ورزش و سرداران برای تسلط امنیتی بر فدراسیون فوتبال   [2016 Apr] 
*حماسه دروغین شهید فهمیده (بخش 3- پایانی)  [2015 Aug] 
*حماسه دروغین شهید فهمیده (بخش 2)  [2015 Aug] 
*حماسه دروغین شهید فهمیده (بخش یک)  [2015 Aug]