راست ودروغ های حسین موسویان -بخشهای دوم و سوم
کورش کبیر
موسویان بدون اشاره به شش قطعنامه محکومیت ایران توسط شورای امنیت دردوران حاکمیت یکدست وریاست جمهوری برگزیده خامنه ای یعنی احمدی نژاد وتحریم های نفتی وبانکی که کشوررا به مرحله نهایی نفت درمقابل دارو وغذا یا آستانه حمله نظامی قرارداده آنهم درشرایطی که به ادعای خود وی دراین همایش ایران نیزدرفاصله 3 ماه تا نقطه گریزهسته ای (ساخت بمب اتمی) قرارداشت "سازش قهرمانانه" ! رهبر ایران ومذاکرات پنهان با " کدخدای جهان" یعنی آمریکا رادرعمان نادیده گرفته ازبرجام بعنوان " میراث تاریخی تعامل باایران" باراک اوباما یاد کرده وبه مبادله زندانیان (بخوانید پرداخت 1/7 میلیارددلارپول نقد به خزانه شخصی خامنه ای درمقابل 5 گروگان ایرانی الاصل)، آزادی سریع ملوانان آمریکایی( بخوانید ماجراجویی نیروی دریایی سپاه درخلیج فارس وبا آگاهی ازاستراتژی ذلیلانه عدم درگیری اوباما) ودعوت ایران به مذاکرات صلح سوریه (مشروعیت دادن به نقش نابودکننده ایران درسوریه) را بعنوان نمونه هایی ازتعامل آمریکا با ایران بعنوان مهمترین عامل جلوگیری ازعادی شدن روابط ایران واروپا یاد کرده است وتلویحا اتحادیه اروپا را به این مسیرمی خواند که سیاستی مستقل ازآمریکا را درروابط خود با ایران درپیش گیرند چه خود این آمریکا که مانع گسترش روابط ایران با اروپاست دربزنگاه های تاریخی با ایران به تعامل می پردازد.
وی درادامه همین بحث یک دروغ آشکارمی گوید واینکه سیاست حاکمیت آمریکا ازسال 1979 تا 2013 حول محورتغییررژیم درایران متحد ویکدست بوده است اما ازآن به بعد این "میراث تعامل اوباما" باعث یک شکاف بی سابقه درجامعه آمریکا شده که دردوران ریاست جمهوری ترامپ هم ادامه خواهد داشت بعبارتی ازکرامات شیخ ما این بود که شیره را خورد وگفت شیرین است یعنی ایشان موفق به کشف شکاف درجامعه آمریکا شده است.
دراین خصوص همانطوریکه دیده می شود وی انگارایران را درکانون این تغییردرنظام سیاسی ایران قرارمی دهد درحالیکه اولا مساله ایران 5% شعارهای تبلیغاتی طرفین هم نبوده است ثانیا انتخاب سال 2013 تلویحا با روی کارآمدن دولت روحانی در1392 ارتباط داده می شود یعنی درتمام دولتهای قبلی آمریکا وایران سیاست تغییررژیم درقبال ایران برقراربوده است ؟ وثالثا اگرایران هم بعنوان بخشی ازایجاد این شکاف ادعایی درجامعه آمریکا باشد ناشی ازیک سیاست غلط ایران بوده است ونه سیاست درست آن که مصادیق آن اتفاقا همان گروگانگیری های بی دلیل ناوی های آمریکا درخلیج فارس، اتباع ایرانی الاصل آمریکایی، توافقنامه اتمی برجام دردوران بلوغ تحریم های بین المللی وآستانه مرحله برگشت ناپذیری اتمی، عدم پشتیبانی ازمطالبات واعتراضات میلیونی مردم ایران درمقابل دزدی آرای مردم درانتخابات خرداد 88، نایدیده گرفتن نقض آشکارحقوق بشردرایران ودخالتهای حکام ایران درامورکشورهای منطقه وبحران سازی مداوم درمنطقه خاورمیانه ازلبنان تا سوریه، عراق، بحرین، یمن، نیجریا و... بوده است که هیچگاه دارای بارمثبت جزکشتاردستجمعی وتخریب گسترده شهرهای منطقه نبوده است.
موسویان درمورداتهام دیگرایران یعنی حمایت ازتروریزم نیزبا اشاره به خطرداعش وتروریزم تکفیری نیزنظیرماجرای صلح اعراب واسراییل اتهام فوق را نفی وبااشاره به اینکه ریشه تروریزم تکفیری زاییده اعراب متحد غرب است اروپا را دعوت به ایجاد یک کمیته مشترک جهت مبارزه با تروریزم می کند درحالیکه اولا بیشینه اتهام حمایت ازتروریزم ایران به 4 دهه وداعش به سه سال وحداکثرامثال القاعده به 15 سال برمی گردد ضمن اینکه بارها مقامات آمریکایی ایران را "بانک مرکزی تروریزم درجهان" نامیده اند که نافی نقش دیگرکشورها درتروریزم بعنوان بانکهای عامل نیست ثانیا خاستگاه بسیاری ازتروریزم تکفیری با تعلق به افکارابن تیمیه یا اهل سنت یک خاستگاه واکنشی نسبت به تروریزم شیعی صادراتی ایران به کشورهای منطقه ودخالت فرقه گرایانه ایران درلبنان، سوریه، عراق، بحرین، عربستان، کویت، یمن و...است آیا اگرایران توسط عامل سرسپرده ای چون جوادنوری المالکی که با آرای اقلیت انتخابات پارلمانی عراق را به ایادعلاوی باخته بود دست به سرکوب اهل سنت با پوشش مبارزه با بعثی ها نمی زد ودرآمدهای 500 میلیارددلاری این کشورجنگزده وفقرزده را به جیب گشاد عوامل خود درعراق نمی ریخت ابوبکربغدادی وداعشی درعراق بوجود می آمد تا هم انقلاب سوریه وهم انقلاب مردم عراق را بدنام کرده وزمینه نابودی این دوکشوررا تحت عنوان آزادسازی ازدست داعش فراهم آورد؟ ثالثا چرا دراین مبارزه با تروریزم که لابد به معنی مبارزه با مخالفان مسلح نظام های سیاسی واقدامات جنایتکارانه آنهاست خبری ازمبارزه با تروریزم وحزب الله درلبنان (متهم به تروررفیق حریری نخست وزیرمحبوب وفقید لبنان وعامل گروگانگیریهای منجربه حمله اسراییل درتابستان 66 ونیزایجادنیروی شبه نظامی درکنارارتش رسمی این کشوروباهدف تضعیف دولت لبنان)، تروریستهای حوثی وبقایای رژیم سابق دیکتاتورسرنگون شده علی عبدالله صالح، گروههای ریزودرشت تروریستی عراق وجیش الشعبی که تحت عنوان جدید حشدالشعبی درعراق وسوریه جنایت آفرینی می کنند یا گروههای حزب الله درشرق عربستان وبحرین که هرچندیکبارخانه های تیمی وانبارهای اسلحه آنها کشف می شود نه تنها جایی دردکترین مبارزه با تروریزم ایران قرارنداشته بلکه تحت عنوان "مقاومت" تقدیس می شود؟
وی دریک فریبکاری آشکاراتهام دیگرایران یعنی نقض حقوق بشررا ناشی ازتفاوت درفرهنگ وادیان بین ایران واسلام ازیکسو وغرب ومسیحیت ازسوی دیگرقلمداد می کند وبا تنزل آن به یک اختلاف بین ایران وغرب می گوید "نه شما مسلمان می شوید ونه ما مسیحی" وبلافاصله دریک قیاس مع الفارق ادعا می کند که وضع حقوق بشردرایران ازتمام متحدین منطقه ای غرب به مراتب بهتراست که دراین رابطه باید گفته شود اولا نقض حقوق اساسی مندرج درمنشورحقوق بشرارتباطی به تفاوت درادیان ندارد بلکه یک امرعرفی است که اتفاقا تفاوت فرهنگ ها هم درآن دیده شده است اما موضوع نقض سازمان یافته حقوق بشردرایران ازجنس تبهکاری است واگررهبری این کشوریا امثال موسویان آنرا طبیعی می دانند پس دلیل مخالفت آنها با رژیم سابق که یک هزارم نظام اسلامی فعلی حقوق بشررا نقض نکرده بود چه بوده است؟ درکجای احکام اسلام آمده است که اعدام 1200 انسان دریکسال مطابق شرع است ؟ حتی رییس قوه قضاییه که زمانی قصاص یا کیفراعدام را فخراحکام اسلامی می نامید اکنون ازبی فایده بودن اعدام ها وعدم تاثیربرکاهش جرم وجنایت می گوید ولی موسویان ازآن به عنوان تفاوت درفرهنگ اسلام با مسیحیت دفاع می کند والبته ازسفیری که سفارتخانه وی هاب مرکزی ترورروشنفکران ایرانی دراروپا بوده نیزانتظاری غیرازاین نمی رود! ثانیا: چه کسی گفته است که وضعیت حقوق بشردرایران ازهمه کشورهای منطقه بهتراست ؟ خود گویی وخود خندی به به چه هنرمندی! مجمع عمومی سازمان ملل وبخش حقوق بشرآن که مرجع ارزیابی نقض حقوق بشردرجهان می باشند چه وقت وچه زمانی وضعیت حقوق بشردرایران را بهترازاسراییل، ترکیه یا دیگرکشورهای همسایه ایران ارزیابی کرده اند درکدام یک ازاین کشورها 1200 اعدام درسال به چشم می خورد ؟ درکدامیک ازاین کشورها کاندیدای ریاست جمهوری یا سلطنت را بدون محاکمه 6 سال درحبس نگاه داشته وصدها معترض به دزدی آزاء وتقلب درانتخابات را به خاک وخون کشیده درخیابان ترورمی کنند؟درکدامیک ازاین کشورهااینهمه قشرهای فرهیخته ازوزیرووکیل تا استاد دانشگاه ودانشجووخبرنگاروودکتر ومهندس درزندانهااسیرمی باشند وشکنجه می شوند؟ درکدام یک ازاین کشورها تمام روسای جمهورقبلی، روسای مجلس یا نخست وزیران فتنه گر وانحرافی ومنافق نامیده می شوند وتنها کارنامه یک رهبرکه 28 سال است براریکه قدرت تکیه زده و80% قدرت وثروت کشوررا دراختیاردارد تقدیس می شود؟ مردم کشورهای حوزه خلیج فارس که امثال شما آنها را بعنوان اعراب سوسمارخور ورژیم های آنها را ناقض حقوق بشروبدترازایران معرفی می کنید با آرامش بهتری زندگی می کنند یا مردم ایران که 40% ساکنین پایتخت آن توسط مراکزرسمی دولتی بیمارروانی ارزیابی شده اند؟ اگراین کشورهاناقض حقوق بشرند چرا برای گرفتن ویزای مسافرت واقامت دراین کشورها مردم ایران سرودست می شکنند وبالعکس هیج تقاضایی ازسوی مردم این کشورها برای اقامت درایران که وضعیت بهتری دررعایت حقوق بشردارد بچشم نمی خورد؟
می بینید که موسویان به چه راحتی ازاتهامات اساسی وچهارگانه ایران که طی 38 سال گذشته نه تنها رفع نشده بلکه موارددیگری نظیرحملات سایبری وگسترش فعالیت های موشکی هم به آنها اضافه شده گذرمی کند وبدون اشاره به نقش ریشه ای نظام سیاسی ایران دررشد تروریزم وفرقه گرایی نه تنها پیشنها "دکمیته مشترک مبارزه با تروریزم" بلکه درفرازبعدی با اشاره به گسترش جنگهای فرقه ای وداخلی در رژیم های شکست خورده وقرارگرفتن خاورمیانه درآستانه سقوط خواهان تشکیل " کمیته مشترک مدیریت بحران درخاورمیانه " می شود!
موسویان با اشاره به موج پناهندگی وتروریزم بطوراحمقانه ای ادعا می کند که راه حل نهایی درمقابل کمیته مشترک مدیریت بحران باید براساس اصولی نظیرخواست اکثریت (لابد با استفاده ازشورای نگهبان)، مشارکت درقدرت (ازطریق حبس وحصررقبای سیاسی)، انتخابات آزاد (نظیرایران!) ورعایت حقوق اقلیتها (بازهم نظیرایران) می باشد که انسان را به یاد مثل معروف ایرانی می اندازد که مرگ خوب است اما برای همسایه وکسی نیست به وی گوید شما که بلدی لالایی به این خوبی بخوانی چرا برای ایران کشورمتبوع خودت بجای خاورمیانه نمی خوانی؟ ازهمه جالبتراینکه موسویان ازطرف ترامپ که با شعارهای جنگ طلبانه وارد کاست قدرت آمریکا شده است اظهارنظرکرده وگفته است که " بحمدالله آمریکا هم حتی دردوران ترامپ وادرجنگی جدید نخواهد شد!" که باید گفته شود بحمدالله خودمسلمانان ورهبران نابخرد آنها درخاورمیانه نظیربشاراسد ونوری المالکی وخامنه ای به نحواحسن وظایف آمریکا واسراییل را تحت عنوان جنگ های داخلی باهدف تامین امنیت این دوکشور وموارد اساسی دیگری نظیرپایین نگه داشتن قیمت نفت وتامین امنیت جریان آن، فروش گسترده تسلیحات، سرکوب جنبش های آزادیخواهانه، اجرای سیاست تفرقه بیاندازوحکومت کن، نقض حقوق اقلیتها به نفع حکومت مرکزی یا نژاد ومذهب حاکم و...به انجام می رسانند ولذا نیازی به ورود آمریکا به جنگ حتی با استقراریک نئوکان درکاخ سفید وجودندارد ؟!
موسویان درجریان سخنان خود ودرپاسخ به برخی سوالات مجری برنامه بارها بجای پاسخگویی به اتهامات وابهامات موحود نظیرنقض حقوق بشر یا دخالت ایران درامورکشورهای منطقه بالاخص سوریه که مانع ترمیم روابط با غرب است با ادعای ظرفیت یک تریلیون دلاری پروژه های اقتصادی ایران که درواقع منعکس کند سوء رهبری کشورطی ربع قرن اخیروعقب ماندگی کشورنسبت به سایرکشورهای همسایه است سعی می کند این کارنامه منفی را به هویجی برای جلب نظرمخاطبین اروپایی خود تبدیل کند وبصورت کودکانه ای می گوید برای تحقق شراکت اروپا وحتی آمریکای ترامپ دراین کیک هزارمیلیارددلاری " باید بین ایران وغرب توافقنامه های تجاری، صنعتی واقتصادی امضاء شود تامسائل گمرکی، بانکی، سرمایه گذاری وانتقال تکنولوژی حل شود؟
موسویان درپاسخ به مواردی نظیردخالت ایران درسوریه یا نقض حقوق بشربعنوان موانع عادی سازی روابط با اروپا ودرنتیجه امضای توافقنامه های تجاری واقتصادی می گوید همه ازایران گرفته تا اروپا، آمریکا، اعراب، ترکیه درسوریه دخالت دارند ولی دخالت ایران چون به دعوت دولت قانونی سوریه ازنظرسازمان ملل صورت گرفته قانونی ومطابق با نرمهای بین المللی است ولی دخالت دیگران غیرقانونی است ودرخصوص نقض حقوق بشرهم ادعامی کند که غربیها علیرغم نقض فاحش حقوق بشردرعربستان، حمله آن کشوربه یمن وبزعم ایشان نسل کشی و تعلق عمده تروریستها به آن کشور بدلیل فروش بی سابقه سلاح به عربستان ازجمله 110 میلیارددلارتوسط آمریکا چشمان خود را بروی نقض حقوق بشردرآن کشورفروبسته واستانداردهای دوگانه را اعمال می کنند که دراین رابطه باید گفته شود اولا اگردخالت هرکشوری تا حد کشتارنیم میلیون انسان وبالاخص زنان وکودکان بیدفاع، آواره کردن بیش ازنصف جمعیت یک کشوروتخریب 75% شهرهای آن توسط مرگبارترین سلاحهای موجود درکره خاکی به صرف درخواست یک دیکتاتورکه کشور وی دچارانقلاب داخلی شده مشروعیت پیدامی کند پس اگررژیم سابق ایران نیزدرسال 79 ازیک دولت نظیرآمریکا می خواست باکشتن دومیلیون ایرانی، تخریب کامل 75% شهرهای ایران وآواره کردن 20 میلیون نفر حاکمیت خود را تثبیت نماید این امردخالت محسوب نمی شد یا مثلا حاکم بحرین که اکنون با اعتراضات بخشی ازمردم خود علیرغم وابستگی این امربه دولت ایران مجازاست 5% ازجمعیت یک میلیون وسیصدهزاری خود یعنی 65 هزارنفر را با استفاده ازموشکهای بالستیک وجنگنده بمب افکن های عربستان وبشکه های انفجاری کشته و10 شهر از14 شهربحرین را باخاک یکسان بکند بعد هم مدعی بشود که چون درسازمان ملل نماینده ومشروعیت دارد پس اقدامات وی وعربستان با کمک هزاران تکفیری اعزامی ازافغانستان وپاکستان مشروع است و…
کسی نیست به این موسویان بگوید با این منطق چگونه به دخالت عربستان به یمن خرده گرفته وحتی آنرا نسل کشی نامیده ای مگردریمن دولت قانونی منصورهادی از ائتلاف عربی ونه فقط عربستان دعوت به حمایت ازخود ومردم یمن درمقابل دیکتاتورسرنگون شده یعنی علی عبدالله صالح وشبه نظامیان غارنشین حوثی نکرده است پس عربستان وائتلاف عربی تا مرزکشتن حدود 600 هزارتن ازمخالفان، نابودی 75% شهرهای آن کشوروآواره کردن حدود 16 میلیون انسان مجازومشروع می باشند زیرا دولت یمن درسازمان ملل دارای کرسی ومشروعیت دارد وبا این تفاصیل حتی مرگ حدود 4 هزارتن دران کشورنه تنها نسل کشی محسوب نمی شود بلکه درمقایسه با سوریه مستحق دریافت جایزه حقوق بشرنیزمی باشد !
موسویان درپاسخ به مواردی نظیردخالت ایران درسوریه یا نقض حقوق بشربعنوان موانع عادی سازی روابط با اروپا ودرنتیجه امضای توافقنامه های تجاری واقتصادی می گوید همه ازایران گرفته تا اروپا، آمریکا، اعراب، ترکیه درسوریه دخالت دارند ولی دخالت ایران چون به دعوت دولت قانونی سوریه ازنظرسازمان ملل صورت گرفته قانونی ومطابق با نرمهای بین المللی است ولی دخالت دیگران غیرقانونی است ودرخصوص نقض حقوق بشرهم ادعامی کند که غربیها علیرغم نقض فاحش حقوق بشردرعربستان، حمله آن کشوربه یمن وبزعم ایشان نسل کشی و تعلق عمده تروریستها به آن کشور بدلیل فروش بی سابقه سلاح به عربستان ازجمله 110 میلیارددلارتوسط آمریکا چشمان خود را بروی نقض حقوق بشردرآن کشورفروبسته واستانداردهای دوگانه را اعمال می کنند که دراین رابطه باید گفته شود اولا اگردخالت هرکشوری تا حد کشتارنیم میلیون انسان وبالاخص زنان وکودکان بیدفاع، آواره کردن بیش ازنصف جمعیت یک کشوروتخریب 75% شهرهای آن توسط مرگبارترین سلاحهای موجود درکره خاکی به صرف درخواست یک دیکتاتورکه کشور وی دچارانقلاب داخلی شده مشروعیت پیدامی کند پس اگررژیم سابق ایران نیزدرسال 79 ازیک دولت نظیرآمریکا می خواست باکشتن دومیلیون ایرانی، تخریب کامل 75% شهرهای ایران وآواره کردن 20 میلیون نفر حاکمیت خود را تثبیت نماید این امردخالت محسوب نمی شد یا مثلا حاکم بحرین که اکنون با اعتراضات بخشی ازمردم خود علیرغم وابستگی این امربه دولت ایران مجازاست 5% ازجمعیت یک میلیون وسیصدهزاری خود یعنی 65 هزارنفر را با استفاده ازموشکهای بالستیک وجنگنده بمب افکن های عربستان وبشکه های انفجاری کشته و10 شهر از14 شهربحرین را باخاک یکسان بکند بعد هم مدعی بشود که چون درسازمان ملل نماینده ومشروعیت دارد پس اقدامات وی وعربستان با کمک هزاران تکفیری اعزامی ازافغانستان وپاکستان مشروع است و…
موسویان درخصوص مساله لزوم اعتماد بعنوان شرط اولیه روابط حسنه (برای انعقاد توافقنامه های تجاری واقتصادی با کشورهای عضواتحادیه اروپا) مدعی است بی اعتمادی متقابل است اما این ایران بوده است که علیرغم دادن سلاحهای شیمیایی به صدام توسط آلمان اکنون بهترین روابط را با این کشور دارد وی دریک دروغ آشکاربدون اشاره به برخورداری واستفاده متقابل ایران ازسلاح شیمیایی وکمکهای دولت آلمان برای معالجه مصدومین شیمیایی وجانبازان جنگ تحمیلی تلفات ایرانی ها را 100 هزارنفرکشته ومجروح ادعا می کند ومی گوید اگرقراربربی اعتمادی باشد این ایران است که باید نسبت به اروپا بی اعتمادباشد ونه بالعکس؟ دراین رابطه باید ازایشان پرسیده شود اولا این اروپا وآمریکا بود که به دیپلماتهای ایران را به مدت 444 روز برخلاف تمام قوانین بین المللی ومصونیت های دیپلماتیک گروگان گرفتند تا ایران منزوی وصدام ازاین انزوا برای حمله به سرزمین ما استفاده نماید؟ ثانیا اگرآلمان به شما بدی کرده است پس چرا بقول خودتان بهترین رابطه را باآنها برقرار وبا آن کشورتا حد امضای توافقنامه امنیتی پیش رفتید وحتی وزیراطلاعات متهم به قتلهای زنجیره ای درایران واروپا آلمان را هاب ترورمخالفان سیاسی ایران دراروپا کرده بود؟ آدم می ماند قسم حضرت عباس را باورکند یا دم خروسی نانجیب را که ازقضا سفیرترورووحشت دراروپا بوده است!
دیپلمات پناهنده به آمریکا درحالی ادعا می کند که بحمدالله ترامپ هم دست به جنگ دیگری نخواهدزد که ازسوی دیگرسخنان هنری کسینجرپس ازدیداربا ترامپ را با تایید آن بلغورمی کند که گفته است هیچکس نمی داند سیاست خارجی ترامپ چیست یا درمورد انتخابات اخیرآمریکا ازآن بعنوان "انقلاب" یاد می کند که معلوم نیست این انقلاب ازسوی چه کسانی وبرعلیه کدام قدرت حاکم ومطلقه بوده است؟ وی ترامپ را که هنوزبرمسند ریاست جمهوری آمریکا قرارنگرفته با احمدی نژآدی که 10 سال درمسندشهرداری وریاست جمهوری نابودی کشوررا رقم زد مقایسه کرده وگفته است وبا مغلطه کاری ادعا کرده است که رییس جمهورانتصابی خامنه ای بهترازدونالد ترامپ بوده است. بحثی که درابتدای سخن بطلان آنرا ثابت کردیم.
موسویان روابط ایران با اروپا را پس ازپیروزی انقلاب اسلامی شامل 4 دوره دانسته که هیچگاه به برقراری یک رابطه باثبات وجامع نیانجامیده والبته بازهم وی ریاکارانه دوره اول را ازبهمن 57 تا سال 1382 شمسی(مطابق با 2003) می نامد ومرحله دوم را آغازمذاکرات هسته ای ایران با اتحادیه اروپا (توقف غنی سازی بدنبال بیانیه سعدآباد وتوافقنامه های بروکسل وپاریس) دانسته که با کارشکنی ومخالفت آمریکا باحق مشروع اتمی ایران به نتیجه نرسیده است وی ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت ازسال 1392-1385 (دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، تشکیل گروه 1+5 یا اضافه شدن چین وشوروی به گروه وصدورشش قطعنامه محکومیت ایران درشورای امنیت و15 قطعنامه محکومیت درشورای حکام)را مرحله سوم وتوافق برجام تا کنون را مرحله چهارم می داند. وی دریک دروغ آشکاروادعای گزاف می گوید سخت ترین تحریم های تاریخ سازمان ملل علیه ایران درمرحله سوم اعمال اما ایران تسلیم نگردیده است ودلیل آنرا افزایش سطح ومیزان غنی سازی اورانیوم ورسیدن به سه ماه فاصله تا نقطه گریزبمب اتمی ذکرکرده است که برای اولین بارمطرح می شود.
دراین رابطه اولا تعیین این چهارمرحله یک جدول زمانی من درآوردی برای پنهان کردن مراحلی چون رفتاراروپا با ایران درپی اشغال سفارت آمریکا ودوران جنگ تحمیلی است درحالیکه پس ازجنگ یا دوران ریاست جمهوری هاشمی رابطه اروپا با ایران با استراتژی همکاری انتقادی شکل گرفت وحتی تا پای امضای توافقنامه امنیتی با آلمان بعنوان محوراصلی اتحادیه اروپا پیش رفت اما ترورهای ایران دراروپا وبالاخص تروررهبران کرد که به حادثه رستوران میکونوس معروف شد ونیزاقدام نیروی قدس سپاه وگروههای دست نشانده آن درخارج نظیرعملیات حزب الله لبنان درعربستان وآرژانتین باعث فراخوانی سفرای اروپایی ازایران شد وخامنه ای که مسبب تخریب روابط غرب با پنهان شدن درپشت پروژه ترورروشنفکران بود نیز گفته بود به جهنم که سفرای اروپایی رفتند ونهایتا نیز دوره جدید تنها با پیروزی غیرمنتظره خاتمی اصلاح طلب برناطق نوری کاندیدای موردنظررهبری درخرداد 76 ( ژوئن 1997) بود که دولتهای اروپایی را به بازگرداندن سفرای خود به تهران ترغیب کرد اینکه چرا حسین موسویان این حقایق تاریخی را نادیده می گیرد بعدا توضیح خواهم داد.
ثانیا این باصطلاح دیپلمات کارکشته هیچ اشاره ای به تعامل وتغییردولت های غربی ودرراس آن آمریکا دردوره مشترک ریاست جمهوری کلینتون درآمریکا وخاتمی درایران نمی کند درحالیکه درآن داد وستدسیاسی بسیاری ازتحریم های قبلی ایران لغو یا تعلیق شد،مادلین آلبرایت وزیریهودی خارجه دولت آمریکا بخاطرشرکت درکودتای 28 مرداد ازمردم ایران عذرخواهی کرد، دولتهای اروپایی وآمریکا ضمن یورش به پایگاهها ومنازل کادرهای ارشد مجاهدین خلق ایران بعنوان مهمترین گروه اپوزیسیون آنها را دستگیرومنابع مالی آنها را توقیف واین گروه را درلیست سازمان های تروریستی قراردادند، دخالت ایران درانفجارپایگاه الخبرعربستان وانجمن یهودیان آرژانتین را به اعتراف رییس سابق اف بی آی نادیده گرفتند و...
ثالثا موسویان به تغییرریاست جمهوری ایران درخرداد سال 1384 (ژوئن 2005) وبه قدرت رساندن احمدی نژاد توسط خامنه ای وبرداشتن پلمپ ها ازتاسیسات اتمی ایران درمردادماه 84 ازتاسیسات اصفهان و دردی ماه 84 ازتاسیسات نطنزنمی کند بهانه ایران برای این اقدام خودسرانه که به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت درهمان سال ونهایتا صدورقطعنامه های پی درپی طی آن سالها انجامید عدم موافق دولت آمریکا باتوافق سه کشوراروپایی با ایران بود ایران درآن سال با عبوردادن سران القاعده ازافغانستان به عراق وشرکت درکشتارنظامیان آمریکایی درعراق ونیزاسکان دادن برخی ازسران ارشد القاعده ازجمله همسرو فرزندان بن لادن زمینه این بی اعتمادی را درآمریکا تا مرزقراردادن ایران درمحورشرارت فراهم می نمود نگاهی به کتابهای خاطرات حسن روحانی، جوادظریف، حسین موسویان، جک استرا وهاشمی رفسنجانی گوشه هایی ازرویدادهای مهم فوق را نشان می دهد که موسویان براحتی ازآنها گذرمی کند.
اما ازهمه اینها گذشته برای اولین بارصحه گذاشتن براهداف نظامی برنامه اتمی ایران توسط این مذاکره کننده ارشد اتمی ایران تحت عنوان فاصله سه ماهه با نقطه گریزاتمی است که تایید مجددی بربی ارزشی فتوای ادعایی خامنه ای درتولید واستفاده ازسلاح اتمی دراسلام است !؟ امروزحتی یک دانش آموزدبیرستان هم می تواند بفهمد وقتی تمام مراحل ساخت سلاح اتمی ازاکتشاف معدن گرفته تا تهیه کیک زرد وغنی سازی وبالاخص تهیه آب سنگین که تنها هدف آن تولید بمب پلوتونومی باشد دریک زنجیره داخلی قرارگیرد وبالاخص تلاش مضاعف برای رسیدن به تکنولوژی ماشه ازیکسو ونیزتست موشکهای بین فاره ای بالستیک با سوخت جامد وقابلیت پرتاب آن با سرجنگی چندکلاهکی ازسوی دیگرمفهومی جزتلاش برای دستیابی به سلاح اتمی ندارد حال حاکمیت ایران هرچقدرمی خواهد با تشکیل رنجیره انسانی بدورتاسیسات خود شعارصلح آمیزبودن اهداف خود دربرنامه اتمی ایران را بدهد اعتراف موسویان به افزایش سطع وکیفیت غنی سازی درایران ورسیدن به نزدیکترین نقطه گریزاتمی (حتی اگربلوف باشد) مطلب را ازهرگونه توضیحی بی نیازمی سازد.
موسویان درانتهای سخنرانی خود باصطلاح گریزی به صحرای کربلا زده بدون اشاره به تاثیر" تحریم های به قول خود بی سابقه برعلیه کشوردرتاریخ سازمان ملل" و "عقب نشینی قهرمانانه" رهبری درمذاکرات پنهانی نمایندگان خود با مدیران ارشد امنیت ملی آمریکا درسلطان نشین عمان توافق برجام را نتیجه تغییردردولت ایران یا انتخابات خرداد 92 وتغییرات درکادرتصمیم گیری دروزارت خارجه وکاخ سفید اعلام می کند درحالیکه اولا تغییروزیرامورخارجه یعنی انتصاب جان کری دریازدهم بهمن 1391 (مطابق با اول فوریه 2013) وشروع بکاردولت حسن روحانی در13 مردادماه 92 یعنی شش ماه بعد ازآن بوده است وهیچیک ازمقامات دولتهای احمدی نژاد وروحانی درمذاکرات عمان بین نمایندگان رهبری (علی اکبرولایتی وتیم همراه) ونمایندگان اوباما( جیک سولیوان، ویلیام برنز) حضورنداشته اند وخامنه ای چندسال بعد دریک سخنرانی عمومی انجام این مذاکرات غیرعلنی ومحرمانه را دردوره ریاست جمهوری احمدی نژاد تایید کرد این نکته نیزلازم به توضیح است که هیچ تغییری نیز دروزارت خارجه درتیم مذاکره کننده آمریکایی بعمل نیامده بود وتمام بحث های کارشناسی زیرنظرخانم وندی شرمن مسئول سابق پرونده اتمی کره شمالی وبعدا ایران صورت گرفته است.
درخاتمه باید این سوال ازموسویان پرسیده شود که اولا چگونه وقتی جوانان وزنان قهرمان وطن ما نظیر علی شریعتی یا نرگس محمدی برای اعتراض به اسیدپاشی یا اعدامهای بی سابقه به حبس های 16 ساله محکوم می شوند ومتهم به تهیه خوراک برای بیگانگان می شوند یک کارمندارشد وامنیتی ایران با اتهام هایی نظیرجاسوسی ونگهداری اسناد طبقه بندی شده می تواند اتفاقا سرازهمان کشورشیطان بزرگی دربیاورد که به جاسوسی برای آن متهم شده است وازبخت بد هم اسناد پرداختهای 70 هزاردلاری وزارتخارجه آمریکا به وی ازطریق موسسه ویدروویلسون با پوشش دانشگاه پرینستون درویکی لیکس دربیاید ؟ ثانیا چگونه یک فرد با شخصیت سیاسی -امنیتی بعنوان یک پژوهشگرآزاد می تواند زیرنظرمراکزآمریکا کتاب بنویسد ودهها سخنرانی ومقاله دررسانه های غربی منتشرکند بدون اینکه هیچ یک ازاقدامات دولت متبوع خود را اشتباه دانسته یا آن را دراین بحرانهای 38 ساله بیگناه قلمداد وطرف غربی را بعنوان عامل اصلی بقای اختلاف درروابط ایران با ینگه دنیا واروپا معرفی نماید وثالثا: چگونه یک کارمند دولتی که بشدت بروی حضوراتباع ومدیران خود درخارج حساس و آنها را معادل جاسوس می شمرد می تواند هقت سال تحت عنوان معالجه همسردراین کشورزندگی وازمحل حقوق های کشور متخاصم به تعبیردادگاه انقلاب بدون ترس ازمتهم شدن به دریافت های نجومی ازدشمن ارتزاق نماید؟
منبع:پژواک ایران