چند شعر کوتاه
خالد بایزیدی
چندشعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
تقدیم به گریلاهاوپیشمرگان شهیدم
1-
اینقدرجنگیدیم
تاکبوترسپید
درآرزوی صلح
درمیان انبوه آتش ودود
هلاک شد؟!
2-
کبوتری!
درمیدان جنگ
صلح را
به تصویرمی کشید
وگریلای مجروح
واپسین نگاه اش را
به کبوترسپیدمی بخشید؟!
3-
«سربازگمنام»
تنهاآسمان دیارمن
بارانی است
تنهاچشمان یارمن
بارانی است
اشک دیارویارم
هردوبارانی است
جاری برمزار
سربازگمنام؟!
4-
«مقاومت»
ما!
ازمیخ ها
آموختیم:
چگونه!
پایداربمانیم
هرچند...
برسرمان کوبیدند
مقاوم ترشدیم؟!
5-
هیچ می دانید:
چراشب
هزاران سال است
سیه پوش است
چون هرشبی
ستاره ای را ازآسمان اش می کشند
وهرشبی
درسوگ ستاره ای
به سوگ می نشیند؟!
6-
«گل شهید»
درباغچه ای
گلها!
یکی...یکی
به زمین افتادند
تنهاگلی
به جامانده بود
گلی که مادری
برای مزار
فرزندشهیداش می خواست؟!
7-
«گل عشق»
گلی به زمین افتاد
باداورابه جایی برد
که مادری
فرزندشهیداش را
داشت دفن می کرد
8-
مادرشهیدی
باامید
به ساعت فرزندش می نگرد
که هنوزمی طپد؟!
9-
پوتین گریلای شهید
حکایت راه های نرفته را
برایش تعریف می کرد
10-
گلوله!
که به سینه گل
اصابت کرد
بهارقهرنمود
وپائیزشادی کنان
ازراه رسید؟!
11-
رگبارمسسل
که بردشت لاله زارچکید
گلهافریادبرآوردند:
پس رویش ماگلها
چه می شود؟!
منبع:پژواک ایران