PEZHVAKEIRAN.COM موسیقی: بخش جدایی ناپذیر انسانیت و ایرانیت (بخش نخست)
 

موسیقی: بخش جدایی ناپذیر انسانیت و ایرانیت (بخش نخست)
احد قربانی

 
جستارگشایی
دوستا! آن خروش بربط تو
خوشتر آید به گوشم از تکبیر
رودکی
موسیقی، رقص، شعر، جشن‌ها، عیدها، شادی و نشاط در همه فرهنگ‌ها و در همه دوران‌ها وجود داشته است. این خود گواه، انسانی بودن، جهانی بودن و ابدی بودن، این نیازهای بشری است.
موسیقی بخشی جدائی ناپذیر فرهنگ انسانی است. باستان شناسی نی و سوت از دوره پارینه سنگی و طبل سفالی و ترومپت صدفی از دوره نوسنگی کشف کرده اند. از تمدن های باستانی بین النهرین، هند، شرق آسیا و آمریکا، آلات موسیقی کامل، متنوع و پیچیده ای بدست آمده است که نشان می دهد بی شک توسعه بسیارطولانی قبلی وجود داشته است.
 
فلوت ساخته شده از استخوان در حدود سی و دو هزار سال پیش، یافت شده در دوردون (Dordogne)، فرانسه
مردم ایران از مردم جهان جدا نیستند. ایرانیان در تاریخ با تلاشی بی نظیر گنجینه‌ای ارزشمند و افتخارآمیزی از موسیقی خلق کردند. وسعت، تنوع و گستردگی این موسیقی حیرت‌آور است. هر چند بسیاری از این آثار از بین رفتند، ولی ردپای آنها را درتاریخ می‌توان دید. نه تنها، قشریت، خشونت‌ها و ایلغارها علت نابودی این آثار است، شوربختانه عدم ثبت و ضبط آنها و به نت نوشته نشدن آنها هم علت بزرگ دیگری است.
 
تنوع موسیقی ایران، شور، شادی و نشاطی که در موسیقی آذربایجانی، ایلامی، بختیاری، بلوچی، بندری، ترکمنی، جنوبی، خراسانی، خراسان شمالی (بخشی‌ها)، زرتشتی، عربی، علوانیه، قزوینی، کردی، کرمانی، گیلکی، لری، مازندرانی، همدانی و . . . است، بی‌همتا و غرورآفرین است و می‌تواند و باید بنمایه یک موسیقی پرتحرک و مدرن در ایران شود. شوربختانه دست اندرکاران موسیقی ایران یا به این گنجینه ارزشمند دسترسی ندارند، و یا با آن آشنا نیستند و کار برای بازسازی، معرفی و توسعه و تکامل این گنجینه ارزشمند در دستور کار، بسیاری از آنها نیست.
اما موسیقی ایران، علاوه بر همه‌ی این مشکلات، یک دشمن قسم خورده نیز دارد که بیشترین ضربه را به آن زده و می زند. قشریون با غنا و لهو و لهب خواندن موسیقی، مانع جدی در آفرینش، رشد، توسعه، گسترش و نواختن و گوش کردن موسیقی ایجاد کرده اند. موسیقی زبان جان و روح و روان است به ویژه آنجائی که دیگر واژه ها به تنهائی جوابگو نیستند. انهائی که در پی حذف موسیقی هستند، این نیاز  جان،  روح و روان انسانی را درک نکرده اند.
شوربختانه موسیقی ایران ثبت نشده است و الات موسیقی بسیاری بدست قشریون و یا در جنگ ها از بین رفت. آثار موسیقی و ادبیاتی که از موسیقی سخن گفتند نیز از این دشمنی بی بهره نبودند. آثار بسیار انگشت شماری از دستبرد ایام و دشمنی قشریون مصون مانده اند. با توجه به كمبود منابع موسیقایی در تاریخ ایران، كوشش شده است این تطور در اشعار شاعران و برخی آثار علمی اندیشمندان ایرانی ردیابی شود.
این نوشته بر سر آن است تا با ردیابی موسیقی در تاریخ ایران  نشان دهد، سرزندگی، شادی، نشاط و موسیقی بخش جدایی ناپذیر انسانیت و ایرانیت است و تلاش قشریون برای حذف موسیقی از زندگی ایرانیان، آب در هاون کوبیدن است.
 
كلیدواژهها: موسیقی، الات موسیقی، ایرانیان و موسیقی
 
موسیقی در اسطوره‌های ایران
در اسطوره‌های ایران آناهیتا ایزد موسیقی است. نامهای دیگر آناهیتا زهره، ناهید، یا بیدخت است و در فرهنگ و ادب ایران از این الهه با لقب‌های چنگی، فرمارساز، بربط ساز، ارغنون زن و رودگر فلک به فراوانی یاد شده است:
چنان برکش آواز خنیاگری
که ناهید چنگی به رقص آوری
 
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
به لعب زهرۀ چنگی و مریخ سلحشورش
حافظ
در اسطوره‌های ایران جمشید پدیدآورنده نوروز و موسیقی است. فردوسی براین باور است که در نخستین روز فروردین جمشید عدالت را در زمین گستراند و دست دیوان را از زمین کوتاه کرد و بر تخت نشست:
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت اوی
از آن بر شد قرعه بخت اوی
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج، تن، دل، ز کین
به نوروز آن شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز
بزرگان بشادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بما ماند از آن خسروان یادگار
جالب اینکه هر که با ایران دشمن است، با نوروز، شادی، نشاط و موسیقی ایرانی نیز سرآشتی ندارد. جشن نوروز پس از دو نیمه شدن جمشید به دست ضحاک ماردوش به فراموشی سپرده شد. اما با روی کار آمدن آفریدون، بنیانگذار کیانیان، دوباره مردم نوروز را به شیوه جمشید جشن گرفتند. از اینرو به آن نوروز کیانی نیز می گویند:
کـنـون شــاه بــا جــام گـیـتــی نـمـای
بـه پـیـش جـهـان آفـریـن شـد بــپــای
چـه مـایـه خــروشــیـد و کـرد آفــریـن
بــه جــشـن کــیـان هــرمـز فــرودیـن
پـــس آمــد ز آتـــشــکــده تـــا بــگـاه
کـمـربـسـت و بـنـهـاد بــر سـر کـلاه
در ایران باستان، در لشكر كشی ها، میدانهای نبرد و كارزارها، برای برانگیختن جنگجویان و آماده گردانیدن آنان برای رزم و پیكار یا در گشودن دژها و شهرها، كوس، دهل، نقاره، كرنای، نای و شیپور نواخته می شد. در داستانها  تاریخی و ملی ما، از این افزارهای موسیقی رزمی، بارها سخن بمیان آمده است. فردوسی در شاهنامه ، میدان نبرد چنین توصیف می کند:
یكی بزمگاه هست گفتی بجا            ز شیپور و نالیدن كرنای
به شبگیر آواز و شیپور و نای     بر آمد ز دهلیز پرده سرای
بر آمد ز در نالۀ كره نای       سراسر به جنبید لشكر ز جای
خروشید كوس با كره نای    همان زنگ زرین و هندی درای
ز بس ناله كوس با كرنای     همی كس ندانست سر را ز پای
در دوران آرامش و آسایش نیز در آیین های گونه گون این ابزارها نواخته می شدند. چنانكه بهنگام تخت نشینی، درآمدن پادشاهان، در برچیدن اردوگاه ها، در آگاهی دادن پیشامدهای بزرگ، در فراخواندن مردم بجایی و یا کاری، در جشنها و بزمها و سرانجام در بر آمدن و فرو رفتن خورشید و آئین های مذهبی  نیزاین افزارهای موسیقی نواخته می شدند. در داستان جشن واگذاری فریدون پادشاهی ایران را به منوچهر، فردوسی میگوید:
به جشنی نو آیین و روز بزرگ
شده در جهان میش انباز گرگ
بر آمد ز درگاه آواز كوس
زمین نیلگون شد هوا آبنوس
 
موسیقی در دوران دودمان‌های اسطوره‌ای
موسیقی در دوران پیشدادیان
پیشدادیان نخستین سلسله ی پادشاهان داستانی ایران هستند که بر اساس اوستا بنیانگذار آن هوشنگ، و بنا بر شاهنامه کیومرث بود و با مرگ گرشاسب، یران به دست افراسیاب افتاد.
در ابتدای دوره پیشدادیان، پادشاهان با فرّه سلطنت می‌کنند. فرّه  نیرویی فوق طبیعی است که برخی به وجود آن باور دارند، نیرویی که دارنده آن با نیروهای آسماتی پیوند می دهد، او را در کارهایش راهنمایی می کند و موجب ایمان و سرسپردگی مرم به او می شود.
در این مرحله به مرور شاهد پیشرفت‌های مردم در جهات مختلف زندگی، از جمله کشف آتش، چگونگی یادگیری ساختمان سازی و... هستیم. مهم‌ترین شخصیت این دوره، جمشید است که در نهایت، ضحاکِ بی‌فرّه و فریب‌خوردهٔ اهریمن پادشاهی را از او می‌ستاند. در تمام مدت هزارسالهٔ پادشاهی ضحاک، بدی جهان را فرا می‌گیرد. فریدون بر او چیره می‌شود و دوباره پادشاهانِ با فرّه به سلطنت می‌رسند، و نبردهای ایران و توران آغاز می‌شود.
در شاهنامه، پادشاهی این دودمان با درگذشت گرشاسپ و بر تخت نشستن کی‌قباد به پایان می‌رسد. شاهان پیشدادی به روایت شاهنامه: ۱. کیومرث، ۲. هوشنگ، ۳. تهمورث، ۴. جمشید، ۵. ضحاک، ۶. فریدون، ۷. ایرج، ۸. منوچهر، ۹. نوذر، ۱۰. زو ، ۱۱. گرشاسپ
 
موسیقی کیانیان
سلسلهٔ کیانیان را به سه دوره می‌توان تقسیم نمود:
الف. از کی‌قباد تا کی‌خسرو
این دوره از سلسله با پادشاه شدن کی‌قباد شروع می‌شود و با ناپدید شدن کی‌خسرو خاتمه میابد. خصیصهٔ بارز این دوره نبردهای طولانی مدت ایران و توران می‌باشد. این نبردها با کشته شدن سیاوش، پسر کی‌کاووس، بدست افراسیاب، و کین خواهی سیاوش بوسیلهٔ ایرانیان به اوج خود می‌رسد. پادشاهان این دوره از این قرار می‌باشند:
کی‌قباد، کی‌کاووس، کی‌خسرو
کی‌کاووس دومین پادشاه کیانی است. برخی او را معادل با کمبوجیه در نظر می گیرند. او پدر سیاوش است.
کیخسرو پسر سیاوش و فرنگیس است. او را بزرگترین پادشاه کیانی می دانند. همو است که با لشکرکشی به توران، به خونخواهی سیاوش افراسیاب را می کشد و بدین ترتیب به جنگ‌های ایران و توران پایان می دهد. برخی او را با کورش بزرگ یکی می دانند.
ب. از لهراسپ تا گشتاسپ
مهم‌ترین ویژگی این دوره ظهور زرتشت و نبردهای گشتاسپ و پسرانش برای گسترش دینِ بهی می‌باشد. پادشاهان این دوره لهراسپ و
گشتاسپ بودند.
پ. از بهمن تا اسکندر
   این دوره از شاهنشاهی کیانیان را می‌توان بخش تاریخی با خاطرات مبهم ایرانیان از دورهٔ هخامنشیان دانست. با توجه به اینکه خاطرهٔ هخامنشیان نزد ایرانیان به مقدار بسیار زیادی از بین رفته بود، همچنان داستان‌هایی از آنان وجود داشت. مانند برخی روایات زندگی کوروش و اردشیرهای هخامنشی که به بهمن نسبت داده شده. پادشاهان این دوره بهمن، همای، داراب و دارا بودند.
 
فصل آینده: موسیقی دودمان‌های دوران باستان
 
گزیده فشرده شده از کتاب: موسیقی: بخش جدایی ناپذیر انسانیت و ایرانیت
 
 
موسیقی: بخش جدایی ناپذیر انسانیت و ایرانیت (بخش نخست)
جستارگشایی
دوستا! آن خروش بربط تو
خوشتر آید به گوشم از تکبیر
رودکی
موسیقی، رقص، شعر، جشن‌ها، عیدها، شادی و نشاط در همه فرهنگ‌ها و در همه دوران‌ها وجود داشته است. این خود گواه، انسانی بودن، جهانی بودن و ابدی بودن، این نیازهای بشری است.
موسیقی بخشی جدائی ناپذیر فرهنگ انسانی است. باستان شناسی نی و سوت از دوره پارینه سنگی و طبل سفالی و ترومپت صدفی از دوره نوسنگی کشف کرده اند. از تمدن های باستانی بین النهرین، هند، شرق آسیا و آمریکا، آلات موسیقی کامل، متنوع و پیچیده ای بدست آمده است که نشان می دهد بی شک توسعه بسیارطولانی قبلی وجود داشته است.
 
فلوت ساخته شده از استخوان در حدود سی و دو هزار سال پیش، یافت شده در دوردون (Dordogne)، فرانسه
مردم ایران از مردم جهان جدا نیستند. ایرانیان در تاریخ با تلاشی بی نظیر گنجینه‌ای ارزشمند و افتخارآمیزی از موسیقی خلق کردند. وسعت، تنوع و گستردگی این موسیقی حیرت‌آور است. هر چند بسیاری از این آثار از بین رفتند، ولی ردپای آنها را درتاریخ می‌توان دید. نه تنها، قشریت، خشونت‌ها و ایلغارها علت نابودی این آثار است، شوربختانه عدم ثبت و ضبط آنها و به نت نوشته نشدن آنها هم علت بزرگ دیگری است.
تنوع موسیقی ایران، شور، شادی و نشاطی که در موسیقی آذربایجانی، ایلامی، بختیاری، بلوچی، بندری، ترکمنی، جنوبی، خراسانی، خراسان شمالی (بخشی‌ها)، زرتشتی، عربی، علوانیه، قزوینی، کردی، کرمانی، گیلکی، لری، مازندرانی، همدانی و . . . است، بی‌همتا و غرورآفرین است و می‌تواند و باید بنمایه یک موسیقی پرتحرک و مدرن در ایران شود. شوربختانه دست اندرکاران موسیقی ایران یا به این گنجینه ارزشمند دسترسی ندارند، و یا با آن آشنا نیستند و کار برای بازسازی، معرفی و توسعه و تکامل این گنجینه ارزشمند در دستور کار، بسیاری از آنها نیست.
اما موسیقی ایران، علاوه بر همه‌ی این مشکلات، یک دشمن قسم خورده نیز دارد که بیشترین ضربه را به آن زده و می زند. قشریون با غنا و لهو و لهب خواندن موسیقی، مانع جدی در آفرینش، رشد، توسعه، گسترش و نواختن و گوش کردن موسیقی ایجاد کرده اند. موسیقی زبان جان و روح و روان است به ویژه آنجائی که دیگر واژه ها به تنهائی جوابگو نیستند. انهائی که در پی حذف موسیقی هستند، این نیاز  جان،  روح و روان انسانی را درک نکرده اند.
شوربختانه موسیقی ایران ثبت نشده است و الات موسیقی بسیاری بدست قشریون و یا در جنگ ها از بین رفت. آثار موسیقی و ادبیاتی که از موسیقی سخن گفتند نیز از این دشمنی بی بهره نبودند. آثار بسیار انگشت شماری از دستبرد ایام و دشمنی قشریون مصون مانده اند. با توجه به كمبود منابع موسیقایی در تاریخ ایران، كوشش شده است این تطور در اشعار شاعران و برخی آثار علمی اندیشمندان ایرانی ردیابی شود.
این نوشته بر سر آن است تا با ردیابی موسیقی در تاریخ ایران  نشان دهد، سرزندگی، شادی، نشاط و موسیقی بخش جدایی ناپذیر انسانیت و ایرانیت است و تلاش قشریون برای حذف موسیقی از زندگی ایرانیان، آب در هاون کوبیدن است.
 
كلیدواژهها: موسیقی، الات موسیقی، ایرانیان و موسیقی
 
موسیقی در اسطوره‌های ایران
در اسطوره‌های ایران آناهیتا ایزد موسیقی است. نامهای دیگر آناهیتا زهره، ناهید، یا بیدخت است و در فرهنگ و ادب ایران از این الهه با لقب‌های چنگی، فرمارساز، بربط ساز، ارغنون زن و رودگر فلک به فراوانی یاد شده است:
چنان برکش آواز خنیاگری
که ناهید چنگی به رقص آوری
 
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
به لعب زهرۀ چنگی و مریخ سلحشورش
حافظ
در اسطوره‌های ایران جمشید پدیدآورنده نوروز و موسیقی است. فردوسی براین باور است که در نخستین روز فروردین جمشید عدالت را در زمین گستراند و دست دیوان را از زمین کوتاه کرد و بر تخت نشست:
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت اوی
از آن بر شد قرعه بخت اوی
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج، تن، دل، ز کین
به نوروز آن شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز
بزرگان بشادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بما ماند از آن خسروان یادگار
جالب اینکه هر که با ایران دشمن است، با نوروز، شادی، نشاط و موسیقی ایرانی نیز سرآشتی ندارد. جشن نوروز پس از دو نیمه شدن جمشید به دست ضحاک ماردوش به فراموشی سپرده شد. اما با روی کار آمدن آفریدون، بنیانگذار کیانیان، دوباره مردم نوروز را به شیوه جمشید جشن گرفتند. از اینرو به آن نوروز کیانی نیز می گویند:
کـنـون شــاه بــا جــام گـیـتــی نـمـای
بـه پـیـش جـهـان آفـریـن شـد بــپــای
چـه مـایـه خــروشــیـد و کـرد آفــریـن
بــه جــشـن کــیـان هــرمـز فــرودیـن
پـــس آمــد ز آتـــشــکــده تـــا بــگـاه
کـمـربـسـت و بـنـهـاد بــر سـر کـلاه
در ایران باستان، در لشكر كشی ها، میدانهای نبرد و كارزارها، برای برانگیختن جنگجویان و آماده گردانیدن آنان برای رزم و پیكار یا در گشودن دژها و شهرها، كوس، دهل، نقاره، كرنای، نای و شیپور نواخته می شد. در داستانها  تاریخی و ملی ما، از این افزارهای موسیقی رزمی، بارها سخن بمیان آمده است. فردوسی در شاهنامه ، میدان نبرد چنین توصیف می کند:
یكی بزمگاه هست گفتی بجا            ز شیپور و نالیدن كرنای
به شبگیر آواز و شیپور و نای     بر آمد ز دهلیز پرده سرای
بر آمد ز در نالۀ كره نای       سراسر به جنبید لشكر ز جای
خروشید كوس با كره نای    همان زنگ زرین و هندی درای
ز بس ناله كوس با كرنای     همی كس ندانست سر را ز پای
در دوران آرامش و آسایش نیز در آیین های گونه گون این ابزارها نواخته می شدند. چنانكه بهنگام تخت نشینی، درآمدن پادشاهان، در برچیدن اردوگاه ها، در آگاهی دادن پیشامدهای بزرگ، در فراخواندن مردم بجایی و یا کاری، در جشنها و بزمها و سرانجام در بر آمدن و فرو رفتن خورشید و آئین های مذهبی  نیزاین افزارهای موسیقی نواخته می شدند. در داستان جشن واگذاری فریدون پادشاهی ایران را به منوچهر، فردوسی میگوید:
به جشنی نو آیین و روز بزرگ
شده در جهان میش انباز گرگ
بر آمد ز درگاه آواز كوس
زمین نیلگون شد هوا آبنوس
 
موسیقی در دوران دودمان‌های اسطوره‌ای
موسیقی در دوران پیشدادیان
پیشدادیان نخستین سلسله ی پادشاهان داستانی ایران هستند که بر اساس اوستا بنیانگذار آن هوشنگ، و بنا بر شاهنامه کیومرث بود و با مرگ گرشاسب، یران به دست افراسیاب افتاد.
در ابتدای دوره پیشدادیان، پادشاهان با فرّه سلطنت می‌کنند. فرّه  نیرویی فوق طبیعی است که برخی به وجود آن باور دارند، نیرویی که دارنده آن با نیروهای آسماتی پیوند می دهد، او را در کارهایش راهنمایی می کند و موجب ایمان و سرسپردگی مرم به او می شود.
در این مرحله به مرور شاهد پیشرفت‌های مردم در جهات مختلف زندگی، از جمله کشف آتش، چگونگی یادگیری ساختمان سازی و... هستیم. مهم‌ترین شخصیت این دوره، جمشید است که در نهایت، ضحاکِ بی‌فرّه و فریب‌خوردهٔ اهریمن پادشاهی را از او می‌ستاند. در تمام مدت هزارسالهٔ پادشاهی ضحاک، بدی جهان را فرا می‌گیرد. فریدون بر او چیره می‌شود و دوباره پادشاهانِ با فرّه به سلطنت می‌رسند، و نبردهای ایران و توران آغاز می‌شود.
در شاهنامه، پادشاهی این دودمان با درگذشت گرشاسپ و بر تخت نشستن کی‌قباد به پایان می‌رسد. شاهان پیشدادی به روایت شاهنامه: ۱. کیومرث، ۲. هوشنگ، ۳. تهمورث، ۴. جمشید، ۵. ضحاک، ۶. فریدون، ۷. ایرج، ۸. منوچهر، ۹. نوذر، ۱۰. زو ، ۱۱. گرشاسپ
 
موسیقی کیانیان
سلسلهٔ کیانیان را به سه دوره می‌توان تقسیم نمود:
الف. از کی‌قباد تا کی‌خسرو
این دوره از سلسله با پادشاه شدن کی‌قباد شروع می‌شود و با ناپدید شدن کی‌خسرو خاتمه میابد. خصیصهٔ بارز این دوره نبردهای طولانی مدت ایران و توران می‌باشد. این نبردها با کشته شدن سیاوش، پسر کی‌کاووس، بدست افراسیاب، و کین خواهی سیاوش بوسیلهٔ ایرانیان به اوج خود می‌رسد. پادشاهان این دوره از این قرار می‌باشند:
کی‌قباد، کی‌کاووس، کی‌خسرو
کی‌کاووس دومین پادشاه کیانی است. برخی او را معادل با کمبوجیه در نظر می گیرند. او پدر سیاوش است.
کیخسرو پسر سیاوش و فرنگیس است. او را بزرگترین پادشاه کیانی می دانند. همو است که با لشکرکشی به توران، به خونخواهی سیاوش افراسیاب را می کشد و بدین ترتیب به جنگ‌های ایران و توران پایان می دهد. برخی او را با کورش بزرگ یکی می دانند.
ب. از لهراسپ تا گشتاسپ
مهم‌ترین ویژگی این دوره ظهور زرتشت و نبردهای گشتاسپ و پسرانش برای گسترش دینِ بهی می‌باشد. پادشاهان این دوره لهراسپ و
گشتاسپ بودند.
پ. از بهمن تا اسکندر
   این دوره از شاهنشاهی کیانیان را می‌توان بخش تاریخی با خاطرات مبهم ایرانیان از دورهٔ هخامنشیان دانست. با توجه به اینکه خاطرهٔ هخامنشیان نزد ایرانیان به مقدار بسیار زیادی از بین رفته بود، همچنان داستان‌هایی از آنان وجود داشت. مانند برخی روایات زندگی کوروش و اردشیرهای هخامنشی که به بهمن نسبت داده شده. پادشاهان این دوره بهمن، همای، داراب و دارا بودند.
 
فصل آینده: موسیقی دودمان‌های دوران باستان
 
گزیده فشرده شده از کتاب: موسیقی: بخش جدایی ناپذیر انسانیت و ایرانیت
 
 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب احد قربانی در سایت پژواک ایران 

*شباهت چشمگیر وضعیت رژیم جمهوری اسلامی با ‏سالهای آخر رژیم شاه  [2017 Feb] 
*اجتهادِ مذهب شیعه: چرخ پنجم فقه  [2017 Feb] 
*فاجعه ساختمان پلاسکو، فاجعه واردات ناقص   [2017 Jan] 
*آنیتا دورازیو: چهل سال مبارزه پیگیر، خستگی ناپذر و کارا برای حقوق پناهندگان  [2017 Jan] 
*حقوق، آزادی، وظایف و مسئولیت شهروندی  [2017 Jan] 
*آرزوها و پیمان‌های سال نو میلادی  [2016 Dec] 
* دانشکده های محل کار: تجربه کاری در اریکسون و ولوو  [2016 Dec] 
*جشن شب یلدا، آبیاری نهال امید و شادی در درازترین شب سال  [2016 Dec] 
*یک اثر ارزشمند، ژرف و همه جانبه در ‏معرفی سوادکوه، قائم شهر، کیاکلا و ‏جویبار  [2016 Dec] 
*مرگ فیدل کاسترو و پختگی سیاسی ما ایرانیان  [2016 Nov] 
*دکتر امیر منصور میری: اندیشمندی خدمتگذار  [2016 Nov] 
*درس های مشترک پیروزی ترامپ و احمدی نژاد  [2016 Nov] 
*سکولاریسم، حقوق بشر و رواداری   [2016 Oct] 
*موسیقی: بخش جدایی ناپذیر انسانیت و ایرانیت (بخش دوم)  [2016 Oct] 
*بز، کل، میش و نرهای بلندی های قره داغ، دوبرار و انگمار  [2016 Sep] 
*موسیقی: بخش جدایی ناپذیر انسانیت و ایرانیت (بخش نخست)  [2016 Sep] 
*آیا قدرت های بزرگ در صلح طلبی خود صادقند؟  [2016 Aug] 
*چرا ما که باران می خواستیم سیل آمد؟  [2016 Jun] 
*فرمانده کیجا  [2016 Jun] 
*اوسا قدرت  [2016 May] 
*ویلیام شکسپیر: کاوشگر چیره‌دست سرشت انسان  [2016 Apr] 
*خیام قربانپور تبریزی  [2016 Apr] 
*آرزوها و پیمان‌های سال نو خورشیدی  [2016 Mar] 
*ترانه های بهاری و نوروزی  [2016 Mar] 
*استاد ارجمند، دکترآرامش دوستدار، مبارزه خونین بین تعقل و تعبد در سراسر تاریخ ایران جریان داشت ودارد  [2016 Jan] 
*آرزوها و پیمان‌های سال نو  [2016 Jan] 
*ننه و آقاجان  [2015 Dec] 
*تواب ها همرزمان شکنجه شده ما  [2015 Dec] 
*فلسفه چیست که دیکتاتورها اینگونه از آن در هراسند؟  [2015 Sep] 
*پیام های توافق هسته ای با ایران  [2015 Jul] 
*نقش اپوزیسیون در بقای جمهوری اسلامی ایران  [2015 Jun] 
*چرا روحانیت شیعه و پادوهای آنها قابل اعتماد نیستد؟  [2015 May] 
*آیین‌ها و جشن‌های ملی را پاس بداریم: نوروز  [2015 Mar] 
*احمد مطیعی نقاش پر کار ایرانی ساکن آلمان  [2015 Jan] 
*من چارلی هستم  [2015 Jan] 
*بانوی تنها  [2014 Oct] 
*آیا دولت باید همه‌ی کارها را انجام دهد؟  [2014 Sep] 
*پاکسازی و اخراج دگراندیشان: جنایت کلان جمهوری اسلامی که باسکوتی باورنکردنی برگزار شد  [2014 Sep] 
*چرا خنده‌های خاتمی و شیرین زبانی‌های روحانی راه به جائی نمی‌برد؟  [2014 Aug] 
*داعش فراورده‌ی مشترک و پیامد ناگزیر سیاست‌های امریکا و جمهوری اسلامی ایران در منطقه  [2014 Aug] 
*معرفی کتاب رواداری   [2014 Aug] 
*احمد شاملو: عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد  [2014 Jul] 
*۴ تیر ماه صدمین سالروز تولد شاپور بختیار است. یاد این سیاستمدار آزاده را گرامی بداریم!  [2014 Jun] 
*معرفی کتاب: رواداری  [2014 Jun] 
*می‌خواهم سیر گریه کنم  [2014 Jun] 
*نگاهی به روند کاهش ساعات کار در سوئد  [2014 May] 
*شش ساعت کار روزانه در کمون گوتنبرگ  [2014 Apr] 
*۸ مارس روز جهانی زن فرخنده باد!  [2014 Mar] 
*جنبش فدائیان و مجاهدین خلق الهام‌بخش نسل‌ها  [2014 Feb] 
*چرا روحانیت شیعه قابل اعتماد نیست؟  [2014 Jan] 
*برگردان برخی اسناد تاریخی روابط ایران و امریکا  [2014 Jan] 
*تناقضات چاره‌ناپذیر جمهوری اسلامی  [2014 Jan]