طرح توسعۀ حرم و بحران هویت مشهد
شهر مشهد به خاطر موقعیت ویژۀ فرهنگی و اقتصادیاش برای نزدیک به سه دهه در مرکز بزرگترین تغییرات شهری در ایران واقع شده است. اما امروز، به شهادت کارشناسان، این طرحها نه تنها تأثیری روشن بر کیفیت زندگی شهروندان نداشته، بلکه مشهد را با بحران هویت روبرو کرده است.
در قلب این تغییرات و به نوعی بهانۀ همۀ آنها، طرح توسعۀ حرم امام رضا، به عنوان بزرگترین طرح در نوع خودش در سرتاسر ایران، قرار دارد که به عنوانی طرحی مسألهساز و بحرانزده از آن یاد میشود.
اخیراً سید محمد بهشتی که در حال حاضر به عنوان رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی فعالیت میکند، طرح توسعه حرم را با تفکر داعش مقایسه کرد: "شهر مشهد تحت تصرف سوداگران قرار گرفته و پرچم داعش در این شهر به زمین کوبیده شده است، چون داعش هم انگیزههای سوداگرانه دارند."
او تنها کسی نبود که نگرانیهای گسترده معماران، شهرسازان و فرهنگیان را از طرح توسعۀ حرم ابراز کرد. یک نمونه دیگر چنین مقایسهای را در متن نامه سرگشادۀ تشکلهای فرهنگی مشهد به مسئولان و نخبگان شهری میتوان دید که در آن نسبت به "رشد معنادار حضور سوداگران و طمعورزان پولپرست برای تغییر سیرت و صورت معنوی شهر امام هشتم" هشدار داده شده است.
امروز بعد از دو دهه ساخت و ساز و به همان نسبت تخریب بیامان در بافتهای مجاور حرم، برای هر شاهدی بدیهی است که نگرانیهایی از جنس نگرانیهای عنوان شده در بالا از واقعیت دور نیستند و بانیان این طرح به جای نگاه به فرهنگ معماری و دنبال کردن الگوی درست مرمت و گسترش و حفظ یک بافت تاریخی به نگاه تجاری، بیهویت و سرمایهدارانه بعضی کشورهای خلیج فارس چشم دوختهاند. در این جا طرح توسعه حرم تنها بهانهای است برای به جریان انداختن پروژههای غولآسای چند میلیادری که تا همین جای کار بخش عمدهای از مشهد قدیم را به نابودی کشاندهاند.
سید محمد بهشتی نابسامانیهاش مشهد را به زخمی تشبیه کرده که "در طول تاریخ باعث خواهد شد که آیندگان از نسل ما به بدی یاد کنند." اما چه شد که شهر زیارتی تفریحی میلیونها ایرانی و یکی از قطبهای فرهنگی مذهبی ایران با بافت تاریخی ارزشمند چنین در مسیر مسخ و استحاله افتاد و "زخمی عمیق"برداشت؟
بیشتر بخوانید: علم الهدی، مشهد و دوگانه گردشگری و زیارت
مشهد، میدان زورآزمایی قدرتها
مشهد، یا لااقل بخش قدیمی آن با محوریت حرم، شاید تنها شهر ایران باشد که هرگز نمیخوابد و روز و شب نمیتواند سیل جمعیت، حرکت و تبادل اقتصادی در آن را متوقف کند.
سر پرسی سایکس در سفر خود به مشهد در اوایل قرن بیستم مینویسد: "گنجینههای ذخیره شده در حرم نه فقط از موارد اهدایی عظیم سالانه به صورت پول و بقیه چیرهای با ارزش میآید، اما مردم، از همه طبقات اجتماعی، در خود ضریح هم پول میریزند و ملک و باغ اهدا میکنند. مسیحیها اجازه ورود ندارند...اما [اینجا] قانون همیشه جدی گرفته نمیشود و سفیر اسپانیا روی گونزالس دی کلاویو میگوید به حرم رفته است. مشهد از نظر اقتصاد و سیاست شهر مهمی شده است. بازار مشهد پر از جنسهای روسی است... آدم میتواند در این شهر تصویری از تنش بین دو قدرت [روسیه و بریتانیا] بر سر میزان نفوذشان در ایران پیدا کند."
جانمایۀ فرهنگ مشهد امروز تفاوت اندکی با مشاهدات یک قرن پیش سایکس کرده است. همان ثروت به میلیاردها رسیده و شهر هویتش را بر اساس سرمایهای که به خاطر وجود حرم تولید میشود تعریف کرده است. از طرفی مشهد همچنان میدان تنش قدرتها – اینبار قدرتهای داخلی – است و در آن راههای متعددی برای دور زدن قانون وجود دارد.
حالا مالکیت این مجموعه عظیم اقتصادی متعلق به آستان قدس رضوی است که معاف از پرداخت مالیات، دست به سرمایهگذاریهای متعددی زده که از تولید شیر و ماست و سیمان تا صنعت نشر و ماشینسازی تنوع دارند. به علاوه، بعضی از بهترین اراضی شهری مشهد و دیگر شهرهای ایران به عنوان اراضی وقفی در تملک آستان قدس هستند که این سازمان را به مهرهای کلیدی در هر طرح شهری در مشهد بدل کرده است.
اما صدای نقارهها، هیاهوی بازارها، ترکیب مطبوع مسیرهای پرپیچ و خم قدیمی و بناهای خشتی در تقابل با وسعت و مرکزیت حرم به خاطرهای دور تبدیل شده است چون مشهد امروز و دور حرم عبارت است از چهار خیابان بلند و ترافیک زده که با جنگلی از هتلهایی با معماری زننده احاطه شدهاند. این ازدحام و ترکیب نامطبوع سرمایهداری و نوکیسگی از چهار سو به گنبد طلایی منتهی میشوند.
میشود سرعت دگرگونیها را فقط در مقایسه بین سه عکس دید.
در عکس اول، از سال ۱۳۵۰، بافت دور حرم با حفظ حریمی که به صورت فضای باز و چمنکاری دیده میشود از حرم جدا شدهاست. ۵ سال بعد، در عکس دوم، این حریم بین حرم و بازار آسیب دیده و ساخت و سازها آغاز شده است. در عکسی امروزی، دیگر هیچ حریمی وجود ندارد و حرم چنان گسترش یافته که به انبوهی ساختمانهای تجاری و اقامتی پیوند خورده که هدفشان جلب توریستها یا در ادبیات آستان قدس، "اسکان زوار" است.
تردیدی نیست که به خاطر افزایش جمعیت ایران و به همین نسبت افزایش بازدیدکنندگان و بحران ترافیک حرم نیاز به طرحی تازه و اساسی داشت. چنین بود که در سال ۱۳۷۱ وزارت مسکن و شهرسازی، شهرداری مشهد و آستان قدس رضوی، شرکت عمران و مسکنسازان ثامن را به منظور نوسازی بافت پیرامون حرم تأسیس کردند که با تصویب طرح بهسازی و نوسازی بافت مرکزی مشهد در سال ۱۳۷۴ فعالیتهایش بعد قانونی و اجرایی بیشتری پیدا کرد و به تغییر چهره شهر مشهد سرعت بیشتری دارد. اما آنها که قرار بود "گام مهمی بود در راستای بهبود وضعیت نابسامان بافت فرسوده مشهد" بردارند راهحل ساده را برگزیدند: ویران کردن به جای مرمت، حذف به جای ترمیم.
معضلات طرح توسعه
تجملگرایی: زیبایی متواضع حرم، مقیاسهای انسانیاش که تناسبی مقبول با بافت قدیم داشتند جای خود را به مقیاسهای اغراق شده و نوعی زرق و برق داده که در هتلهای پیرامون حرم بیداد میکند. اما این مشکل حتی در خود نوسازیهای حرم هم جریان دارد، تا جایی که مثلاً مهدی حجت، قائم مقام پیشین سازمان میراث فرهنگی، با اشاره به تزئینات تازۀ یک شبستان حرم گفت: "به گونهای است که احساس تجملگرایی به انسان القا میشود و مقیاس انسانی این نوع معماری از بین رفته، حال آن که نفیسترین رنگها و شکلها در خود مرقد است."
تراکم: بافت پیرامون حرم چنان ازدحامی پیدا کرده که انگار با وال استریت در رقابت است. جواد عرفانیان جم، مشاور معاون مسکن و ساختمان وزیر راه و شهرسازی، به اعتراض میگوید: "در کدام شهر تراکم نود درصدی در نظر گرفته میشود؟ این بلند مرتبهسازیها حکایت از آن دارد که تهاجم فرهنگی توسط ایرانیان و خودمان در مشهد صورت گرفته است. در آینده نه چندان دور شاهد بزرگترین فجایع اجتماعی در مشهد خواهیم بود و بیشتر بزهکاریها در شهر مذهبی مشهد رخ خواهد داد، چرا که مدل اقتصادی و مدل برنامه ریزی شهری متناسب نیست."
انکار هویت معماری: جنگل سیمان و نمای کاذب آلومینیومی و سنگهای براق و شیشههای عظیم شباهتی به هویت معماری این فضا ندارد. حتی در بازسازیهای اخیر حرم هم نمونههای بیسلیقگی در انتخاب مصالح و طراحی معماری اندک نیست و مثلاً در آخرین دیدارم از حرم، ورودی مربوط به سطح منفی یک حرم، مثل ورودی یک مترو، سازهای از فولاد و شیشه بود که در قلب صحنی از آجر و موزاییک قرار گرفته بود.
فقدان فضای سبز: در جایی که هدف بهرهبرداری اقتصادی از هر سانتی متر مربع فضاست، تنها کسانی که در طراحی و نوسازی در نظر گرفته نمیشوند خود زائران حرم هستند. در طی این سالها ذرهای فضای سبز به این منطقه اضافه نشده است. در گرمای شدید تابستان مشهد، دریغ از یک درخت که سایهاش پناهگاهی برای مسافری باشد که از هزار کیلومتر آنسوتر برای زیارت آمده است. اگر عکسهای قدیمی حرم را ببینید حضور درختان قدیمی و قدکشیده جلوهای زیبا و امن به این فضا دادهاند، اما در طرحهای توسعه حرم از همان پیش از انقلاب درختان را از ریشه برکندند.
طراحی شهری برای یک طبقه خاص: میلیونها زائر، توریست و بازدیدکننده حرم به طبقات اجتماعی و سطوح درآمد متعددی تعلق دارند، اما طرح توسعه حرم به نوعی است که اکثریت این کاربران فضا قادر به تقبل هزینههای گزاف اقامتی و پذیرایی در این منطقه نیستند. به عبارت دیگر، سازمانهای مسئول آگاهانه یا ناآگاهانه بافت پیرامون حرم را برای مصرف طبقه مرفه طراحی کردهاند. بیشتر زائران باید در هتل-آپارتمانها و اتاقهای اجارهای مناطق دیگر فضای اقامتی خود را در بازدید از مشهد تأمین کنند.
هیچ نمونهای برای این برخورد طبقاتی بهتر از خود قبرهای داخل حرم وجود ندارد، گورهایی سه طبقه که به قیمت یک آپارتمان خرید و فروش میشوند و تملکشان فقط برای یک دسته خیلی محدود و مشخص از ایرانیها ممکن است. اینجا جایی است که معنویت به تجارت محض تبدیل میشود.
کمی دورتر از حرم
این بحرانها از هر سویی که از حرم دور شوید ادامه پیدا میکند. مثلاً میدان شهدای مشهد که سالهاست سوژۀ گسترش و نوسازی بوده نمونهای است از طرحهای بحرانزده مشابه. این پروژه که جواد عرفانیان جم آن را "مهمترین لکه ننگ فرهنگی شهر مشهد" خوانده عبارت است از تخریب انبوهی بناهای قدیمی به بهانه توسعه و به جایش ساخت مجموعه فاقد کوچکترین ارزشهای زیباییشناسی و یک دهنکجی چندمیلیاردی به تاریخ معماری و فرهنگ مشهد.
این فضا که یک دهه است به محوطه بازی و تمرین نیروهای اجرایی تبدیل شده، یک حفره هویتی در قلب مشهورترین میدان مشهد باز کرده است. بسیاری از نکاتی که در آن دیده میشود، همان معضلاتی هستند که در بقیه طرحهای توسعه مشرف به حرم دیده میشود.
دردی بیدرمان؟
اخیراً شورای عالی شهرسازی و معماری مجبور به دخالت در بافت پیرامون حرم شد که به گفتۀ فرزانه صادقمالواجرد، مدیرکل دفتر معماری، طراحیشهری و بافتهای واجد ارزش، برای "جلوگیری از تشدید و ادامه آسیبهای غیر قابل جبرانی [است] که بر فضای شهری و بافت تاریخی حوزه مرکزی شهر مشهد بدون توجه به شأن حرم مطهر و فرهنگ زیارت وارد شده و همچنین حفظ و صیانت از موجودیتی است که هنوز باقی مانده است."
اما مثل همیشه اندکی دیر است. اعتراضهای تند اخیر تغییری در روند طرح توسعه ایجاد نکرده که معمولاً تمام سیاستگذاریهای آن پشت درهای بسته و در اتاق مافیای قدرت و سرمایه ایران میگذرد که پدرخواندههایشان به «خانوادههای» آشنای این بازی تعلق دارند.
منبع:بی بی سی