PEZHVAKEIRAN.COM لیبراستارت گیت و بحران در فعالیت اتحاد بین الملل
 

لیبراستارت گیت و بحران در فعالیت اتحاد بین الملل
همایون جابری

 
از زمان شکل گیری سندیکای واحد خیلی برایم مهم بود که دیگران از فعالیتهایمان حمایت می کنند. ما که اطلاعات زیادی در برخورد با سرکوب نداشتیم خیلی زود فهمیدیم که واقعیت چیست. زیر شنکجه جسمی و روحی در زندان خوشحال می شدیم که از بازجو بشنویم که چرا در خارج از کشور از شما حمایت می کنند یعنی نشان می داد حمایتهای خارج کشور برای آنها زیان اور است و یا زمانیکه از زندان آزاد می شدیم، حتی یک تماس تلفنی یک حامی جنبش کارگری از خارج از کشور برایمان مهم بود.
 
اما نیروهای امنیتی توانستند در چند سال گذشته چنان درگیری در جریانات کارگری بوجود بیاورند و به  اعتبار حمایتهای کارگری ضربه بزنند که کمتر کسی حاضر است نام حمایت از فعالین خارج کشور را بشنود. حمایتهای کارگری در خارج در نبود یک فعالیت هماهنگ و درست کم کم به بیراهه رفت. خارج نشینان برای یار گیری و رهبران امثال منصور اسانلو در حال سو استفاده.
 
کمکهای رسانه ای و مالی یا خیریه ای ضربه بسیاری عمیقی به جنبش کارگری ما زده است که نمونه ای از آنرا در مقاله اسانلو نماد بی اخلاقی در جنبش کارگری اشاره کرده ام.
 
 
تا جاییکه دوستان سندیکایی خودم را می شناختم می دانستم همیشه بسیار محتاط بودند و سعی می کردند خودنمایی نکنند، شاید بعضی از آنها ارتباط سندیکا با نهادهای خارج از ایران را مضر می دانستند که تاریخ ثابت کرد در نبود شناخت درست بوده است، اما می دانستم کساینکه به سندیکا نزدیک می شدند حساب و کتابی در کارشان است و می خواهند سیاست سندیکا را عوض کنند و یا وابسته به خودشان بکنند و تعجب زیادی برایم نداشت زمانیکه اطلاعیه سایت سندیکا تحت افشای سو استفاده مازیار گیلانی نژاد و یا نظر رضا شهابی در تلگرام در رابطه با مقاله افشاگری برعلیه جعفر عظیم زاده را دیدم ،  سندیکای ما یکدفعه مطالبشان به انگلیسی در آمد و ای میل به زبان انگلیسی شد. از هر نوع حربه ای استفاده شد که سندیکا یکدست شود، در حالی که چند دست شده است. منافعی این حرکت را اجتناب ناپذیر کرد و دوستان سندیکایی زیادی بدون آنکه عمق مساله را بفهمند در آن گرداب فتادند، این نوع فعالیت دروغین یعنی چه؟ چرا کسی که از جانب سندیکا می خواهد به اسم فعال سندیکایی کار کند مشخص نیست ولی خراب کردن دیگران با همان ترفند مفید است؟ چرا به اینجا رسیده ایم؟ چرا سندیکای فلزکارمکانیک در آن دوره رهبرسازی کرد؟آیا منصور اسانلو و امثال او چک سفید امضا داده بودند؟ نباید  انتظارنتیجه بهتر از این داشت. در چند روز گذشته بحث کنفرانس لیبراستارت در تورنتو بسیار داغ شده است و اتحاد بین الملل ، نهادی که همیشه خواسته با سندیکا ارتباط داشته باشد و سیاستش به سندیکا ربط دارد گفتم برای همکاران سندیکای خودم اصلی ترین فعالیت این نهاد را روشن کنم. 
 
بحث اولیه لیبر استارت بر می گردد به بحثهایی که کانون مدافعان شروع کرد، کانون یکی از اصول فعالیتهایش دفاع از جنبش های کارگری سراسر دنیا بوده است و در این راستا همیشه از جنبش کارگری فلسطین حمایت کرده است. در سال 89 که کنفرانس لیبراستارت در شهر همیلتون کانادا برگزار شد یکی از فعالین کانون مدافعان در آن کنفرانس شرکت داشت و مقاله ای در همین ارتباط  با عنوان جنبش زحمتکشان فلسطین نوشت و در زیر نویس شماره دو همان مقاله نوشت " دومین کنفرانس لیبراستارت در شهر همیلتون کانادا برگزار شد. دی ریک بلک ادر که مسئول کنفرانس بود در افتتاحیه کنفرانس لیبراستارت در ده جولای از سولیداریتی سنتر تشکر کرد که با حمایت مالی آنها کنفرانس برگزار شد.
 
 
در تاریخ سی اگوست 2010 نامه ای از طرف اتحاد بین الملل برای کانون مدافعان فرستاده شد و مطلب مندرج در سایت و اطلاعات دوستان را کذب محض نامید و نوشت " این دروغ است – لیبر استارت نه به مرکز همبستگی فدراسیون کار امریکا وابسته است و نه محتاج آن است ... لیبراستارت یک شبکه مستقل جهانی از فعالین حقوق کارگری است." اتحاد بین الملل آنچنان در حمایت از اریک لی فعالیت می کرد که تمامی متن نامه های فعالین کارگری و نامه های اریک لی را ترجمه می کرد و تمامی این نامه ها را در یک نامه محرمانه  برای تخریب فعالین کارگری داخل ، برای فعالین کارگری داخل می فرستاد.
 
اگر اتحاد بین الملل حالت تهاجمی نمی گرفت و این موضوع را شخصی نمی کرد چه بسا با یک تحقیق بی طرفانه می توانست به واقعیت مسئله پی ببرد و بفهمد که مشکل لیبراستارت فراتر از کمک گرفتن از سالیداریتی سنتر است و کانون مدافعان در مقاله دیگری به قلم شهناز نیکو روان تمامی گذشته اریک لی و تفکر او را نشان داده بود. گزارش کنفرانس لیبراستارت در شهر همیلتون توسط شان کین بخوبی گویای واقعیت بود.
 
 
اما از آنجائیکه اتحاد بین الملل برخلاف ادعایش بر گسترده بودن و فرا گرا بودنش،  بسیار فرقه ای عمل کرده است و در تمامی این سالها تمامی فعالیتهایش را از طریق لیبراستارت پیش برده و همکاری خودش را بسیار فراتر از نویسندگی در لیبراستارت تا سخنگویی جنبش کارگری ایران در لیبر استارت پیش برده است دیگر جایی برای عقب گرد و فعالیت برای خود نگذاشته بود، حتی راه فرار از این بن بست. اتحاد بین الملل تا 23 مارس 2016  با لیبراستارت همکاری داشته و تا جایی که حتی مطالب در گیری شخصی و باصطلاح افشا گریهای فعالین کارگری ایران را هم در سایت لیبراستارت انعکاس می داد.
 
 
 
در سال 2011 مطلبی از طرف اتحاد بین الملل برای سندیکا و تمامی جریانات و افراد مستقل کارگری ایران فرستاده شد تحت عنوان کنفرانس لیبراستارت در استانبول : " با سلام خدمت دوستان عزیز -  کنفرانسی در شهر استانبول-ترکیه توسط سایت کارگری لیبر استارت برگزار میگردد که از ما نیز دعوت بعمل آمده است در آن شرکت کنیم. بدینوسیله مایلیم به اطلاعتان برسانیم که در نشست اخیر اتحاد بین الملل تصمیم گرفته شد که سه نماینده از جانب اتحاد بین الملل در روزهای ۱۸ تا ۲۰ نوامبر ۲۰۱۱ در این کنفرانس شرکت نمایند و راجع به مسائل و مبارزات جنبش کارگری در ایران اطلاع رسانی نموده و کارگاه آموزشی برگزار کنند. جهت اطلاعات بیشتر و یا در صورت تمایل به ثبت نام در این کنفرانس به لینک زیر مراجعه نمایید و یا با همکاران ما تماس بگیرید. از هر گونه پیشنهادات شما صمیمانه استقبال خواهیم کرد.
 
با تشکر و آرزوی موفقیت
 
روابط عمومی اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
 
 
info@workers-iran.org
 
 
 
 
چند روز بعد نامه دیگری فرستاده شد.
 
«باسلام مجدد،
 
 در رابطه با نامه زیر مهم است که تاکید کنیم که این کنفرانس باید علنی تلقی گردد. بنابراین از نظر امنیتی و ترکیب شرکت کنندگان، فلیمبرداری و غیره تضمینی جهت حفظ هویت و امنیت افراد شرکت کننده وجود ندارد. البته علاقمندان میتوانند با هر نامی که خود امن تشخیص میدهند در این کنفرانس شرکت کنند، اما هنوز احتمال فیلمبرداری و عکس برداری...وجود دارد. فعالین اتحاد بین المللی نیز از جمله مدعوین و شرکت کنندگان در این کنفرانس میباشند و ما از ترکیب کلیه شرکت کنندگان مطلع نیستیم، اما از آنجا که نمایندگان ما از اروپا در این کنفرانس شرکت میکنند، این جوانب امنیتی برایشان برجسته نیست.»
 
با تشکر، روابط عمومی اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
 
 
سوالهای فعالین کارگری موجب شد تا کانون مدافعان دست به تحقیق بزند و در یک اطلاعیه نوشتند "برگزاری چنین کنفرانس هایی، فی نفسه می تواند در جهت تقویت نهادهای کارگری باشد، اما وقتی طبق اعلام عمومی لیبر استارت، مدیریت تقریبا یک سوم از این کارگاه ها را “سولیداریته سنتر” بر عهده دارد، علامت سوالی در ذهن ایجاد می شود که هدف از برگزاری چنین کنفرانسی در منطقه و در این شرایط، چیست؟ "
 
 
 
اتحاد بین الملل با تمام توان در کنفرانس استانبول لیبراستارت حضور داشت و زمانیکه بر همگان مشخص شد اصل قضیه چیست و دیگر حقایق روشن شده بود، اتحاد بین الملل نتوانست حقیقت را کتمان کند و بعد از مشخص شدن کمک مالی سالیداریتی سنتر مسئول اتحاد بین الملل موضع خود را عوض کرد و گفت ما برای افشاگری رفته بودیم. اما باید سوال کرد افشا گری برای کی و از چه چیزی؟ کجا نتایج این افشا گری چاپ و یا انتقال داده شده است ؟ چرا راه دور می روید افشا گری اتحاد بین الملل حتی در درون خودش هم نتیجه نداده است. آیا اتحادیه های وابسته به احزاب ایرانی در عراق گرفتن کمک مالی اشان از سالیدریتی سنتر را قطع کردند؟ دست آورد آن کنفرانس بجز درگیری در داخل کشور دستاوردی هم داشت؟ فعالین کارگری را به آنجا کشانیدید و بی اعتبارشان کردید فقط چند روز گرسنگی تحمل کردند ولی دوستان خودتان را با هواپیما آورده و در هتل های خوب جا داده بودید و این افراد حتی در کنفرانس شرکت هم نمی کردند فقط رصد دیگران را داشتند. دوستانی که در تخریب و درگیری در جنبش کارگری استاد هستند و هنوز دختران دانشجویی که اثر تجاوز این فرد خبیث را بر تن خود دارند ( مدرک می خواهید لطفا از وکلای بنام ایرانی که این دختران به آنها مراجعه کرده بودند سوال شود تا سیه رو شود هر آنکه درش غش باشد) و هنوز این فرد در رفت و آمد هست و از دید بسیاری مشکوک. اتحاد بین الملل به این گزارش بسنده کرد" در این کنفرانس نمایندگانی از جانب بخش بین المللی فدراسیون کار آمریکا -"مرکز آمریکایی برای همبستگی بين المللى کارگری" (سوليداريتى سنتر) - نیز شرکت کرده بودند ،کارگاه مربوط به بحرین و نیز دو کارگاه با عنوان "بهار عرب و اتحادیه های کارگری" که شامل چندین سخنران از تشکل‌های کارگری کشورهای خاور میانه و شمال افریقا (مصر، تونس، مراکش، اردن، الجزایر) بودند عنوان مجری جلسه را داشتند و جلسه را اداره می کردند در ضمن مترجم نیز همراه داشتند.
 
اتحادیه بین الملل برای قبولاندن عملکرد خود اقدام به انتشار گزارشی مبالغه آمیز ودروغینی بشرح زیر نموده است:
 
«در مواجهه با این مسئله و با هدف برجسته کردن و حمایت از استقلال طبقاتی کارگران و تشکلات کارگری، بخش عمده ای از فعالیت های نمایندگان اتحاد بین المللی در این کنفرانس به موضع گیری صریح علیه حمایتهای مالی از طرف دولتها و نهادهای سرمایه داری، از جمله سولیداریتی سنتر، و تشریح نقش ضد کارگری چنین نهادهایی، اختصاص یافت.»چرا مسئول اتحاد بین الملل که تا یک سال قبل در نامه محرمانه اش که به فعالین کارگری، آنها را به دروغگویی متهم می کرد، یک نامه علنی ننوشت و بگوید ما دروغ گفتیم ، آنهم خطاب به فعالین جنبش کارگری ، کسانیکه زیر فشار نیروهای امنیتی بودند و حکومت ضد کارگری که معطل است برای دستگیر کردن کارگران و فعالین کارگری یک انگ به فعال کارگری بزند. متاسفانه کسانیکه که علیه  اشخاصی که به جنبش دانشجویی ضربه زدند هر کاری کردند تا آنها را افشار کنند در رابطه با کسانیکه برای ضربه زدن به جنبش کارگری هر توطئه ای را مجاز می دانستند همکاری هم کردند.
 
 
 
کنفرانس امسال لیبراستارت در شهر تورنتو، برای بسیاری در جنبش کارگری کانادا و ایرانیانی که علاقمند به جنبش کارگری هستند جالب بود. اینکه اتحاد بین الملل ادعا می کند از ما دعوت شده بود برای برگزاری کارگاه آموزشی ، این شبیه طنز است. همه کسانیکه در ای میل لیست لیبراستارت هستند برای شرکت در کنفرانس ای میلی دریافت می کنند و چنانچه بحثی برای ارائه دارند دعوت می شوند ، منتها اتحاد بین المل برای گنده کردن خودش ادعا می کند  از ما دعوت شده بود. اما اتحاد بین الملل در آن کنفرانس یک کارگاه آموزشی تحت عنوان " ایجاد همبستگی بین المللی کارگری برگزار کرده است : فرصت ها و موانع- تجربه ایران" ، سه نفر صحبت کردند، اما بحث نماینده اتحاد بین الملل مناقشه برانگیز شد. و موضوع سخنرانی اش موانع حمایت بین المللی بود، چرا که ایشان می خواست به اریک لی ثابت کند که چرا سایت صدای معلم کارهای ایشان را انتقال نمی دهد و دلیل این مسئله هم این است که اریک لی مخالف کمپین تحریم و بایکوت است. چرا سخنران پای سایت صدای معلم را به میان می کشد یک بازی گنده کردن بود، اولا اریک لی و هر کسی با ایران کار کند می داند که معلمان و هر نوع فعالیت کارگری یکدست نیستند و هر نوع گرایشی در خود دارند و اما کسانیکه اتحاد بین الملل با آنها همکاری می کنند مانند خودشان هزار چهره هستند و اما سایتهای داخل براساس شرایط مطالب را انتقال می دهند و ربطی به این حرفها نداشت و چرا که  در رابطه با قنبری مشکلی نبود ، اما چرا سخنران اصل قضیه را که باید می گفت ،نگفت ، در اساس آقای علی ثقفی در فیسبوک خود چند هفته قبل نوشته بود که اریک لی در مقاله جدیدش نوشته است " افتخار می کنم که صهیونیست هستم" و اتحاد بین الملل با ایشان همکاری می کند. البته ثقفی دلیل آنرا می داند ولی دیگر فعالین چپ چرا سکوت می کنند مشکلشان همان قضیه خانه نشینی بی بی است، این چپ چون فعالیت بین المللی ندارد و بلد نیستند مجبور هستند حرفهای اتحاد بین الملل را باور کنند و بگویند داریم به آنها کلک سرکار استواری می زنیم و از اتحادیه جهانی سوء استفاده می کنیم. همین چپ در کانادا مگر خانم س ر فعال اتحاد چپ اش نبود و ایشان مسئول هرانا بودند، وقتی فهمیدند از بنیاد ملی برای دمکراسی در امریکا یا ند کمک مالی می گیرند ایشان را چرا نقد نکردند. البته هرانا همانند اتحاد بین الملل با حفظ استقلال نوشت. " در خارج کشور با حفظ کامل استقلال خود، از کمک‌های مالی بنیاد ملی برای دموکراسی که نهادی غیردولتی در آمریکا است، استفاده می‌کند. گردش مالی سالانه‌ی کنونی این سازمان با تمامی توابع آن جمعاً کمتر از درآمد یک کارمند متوسط در آمریکا است."
 
 
هر کسی در دنیای اینترنت چرخی بزند هم مواضع اریک لی را می داند و هم کسانیکه خود را نزدیک به اتحاد بین الملل می دانند می تواند بآسانی بشناسد. اتحاد بین المللی و روش کمپینی اشان براساس تفکر مکتبی است که اسرائیل را تنها کشور دمکراتیک خاورمیانه می شناسد و دلیلی ندارد کسانی که در این مدرسه درس خوانده باشند مخالف اریک لی باشند و این تظاهر به مخالفت تنها بر سر فشاری است که امثال ثقفی بر آنها وارد می کند است. هر کسی دو روز در جنبش کارگری فعالیت کند می داند که این نوع سخنرانی ایشان چقدر پارادوکسی و متناقض است اما در عمل نشان داد که اتحاد بین الملل در سطح بین المللی چقدر "احمق، فرقه گرا و دو رو" است که مخاطبین اش را نادان فرض می کند و در عرصه ایران هنوز دیگران را ساده می پندارد، بزرگنمایی همکاری در ورکشاب فلسطین هم یکی دیگر از همین دروغهاست. زیرا اتحاد بین الملل  اگر راست می گوید نظرات همان افرادی که در ورکشاب فلسطین صحبت کردن را در رابطه با حماس و حزب الله هم بگوید. اینکه ادعا بکنند که در کنفرانس لیبراستارت می خواستند نشان دهند که اریک لی باید خطش را عوض کند چیزی جز تمسخر بیشترخودشان نیست. اریک لی برای همین خط و تفکر وعملکردش است که توسط بسیاری حمایت می شود.کسانیکه با اریک لی همکاری می کنند اکثرا یهودیانی هستند که در اخر روز یهودیت را یک ملت می دانند و معروف به صهیونیستهای سرخ هستند هیچ کدام از آنها موافق یک دولت هم برای مردم اسرائیل و هم مردم فلسطین نیستند و کمپین بایکوت و تحریم را هم از این زاویه قبول ندارند. اگر اریک لی در جلسه می گوید شما " احمق – فرقه گرا و دو روهستید " یک حقیقت است.
 
 
اریک لی از سال 2007 می دانست که جنبش کارگری ایران با ایشان مشکل دارند و این بحث را اتحادیه های کارگری به او گفته بودند ولی این بحث در یک مکان عمومی و آنهم از طرف کسی که نشان داده بود هر کاری برای  اریک لی می کند باور کردنی نبود. صحبتهای پرتوی در تلویزیون کومله با همان حرارت خنده آور است .گرچه لازم است برای پی بردن به این نکته به دیدگاه کومله و کردهای اسراییل در ارتباط با مسایل منطقه توجه ویژه بشود.
 
اینکه پرتوی خواست موانع همبستگی را با نقد نهادهای دیگر نشان دهد در اساس روشن کرد که خط پرتوی ها تا عمق مشکل دارد. نهادهای کارگری براساس یک روابط طولانی و درست حمایت خود را انجام می دهند. پرتوی سالیان درازی است  که در خفا خواسته نشان دهد که تمامی وجوه همبستگی کارگری را می شناسد، در حالی که بخوبی نشان داد که تا چه اندازه خام و بی اطلاع است ، پرتوی ها به کمتر کسی می گویند که چکار می کند و با چه کسانی همکاری می کنند، هر سال در این کنفرانسها با چند نفر می آیند برای آنها رزومه تهیه می کنند که یکی از این افراد سعید ولد بیگی بود و گزارش اش در رابطه با کنفرانس همیلتون در سایت عصر نو هست
 
 
 ولی همین آقای ولد بیگی که یکی از این افرادی که بعنوان سخنران کارگری کنفرانس همیلتون گزارش می داد و در رسای کارگر معدن می نوشت ، سال گذشته مسئول نشریه نهاد بدنامی بنام تیرگان شده بود که هر ساله نیروهای سیاسی در مقابل برنامه اش تظاهرات بایکوت می گذارند.
 
 
 اتحاد بین المللی در کنگره معلمان در سال 2015 در شهر اتاوا کانادا نیز به دروغ خودش را گنده کرد و پشت سر هم اطلاعیه می داد ولی وقتی بر همگان و کلیه نیروهای کارگری مشخص شد که سازمان مجاهدین در اساس فعالیت کرده و مصاحبه پرتوی با یکی از همان نیروها در رادیو کارگر پخش شد ، و مچ پرتوی باز شد در یک مصاحبه ای در تلویزیون کومله آن سازمان را محکوم کرد.
 
 
پرتوی حتی فاکتهایی هم که از مسائل کارگری جهانی در رابطه با ایران در سخنرانی اش آورد صحیح نبود. هنوز مباحثش در حد سال هشتاد شمسی و خانه کارگر مانده است، تنها چند اسم جدید شنیده است. هنوز نمی داند که عضویت در یک نهاد بین المللی از طریق نهاد منطقه ای ایجاد نمی شود. هنوز نمی داند که آی ال او زیر مجموعه سازمان ملل است و نمی تواند نهادی را اخراج کند. هنوز نمی داند که خانه کارگر نیازمند دبلیو اف تی یو نیست این دبلیو اف تی یو است که ده درصد مخارج کنگره اش را خانه کارگر می پردازد. اگر دبلیو اف تی یو مهم بود که حزب توده هر سال نمی خواهد با ای تی یو سی اطلاعیه بدهد. البته بماند که حزب توده نیز در دروغ گویی دست کمی از اتحاد بین الملل ندارد و فقط کافی است که اسمی که در لیست انگیسی می آید را با فارسی اطلاعیه هایشان مقایسه کرد. پرتوی هنوز نمی داند که جنبش کارگری ایران پروسه جلوگیری از عضویت نهادهای وابسته به رژیم را طی کرده است اما او خبر ندارد. این امر مهم برگ درخشانی است که عظیم زاده دارد بهای آنرا می پردازد و رژیم مسئول هر بلایی است که سر ایشان بیاید. اما چرا پرتوی این مسئله مهم را نمی داند بخاطر اینکه فرقه ای عمل کرده است و هم ایشان بود که نگذاشت سندیکای واحد با تمامی جریانات مستقل کارگری امضای مشترک بدهد.
 
اما پرتوی در همان صحبتش یک موضوع مهم را زیر لب مطرح کرد که جنبش کارگری مستقل (یعنی خودش ) نمی تواند ارتباط مستقیم با نهادهای کارگری داشته باشد. و از لغت نگهبانان و فیلتر کردن استفاده کرد. 
 
 
بنظر می آید تمامی درد پرتوی و پرتوی ها برای از دست دادن ارتباط گیری و پدرخواندگی بین المللی می آید والا پرتوی می توانست همانند گذشته خیلی هم از تشکلات کارگری تشکر کند ولی ایندفعه دنده را خلاص کرد و رفت تو شکم تشکلات کارگری و لیبر استارت ، و همه را به باد نقد بچه گانه ای  گرفت که تمامی زحمات کاری چند ساله اش را بر باد داد. لیبراستارت آخرین آرزوی پرتوی بود که آنهم برباد رفت.  پرتوی نوشتن کارگری را آموخته است ولی این یادگیری در نهاد حزبی بوده است و به همین دلیل است که نمی تواند نقدش را کارگری اعلام کند.  و نمی خواهد باور کند که بخش عمده مسائل و مشکلات جنبش کارگری از فعالیتهای امثال ایشان می آید. پرتوی یاد نگرفته است که جنبش کارگری هیچ گاه نقاط منفی خودشان را در حوزه عمومی و حرفه ای نشان نمی دهند و فقط در بزنگاههای استراتژیک مسائل را مطرح می کنند. پرتوی بجای انتقال هر حرفی از طرف هر شخصی باید به آنها بگوید که این نوع کار شاید تاثیر منفی داشته باشد ولی ایشان بخاطر  بدست آوردن جایگاه کسی که تنها رابط تشکلات مستقل کارگری در خارج از کشور است تن به هر بیرحمی و خراب کردن دیگران می دهد حتی متوسل شدن  به دروغ که نمونه اش در رابطه با دوست و همکارش روشن شد.
 
خط جنبش کارگری روشن است و جنبش مستقل کارگری داخل منافع کارگران را معامله نمی کند، ولی خط اتحاد بین الملل خطی است که تا جایی که باعث مطرح شدن آنها شود در کنار هر کس حاضر هستند بنشینند، و این یک خط اپورتنیستی و ناسیونالیستی است و حامیان پر و پا قرص این جلسات مشخص معلوم است که چه کسانی هستند و شرکت افراد کمیته مرکزی این گرایشات و نوشتن مقاله و مصاحبه تلویزیونی نشان می دهد چرا آنها این نوع فعالیت را موفقیت امیز می نامند، برایشان مهم نیست بخش عمده شرکت کنندگان آن جلسه ایرانی باشند. برایشان مهم نیست که اریک لی آنها را تحقیر کند، برایشان مهم نیست کسی یک بام و دو هوایی انها را نپذیرد. مهم این است که خودشان خط خودشان را باور دارند.  اگر کسی بگوید خط اتحاد بین الملل مستقل است یک فریبکار است و تکرار این نظرات یک فرصت طلبی است، اتحاد بین الملل فرصت طلبانه رفت پای همکاری در دفاع از فلسطین که یک بازی بیش نبود. جنبش کارگری ایران این نوع فعالیت ها را دفع کرده است و تاکتیک های اتحاد بین الملل نیز یکی از این موانع است، یا اتحاد بین الملل می پذیرد که اشتباه کرده و با نقد به خودش یکبار دیگر دست همکاری دراز می کند در همکاری مشترک با همه نهادها برای بهتر شدن وضعیت زحمتکشان کشور و یا این راه بی بازگشت  را حتی با حمایت چند فرد پرمدعا ادامه می دهد.
 
 

منبع:پژواک ایران