PEZHVAKEIRAN.COM خیام قربانپور تبریزی
 

خیام قربانپور تبریزی
احد قربانی

 
روزنامه ها، رادیوها و تلویزیون ها، هیچ خبر شادی آوری نمی دهند. خبرها تنها از اعدام و دربدری یاران دوستان نیست، خبرها از نابودی اقتصاد، فرهنگ و طبیعت ایران نیز است. خبر از گسترش روزافزون فساد در تمام لایه ها و تار و پود جامعه ایران است.

دیگر توان شنیدن این خبرها را ندارم. هشیاری مدام و خطر دستگیری دائمی، اعصابم را فرسوده کرده است. برخورد با یکی از این گشت های بی شمار خیابانهای تهران مساوی با دستگیری است. مدارک شناسائی که ناشیانه جعل شده، گمان نمی کنم بتواند مرا نجات دهد. ولی باز هر روز تمام روزنامه ها می خرم و تمام خبرهای ریز و درشت را مرور می کنم.

دستگیری ها، به ویژه دستگیری های عمدتن سر قرار مرا به تشکیلات بسیار مظنون کرد. من همه ارتباط های تشکیلاتی را قطع کردم. و در شیر مرد نارمک خانه ای دارم که فقط یکی از دوستان آدرسسش را دارد. حتی خانواده من، پدر، مادر، برادر و خواهرانم، از محل سکونتم در تهران خبر ندارند. چندی پیش دوستی را اتفاقی در خیابان دیدم. گفت یک خانه تیمی بچه های خط سه در نظام آباد لو رفت و  خیام قربانپور و چند نفر از دوستانش دستگیر شدند.

خیام با لبخند دائمی اش پیش چشمم مجسم می شود. لبخندی که به نظر می رسد تازه یک خبر خوش و تفکربرانگیز را شنیده باشد، به انسان القا می کند.

در اتاق افست دانشکده فنی با خیام کتاب را جا به جا می کنیم. تازه با ناشر قرداد بستیم تا مقاومت مصالح و ترمودینامیک شمیز را با قیمت ارزان برای ما چاپ کند. براآوردی از تعداد کتاب های مورد نیاز برای دانشکده خودمان، پلی تکنیک و سایر دانشکده های فنی کرده بودیم. از نتیجه و کفیت کار راضی بودیم.

خیام کنار من در کتابخانه دانشجوئی ما که همسایه کتابخانه دانشجوئی بچه های مجاهدین است دارد کتاب «در باره مفهوم انجیل ها» را می خواند. کنار من دور آمفی تئاتر دانشکده سر را میان دستانش پنهان کرده و روبه دیوار چمپاتمه زده و گزارش زندگی در حلبی آباد را می خواند. کنار من در اتاق رئیس دانشکده دکتر امیرمنصور میری ایستاده به حضور گارد در دانشکده فنی اعتراض می کند.

روبروی من در کافه تریای دانشکده نشسته و صبحانه می خوریم. با دقت کره و پنیر روی نان می کشد. من برایش یکی از بیاتیلر محبوم را می خوانم. تعجب می کند می گوید تو مازندرانی ترکی از کجا یاد گرفتی. از شاهی برایش تعریف می کنم از اینکه بیش از یک سوم جمعیت شهر آذربایجانی هستند و بسیاری از همکلاسان و دوستان من آذری هستند. ازتالار، سیاهرود و جنگل هایش، از کارخانه های نساجی، گونی بافی و کنسروش، از راه آهنش، از شالیزارهایش، از باغهای مرکباتش. از دبیرستان رازی، از دبیرهایم، از همشاگردهایم.

خیام از تبریز تعریف می کند. از کارخانه‌های کبریت سازی، تراکتورسازی و ماشین‌سازیش، از بازارها امیر و مظفریه و تیمچه هایش، از ربع رشیدی، ارگ علیشاه، از ائل گلی، مسجد کبود، از برج يانقين و خلعت پوشان، از پل های سنگی، آجی چای و قاری، از دبیرستان فردوسی، از دبیرهایش و همشاگردهایش.

پناهگاه تخت فریدون را می سازیم. بعد یک حمل سیمان نفسگیر از رینه تا تخت فریدون، دور هم نشستیم و «نازلی یارم» کوراوغلو را می خوانیم.

در استخر شنای امجدیه خیام کنار من ایستاده به دقت دستورالعمل آموزشی شنای محمد حسن را گوش می کند.

خیام پای سنگ مریم ایستاده و حمایت های بچه های سال یک را که برای اولین بار به سنگ نوردی آمدند، کنترل می کند. همچون پرستاری صبور طناب ها، گره ها، کاربین ها را یکی یکی بررسی می کند.

در برنامه زرد کوه، اگر اشتباه نکنم خیام سرقدم  و امیر هوشنگ سرپرست گروه است و گزارش برنامه را من می نویسم. با خیام کنار چشمه روی چمن، کشتی می گیرم. هیچکدام نمی خواهیم پیش دختران همنورد، پشتمان به زمین بیاید. در همان گارد و سرشاخ شدن می بینم گشتی گیر نیست. می خواهم مساوی و بی نتیجه کشتی را تمام کنم. ولی خیام رضایت نمی دهد. عرق از هفت بندش بیرون می زند و سبیل تازه دمیده زیبای مایل به خرمائی اش خیش عرق می شود.

این سالها، سال وحدت و همگامی چپ هاست. در دانشکده فنی دو جریان عمده هستند: چپ ها و مجاهدین. عده انگشت شماری طرفدار شریعتی هستند و نامی از خمینی شنیده نمی شود.

در روزنامه کیهان سه شنبه ۱۰ آذر ماه ۱۳۶۰  متن اطلاعیه  ای در رابطه با اعدام، مشخصات و جرائم خیام و ۲۹ نفر دیگر یارانش، از سوی روابط عمومی دادستانی انقلاب اسلامی مرکز در اختیار خبرگزاری پارس قرار گرفت و به چاپ رسید. در تاریخ ۱۳ آذر ماه ۱۳۶۰ دادستانی در اطلاعیه توضیحی، با انتشار اسامی و اتهامات پنج تن از اعدام شدگان،  این اطلاعیه  را اصلاح کرد.

خیام در سال ۱۳۳۵ در شهر تبریز در خانواده ای متوسط به دنیا آمد. نام پدرش محبوب بود. ا و در سال ۱۳۵۳ در دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته    قبول شد.

خیام در بازداشتگاه اوین تهران زندانی بود و بازجویی او اسدالله لاجوردی بود. از اتهامات عنوان شده علیه  خیام در اولین اطلاعیه "هوادار فعال گروهک کمونیستی پیکار، عضو تیم تشکیلاتی و رابطه نامشروع با یک دختر به صورت ازدواج تشکیلاتی" و در اطلاعیه توضیحی "هوادار فعال گروهک کمونیستی پیکار، عضو تیم تشکیلاتی و یکی از مسئولین شرق تهران در قسمت دانش آموزی" اعلام گردید. به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مرکز و "طبق حکم شرعی" خیام ، از جمله "محاربین، مفسدین و باغیان بر حکومت جمهوری اسلامی ایران" شناخته و به اعدام محکوم گردید و حکم صادره در روز یکشنبه ۸ آذر ماه ۱۳۶۰ در تهران، به مورد اجرا گذارده شده و او تیرباران شد.

این روزها سه پدیده سخت ذهنم را به خود مشغول کرده بود.

یک عده عقب مانده ترین قشر جامعه شریف ترین و نجیب ترین فرزندان ایران را صدها صدها اعدام می کنند.

دستگیری ها و لو رفتن های گروه های خط سه همزمان با انشعاب های گوناگون در ایران جریان صورت می گیرد.

اکثر بچه ها سر قرار دستگیر می شوند.

آیا این پدیده ها به هم مربوطند؟

اما، خیام هنگام اعدام فقط ۲۵ سال داشت. در آغاز شکوفائی و بالندگی. یادش گرامی!

 

دبیرستان فردوسی تبریز سال ۱۳۵۱
کلاس یازده ریاضی به همراه دبیر فیزیک آقای فائقی
نشسته از راست: نبئی، نعیمی، گریگوریانس، محسنی، ملکی
ایستاده از راست: حسین قربانپور، منصوری، خیام قربانپور، مقیدالسلام، عبابافی، اصفهانی، مظفری، آقای فائقی، مرتاض، یوسفی، مرتضوی، مقدم نیا، یاوری، کلماتی، غزنوی، کاظمی، یزدانیان
(از آلبوم عکس های حمید رضا مظفری)

 

پ.ن. بسیار سپاسگزار خواهم شد از دوستانی که عکس، اطلاع و یا خاطره ای از خیام قربانپور دارند، با من در میان بگذارند تا من بتوانم این زندگینامه را تکمیل کنم.

 

گزیده فشرده شده از کتاب «گذرگاه‌های پر سنگ و لاخ – خودزندگینامه»، احد قربانی دهناری، ۱۳۹۳

 

۲۱ اسفند ۱۳۹۴

احد قربانی دهناری

گوتنبرگ، سوئد

ahad.ghorbani@gmail.com

http://ahad-ghorbani.com

http://www.facebook.com/ahad.ghorbani.dehari

 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب احد قربانی در سایت پژواک ایران 

*شباهت چشمگیر وضعیت رژیم جمهوری اسلامی با ‏سالهای آخر رژیم شاه  [2017 Feb] 
*اجتهادِ مذهب شیعه: چرخ پنجم فقه  [2017 Feb] 
*فاجعه ساختمان پلاسکو، فاجعه واردات ناقص   [2017 Jan] 
*آنیتا دورازیو: چهل سال مبارزه پیگیر، خستگی ناپذر و کارا برای حقوق پناهندگان  [2017 Jan] 
*حقوق، آزادی، وظایف و مسئولیت شهروندی  [2017 Jan] 
*آرزوها و پیمان‌های سال نو میلادی  [2016 Dec] 
* دانشکده های محل کار: تجربه کاری در اریکسون و ولوو  [2016 Dec] 
*جشن شب یلدا، آبیاری نهال امید و شادی در درازترین شب سال  [2016 Dec] 
*یک اثر ارزشمند، ژرف و همه جانبه در ‏معرفی سوادکوه، قائم شهر، کیاکلا و ‏جویبار  [2016 Dec] 
*مرگ فیدل کاسترو و پختگی سیاسی ما ایرانیان  [2016 Nov] 
*دکتر امیر منصور میری: اندیشمندی خدمتگذار  [2016 Nov] 
*درس های مشترک پیروزی ترامپ و احمدی نژاد  [2016 Nov] 
*سکولاریسم، حقوق بشر و رواداری   [2016 Oct] 
*موسیقی: بخش جدایی ناپذیر انسانیت و ایرانیت (بخش دوم)  [2016 Oct] 
*بز، کل، میش و نرهای بلندی های قره داغ، دوبرار و انگمار  [2016 Sep] 
*موسیقی: بخش جدایی ناپذیر انسانیت و ایرانیت (بخش نخست)  [2016 Sep] 
*آیا قدرت های بزرگ در صلح طلبی خود صادقند؟  [2016 Aug] 
*چرا ما که باران می خواستیم سیل آمد؟  [2016 Jun] 
*فرمانده کیجا  [2016 Jun] 
*اوسا قدرت  [2016 May] 
*ویلیام شکسپیر: کاوشگر چیره‌دست سرشت انسان  [2016 Apr] 
*خیام قربانپور تبریزی  [2016 Apr] 
*آرزوها و پیمان‌های سال نو خورشیدی  [2016 Mar] 
*ترانه های بهاری و نوروزی  [2016 Mar] 
*استاد ارجمند، دکترآرامش دوستدار، مبارزه خونین بین تعقل و تعبد در سراسر تاریخ ایران جریان داشت ودارد  [2016 Jan] 
*آرزوها و پیمان‌های سال نو  [2016 Jan] 
*ننه و آقاجان  [2015 Dec] 
*تواب ها همرزمان شکنجه شده ما  [2015 Dec] 
*فلسفه چیست که دیکتاتورها اینگونه از آن در هراسند؟  [2015 Sep] 
*پیام های توافق هسته ای با ایران  [2015 Jul] 
*نقش اپوزیسیون در بقای جمهوری اسلامی ایران  [2015 Jun] 
*چرا روحانیت شیعه و پادوهای آنها قابل اعتماد نیستد؟  [2015 May] 
*آیین‌ها و جشن‌های ملی را پاس بداریم: نوروز  [2015 Mar] 
*احمد مطیعی نقاش پر کار ایرانی ساکن آلمان  [2015 Jan] 
*من چارلی هستم  [2015 Jan] 
*بانوی تنها  [2014 Oct] 
*آیا دولت باید همه‌ی کارها را انجام دهد؟  [2014 Sep] 
*پاکسازی و اخراج دگراندیشان: جنایت کلان جمهوری اسلامی که باسکوتی باورنکردنی برگزار شد  [2014 Sep] 
*چرا خنده‌های خاتمی و شیرین زبانی‌های روحانی راه به جائی نمی‌برد؟  [2014 Aug] 
*داعش فراورده‌ی مشترک و پیامد ناگزیر سیاست‌های امریکا و جمهوری اسلامی ایران در منطقه  [2014 Aug] 
*معرفی کتاب رواداری   [2014 Aug] 
*احمد شاملو: عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد  [2014 Jul] 
*۴ تیر ماه صدمین سالروز تولد شاپور بختیار است. یاد این سیاستمدار آزاده را گرامی بداریم!  [2014 Jun] 
*معرفی کتاب: رواداری  [2014 Jun] 
*می‌خواهم سیر گریه کنم  [2014 Jun] 
*نگاهی به روند کاهش ساعات کار در سوئد  [2014 May] 
*شش ساعت کار روزانه در کمون گوتنبرگ  [2014 Apr] 
*۸ مارس روز جهانی زن فرخنده باد!  [2014 Mar] 
*جنبش فدائیان و مجاهدین خلق الهام‌بخش نسل‌ها  [2014 Feb] 
*چرا روحانیت شیعه قابل اعتماد نیست؟  [2014 Jan] 
*برگردان برخی اسناد تاریخی روابط ایران و امریکا  [2014 Jan] 
*تناقضات چاره‌ناپذیر جمهوری اسلامی  [2014 Jan]