PEZHVAKEIRAN.COM تحریم یا عدم تحریم انتخابات! کدام انتخابات؟
 

تحریم یا عدم تحریم انتخابات! کدام انتخابات؟
حسن جداری

رژیمی خودکامه و ارتجاعی در ایران حاکم است که در مطلق العنانی و دشمنی با آزادی و حقوق انسانی، در دنیا کمتر نظیر و تالی دارد.  سی و هفت سال تمام است این رژیم ضد مردمی در نهایت وحشیگری اصول و موازین آزادی و دموکراسی را  زیر پا لگدکوب ساخته و  به خاطر حفظ سلطه ننگین خود، خون ده ها هزار تن از مبارزین و آزادیخواهان را به زمین ریخته است . ازهمان روز نخست که این رژیم آزادیکش در غیاب  یک  سازمان انقلابی قدرتمند مدافع منافع  زحمتکشان، قدرت سیاسی را از آن خود ساخت تا به امروز، همواره در ایران  نوعی از انتخابات وجود داشته و تا روزی که طوفان خشم  توده های اسیر و دربند  طومار عمرننگین این رژیم زور و قلدری رادر هم  نه پیچیده است،  باز هم  نوعی ازانتخابات وجود خواهد داشت. اما علیرغم همه این  مضحکه بازیهای تکراری و تهوع آور انتخاباتی، در این مدت طولانی نه تنها کوچک ترین تغییری درماهیت  ارتجاعی  و سرکوبگرانه رژیم  رخ نداده، بلکه با گذشت زمان بر ابعاد استبداد و بیدادگریهای آن همچنان افزوده شده است.                                                                                                  

                            ++++++

هر وقت در ایران  اسیر و دربند در سی وهفت سال گذشته، انتخاباتی فرمایشی در کار بوده،  عناصر سازشکار  و فرصت طلب  به جنب و جوش افتاده، هیاهوی انتخاباتی راه انداخته، مطالبی عوام فریبانه و بی سر و ته در سایت ها و نشریات مختلف منتشر ساخته و با توسل به انواع فریبکاریها و دروغ پردازیها، فواید و مزایای شرکت در انتخابات رژِیم را متذکر شده اند. همواره ساده لوحانی هم وجود داشته اند که  فریب این شیادان حرفه ای را خورده ودر این یا آن کمدی انتخاباتی - انتخاباتی که  صد البته مورد تایید کامل  ولی فقیه و دیگر سردمداران آزادیکش رژیم  بوده است،- شرکت جسته اند. اما  این رای دادن ها، نه وضع ناهنجار اقتصادی را اندکی بهبود بخشیده  و نه ذره ای از حدت  و شدت استبداد و زورگوئی رژیم، کاسته است. بر عکس ،شرکت در انتخابات قلابی، سبب آن شده است که در محافل بین المللی برای  رژیم جنایت کار جمهوری اسلامی، مشروعیتی به وجود آمده و  در افکار جهانی چنین  تصوری ایجاد گردد که  در ایران نیز نظیر کشور های سرمایه داری غرب، نمایندگان مجلس،  روسای جمهور و دیگر دست اندر کاران رژیم از طریق  انتخابات، به مشاغل و مقام های خود برگزیده میشوند. در داخل  کشور نیز اینهمه  تبلیغ در جهت شرکت در مضحکه انتخاباتی رژیم، در بین اقشاری از توده ها ی ستمدیده ، این توهم را ایجاد  میکند که شرکت در انتخابات به منظور تغییر مهره ها، شاید سبب اندک گشایشی  در کارها گردیده و بار سنگین زندگی را تا حدی سبک ترسازد.                                                               

                         ++++++

درکشوری که سال هاست درآن استبداد قرون وسطائی حاکم است و کوچکترین امکان برای تحزب و ابراز نظر و عقیده آزاد وجود ندارد، در سرزمین  استبداد زده ای که در آن، حزب و سازمان انقلابی و فراگیری که  درمسائل سیاسی رهنمون و آموزگار توده ها باشد، نمی تواند وجود داشته باشد، توده ها که از فشار زندگی  و فقر و فلاکت و بی خانمانی به ستوه آمده اند، به آسانی میتوانند تحت تاثیر تبلیغات رژیم ودارودسته های سازشکار قرار گرفته و فریب دغل کاریها و دروغ پردازیهای این دشمنان بی امان آزادی را بخورند. لازم به تذکر است که در کشورهای سرمایه داری غرب نیز که سیستم  پارلمانتاریستی در آن ها از مدتها پیش استقرار یافته، انتخابات پارلمانی، ظاهر سازی و فریبی بیش نیست.  برای نمونه در کشوری مثل انگلستان که اولین کشور صنعتی در جهان است، سیستم پارلمانی، تاریخ وعمری بس طولانی دارد. پارلمانتاریسم را طبقه سرمایه دار حاکم در انگلستان برای آن بر گزیده است  که از این طریق  آسانتر  می تواند سلطه  طبقاتی  خود را حفظ کرده و جلو  حرکتهای انقلابی احتمالی کارگران را بگیرد. بورژوازی در انگلسان در همان قرن نوزدهم قادر شد با در آمد سرشاری که از مستعمرات عایدش میشد،  با دادن رشوه، بسیاری از رهبران اتحادیه های کارگری را خریده و آنها را مطیع و دست نشانده خود سازد.  بدین وسیله  بورژوازی انگلیس توانست بدست این  نوکران زرخرید خود، در صفوف پرولتاریا تخم توهم و سازشکاری کاشته، آنها را به مراحم و الطاف  خود امیدوار سازد.

مارکس  وقتی از اشرافیت کارگری حرف میزد، منظورش همان رهبران سازشکار اتحادیه های  کارگری بود. در انگلستان در حال حاضر، هر چهار یا پنج سال یک بار انتخابات برای تعیین نمایندگان  پارلمان برگزار میگردد.  نخست وزیر هم با رای این نمایندگان برگزیده میشود. کاندید هائی  که از طریق  رای عمومی به نمایندگی پارلمان انتخاب میشوند، همه بدون استثنا متعلق  به چند حزب  مدافع  نظام سرمایه داری می باشند. کارگران و زحمتکشان نیز راهی جز این ندارند که به کاندید های همین چند حزب رای بدهند.  اگر درکشورهای سرمایه داری دموکراتیک نظیر انگلستان، فرانسه و سوئد،  انتخابات  تنها  و تنها به منافع بورژوازی حاکم خدمت میکند و شرکت " آزاد" عمومی در انتخابات، وسیله ای برای پوشاندن ماهیت  دیکتاتوری سرمایه داران حاکم میباشد، در کشوری نظیر ایران که استبداد و مطلق العنانی کامل در آن حاکم است، طبیعته در شعبده بازی های  انتخاباتی  اصول  دموکراتیک صوری هم که در کشور های  غربی در این موارد رعایت میشود،  محلی از اعراب  ندارد. درایران، شهروندان بدون حقوق شهروندی، تنها این حق را دارا میباشند که  به کاندیداهائی که  سردمداران  رژیم تعیین میکنند، رای بدهند! در راس سردمداران آزادیکش و مستبد رژیم هم مقام اولویت و برتری از آن  ولی فقیه غیر انتخابی  قرار دارد که  تمام کاندید های انتخاباتی که البته به وابستگی شان به رژیم جمهوری اسلامی کمترین  تردیدی وحود ندارد، باید از غربال تشخیص و خواست وی بگذرند. "ولی فقیه" یک آخوند بیسواد و خودکامه ای است  که در انتخاب  او به رتبه  فقاهت و امامت و الوهیت، مردم کوچک ترین سهمی نداشته  و مقام  وی را ظاهرا امام زمان به وی اعطا کرده است!  خامنه قلدر و خودکامه،  فرمانروای مطلق العنان مسلمین و همه کاره کشور است و چون مقامش جنبه زمینی ندارد،مردم  کوچه و بازار حق کوچک ترین اعتراضی به عملکرد این حقه باز حرفه ندارند! هرچه این دیکتاتور خودکامه بگوید کلام خداست که بر زبان این شیخ ریا کارجاری میشود و بر مسلمانان لازم و واجب است که  بدون چون و چرا اوامر وی را اطاعت کنند! هرگونه سرپیچی از فرامین و دستورات خامنه ای گناهی نا بخشودنی شمرده شده و عقوبت و زندان و شکنجه، در پی خواهد داشت. راستی چنین استبداد و خودکامگی، این چنین مردم فریبی و دوز و کلکی، در کدام کشور دنیا بجز ایران استبداد زده پیدا میشود؟ 

                         ++++++

گوئی برای سرکوب " قانونی" مقاومت و مبارزه  توده های  بپا خاسته، مقام تحمیلی ولی فقیه  آزادیکش  کافی نبود  که "مجلس خبرگانی" هم به آن اضافه شده است. این  "مجلس خبرگان" کذائی  با این اعضای  پوسیده  مغز و مفتخوارش، بازگو کننده  ابعاد گسترده ستمدیدگی و   فلاکتی است که   توده های بی پناه، اسیر وگرفتارش می باشند. چرا باید مقدرات هشتاد میلیون ایرانی اسیر و دربند، در دست مجلسی قلابی و فرمایشی  باشد که تار و پود پوسیده انرا مشتی آخوند آزادیکش که بدترین تاریک اندیشی  قرون وسطائی را نمایندگی میکنند، تشکیل میدهد؟ آخوندهای تبه کاری که بنام  افراد "خبره"  در مجلس خبرگان کذائی نشسته اند، تنها در جنایت و آدمکشی و دزدی و چپاول و تهی مغزی و جهالت، خبره و متخصص می باشند. بسیاری از این شیادان حرفه ای، درطول سالها، فتوی و حکم اعدام هزاران تن از  مبارزین و آزادیخواهان را صادر کرده،درکشتار انسانهای آزاده و عصیان طلب فعالانه شرکت جسته و دستشان تا مرفق به خون جوانان پیکار جوی از جان گذشته، آغشته است. اگر روزی  در سطح وسیعی دادگاهی  راستین برای رسیدگی به پرونده های قطور جنایات و آدمکشی های سردمداران  رژیم تشکیل گردد، این یک مشت آخوند مفتخوری که در "مجلس خبرگان" جا خوش کرده اند و به برکت حاکمیت پوشالی  رژیمی ارتجاعی، میلیاردها دارائی و ثروت اندوخته اند، به مثابه جنایتکاران وحشی صفت حرفه ای، به افکار جهانی معرفی خواهند شد.                                            

                              ++++++

 ظاهرا مقام  جنایت کارانه ولی فقیه و مجلس قلابی  "خبرگان" به منظور جلوگیری از آزادی بیان و عقیده و انتخابات آزاد کافی نبود که سردمداران حقه باز رژیم،  تمهیدی دیگر  اندیشیده و  محفل ارتجاعی مسخره دیگری  به نام" شورای نگهبان" را نیز علم کرده اند."  این محفل توطئه گری و سرکوب و استبداد، دارای دوازده عضو می باشد.  از این دوازده عضو،  6 تن توسط ولی فقیه عزل و نصب میگردند  و 6 تن دیگر نیز از بین  پر و پا قرص ترین حزب الهی های  معتقد به اصل ولایت فقیه بر گزیده میشوند . بدون  تائید و تصویب این  دار و دسته ارتجاعی گوش  به فرمان " امام"، هیچ قانونی در کشور  قابل اجرا نبوده و هیچ  انتخاباتی جنبه  قانونی پیدا نمی کند.  در کناراین  مجالس و بنیادهای قرون وسطائی و ضد مردمی رژیم ساخته و پرداخته که همه ساله مبالغ  گزافی از بودجه کشور را می بلعند،  "مجمع  تشخیص  مصلحت نظام" نیز  از زمان تاسیسش در سال  1366، با  ده هاعضوکه همه از سردمدارن رژیم کشتار و جنایت  میباشند و در راس آن ها  تا همین اواخر رفسنجانی معلوم الحال قرار داشت،کار تحکیم پایه های  استبداد دینی را در ایران اسیر و دربند، به عهده دارد.                                            

                 ++++++

باید پرسید  با این همه مجالس و محافل قلابی سانسورچی و باز دارنده،  آیا می توان انتظار داشت رای هائی که در این یا آن انتخابات کذائی به صندوقها ریخته میشود، در بهبود اوضاع اقتصادی کشور وکاستن از دامنه استبداد و زورگوئی رژیم، کوچک ترین تاثیری داشته باشد؟ با اینهمه سد و مانع بر سر راه آزادی بیان وانتخابات؛ با اینهمه دستگاه های استبداد و مطلق العنانی،  با وجود نظامی قرون وسطائی و ضد زن،  با وجود ترور و اختناق حاکم در کشور،  شکنجه  زندانیان سیاسی، اعدام های بیشمار، آیا  کوچک ترین امکانی وجود دارد که در ایران تحت سلطه رژیم جمهوری اسلامی،  انتخابا ت آزادی برگزار گردد؟ آیا رژیم خودکامه ای  که  در ترس و وحشت دائم ازتشدید مبارزات توده های زحمتکش زندگی میکند، حتی  به  یک تن از مخالفین و اپوزیسیون حقیقی،  اجازه میدهد  که به  نمایندگی مجلس شورای اسلامی یا دیگر ارگانهای  پوشالی موجود در کشور، انتخاب گردد؟ این یک  واقعیت است که در طول 37 سال گذشته، در مجلس شورای اسلامی  حتی  یک  نماینده ترقی خواه  مخالف  رژیم، فردی که به طریقی از طرق  وابسته به دستگاه حکومتی نبوده باشد، وجود نداشته است. در کشوری که خودکامگی و استبداد قرون وسطائی در آن حاکم است، کلیه "نمایندگان" در محلس شورای اسلامی و دیگر محافل و مجالس فرمایشی موجود در کشور، همه بدون استثنا از بین  معتقدین به رژیم و مدافعین پر و پا قرص نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی، دست چین  میشوند.  در تمام شعبده بازیهای انتخاباتی در طول 37 سال گذشته، تقلب و انداختن آرای قلابی در صندوق ها، همواره متداول بوده است. در همین مجلس قلابی اسلامی، در بین صدها "نماینده" مرد، تنها چند زن حزب الهی دست چین شده  وجود دارند که بعلت وابستگی کامل به رژیم ضد زن، خود بدترین دشمنان آزادی زن میباشند! در واقع امر، در ایران اسیر در چنگال خودکامگی و قوانین قرون وسطائی، برگزاری انتخابات، چیزی جز ظاهر سازی  و فریبکاری نیست.  رژیم جمهوری اسلامی، رژیم خودکامه آزادیکشی است  که آزادی بیان و عقیده را بهیچ وجه تحمل نمیکند وتنها و تنها از طریق اعمال قهر ضد انقلابی،  قادر به ادامه  حکومت میباشد .

                         ++++++

با اینهمه مانع و رادعی که  بر سر راه  انتخابات آزاد در ایران وجود دارد؛ با این استبداد و اختناق قرون وسطائی، هنوز کسانی در این کشور بلا دیده ، پیدا میشوند که  شرکت در انتخابات کذائی ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادهای ضد مردمی  رژیم را  با هزار ترفند و فریبکاری، تبلیغ و تشویق کرده و در اظهار نظرهای زهر آگین و نوشته های سخیف خود ، از مزایای شرکت عمومی در "انتخابات" رژیم آزادیکش و مدح و ثنای  این یا آن مهره رژِیم، صحبت به میان می آورند. این عناصر و  نهاد های سیاسی سازشکار، چند ماه مانده به هرانتخاباتی، به مثابه حامیان این یا آن بخش رژیم، وارد معرکه شده،  با سرهم کردن اراجیفی،  از مردم ستمدیده  که قربانیان  فریبکاریهای  بی حد و حصر  سردمداران  رژیم میباشند، با اصرار و ابرام میخواهند که در رای دادن شرکت کرده و با انداختن رای خود در صندوق های انتخاباتی، به انتخاب کاندیدهای خواهان اصلاحات و بهبود اوضاع آشفته اقتصادی و اجتماعی، یاری رسانند! یک روز آنها مردم رابه انتخاب کردن رفسنجانی "اصلاح طلب" دعوت میکنند. روز دیگر برای فریب توده ها در زمینه نیات "اصلاح طلبانه" خاتمی مزور، داد سخن میدهند و باز؛ روز دیگری، توده ها را به نیات  "صادقانه" احمدی نژاد مرتجع، امید وار میسازند. انتخابات پشت سر هم می آیند ، رئیس جمهورها عوض میشوند، اما  نه  بهبودی در  زندگی اقتصادی دردناک توده های محروم و زحمتکش به وجود می آید و نه ماهیت سرکوبگرانه رژیم استبدادی، اندکی تغییر پیدا میکند. هر روز بر دامنه ترور و اختناق؛  فقر و فلاکت و بیخانمانی عمومی افزوده شده و بر ابعاد غارتگری ها و دزدیهای سردمداران رژیم، اعم از "اصلاح طلب" و "اصول گرا" افزوده میشود. این خیل "دلباخته" سازشکاران، این  مبلغین و مشوقین  شرکت توده ها در مضحکه انتخاباتی رژیم،  خود نیز بخوبی  می دانند که انتخاب این یا آن مهره ،این یا آن کاندید وابسته به رژیم، کوچکترین تغییری در وضع فلاکت بار زندگی عمومی جامعه ایجاد نکرده و توده های محروم و زحمتکش  را از چنگ زورگوئی ها و غارتگریهای رژیم ضد مردمی آزاد نمیسازد.

چیزی که آنها را  بر آن میدارد که با توسل  به آشکارترین دروغها، توده ها را به بهبود اوضاع کشور از طریق شرکت در انتخابات فرمایشی رژیم، امیدوار سازند، این واقعیت است که این عناصر سازشکار در اغلب موارد به نحوی از انحا وابستگی هائی به رژِیم ارتجاعی حاکم دارند و سود  خود را در آن می بینند که  با دعوت توده ها به شرکت در انتخابات فرمایشی و گرم کردن بازار انتخابات قلابی، عمررژیم ارتجاعی راتا حدی که امکان دارد، طولانی ترسازند! اینها لابی ها و حامیان رژیمند که در نشریات و سایت های مختلف و هر زمان فرصتی به دست می آورند،  سیاست های بغایت ارتجاعی رژیم را توجیه کرده و  توده ها را از دست زدن به اقدامات انقلابی  به منظور سرنگون ساختن سلطه  ننگین رژیم، بر حذر میدارند. منافع و خواستهای این دار و دسته های سازشکار با  بقای  رژیم،  گره خورده  است. اما منافع  توده های محروم و ستمدیده  که سالهاست در چنگال فقر و فلاکت و بیخانمانی دست و پا میزنند، در نابودی  سلطه مرگبار این رژیم خودکامه و استثمارگر می باشد. راه رهائی از  فقر و بیکاری و گرسنگی و فساد و انواع تیره روزیها نه  شرکت در انتخابات برای  مجلس ارتجاعی اسلامی،  ریاست جمهوری یا دیگر ارگانهای سرکوبگر، بلکه  در سرنگونی  رژیم جمهوری اسلامی  باتمام جناح های آن، توسط توده های محروم و زحمتکش است.

                              حسن جداری      دیماه 1394     

منبع:پژواک ایران


حسن جداری

فهرست مطالب حسن جداری در سایت پژواک ایران 

*اعدام های پی در پی، نشانه ترس ووحشت رژیم!  [2020 Dec] 
* سرنگونی رژیم، در گروهمبستگی واتحاد عمل!   [2020 Nov] 
*تشدید تضاد های بینا امپریالیستی درجهانی پرتلاطم!   [2020 Nov] 
* نگاهی اجمالی به تاریخ گذشته ایران!  [2020 Sep] 
*اهمیت عنصرآگاهی درجنبش های کارگری!   [2020 Jul] 
*ایران،سرزمین ملت ها، آداب ورسوم وزبانهای مختلف!   [2020 Jun] 
*انقلاب، کدام انقلاب، دموکراتیک یا سوسیالیستی!   [2020 Feb] 
* مروری بر زندگی پر تلاطم جعفرپیشه وری!  [2019 Dec] 
*دشمن مشترک زحمتکشان کرد، ترک، فارس و ....!   [2019 Dec] 
*قهرانقلابی توده ها، پاسخ قهرارتجاع هار! ‏ ‏  [2019 Nov] 
*نه به حمله نظامی امریکا، نه به رژیم جمهوری اسلامی ! زنده باد انقلاب توده های زحمتکش!  [2019 Jun] 
*اقوام ، ملت یا ملت های ایران!   [2019 May] 
* پان اسلامیسم و پان آریائیسم، دو روی یک سکه!  [2018 Dec] 
*کارگر می رزمد، ذلت نمی پذیرد!‏ ‏   [2018 Dec] 
*ظولمه قارشی عصیان!  [2018 Aug] 
*خیزش های سهمگین توده ها، ناقوس مرگ رژیم را به صدا درآورده است!   جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته، نابود باید گردد! [2018 Aug] 
* راه رهائی کارگران و زحمتکشان ایران!   [2018 Jul] 
*ٰ نگاهی اجمالی به تاریخ صد سال گذشته ایران!  [2018 May] 
*جمهوری اسلامی ، جمهوری ایرانی، جمهوری دموکراتیک کارگران و زحمتکشان!   [2018 Jan] 
*‏ آذربایجان به پا خیز ! ‏ ‏  [2018 Jan] 
*خیزش های پرشور و رزمنده ضد رژیمی، ‏درسرتاسرایران!‏   [2018 Jan] 
*پدیده ای به نام شوونیسم در سایت های اپوزیسیون!  [2017 Jun] 
* حل مساله ملی در ایران، در گرو سرنگونی رژیم!   [2017 Jun] 
*انتحابات فرمایشی رژِیم، چه چیزی را تغییر میدهد؟ ‏   [2017 May] 
*چرا باید انتخابات فرمایشی رژیم را تحریم کرد؟  [2017 May] 
*رقابت امپریالیست ها و خطر وقوع جنگ جهانی ‏سوم!   [2017 Mar] 
*نگرش به گذشته ها، به مثابه درمان آلام اجتماعی!‏   [2017 Jan] 
*مرگ هاشمی رفسنجانی و قیل و قال «اصلاح طلبان»!   [2017 Jan] 
*دو رژیم آزادیکش، دوکشتاروحشیانه!   [2016 Dec] 
*فراکسیون مناطق ترک نشین مجلس، توطئه و تمهیدی ارتجاعی!  [2016 Nov] 
*دنیائی پرتلاطم، رخدادهای تکان دهنده!‏  [2016 Oct] 
*مساله ملی،اپوزیسیون بورژوائی وطبقه کارگر!‏   [2016 Sep] 
*ننگ تاریخ بشر!‏ ‏   [2016 Sep] 
*رژیم جمهوری اسلامی ، رژیم دزدان کاخ نشین!  [2016 Aug] 
* قانلی بیرمیدان !  [2016 Jun] 
*شلاق زدن به کارگران، جنایتی دهشتناک!  [2016 May] 
* کوتله وی عصیان ! غزلی به ترکی با ترجمه فارسی  [2016 May] 
*برتری طلبی قومی و نژادی!  [2016 Apr] 
*یاران را چه شد!  [2016 Apr] 
*تحریم یا عدم تحریم انتخابات! کدام انتخابات؟  [2016 Jan] 
* یادی از فرقه دموکرات آذربایجان!  [2015 Dec] 
*دو قطعه شعر در رابطه با قتل‌های زنجیره‌ای پاییز ۱۳۷۷  [2015 Dec] 
*رژیم جمهوری اسلامی؛ حامیان و مخالفین!  [2015 Dec] 
*شوونیسم زبان فارسی! ستمدیدگی زبانهای غیر فارس ایران [2015 Nov] 
*به مناسبت باز گشائی مدارس در ایران! نگاهی بر برخی از مشکلات آموزشی  [2015 Oct] 
* مساله طبقاتی ومساله ملی در ایران!  در رد برتری طلبی قومی و نژادی [2015 Sep] 
*حقوق بشر، بازیچه دست قدرت های سلطه گر!  [2015 Aug] 
* تفرقه و نفاق افکندن بین خلق های ایران، به سود رژیم شوونیست جمهوری اسلامی است!  [2015 Jul] 
*خاطرات من از دوران حکومت فرقه دموکرات آذربایجان!  [2015 Jul] 
*تاریخ معاصرآذربایجان و شوونیست های طیف "چپ"!   [2015 Jun] 
*" آذری یا زبان باستان آذربایجان"، رد پای کسروی!   [2015 May] 
* رژیم جمهوری اسلامی ، مظهر ستم ملی و شوونیسم!  [2015 May] 
* نگرشی به مساله ملی، در رابطه با مبارزات ضد رژیمی!  [2014 Nov] 
*آغاز سال تحصیلی در ایران و مشکل زبان!  [2014 Sep] 
*هگلیسم یا مارکسیسم! سرمایه داری یا سوسیالیسم!  [2014 Mar] 
*رژِیمی فریبکار، «فرهنگستانی» مرتجع و شوونیست !   [2014 Feb] 
*انتقاد با سلاح و سلاح انتقاد!   [2014 Jan] 
*جواب خصم خونخوار!  [2014 Jan] 
*راه خطا پیمودن در برخورد به مساله ملی!   [2014 Jan] 
*سردمداران رژیم، غارتگران هستی توده ها!  [2014 Jan] 
*قاجارها یا پهلوی ها! ( 1)  [2013 Dec] 
*روز 21 آذر 1325، در تاریخ معاصر ایران   [2013 Dec] 
* گلچینی از دیوان حافظ شیرازی، شاعر عصیانگر و آزاد اندیش!  [2013 Dec] 
* قادینین قدرتی! (قدرت زن)  [2013 Nov] 
*فارسی، زبانی تحمیلی برای ملت های غیر فارس!   [2013 Nov] 
*شوق و شور جانفشانان!  [2013 Oct] 
*رژیم اشرار !   [2013 Jun] 
*روحانی، سر کوبگری دیگر!  [2013 Jun] 
*رژیمی آزادیکش! انتخاباتی فرمایشی!   [2013 May] 
* بهار خاطره ها!  [2013 May] 
*کارگر هم، انسان است!  [2013 May] 
*غرش وفریاد!  [2013 Apr] 
* در پیرامون «کنفرانس» باکو!  [2013 Apr] 
*شهر آفتاب!  [2013 Apr] 
*بازار ریا!  [2013 Mar] 
*کج اندیشی ها در رابطه با مساله ملی در ایران ( 1)  [2013 Feb] 
*نبرد خلق!   [2013 Feb] 
* بدترین نوع حکومت!  [2013 Jan] 
*معجز شبستری، شاعر و متفکر شهیر آذربایجان! در یکصد و چهلمین سالگرد تولدش [2013 Jan] 
* در رابطه با رفراندوم برای" استقلال" آذربایجان!  [2012 Dec] 
*روز 21 آذر 1325، در تاریخ معاصر ایران   [2012 Dec] 
*راه ناهموار!   [2012 Nov] 
*باید رساتر شود این فریاد ها!  [2012 Nov] 
*تنها راه رهائی زحمتکشان!  [2012 Oct] 
*اگر کارگران به پا نخیرند، خانه ظلم ویران نمی شود!  [2012 Jul] 
*علیه انقیاد طلبان و سازشکاران!  [2012 Jul] 
*مظهر جهل و خرافات!  [2012 Jul] 
*پيرامون مساله ملی در ايران!   [2012 Jul] 
*ملانین جوری ،مکری، حیله لری !  [2012 Jul] 
*صمد بهرنگی، معلم کبیر روستاهای آذربایجان  [2012 Jun] 
*حکومت ننگین!  [2012 Jun] 
*تاریخچه ملی شدن صنایع نفت و کودتای 28 مرداد 1332  [2012 Jun] 
*خون «ندا»!  [2012 Jun] 
*توفان خشم !  [2012 Jun] 
*حماسه آذربایجان!  [2012 May] 
*دخالت خارجی یا تکیه به نیروی توده ها ؟!  [2012 May] 
*فریاد کن ای کارگر! بمناسبت اول ماه مه، روزفرخنده جهانی کارگران [2012 Apr] 
*تعدی و شرارت!  [2012 Apr] 
*من این کشتار و این سرکوب و زندان را نمیخواهم !  [2012 Mar] 
*بهار دل انگیز !  [2012 Mar] 
*بهار آزادی!  [2012 Feb] 
*جواب خصم خونخوار!  [2012 Jan] 
*ای خوش آنروزی...  [2011 Aug]