حزب ندای ایرانیان، اسب تروای مصباح یزدی دراردوگاه اصلاح طلبان- بخش سوم
کورش کبیر
نکته ششم که شاید باید سرفصل همه چیزقرارمی گرفت استفاده ازنام “ندا” می باشد که برای ایرانیان تداعی کنند “ندا آقاسلطان” شهید بزرگ جنبش اعتراضی نوین مردم پس ازانتخابات خرداد 88 می باشد درست است که ایرانیان حافظه نزدیک بسیارضعیفی داشته ویا درنامگذاری معکوس گوی ازهمه جهانیان برده اند اما استفاده گروهی تحت سردستگی صادق خرازی ازنام “ندا” درست نظیراین است که خالو قربان خائن بزرگ نهضت جنگل حزب درست کند بنام حزب “میرزاخان جنگلی” یا یک کچل تمام عیاراسن خود را بگذرد زلفعلی
ندا آقا سلطان ناموس جوانان اصلاح طلب ایران است وبی جهت نیست که باگذشت 5 سال ازشهادت وی هنوز امثال جواد لاریجانی ها شهادت وی را ساختگی وتوطئه ای ازسوی دستگاههای جاسوسی غربی می نامند زیرا به خوبی به میزان محبوبیت وی درمیان جوانان ساختارشکن ! ومعتقد به تغییرنظام آگاهند بهمین دلیل سرقت نام وشعارهای اصلاح طلبان و ممزوج کردن آن با عباراتی مشمئزکننده چون اطاعت ازرهبری یا فصل الخطابی ایشان آنهم دربیانیه هایی بنام ندا جزاینکه یاداوری به سخره گرفتن عقاید ایرانیان دررسانه هایی چون صداوسیما وکیهان باشد فاقد هرگونه کارآیی برای گردانندگان آن گروهک خواهد بود.
نکته هفتم، اگرآقایان بدنبال راه اندازی نسل دوم اصلاح طلبان وحتی بدون درگیری یا زیرسوال بردن عملکرد اصلاح طلبان نسل اول می باشند چراصادق خرازی یکی ازچهره های شاخص ومربوط به نسل اول اصولگرایان را درصدرگروه خودنشانده اند آنهم فردی که نوکری خانزاد بیت رهبری را با خود یدک می کشد. ظاهرا این فرد تصورکرده است با آرایش سروصورت وژل مالی به موهای خود واستفاده ازکت وشلوارهای با برند خاص یا لباس های اسپورت نظیرقالیباف می تواند خود را به نسل دوم بچسباند اما همانطور که پته سردارسپاه درشهرداری تهران با طرح تفکیک زنان ازمردان بیرون افتاد لباس وعرقجین وعبا وعمامه این صادق خان نیزهم درمراسم روزعاشورا وعکس گرفتن وی با سردارقاسم سلیمانی نشان داد که تا چه اندازه مدرن شده وبه نسل دوم آنهم ازنوع اصلاح طلبی اش تعلق دارد؟!
نکته هشتم نشان دادن واکنش فوری به سوء استفاده ازنام “ندا” درتبلیغات این گروه است که به محض مواجه شدن با اعتراض مردم فورا نام گروهک خود را از”ندا” به “ندای ایرانیان” تغییردادند ظاهرا گردانندگان این گروه نیزدرهنگام برگزاری انتخابات ونیازبه آرای مردم به یاد وطن خود ایران و اصلاح طلبی نرم ومبارزه مدنی (البته ازطریق تعامل با حاکمیت ونه مردم) می افتند ومابقی سال درهمان فضای اسلامی وانقلابی خود سیرمی کنند.
نکته نهم بحث تقابل اطاعت ازولایت فقیه ازیکسو و گردن نهادن به آرای مردم آنهم با شعاردموکراسی وانتخابات آزاد وقانونگرایی دراین گروه ازسوی دیگراست ظاهرا حزب ندای ایرانیان فراموش کرده است که تضاد اصلی درداخل کشور که باعث بحران سازی وبروزفتنه گری ! طی سه دهه بوده است همین تقابل منافع مردم با حاکمیت است واصولا اگرچنین تضاد منافعی وجودنداشت هیچیک ازبحرانهای داخلی از حوادث کردستان گرفته تا دست به سلاح شدن مجاهدین تا سرکوب اصلاحات وجنبش سبزپیش نمی آمد وحداقل اتهام تقلب درانتخاباتورسیدگی به آن نیزکشورهای همسایه و تحت اشغال آمریکا یعنی عراق وافغانستان به یک راه حل سیاسی ومرضی الطرفین ونه کشتن بیش ازیکصدوپنجاه نفرو بردن کشور دریک بحران بی سرانجام پنج ساله ختم نمی شد بحرانی که علامت رمزآن یعنی فتنه تاهمین امروز لقلقه زبان رهبری ومعیاراداره کشورشده است؟!
نکته دهم ، لابد همگان این شعرمولانا وضرب المثل معروف ایرانی را شنیده اید که می گوید:
«آن یکی پرسید اشتر را که هی// از کجا میآیی ای اقبالپی// گفت از حمام گرم کوی تو// گفت خود پیداست از زانوی تو” وحالا داستان این گروهک سوپردولوکس محافظه کاران باعنوان “ندای ایرانیان” است که ادعای اصلاح طلبی دارد ولی تمام رسانه های امنیتی ودست راستی ازصداوسیمای حاج عزت ضرغامی (ببخشید حاج محمدسرفراز) گرفته تا خبرگزاری ها وسایتهای دست راستی برای حمایت وپوشاندن جامه اصلاح طلبی به آن بسیج شده اند بازخدا را شکرکه دوقلوی دیگرآن یعنی جبهه پایداری وحزب رهروان ولایت رخت اصولگرایی را ازتن درنیاورده وباهمان لباده وردای خود درغیاب احزاب اصلی اصلاح طلب وارد میدان کارزارسیاسی وانتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری شده اند . ازهمه جالبترگزارش صداوسیما وادعای بیطرفی وزارت کشور دردادن مجوز به همه بدون توجه به گرایش سیاسی درخواست کنندگان است که مرغ پخته را دردیگ به خنده وامی دارد ( برای آگاهی ازحکم حکومتی بودن ایجاد احزاب به ویدئوی ضمیمه وسخنان علی لاریجانی درآن بعنوان نمونه رجوع کنید).
ختم موضوع ونتیجه گیری:
اگرچه اکنون برهمگان آشکارگردیده است که دموکراسی تنها ازصندوقهای رای (آنهم با آرای 98%) یرون نمی آید بلکه انتخابات تنها بخشی ازساختار دموکراتیک می باشد ساختاری که دیگروجوه آن آزادی بیان وعمل، وجود احزاب شناخته شده وریشه دار، رسانه های آزاد، حاکمیت ملی درعزل ونصب رهبران ومقامات جامعه، حق کاندیدشدن ودادن رای به کاندیداها برای همگان و…می باشد اما طی یکصدسال اخیرعملا بدلیل ساختاراستبداد درکشورهیچگاه احزاب وسازمانهای سیاسی واقعی یا شکل نگرفته اند یا اگرهم شکل گرفته اند درحال توقیف وتبعید وانحلال بوده اند.
نگاهی به احزاب درکشورهای مستبد خاورمیانه وایران چه دردوران پهلوی ها وپه دردوران حاکمیت روحانیت صحت این امر را می رساند حتی حزب یکه تازجمهوری اسلامی دردهه اول پس ازپیروزی انقلاب اسلامی که نظیرحزب رستاخیزرژیم سابق درنیم دهه آخرتوسط رهبران روحانی همراه آیت الله خمینی تاسیس گردید عملا درنیمه دوم عمردهساله خود (علیرغم ادامه رابطه بین برخی ازکادرهای دست راستی آن درگروههای وابسته به بیت رهبری) منحل گردیده بود.
همین ماجرا نیزدرروحانیت مبارز یا مجاهدین انقلاب که بازوهای حزب جمهوری درساختارروحانیت یا نهادهای انقلابی وامنیتی بوده تکرارگردید ونشان داد که کارگروهی وسازمانی درایران تا چه اندازه بی ثبات است (دراین مطلب ازاشاره به احزاب قدیمی وخارج ازحیطه حاکمیت نظیرحزب توده، نهضت آزادی، حزب دموکرات کردستان یا مجاهدین خلق وچریکهای فدایی خلق بدلیل عدم ارتباط با موضوعیت حزب سازی اخیرپرهیزشده است)
شاید تنها فرصت تاریخی که برای ایجاد یک حزب گسترده ودرغیاب احزاب حکومتی وضدحکومتی پیش آمد مربوط به دوران اصلاحات وریاست جمهوری خاتمی بود که به جبهه مشارکت ایران اسلامی معروف گردید والبته ساختاراین حزب نیزمتکی برجوانان مسلمان باصلاح چپگرایی بود که ازپایگاه دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا در13 آبان 58 و انشعابات درون حاکمیتی برخاسته بودند ومتاسفانه بدلیل شروع بکارآنان با آغازحمله رهبری به اصلاحات ازیکسو و تنگ نظری حاکم برکادرهای اصلی برای استفاده ازاین موقعیت برای سازماندهی مردم وجوانان ازسوی دیگرعملا امکان موفقیت ازآنان علیرغم برحورداری ازپایگاه اجتماعی فراهم شده توسط محمدخاتمی ومجلس ششم سلب گردید ونهایتا نیزحاکمیت درپی تقلب درانتخابات خرداد 88 این حزب ومجاهدین انقلاب را با توجه به توان سازماندهی آنان منحله اعلام کرد.
به شکست انجامیدن پروژه “حاکمیت یگانه ویکدست” خامنه ای که درتقابل آشکاربا هرگونه معیارجامعه مدرن ومدنی وبالاخص “اصل تفکیک قوا”می باشد وعدم درس گرفتن ازتجربه رژیم سابق دراینکه ازقدرت مطلق تنها فسادمطلق بیرون می اید به انتخاباتی درخردادماه 92 ختم شد که تنها بین کاندیداهای محافظه کاران یا جناح راست حاکم برکشور برگزارمی شد دراین انتخابات حتی آیت الله هاشمی رفسنجانی (معماراصلی انقلاب ایران پس ازآیت الله خمینی)بدلیل شائبه داشتن زاویه بارهبری باشاره ایشان ازسوی شورای نگهبان ردصلاحیت شد تا حاکمان مطمئن ازایجاد برخی تغییرات وبالاخص درزمینه رفع تحریم های اقتصادی برای تداوم حیات خود پس ازشکست بزرگشان درتمام جبهه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی باشد اما حتی این امرنیزموفقیتی چندانی برای آنان به همراه نداشت.
مذاکرات ایران با گروه 1+5 (درواقع 3+3) با جلوانداختن چهره خندان حسن روحانی درسال 92 نسخه دوم پروژه استفاده ازمحمدخاتمی یا سیدخندان درسال 76 بود که پس ازیکدوره فطرت 8 ساله برای بازگرداندن ایران به جامعه بین الملل والبته با هدف برداشتن تحریم های اصلی (نفت ونظام بانکی) بود که بدلیل تعیین چارچوب های غیرقابل قبول جامعه جهانی ازیکسو وتداوم وتشدید سرکوبها ونقض حقوق بشر درداخل توسط رهبری عملا آنرا ازحتی اهداف ترسیم شده رژیم دورکرده است بهمین دلیل این احتمال که با بدترشدن اوضاع وعدم امکان توافق با غرب دوباره نیازبه بستن کانال ارتباطی با غرب واعلام نوعی حکومت نظامی (بدترازدوران احمدی نژاد) باشد وجود دارد والبته باید شرایط لازم برای مشروعیت بخشیدن به آن نظیردیگرحکومتهای دیکتاتورچون کره شمالی وکوبا وسوریه وروسیه فراهم گردد.
خوابنما شدن یکشبه حاکمان کشوریعنی کسانی که ادامه حیات آنها طی بیش ازسه دهه دردیکتاتوری، ایجاد خفقان وسرکوب وانحلال احزاب وسازمانهای مدنی وسیاسی میسرگردیده است و اعلام نیازبه احزاب برای تضمین دموکراسی درکشور آنهم احزابی که نظیرکاندیداهای مجالس محتلف باید ازفیلترآنها رد بشود یک سناریوی نخ نمای فرسوده باهدف تداوم تسلط راستگرایان برمجالس خبرگان وشورای اسلامی وریاست جمهوری آینده می باشد.
ادامه دارد
منبع:پژواک ایران