حقایقی درباره نیروی موشکی سپاه پاسداران -بخش دوم
کورش کبیر
درمقدمه بخش دوم ذکراین سه نکته را ضروری می داند که این روزها کشته شدن سردارحسن تهرانی مقدم به دکانی برای برنامه سازی تلویزیونی برای برخی ازکارگردانان مرتبط با محافل امنیتی ونظامی تبدیل شده است که ابتدائا درسالگردهای حادثه فوق شاهد مستندضعیف وغیرحرفه ای ” صعود” و ” فصل ناتمام ” بودیم واکنون نیز مراکزی نظیرصداوسیما یا خبرگزاری فارس با پخش باصطلاح مستندهایی چون ” 7 دقیقه تا تل آویو” یا ” پدرموشکی ایران را بهتربشناسید” و ” اسرائیل ودیمونا زیرتیغ وشک فاتح ایرانی” و ” روایت کامل موشکی شدن ایران” و….باردیگرهمان سناریوی احمقانه را تکرارمی کنند که درادامه مطلب به آن خواهیم پرداخت ودیگرمطلب اینکه زینب فرزند ارشدسردارحسن تهرانی مقدم درمصاحبه با خبرگزاری امنیتی تنسیم برای اولین بارازمرگ 40 تن درحادثه فوق سخن به میان آورده وخبرگزاری فارس نیزباپخش ویدئویی تحت عنوان “همه شهدای موشکی ایران” که صحت وسقم گزارش منتشره ازسوی نگارنده رادرآبان ماه 1390 به اثبات می رساند وآخرمطلب نیزتصحیح مجتمع تحقیقاتی موشکی همت بود که اشتباها دستواره عنوان گردید اما ادامه مطلب قبل:
درخصوص نقش هاشمی درکلیه مراحل ازاعلام نیازبه موشک تا راه اندازی بخش تحقیقات وساخت موشکهای بالستیک نگاهی به خاطرات محسن رفیق دوست وخاطرات رفسنجانی درهمان سالها کفایت ازموضوع می کند ومعلوم نیست چرا خامنه ای وحلقه نخست اطراف وی درصدد حذف فعالیتهای فوق درنیمه دوم دهه 60 میباشند.
محسن رفیق دوست معاون لجستیک ووزیرسپاه پاسداران می گوید:
” وقتی وزیر شدم یک بار که اشتغالات زیادتر شده بود، تقریباً نزدیک یک سال به سوریه و لیبی نرفته بودم. رسماً دعوت شدم و قرار شد طی یک سفر رسمی بروم. در آن سفر برادرمان سردار صفوی، بسیاری از افراد رده بالای سپاه بودند. وقتی خواستم بروم اول خدمت آقای هاشمی رفتم و گفتم: «میخواهم به سوریه و لیبی بروم.» آقای هاشمی گفتند: «حاج محسن! ببین میتوانی از اینها موشک بگیری؟ ما در جنگ شهرها خیلی دستمان بسته است.» گفتم: «به حول و قوه الهی تلاش میکنم.”
وبعد هم ایده گرفتن آموزش ازسوری ها وتحویل موشک ازلیبیایی ها را مربوط به حافظ اسد چنین ذکرمی کند:
” درملاقات با(حافظ) اسد موضوع را مطرح کردم که علاقه شما را به انقلاب اسلامی میدانم و شاهد پشتیبانیهایتان هم هستم. به ما خیلی کمک میکرد. در فرودگاه دمشق آشیانهای داشتیم که از جاهای مختلف تجهیزات را جمع میکردیم و من هواپیما میفرستادم و از آنجا میآوردم. ایشان گفت: «ما درآتش بس با اسرائیل هستیم. روسها در اینجا حضور دارند و موشک دست من نیست. دست روسهاست. من میتوانم بچههای شما را آموزش دهم. اما موشک را برو و از قذافی بگیر. او مشکل مرا ندارد». وبعد هم می گوید “وقتی پیش قذافی رفتم چون لباس نظامی داشتم سلام نظامی دادم. در ملاقات با قذافی فقط من، سردار صفوی و سفیرمان بودیم. بعد از آن دیدار، (عبدالسلام) جلود(نخست وزیرلیبی) گفت کار خودت را کردی. بیایید موشکهایتان را ببرید.”
اظهارات فوق نشان می دهد که ایده ودرخواست اولیه دسترسی به موشکهای بالستیک توسط هاشمی بوده که درآنزمان (زمستان 62 وهمزمان با عملیات خیبر) جهت عملیات مقابله با مثل با رژیم عراق درجنگ شهرها مدنظربوده است اما درخصوص راه اندازی مرکزشهید همت وتحقیقات مربوط به ساخت موشک وی بعنوان نمونه درخاطرات روزهای 22 بهمن 66 تا 14 اسفند خود می گوید:
” در منزل بودم. وقت به مطالعه گذشت. کارها را ازمجلس آورده بودم. محسن آمد. مقداری درباره ضرورت سرعت در ساخت موشک و سایر مسائل کاریاش صحبت کردیم. عصر اطلاع دادند که عراق به یک کارخانه ساصد (سازمان صنایع دفاع) در شیراز حمله کرده است. دستورمقابله به مثل دادیم.”
ودرجای دیگرمی گوید:
” نزدیکیهای مراغه، نمازصبح را درقطارخواندم. همراهان پائین رفتند ودرایستگاه نمازخواندند. صبحانه خوردیم. سپس محسن و دوستانش درگروه موشکی به کوپه آمدند و توضیحات درباره برنامه و گزارش پیشرفت ها را دادند. ازسفربه کره شمالی وبازدید ازمرکزساخت موشک آنها ؛ خیلی راضیاند. اطلاعات زیادی به دست آوردهاند. تحت تاثیرپشتکارهیتلر در راه انداختن مرکز موشکی آلمان درجنگ جهانی دوم هستند وتوضیح دادند که جمهوری اسلامی هم به خاطر جنگ، باید اولویت بالائی به این کار بدهد و حق هم دارند.”
درجای دیگرمی گوید:
” اطلاع دادند دیشب تا امروزصبح، چند موشک دیگرعراق به تهران اصابت کرده است. تلفنی با آقای خامنهای صحبت کردم. گفتند مجموعاً 12 موشک فرود آمده وحدود سی وشش نفرشهید وحدودهفتاد نفرمجروح شدهاند. قدرت انفجاری موشک کم است و تعدادی از آنها عمل نکرده که سپاه وارتش درحال بررسی نوع، منشاء ومشخصات موشک هستند. به خاطر اختلاف ارتش وسپاه، تحقیق تاخیر داشته است.آقای روحانی ومحسن وگروه موشکی را برای پدافند وتحقیق درباره موشکها به تهران فرستادم.”
هاشمی درخاطرات روز14 اسفند66 می گوید:
درمنزل بودم. باران میبارید. کارهای عقب افتاده ایام مسافرت را ازمجلس آوردند، انجام دادم. پیش ازظهردکترروحانی آمد. گزارش وضع موشکهای شلیک شده عراقیها را داد و درباره جنگ وساخت موشک صحبت کردیم.عصرگروه موشکی سپاه (مرکزهمت ) آمدند. گزارش پیشرفت کار ساخت کپی موشک اسکاد – بی را دادند“
وادامه می دهد:
” جالب است. (کارشناسان) درباره موشکهای عراقی نظردادند که این همان اسکاد – بی روسی است که با افزایش سوخت وکاهش سرجنگی، برد آن زیاد وقدرت انفجاری آن کم شده است وعملاً کارآیی ندارد. یک پنجم قدرت اسکاد – بی را دارد و دارای نواقصی است که بیشتر آنها درهوا منفجرمیشود ویا درزمین عمل نمیکنند.”
بعبارتی درحالیکه رهبران ایران آمریکا وشوروی راهمزمان محکوم می کردند که به عراق برای حمله به تهران موشک وچراغ سبزداده اند اما درهمان ایام با بررسی موشکهای ساقط شده ناشی ازنقص درطراحی می دانستند که این موشکها توسط رژیم صدام ومستقل ازدخالت کشورهای خارجی ساخته وشلیک شده اند وجالب اینکه حتی خود محسن رضایی فرمانده کل وقت سپاه هم به این امراعتراف می کند که متخصصان عراقی سه تا بدنه موشکهای اسکادبی را هم وصل کرده وبا استفاده ازآنها بعنوان مخزن سوخت برد موشک را از300 کیلومتربه حدود 700
کیلومتررسانده اند تابتوانند به شهرهایی نظیرتهران واصفهان وشیرازحمله بکنند درحالیکه به همان نسبت هم ازوزن سرجنگی یا کلاهک آن کاسته می شود. جالب آنکه اولین موشکی که به تهران وبه یک واحد مسکونی واقع درکوچه هشتم خیابان قائم مقام فراهانی مقابل تهران کلینیک اصابت کرد تنها به شهادت 3 عضویک خانواده ارمنی انجامید ونگارنده که خود به نوعی درارتباط با این ماجرا بودم ومنزلم نیزدرهمسایگی آن محل والبته همراه باشکستن کامل تمام شیشه های ضلع جنوبی آپارتمان بود ازتخریب اندک ناشی ازانفجارموشک فوق تعجب کرده بودیم زیرا درشهرهای جنوبی نزدیک به عراق گاهی اوقات بخش مهمی ازیک محله را ویران ودهها شهید بجای می گذاشت.
محسن هاشمی فرزند رفسنجانی که ازسوی پدرمسئول ارتباط با صنایع موشکی وبالاخص مرکزشهیدهمت ومدیران آن یعنی علی قیامتیون وقاسم زاده بوده درمصاحبه ای به مناسبت سالگرد کشته شدن حسن تهرانی مقدم خاطرات خود را درخصوص ساخت موشک بالستیک ونیزهمراه با سوخت جامد چنین بازگومی کند که درجریان عملیاتی درشمالغرب (عملیات حلبچه)گروه موشکی را باخود همراه کرده است تا ازفرصت همراهی با رفسنجانی وآنهم درقطار برنامه موشکی را به پدرایشان ارائه ودرخواست حمایت بکنند. وی دراین رابطه می گوید:
” میخواستم ضمن حضوردرجبهه، ازفرصت همراهی پدر درمسیر و آنجا استفاده وهمراه با گروه موشكی دوربرد، مسئله حمایت ازساخت موشك ومشكلات نقدی ولجستیكی را نیزحل كنم. به مدیران مجتمع صنعتی شهید همت یعنی آقایان قاسمزاده، قیامتیون و… اطلاع دادم كه همراه ما به جبهه بیایند. با هم عصر به ایستگاه قطار رفتیم وسوارقطارتهران – تبریزشدیم. پدربدلیل اینكه هم هوا وهم گهگاه قطارمیتوانست مورد تهاجم هواپیماهای عراق قرارگیرد، درمسیریعنی درایستگاه كرج به ما پیوست. یك واگن كامل با چندین كوپه دراختیارتیم پدروهمراهان بود. شب را درقطارخوابیدیم.
بعد از نمازصبح من وگروه موشكی به داخل كوپه فرمانده جنگ رفتیم. توضیحات جامع از برنامهها و پیشرفت و نوع حمایتهای لازم را گفتیم. همكاران من تحت تأثیر دولتهایی كه ازتحقیقات موشكی كشورشان حمایت كرده بودند. درخواستهایی از پدر به عنوان فرمانده جنگ داشتند ومثالهایی ازموشك v2 كه مادرموشكهای دوربرد وهدایت شونده درجهان است میزدند. اتفاقا به تازگی ازكره شمالی وموشكسازی آنجا بازدیدی داشتند كه مثالهایی را تكرارمیكردند. درنهایت پدرمتقاعد شد كه باید الویت بیشتری به طراحی، تحقیق وساخت موشك دوربرد هدایت شونده در ایران داده شود و قول كمك داد.
بعد از تصمیمگیریهای لازم با فرماندهان به بانه آمدیم. اوایل شب بود كه خبر دادند چهارمنطقه تهران بمباران شده. ولی مسئولان پدافند و ریاست آن آقای روحانی كه همراه ما بود میگفتند هواپیمائی دیده نشده است و رادارها هم چیزی ثبت نكردهاند. بین خودمان شوخی كردیم كه آقای روحانی نمیتواند تهران را محافظت كند وبه شوخی ومسخره كردن یكدیگرپرداختیم. آقای روحانی هم دفاع میكرد كه قطعا” هواپیما نبوده است، ولی كسی باورنمیكرد. چند ساعت بعد دوباره خبر رسید كه سه منطقه دیگر تهران بمباران شده است. كم كم صحبت از موشك شد. این بدین معنی بود كه بعد از موشكپرانی ایران به بغداد با استفاده از اسكادبیهای روسی تحویل گرفته شده از لیبی. حال آنكه عراق در دهه اول اسفند 66 امكان زدن تهران با موشك را بدست آورده بود. لذا این موضوع نقطه ضعفی برای ایران و نقطه قوتی برای صدام بود. برای ما به عنوان گروه موشكی مسئولیت سنگینتر شده بود. زیرا موشكهای لیبیایی هم رو به اتمام بود.
صبح اطلاع دادند كه باز هم تهران مورد اصابت موشك قرار گرفته است. پدر با حضرت آیت الله خامنهای، که رئیس جمهور وقت بودند، صحبت كرد. ایشان گفتند كه تا به حال 12 موشك به تهران اصابت كرده است. بیش از 30 نفرشهید و70 نفرمجروح شده اند. البته قدرت انفجاری موشک ها كم وتعدادی ازآنها نیزعمل نكرده است. به خاطراختلاف نظر(بین سپاه وارتش)، هنوز تحقیق به نتیجه نرسیده است.
لذا پدر دستور دادند كه من و گروه موشكی فورا” به تهران برگردیم. خودشان و آقای شمخانی به مریوان رفتند.
تا به تهران رسیدیم فورا” كارشناسان موشكی شهید همت بررسی قطعات موشكهای عمل نكرده را شروع كردند. به دلیل ضعیف بودن قدرت انفجاری موشكهای عراق و عمل نكردن حداقل نصف آنها، روحیه مردم خوب بود و مردم عمدتا” منتظر مقابله به مثل ایران بودند.
شب بعد هم باز هم عراق چند موشك به تهران زد، ولی باز هم چند موشك عمل نكرده بود و قطعات بیشتری بدست كارشناسان ما افتاد. رادیوهای بیگانه سروصدای زیادی راه انداخته بودند.
در نهایت نظر كارشناسان مجتمع صنعتی شهید همت این شدكه این همان موشكهای SCUD-B اسكادبی روسی است كه از سر جنگی آن كاسته و به حجم منبع سوخت آن افزوده شده است. لذا قدرت انفجار آن كم و به علت نواقصی كه پیدا كرده است(عدم تناسب طول با قطروانتخاب موتورمناسب)، بعضی درهوا منفجرمیشود. “
مجموعه نمونه ای مطالب فوق نشان می دهد که برخلاف تبلیغات فعلی رسانه های حامی خامنه ای زیربنا والف تا یای صنایع موشکی ایران به اراده رفسنجانی درنیمه دوم دهه 60 گذاشته شد وبدیهی است که درزمان 8 سال ریاست جمهوری وی پس ازخاتمه جنگ (76-68) نیزرشد گسترده ای داشته باشد که ثمره آن تولید موشکهای شهاب بوده است که هنوزهم ستون فقرات نیروی موشکی سپاه راتشکیل می دهد اما هیچگاه نه دردوران جنگ ونه بعدآن نظیراین زمان بحث استفاده ازاین امکانات برای تهدید کشورهای منطقه، ادعای محواسراییل وتاسیسات اتمی آن دردیمونا ویا رجزخوانی های بی خاصیت خامنه ای نبوده است. همین رجزخوانی بود که به یکباره عربستان سعودی را درسال جاری وادارکرد موشکهای دنگ فنگ یا دی اف 3 خود باقابلیت حمل کلاهک اتمی وبرد 2650 کیلومتررا که طی نزدیک به 30 سال پنهان کرده بود به یکباره دریک مانورتاریخی بنام ” شمشیر عبدالله” به نمایش بگذارد مانوری که با سکوت رهبران وفرماندهان نظامی روبروشدعربستان پس ازآن نیزباسفارش نسل پیشرفته تر موشکهای دی اف 21 درصددگسترش زرادخانه موشکی خود درمقابل ایران برآمده است.
***
سردارعلی قیامتیون اولین رییس مرکزشهیدهمت (طراحی وساخت موشک بالستیک با سوخت جامد) متولد لاهیجان عضورسمی سپاه پاسداران و ازنیروهای منتسب به جناح راست ودارای ارتباط مستقیم با بیت رهبری بود وی که ازفارغ التحصیلان رشته مهندسی دانشگاه تبریزبودیکی ازکسانی بود که بعنوان عضوشورای فرماندهی سپاه ارومیه بهمراه سردارحسین علایی وصادق محصولی برادران شهید باکری (مهدی وحمید) را با اتهام گرایش به مجاهدین خلق یا جنبش مسلمانان مبارز(گروه دکترپیمان) ازآن سپاه تسویه کردند اما با توجه به نیازجنگ به آنها این دوبرادر لشکرعاشورا راتشکیل وفرماندهی کردند که یکی ازقویترین لشکرهای سپاه پاسداران درجریان 8 سال جنگ ایران وعراق بود. جالب اینکه خواهرعلی قیامتیون بنام معصومه ازاعضاء اصلی سازمان مجاهدین خلق بود و برادربزرگ باکریها مجاهد شهید علی باکری بود که درجریان حمله ساواک به سازمان درابتدای دهه 50 دستگیر واعدام شد.علی قیامتیون بعدا بعنوان معاون صنایع هوایی ساصد ونیزمدیرصنایع هوایی قدس بکارگیری شد
.زهرا باکری ، خواهرعلی ، حمید ومهدی باکری درمصاحبهای با رادیو فردا اعلام کرد که : درجریان اعتراضات پس از انتخابات ( خرداد88) درایران، «پسربرادرم را دستگیر کردهاند. بلایی سرما آمده که زمان شاه نیامد . باورکنید (پس ازدستگیری واعدام علی) یک ساواکی درخانه مرا نزد . زمان شاه من بعد ازشهادت برادرم (علی)، استخدام شدم . خواهرم درپست بالایی استخدام شد. مهدی دانشگاه قبول شد وتحصیل را شروع کرد. یک نفردرخانه ما را نزد . میگفتند خرابکاریا خانواده خرابکار ولی کسی جسارت نکرد درخانه ما را بازکند وبه ما توهین کند. ولی درجمهوری اسلامی ما این توهینها را دیدیم»
ادامه دارد
منبع:پژواک ایران