نگرشی به مساله ملی، در رابطه با مبارزات ضد رژیمی!
حسن جداری

 نگرشی به مساله ملی،  در رابطه با مبارزات ضد رژیمی!

حسن جداری 

 

  در شرایط حساس کنونی در خاورمیانه،که آتش  جنگ های  خانمانسوز  مذهبی و قومی همه جا زبانه میکشد و قدرتهای  امپریالیستی  در رقابت با یکدیگر و به  منظور کسب مناطق نفوذ در این منطقه نفت خیز و سرشار از ثروتهای زیر زمینی، سخت  در تکاپو هستند، برخورد به مساله ملی در ایران در کشوری که در حدود 60 در صد اهالی را ملتهای غیر فارس تشکیل  میدهند، از اهمیت خاصی برخوردار است . امروز کمتر کسی نه میداند  که در ایران تحت سلطه دو رژیم ارتجاعی شاه و جمهوری اسلامی، به مدت نود سال، ملتهای غیر فارس این کشوردر معرض ستم ملی  قرار داشته اند . در تمام این مدت طولانی، زبان فارسی که زبان  تنها یکی از ملت های ایران است، برملتهای غیر فارس تحمیل گردیده  و  این ملتها قادر نبوده اند آزادانه در امور داخلی خود دخالت کنند.  اعمال  ستم ملی  بر خلق های غیر فارس ، سبب شده است که  از لحاظ اقتصادی نیز نواحی غیر فارس نشین کشور از فقر و. محرومیت درد آورتری رنج ببرند.  در حالیکه  کارگران و زحمتکشان ملت فارس در معرض ستم اقتصادی قرار دارند، ملت های غیر فارس ایران در طول 90 سال گذشته، هم از ستم طبقاتی و هم ازستم ملی رنج برده اند. ستم ملی که در همان سالهای نخستین حکومت استبدادی رضاخان، به طور سیستماتیک آغاز شد، در زمان سلطه جابرانه رژیم  جمهوری اسلامی، کماکان دوام داشته است.  در مورد برخی  از ملت های  تحت ستم ، در  دوران تسلط  رژیم جمهوری اسلامی ، ستم مذهبی نیز بر ستم ملی و طبقاتی افزوده شده است.  ستم طبقاتی، ستم ملی  و اجحافات بیشمار در مورد مذاهب غیر از مذهب رسمی شیعه،همراه با  استبداد حکومتی و وضع ناهنجار اقتصادی واستثمار بیرحمانه، سبب شده است که جنبش اعتراضی علیه رژیم خودکامه  در نواحی غیر فارس نشین، در سالهای اخیر ابعاد بس  گسترده  تری پیدا کند.                                                                                              

  با  در نظر گرفتن همه این واقعیت ها،  باید دید  راه  حل  عادلانه و دموکراتیک مساله ملی در ایران  کثیر المله چیست  و به چه  نحوی  میتوان بر ستم دیرپای ملی در این کشور دچار چنگ  خونین استبداد قرون وسطائی، غلبه  کرد. شوونیسم و برتری  طلبی  ملی و نژادی- در لباس"چپ" و راست - با توسل  به  ادله و براهین  واهی و غیر واقعی،  منکر وجود ملتها در ایران شده و  سخت میکوشد جلو هرگونه بحث  آزاد و دموکراتیک را در زمینه  وجود مشکل  ملی در ایران بگیرد. از دید  شوونیست های برتری طلب و مرتجع، هر کس  در هر محفل و مجلسی، در هر نشریه و کتاب و نوشته ای، سخن از  ستم ملی و مقوله ملت ها به میان بیاورد، تجزیه طلب  محسوب گردیده و قصد تکه تکه کردن ایران را در سر میپروراند!  با این  ادله پوچ و بی پایه،  کوشش بعمل می آید جلو هرگونه   تبادل نظر در مورد مساله ملی  گرفته شود.                                                                                        

  ملت یک مقوله  تاریخی است که با بوجود آمدن و رشد سرمایه داری مدرن رابطه تنگاتنگ دارد. در دوران تسلط فئودالیسم درهیچ جای دنیا از ملت  به مثابه اجتماعی از اهالی، خبری نبود. در آن دوران، اقوام و قبایل  وجود داشتند . با ظهور و رشد سرمایه داری صنعتی،  ابتدا در بخش هائی  از اروپا بعد ها در دیگر نقاط دنیا و از آنجمله درایران کنونی،  ملتها بوجود آمدند . بعبارت دیگر، اقوام جای خود را به ملت ها دادند. یکی  از خصایص عمده یک ملت واحد و مشخص، داشتن زبان واحد میباشد. هر ملتی زبان گفتاری و نوشتاری خود را دارد . اگر در یک کشوری  زبانهای مختلف  متداول می باشد ، بدون تردید ملتهای جداگانه ای هم وجود دارند . با این ترتیب درکشور نسبتا پهناوری مثل ایران که اهالی آن به زبانهای  مختلف حرف میزنند ، لابد ملتهای  مختلفی نیز زندگی می کنند. زبان یک ملت  همانا زبانی است  که  مردم کوچه و بازار بدان حرف میزنند و مادران  با آن زبان  به اطفال خود در گاهواره، لالائی میگویند. زبان های متروک و ازبین رفته واقعی و حدسی،  بهیچوجه زبان یک ملت محسوب نمیگردند .                                                                                                         

رژیم های  استبدادی حاکم در ایران، در طول  90 سال گذشته، زبان فارسی  را با زور و قلدری  به ملت های غیر فارس ایران  تحمیل کرده و شوونیستهای برتری طلب، همواره کوشیده اند با خوار شمردن زبانهای  غیر فارس  متداول در کشور  و "زبان رسمی"  نامیدن زبان فارسی، بر این  زورگوئی ملی و  فرهنگی، مهر تصدیق بزنند. در حال حاضر، در بسیاری از کشورهای جهان،  اهالی  به زبانهای  مختلف  حرف  میزنند،  اما هیچکدام از این زبانها زبان رسمی کشور محسوب  نمیشود .اما  در ایران تحت سلطه استبداد  شاه و شیخ،  در حالیکه  تحصیل  به زبانهای  بومی   ممنوع  اعلام میگردد، زبان فارسی  که برای  ملتهای  غیر فارس زبان بیگانه ای بشمار میرود، " زبان رسمی"   نامیده میشود! در زمینه فرهنگ و ادبیات و آداب و سنن خلق های غیر فارس نیز همین اجحاف وحق کشی روا داشته میشود.  علیرغم  زورگوئیها و اجحافات  رژیم شوونیست  جمهوری اسلامی که  36 سال تمام است ملت های غیر فارس  ایران را در معرض ستم ملی قرار داده است، مبارزه  علیه  ستم ملی در ایران هر روز شدت و حدت بیشتری  پیدا میکند. در بخشهای وسیعی از کشور که  اهالی آنها در کنارستمهای دیگر از ستم  ملی هم رنج  میبرند،  در سالهای اخیر  مبارزه علیه رژیم آزادیکش حاکم،  ابعاد  گسترده تری  پیدا کرده است. اینک زمان آن رسیده است  که به  ستم ملی  در ایران  برای همیشه   پایان داده شود .                                                                                                  

  اما  باید دید  راه پایان دادن به ستم  ملی  در این کشور اسیر در چنگ  رژیم  آزادیکش  جمهوری اسلامی چیست؟ آیا  این امر امکان دارد که با وجود بقای رژیم و سلطه  استبدادی آن، مشکل ملی در ایران حل شود و ملت های غیر فارس از چنگ  ستم ملی و انواع اجحافات در این رابطه، رهائی  یابند؟   به نظر  نویسنده  این مقاله، تا رژیم شوونیست و ارتجاعی  جمهوری اسلامی بر اریکه قدرت سوار است، حل عادلانه و دموکراتیک  مساله  ملی در ایران نظیر غلبه کردن بر دیگر ستمگریهای  موجود در جامعه بحران زده کنونی، امکان پذیر  نمی باشد . بهمین جهت  نیز  برای  بر طرف ساختن ستم و تبعیضات  ملی در ایران،  اتحاد و همبستگی همه  خلقهای  ساکن ایران، در مبارزات ضد رژیمی، امری ضروری است. 36  سال سلطه  جابرانه و رفتار دژخیمانه و ضد انسانی با ملت های  تحت ستم، به روشنی  نشان داده است  که رژیم مرکزگرای جمهوری اسلامی، هرگز دست از  زورگوئی و تعدی بر نداشته و با خواهش و تمنا به  خواست های حق طلبانه  ملت های تحت ستم، جواب مثبت نخواهد داد . این یک واقعیت است که با رژیم های  زور گو و مطلق العنان،  تنها  با حربه  مبارزه و مقابله قهر آمیز و عصیان توده ای  میتوان برخورد کرد. تنها سرنگونی سلطه رژیم جمهوری اسلامی  به دست توده های محروم و زحمتکش ایران  میتواند راه را برای استقرار دموکراسی در کشور و پایان دادن به ستم ملی و دیگر ستمگریها باز کند. تنها اتحاد مبارزه جویانه زحمتکشان همه ملت های ساکن ایران میتواند لاشه متعفن رژیم ضد مردمی حاکم را برای همیشه  در زیر خاک، مدفون سازد. اگر زحمتکشان این یا آن ملت،  یک تنه به جنگ با  رژیم تا دندان مسلح کینه توز بروند، جز شکست و ناکامی از این تلاش، -هر قدر هم قهرمانانه باشد، - بهره ای نخواهند داشت. تجربه های  تلخ 36 سال گذشته، حقانیت  این امر را به روشنی ثابت کرده است. در روسیه تزاری که زندان ملت های غیر روس بود، تنها پس از بر افتادن سلطه تزاریسم در فوریه 1917 بود که زمینه جهت از بین رفتن ستم ملی فراهم شد.                

                                              +++++

  اینک در شرایطی که برخی  از  گروه بندیهای جدائی طلب آذربا بجانی ، بدنبال تشبثات ارتجاعی  نظیر برگزاری  کنفرانس  در باکو و نامه نویسی به دبیر کل سازمان ملل و یاری خواستن از اوباما،  در خارج از کشور شعار استقلال آذربایجان را سر داده و در جهت راه انداختن کمدی همه پرسی برای آینده آذربایجان و تشکیل پارلمانهای ملی و احیانا دولت های ملی در تبعید، فعالیت میکنند، تاکید بر مبارزه مشترک و متحد کارگران و زحمتکشان همه خلقهای ساکن ایران در جهت  رهائی از چنگ رژیم ارتجاعی  جمهوری اسلامی، اهمیت خاصی را احراز میکند. اینک بخش هائی از جدائی طلب های  آذربایجانی در خارج از کشورکه به منظور رسیدن به اهداف سودجویانه خود و چنگ زدن به مقامهای ریاست و سروری در آذربایجان "مستقل" آینده،  به هر وسیله ای متشبث شده و بهر اتحاد و گرد هم آئی سازشکارانه ای دست می یازند، به  مانع و رادعی در جهت همسو کردن مبارزات  توده های  زحمتکش این خلق به پا خاسته با زحمتکشان دیگر خلقهای ایران، مبدل شده اند.  تبلیغ و اشاعه این  نظریه بغایت ارتجاعی از جانب گروه هائی  از  مبلغین استقلال آذربایجان  که آذربایجان کاری  با ایران ندارد و بدون توجه  به آنچه در بخشهای دیگر کشور می گذرد، راه  مستقل و متمایز خود را میرود،مفهومی جز آسان تر کردن کار رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در سرکوب  مبارزات توده ها  و لطمه وارد ساختن به پیکره  پیکار عمومی و سرتاسری کارگران و زحمتکشان ایران ندارد.  باید این نکته را هم متذکر شد کسانی که  طی سالها شعاراستقلال سر داده اما در جهت خواست های استقلال طلبانه خود، کوچک ترین اقدام ملموس و موثری به عمل  نیاورده اند، خود فریبان و فریب کارانی  بیش  نیستند.                

  تردیدی نیست که در برخورد به ستم ملی و حل  مشکل  ملی  در ایران، افراد میتوانند نظر های  متفاوت و متضاد  داشته باشند . یکی میتواند طرفدار جدا شدن و استقلال  این یا آن ملت  از ایران  باشد و دیگری از ایده  فدرالیسم دفاع بعمل  آورد . سومی هم، حل مساله ملی را مشروط  به  حفظ  یک پارچگی ایران  بداند. اما هر فرد متعلق به  ملتهای تحت ستم  ضروری است در جهت برآورد خواست خود کاری انجام دهد و صداقت و حسن نیت  خود را در عمل نشان دهد . سالها سال در سایت ها، رسانه های خبری و نشست ها و کنگره های آن چنانی، از استقلال دم زدن و در این جهت  کاری  انجام ندادن،  معنا و مفهومی  جز فریبکاری  وعدم صداقت نمی تواند داشته باشد. راه حل اصولی و دموکراتیک مشکل  ملی در آذربایجان و راه پایان دادن به ستم دیر پای ملی  در این   سرزمین، بهیچ وجه پارلمان و مجالس کذائی آذربایجان را در خارج تشکیل دادن  و برای عملی کردن ایده غیر عملی همه پرسی   و رفراندوم  در آذربایجان،   عریضه به دبیر کل سازمان ملل فرستادن  و طلب یاری کردن از امثال اوباما ها، و در نهایت امر،  احیانا تشکیل  دادن "دولت آذربایجان"  در تبعید با شرکت  مشتی عناصر سازشکار استقلال  طلب که خود را نماینده این خلق  دارای سنت های سرشارانقلابی جا میزنند، نیست. راه حل  مساله ملی در اتحادهای فرصت طلبانه  و سازش های  غیر اصولی  و سود جویانه  نمی باشد. راه  غلبه بر ستم ملی در آذربایجان،  به مفهوم جدا کردن مبارزات این خلق بپا خاسته از مبارزات دیگر خلق های ساکن ایران نیست .  رهائی  توده های محروم و زحمتکش آذربایجان که نظیر ملتهای دیگر غیر فارس نه تنها از ستم ملی بلکه از انواع ستم ها  در زیر چنگ رژیم حاکم رنج  میبرند، با امر رهائی زحمتکشان دیگر خلقهای ساکن ایران، گره خورده است.  این یک  واقعیت است که زحمتکشان هر ملتی در ایران اگر  تنها  و بدون اتحاد و همبستگی با  توده های  زحمتکش  دیگر خلقهای  ایران به مصاف جمهوری اسلامی بروند، چیزی جز شکست و ناکامی نصیبشان  نخواهد شد . تجربه های  تلخ  36 سال گذشته،  درستی  این امر را بروشنی نشان داده است.  آنهائی که خلق  آذربایجان را در مبارزه مرگ و زندگی علیه رژیم شوونیست و ارتجاعی جمهوری اسلامی  از مبارزات دیگر خلق های  ایران جدا میکنند، هرگز دوستان این  خلق  به پاخاسته  و ستمدیده  نبوده  و دانسته و ندانسته  به بقای سلطه جنایت کارانه  رژیم  جمهوری اسلامی و امیال امپریالیست های سیطره جو و ارتجاع منطقه،  یاری میرسانند.                                                                                                            

 برای حل مساله  ملی  در ایران ودیگر کشورهای چند ملیتی، تنها راه  دمکراتیک  و ترقی خواهانه،  همانا احترام گذاشتن به حقوق مسلم ملتها  در تعیین سرنوشت خود می باشد.  در یک کشور کثیر المله،  ملت ها  دارای  این حق  دموکراتیک  هستند که  سرنوشت  خود را آزادانه،  بدست خود  تعیین کنند .  یک ملت  حق دارد  در کنار ملت های  دیگر در محدوده یک کشور چند ملیتی زندگی  کند.  یا اینکه از کشوری کثیر المله  جدا شده و  دارای کشور و سرزمین مستقل خود باشد.  تنها با توسل به  زور و قلدری و پایمال ساختن حقوق  انسانی  میتوان ملتی  را از حق تعیین سرنوشت خود محروم ساخت.  تردیدی  نمی توان داشت  تا زمانی که سلطه رژیم  آزادیکش  جمهوری اسلامی  برایران   سایه افکنده است، این امکان که  این یا آن  ملت ساکن این کشور بتواند آزادانه  از طریق  همه پرسی  و رفراندوم ، در جهت تعیین سرنوشت خود گام بر دارد، بهیچ وجه وجود ندارد. زور و استبداد رژیم شوونیست حاکم، از هر گونه  حرکت  دموکراتیک  ملت های تحت ستم در  جهت برآورد خواست های  حق طلبانه خود، ممانعت به عمل می آورد . همانطور که مطلق العنانی  و زور گوئی  رژیم، حق  اعتصاب و اعتراص را از  کارگران ایران که بیرحمانه استثمار میشوند، گرفته و زنان را از ابتدائی ترین  حقوق  انسانی خود، محروم ساخته است. تنها  به شرط سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی  به دست توانای توده های محروم و زحمتکش و استقرار  آزادیهای دموکراتیک در ایران، می توان در جهت   از بین بردن ستمگریهای بیحد و حصر در این کشور و از آنجمله محو ستم ملی، گام های  عملی  بر داشت. تنها انقلاب خونین توده های زحمتکش و سرنگونی  رژیم با تمام جناح ها و دار و دسته ها یش میتواند دست یازیدن به اقدامات موثر دموکراتیک را در ایران عملی سازد. محصول و نتیجه  تشبثات سازشکارانه آنهائی که  به  منظور رسیدن به اهداف سودجویانه خود،  با یاری خواستن از قدرت های امپریالیستی  و مرتجعین منطقه در جهت ایجاد آذربایجانی "مستقل"، کار میکنند، چیزی جز تداوم اسارت  توده های محروم و زحمتکش آذربایجان نخواهد بود.               

   ابان ماه  1393

  

منبع:پژواک ایران


حسن جداری

فهرست مطالب حسن جداری در سایت پژواک ایران 

*اعدام های پی در پی، نشانه ترس ووحشت رژیم!  [2020 Dec] 
* سرنگونی رژیم، در گروهمبستگی واتحاد عمل!   [2020 Nov] 
*تشدید تضاد های بینا امپریالیستی درجهانی پرتلاطم!   [2020 Nov] 
* نگاهی اجمالی به تاریخ گذشته ایران!  [2020 Sep] 
*اهمیت عنصرآگاهی درجنبش های کارگری!   [2020 Jul] 
*ایران،سرزمین ملت ها، آداب ورسوم وزبانهای مختلف!   [2020 Jun] 
*انقلاب، کدام انقلاب، دموکراتیک یا سوسیالیستی!   [2020 Feb] 
* مروری بر زندگی پر تلاطم جعفرپیشه وری!  [2019 Dec] 
*دشمن مشترک زحمتکشان کرد، ترک، فارس و ....!   [2019 Dec] 
*قهرانقلابی توده ها، پاسخ قهرارتجاع هار! ‏ ‏  [2019 Nov] 
*نه به حمله نظامی امریکا، نه به رژیم جمهوری اسلامی ! زنده باد انقلاب توده های زحمتکش!  [2019 Jun] 
*اقوام ، ملت یا ملت های ایران!   [2019 May] 
* پان اسلامیسم و پان آریائیسم، دو روی یک سکه!  [2018 Dec] 
*کارگر می رزمد، ذلت نمی پذیرد!‏ ‏   [2018 Dec] 
*ظولمه قارشی عصیان!  [2018 Aug] 
*خیزش های سهمگین توده ها، ناقوس مرگ رژیم را به صدا درآورده است!   جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته، نابود باید گردد! [2018 Aug] 
* راه رهائی کارگران و زحمتکشان ایران!   [2018 Jul] 
*ٰ نگاهی اجمالی به تاریخ صد سال گذشته ایران!  [2018 May] 
*جمهوری اسلامی ، جمهوری ایرانی، جمهوری دموکراتیک کارگران و زحمتکشان!   [2018 Jan] 
*‏ آذربایجان به پا خیز ! ‏ ‏  [2018 Jan] 
*خیزش های پرشور و رزمنده ضد رژیمی، ‏درسرتاسرایران!‏   [2018 Jan] 
*پدیده ای به نام شوونیسم در سایت های اپوزیسیون!  [2017 Jun] 
* حل مساله ملی در ایران، در گرو سرنگونی رژیم!   [2017 Jun] 
*انتحابات فرمایشی رژِیم، چه چیزی را تغییر میدهد؟ ‏   [2017 May] 
*چرا باید انتخابات فرمایشی رژیم را تحریم کرد؟  [2017 May] 
*رقابت امپریالیست ها و خطر وقوع جنگ جهانی ‏سوم!   [2017 Mar] 
*نگرش به گذشته ها، به مثابه درمان آلام اجتماعی!‏   [2017 Jan] 
*مرگ هاشمی رفسنجانی و قیل و قال «اصلاح طلبان»!   [2017 Jan] 
*دو رژیم آزادیکش، دوکشتاروحشیانه!   [2016 Dec] 
*فراکسیون مناطق ترک نشین مجلس، توطئه و تمهیدی ارتجاعی!  [2016 Nov] 
*دنیائی پرتلاطم، رخدادهای تکان دهنده!‏  [2016 Oct] 
*مساله ملی،اپوزیسیون بورژوائی وطبقه کارگر!‏   [2016 Sep] 
*ننگ تاریخ بشر!‏ ‏   [2016 Sep] 
*رژیم جمهوری اسلامی ، رژیم دزدان کاخ نشین!  [2016 Aug] 
* قانلی بیرمیدان !  [2016 Jun] 
*شلاق زدن به کارگران، جنایتی دهشتناک!  [2016 May] 
* کوتله وی عصیان ! غزلی به ترکی با ترجمه فارسی  [2016 May] 
*برتری طلبی قومی و نژادی!  [2016 Apr] 
*یاران را چه شد!  [2016 Apr] 
*تحریم یا عدم تحریم انتخابات! کدام انتخابات؟  [2016 Jan] 
* یادی از فرقه دموکرات آذربایجان!  [2015 Dec] 
*دو قطعه شعر در رابطه با قتل‌های زنجیره‌ای پاییز ۱۳۷۷  [2015 Dec] 
*رژیم جمهوری اسلامی؛ حامیان و مخالفین!  [2015 Dec] 
*شوونیسم زبان فارسی! ستمدیدگی زبانهای غیر فارس ایران [2015 Nov] 
*به مناسبت باز گشائی مدارس در ایران! نگاهی بر برخی از مشکلات آموزشی  [2015 Oct] 
* مساله طبقاتی ومساله ملی در ایران!  در رد برتری طلبی قومی و نژادی [2015 Sep] 
*حقوق بشر، بازیچه دست قدرت های سلطه گر!  [2015 Aug] 
* تفرقه و نفاق افکندن بین خلق های ایران، به سود رژیم شوونیست جمهوری اسلامی است!  [2015 Jul] 
*خاطرات من از دوران حکومت فرقه دموکرات آذربایجان!  [2015 Jul] 
*تاریخ معاصرآذربایجان و شوونیست های طیف "چپ"!   [2015 Jun] 
*" آذری یا زبان باستان آذربایجان"، رد پای کسروی!   [2015 May] 
* رژیم جمهوری اسلامی ، مظهر ستم ملی و شوونیسم!  [2015 May] 
* نگرشی به مساله ملی، در رابطه با مبارزات ضد رژیمی!  [2014 Nov] 
*آغاز سال تحصیلی در ایران و مشکل زبان!  [2014 Sep] 
*هگلیسم یا مارکسیسم! سرمایه داری یا سوسیالیسم!  [2014 Mar] 
*رژِیمی فریبکار، «فرهنگستانی» مرتجع و شوونیست !   [2014 Feb] 
*انتقاد با سلاح و سلاح انتقاد!   [2014 Jan] 
*جواب خصم خونخوار!  [2014 Jan] 
*راه خطا پیمودن در برخورد به مساله ملی!   [2014 Jan] 
*سردمداران رژیم، غارتگران هستی توده ها!  [2014 Jan] 
*قاجارها یا پهلوی ها! ( 1)  [2013 Dec] 
*روز 21 آذر 1325، در تاریخ معاصر ایران   [2013 Dec] 
* گلچینی از دیوان حافظ شیرازی، شاعر عصیانگر و آزاد اندیش!  [2013 Dec] 
* قادینین قدرتی! (قدرت زن)  [2013 Nov] 
*فارسی، زبانی تحمیلی برای ملت های غیر فارس!   [2013 Nov] 
*شوق و شور جانفشانان!  [2013 Oct] 
*رژیم اشرار !   [2013 Jun] 
*روحانی، سر کوبگری دیگر!  [2013 Jun] 
*رژیمی آزادیکش! انتخاباتی فرمایشی!   [2013 May] 
* بهار خاطره ها!  [2013 May] 
*کارگر هم، انسان است!  [2013 May] 
*غرش وفریاد!  [2013 Apr] 
* در پیرامون «کنفرانس» باکو!  [2013 Apr] 
*شهر آفتاب!  [2013 Apr] 
*بازار ریا!  [2013 Mar] 
*کج اندیشی ها در رابطه با مساله ملی در ایران ( 1)  [2013 Feb] 
*نبرد خلق!   [2013 Feb] 
* بدترین نوع حکومت!  [2013 Jan] 
*معجز شبستری، شاعر و متفکر شهیر آذربایجان! در یکصد و چهلمین سالگرد تولدش [2013 Jan] 
* در رابطه با رفراندوم برای" استقلال" آذربایجان!  [2012 Dec] 
*روز 21 آذر 1325، در تاریخ معاصر ایران   [2012 Dec] 
*راه ناهموار!   [2012 Nov] 
*باید رساتر شود این فریاد ها!  [2012 Nov] 
*تنها راه رهائی زحمتکشان!  [2012 Oct] 
*اگر کارگران به پا نخیرند، خانه ظلم ویران نمی شود!  [2012 Jul] 
*علیه انقیاد طلبان و سازشکاران!  [2012 Jul] 
*مظهر جهل و خرافات!  [2012 Jul] 
*پيرامون مساله ملی در ايران!   [2012 Jul] 
*ملانین جوری ،مکری، حیله لری !  [2012 Jul] 
*صمد بهرنگی، معلم کبیر روستاهای آذربایجان  [2012 Jun] 
*حکومت ننگین!  [2012 Jun] 
*تاریخچه ملی شدن صنایع نفت و کودتای 28 مرداد 1332  [2012 Jun] 
*خون «ندا»!  [2012 Jun] 
*توفان خشم !  [2012 Jun] 
*حماسه آذربایجان!  [2012 May] 
*دخالت خارجی یا تکیه به نیروی توده ها ؟!  [2012 May] 
*فریاد کن ای کارگر! بمناسبت اول ماه مه، روزفرخنده جهانی کارگران [2012 Apr] 
*تعدی و شرارت!  [2012 Apr] 
*من این کشتار و این سرکوب و زندان را نمیخواهم !  [2012 Mar] 
*بهار دل انگیز !  [2012 Mar] 
*بهار آزادی!  [2012 Feb] 
*جواب خصم خونخوار!  [2012 Jan] 
*ای خوش آنروزی...  [2011 Aug]