خامنه ای، فرارمغزها ونفت( بحش اول و دوم)
کورش کبیر
روزگذشته رهبرایران درجمع عده ای که ازآنها بعنوان نخبگان جوان یادگردید مطالبی درخصوص نفت ونقش آن دروابستگی اقتصادی کشور به خارج وعدم نیازبه مغزها گفته است که برخود لازم دیدم مطلب زیررا بعنوان حاشیه ای برمواضع رهبری ایران ونفت بعرض مخاطبین خودبرسانم.
ایشان با تاکید باینکه رنجات کشورو روشنی آینده روشن ملت در گرو تقویت بنیه علمی می باشداظهارداشتند:
“همانگونه که رئیس بنیاد نخبگان به درستی گفت دراقتصاد متکی برمنابع زیرزمینی، هیچ نیازی به شناسایی، جذب وفعالیت نخبگان احساس نخواهد شد وکشورهم، عملاً پیشرفت حقیقی نخواهد داشت.
آیتالله خامنهای برهمین اساس اداره کشوربرمبنای فروش ذخایر زیرزمینی را به «بچه پولداری ملی» تشبیه کردند وافزودند: بچهپولدارها، قدرپول خود را نمیدانند وآن را بیهوده خرج میکنند که اداره کشوربرمبنای فروش نفت خام نیز، شبیه همین ماجراست.
رهبرجمهوری اسلامی، اتکای برنامهریزی اقتصادی کشور به درآمدهای نفتی را سپردن اقتصاد ایران به سیاستگذاران کلان جهانی خواندند و با اشاره به نوسانات شدید قیمت بینالمللی نفت افزودند: کشوری که اقتصاد خود را اینگونه برنامهریزی کند، آیندهاش معلوم است.
ایشان با استناد به واقعیات یادشده تأکید کردند: ایران به جای تکیه بر درآمدهای نفتی باید با اتکا به نیروهای درونی وذخایر روی زمین یعنی هوش واستعداد جوانان وتولید علم ودانش اداره شود که دراین صورت هیچ قدرتی دردنیا قادرنخواهد بود اقتصاد کشور را به بازی بگیرد.
رهبر انقلاب همچنین با اشاره به ضرورت تفکیک تولید علم با تولید مقاله افزودند: البته تولید مقالات مرجع و باارزش علمی باارزش است اما این همه قضیه نیست.
ما دربالا کلیه سخنان ایشان دراین رابطه را بدون تقطیع وکم وکاست ذکرکردیم تا درادامه مطلب به این واقعیت ها برسیم که طی ربع قرن رهبری بلامنازع ایشان و35 سال حاکمیت نظام اسلامی هیچ فردی باندازه ایشان درنابودی منابع فسیلی زیرزمینی (طلای سیاه) ومنابع رو زمینی یا سرمایه معنوی و مغزها (طلای خاکستری) موثرنبوده است.
اما بگذارید مطلب را ازنابودی طلای خاکستری با فراروبه حاشیه بردن مغزها Brain Drain آغازکنیم روزی که در22 بهمن 57 رژیم باصطلاح ستم شاهی فروریخت تا برویرانه های آن نظامی اسلامی با ارکان وبنیان های استواراستقلال، آزادی، عدالت و آبادانی ساخته شود. هزاران متخصص که ازرژیم قبل دلخوشی نداشتند با هزاران امید باروبنه خود را بسته وراهی مام وطن شده تا درفردای آزادی ایران نقشی درسازندگی این کشورداشته باشند اما هنوزهفته ای ازانقلاب نگذشته بود که حزبی بنام حزب جمهوری اسلامی جایگزین حزب رستاخیزپهلوی گردید تا با همان سبک وسیاق اداره کشوررا توسط عوامل وابسته به خود بعنوان نخبگان نظام اسلامی دردست گیرد ودراین راه با روشهای ماکیاولیستی ازبکارگیری هیچ وسیله ای ازجمله خلع ید ازاولین نخست وزیرورییس جمهورودولت پس ازانقلاب ابایی نداشت. دبیرکل این حزب انحصارطلب که تمام گروهها واحزاب شرکت کننده در انقلاب رایک به یک با قوه قهره ازمیان برداشت کسی نبود جزسیدعلی خامنه ای رهبرفعلی جمهوری اسلامی وبدین وسیله اولین موج مهاجرت مغزها درنظام اسلامی پس ازفرارمغزهایی که موردظن همکاری با رژیم سابق بودند پدید آمد.
با شروع انقلاب فرهنگی و پس ازآن با روی کارآمدن دولت محمدعلی رجایی که تعهد را برترازتخصص می دید درصدبسیاری از نخبگان کشورجای خود را به جوانان بی تجربه وفاقدتخصصی دادند که تنها ویژگی آنها سرسپردگی به حاکمیت وقت تحت عنوان تعهد وانقلابی بود ونظام نی درحمایت ازاین امرچنین تبلیغ می کرد که درهمه انقلابات جهانی کادرهای اداره کننده نظام سیاسی قدیم باید یکبارغربال وموردتسویه واقع بشوند تا انقلاب ازتثبیت وقدرت خود دراداره کشورمطمئن شود.دومین موج فرازمغزها پس ازپیروزی انقلاب درچنین شرایطی شکل گرفت.
جنگ 8 ساله ایران وعراق ازعوامل اصلی هدایت بسیاری ازپتانسیل های کشوربه سوی جبهه های جنگ گردید که درصورت فقدان آن می توانست درپایتخت ومناطق مرکزی ایران به عاملی تهدیدکننده برای نظام سیاسی جدید تلقی شود چه این نیروهای نخبه یا کیفی عناصری نیستند که بتوان آنها را بطورفیزیکی دریک ارگان یا نهاد تحت تسلط خود درآورد وبدینسان دومین موج فرا رمغزها پس ازپیروزی انقلاب شکل گرفت.
باپایان گرفتن جنگ، قرارگرفتن دولت هاشمی درموقعیت مسئول سازندگی کشورگرچه فضای داخلی را تااندازه ای تلطیف کرد اما با سهمیه رهبری در4 وزارتخانه اصلی ازحمله وزارت نفت، شروع قتلهای زنجیره ای، تسلط وزرای دست راستی برکابینه دردوردوم ریاست جمهوری وی وحوادث ناشی ازجراحی اقتصادی ایران عملا کشوروارد دوران گذاراقتصادی گردید خامنه ای دراین دوره علاوه براصراربرتداوم وزارت غلامرضا آقازاده بربخش نفت برادرخود محمدحسن را نیزبعنوان مشاورورییس بازرسی وزارت نفت منصوب نمود تاازنزدیک اموراین بخش مهم را که منبع اصلی درآمدهای ارزی کشور است را زیرنظر خود داشته باشدبنا به اطلاع واصله بخشی مهمی ازشایعات مربوط به “فساد درصنعت نفت” وشعار”مبارزه با مافیای نفتی” و “تسلط هاشمی رفسنجانی برساختارنفتی کشور” توسط احمدی نژاد رییس دولت دست نشانده خامنه ای ناشی ازسعایت های سیدحسن خامنه ای نزد برادربزرگ خود یا رهبری بوده است. شایعاتی که هیچگاه به یک پرونده ومتهم مشخصی ختم نشد وتنها بعنوان ابزاری جهت حذف مدیران حرفه ای ومتعهد نفتی وجایگزینی آنها با سردارانی ازسپاه وافرادی از باند همراه احمدی نژاد وتغییرات دائم (ازجمله انتصاب 7 سرپرست و وزیر درعرض 8 سال!)، بالاکشیدن شرکتهای معتبروفعالی دربخش نفت نظیر”صدرا” ، “اورینتال کیش”و…توسط سپاه پاسداران، انتصاب سرداررستم قاسمی فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء بعنوان پیمانکاربه وزارت نفت بعنوان کارفرما!، واگذاری دههامیلیارددلارقراردادهای نفتی باترک تشریفات مناقصه وآشکارشدن ثروت 160 میلیون دلاری سردارصادق محصولی باجناق علی اکبرولایتی ازمحل سوآپ نفت و… بود.
طی سالهای 92-84 که دولت گوش بفرمان رهبری برسرکاربود درآمدهای ناشی ازفروش نفت وگاز وفرآورده های ناشی ازآن (نظیرپتروشیمی وسلفور وپلی اتیلن و…) به بیش از850 میلیارددلاررسیده بود که معادل تمام درآمدهای نفتی ازابتدای پیدایش نفت درایران تا آن سال بوده است ورهبری درتمام این سالها با حفظ برادرکوچک خود بعنوان رییس بازرسی وعضوموثرمبارزه با فساد دروزارت نفت اشراف کاملی برتمام عملیات وفعالیتهای نفتی ایران داشته است. ازآنجاییکه ازقدیم گفته اند “دزد با چراغ، گزیده تربردکالا” ایشان به اتکای اطلاعات دریافتی ازعوامل خود دستورات واقدامات را بعمل آورده است تااین سرمایه هنگفت به طورکامل تحت عنوان انفال ازحوزه دولت به حوزه رهبری تحت عنوان “عدم وابستگی بودجه جاری به درآمدهای نفتی” منتقل شود.
برای اثبات این امرباید به کمی سالهای قبل برگشت زمانیکه خامنه ای دیدگاههای دولت موسوی وبعدهم هاشمی را مبنی برلزوم کنترل دولت براقتصاد را برنمی تافت حتی در دوران جنگ عراق که درآمدهای نفتی کشور به زحمت به 7-6 میلیارددلارمی رسید ودولت مسئولیت تهیه وتوزیع کالاهای اساسی را دردست داشت خامنه ای مدعی بود باید دولت ارز خود را به بخش خصوصی (منظوربازارایان عضوحزب جمهوری یا جمعیت موتلفه اسلامی) بدهد تا آنها اجناس موردنیزامردم را وارد وتوزیع نمایند.
دردوران ریاست جمهوری هاشمی نیزکه همزمان با شروع رهبری خامنه ای بود نیزبا گسترش فعالیت موسسات و بنیادهای اقتصادی مرتبط یا زیرنظرخامنه ای نظیربنیادمستضعفان وستاداجرایی فرمان امام، بنیادتعاون سپاه، قرارگاه خاتم الانبیاء و… تلاشهایی برای گرفتن امتیازفروش نفت توسط بنیادمستضعفان صورت گرفت ولی با مقاومت هاشمی واستناد به بحث کارشناسی فروش نفت دربازارانرژی خامنه ای موفق به تحمیل نظریات خودبه هاشمی نگردید ولی درهمان ایام نهادهای امنیتی مرتبط با بیت رهبری بادستگیری محمدامین سعیدی مالک ومدیرشرکت ایران مارین سرویس وپرونده سازی برای وی توانستند تنها شرکت فعال درزمینه سوآپ نفتی را مصادره وبجای آن بنیادمستضعفان وسردارانی نظیرصادق محصولی را جایگزین نمایند شرکت مصادره شده ایران مارین سرویس اکنون تحت مالکیت شرکت سرمایه گذاری غدیرو پرونده آن درکمیسیون اصل 90 دوره ششم مجلس شورای اسلامی زیرنظریکی ازمحبوب ترین روحانیون بنام شیخ حسین انصاری راد مفتوح گردید.
تنها دردوره احمدی نژاد و3 تیرماه 1378 (24 جولای 2008) بود که رسانه های دولتی بدون اشاره به جزئیات امربه امضای تفاهم نامه فروش نفت بین شرکت نفت ویکی ازشرکتهای تابعه بنیادمستضعفان اشاره کردند . سندی که به امضای محمد فروزنده رییس بنیادمستضعفان وسیف الله جشن ساز ازروسای تازه به دوران رسیده شرکت ملی نفت ایران درزمان احمدی نژاد رسیده بود. این یک واقعیت بود که نظیردیگرموارد وقراردادهای واگذارشده به نهادهای تحت نظر رهبری هدف اصلی سوء استفاده مالی ازامکانات دولتی بود بدینسان که کارکثیف اکتشاف، حفاری، استحصال به دولت وکارمندانش واگذارشود وکارتمیز و بدون زحمت فروش دراختیارنهادرهبری باشد. درهمان سالها نیزسخن ازکمیته ای دربیت رهبری باعضویت حدادعادل، مجتبی ومحمدحسن خامنه ای ویکی دونفردیگر (ظاهراهدایت زاده معاون سابق نفت) می رفت که به دستورخامنه ای موظف شده بودند کلیه قراردادها واسناد مالی فروش نفت را بررسی وهرگونه تایید نهایی باید با تصویب این کمیته باشد. بدیهی است دسترسی به اطلاعات کامل قراردادهای نفتی وقیمت وشرایط قراردادها باهدف انتقال این اطلاعات به واحد موردنظردربنیادمستضعفان ودیگرنهادهای مالی زیرنظررهبری قرارمی گرفت تا آنها با استفاده ازآن اطلاعات خود یا باهمکاری یک شرکت خارجی فورا جایگزین شرکتهای دیگریا طرف قراردادوزارت نفت بشوند امری که درخلع ید ازشرکت” ترک سل” وجایگزینی آن با شرکت “ام تی ان” آفریقای جنوبی دربحث مخابرات شاهد آن بودیم وبعد هم واگذاری 51% سهام مخابرات به کنسرسیومی که رهبری اداره کننده اصلی آن به قیمت صوری 8 هزارمیلیاردتومان بود !
ادامه دارد
مقالات مرتبط
http://www.persiancavalier.com/?p=2083
http://www.persiancavalier.com/?p=1872
http://www.persiancavalier.com/?p=2416
خامنه ای، فرارمغزها ونفت -بخش دوم
رهبرجمهوری اسلامی که این روزها باگذشت 25 سال تازه یادشان آمده است ” اداره کشوربا پول نفت خام درواقع بهدردادن سرمایه های ملی است”. ایشان همان فردی است که خود واطرافیانش مدعی بودند برهمه حوزه های اصلی کشورازسیاست گرفته تا اقتصاد و فرهنگ و اموراجتماعی وامنیتی وهنری وحتی تکنولوژی نه تنها اشراف استراتژیک بلکه هدایت تاکتیکی هم داشته وبرگی ازدرخت نمی افتد مگربا اطلاع وراهنمایی های داهیانه رهبری واین ایشان بود که با جمع آوری تعدادی ازبازاریان ودر واقع سوداگران وکاسبان تحریم دربیت خود تحت عنوان مومنین موردوثوق جهت دورزدن تحریم ها بسیاری ازمجوزها را برای واردات کلان کالا باارزدولتی وفروش آن با قیمت بازارآزاد برای این افراد صادرکردند. واردات 2 میلیون تن شکرتوسط آقازاده وپیشکارهای دومرجع قم یعنی آیت الله مکارم شیرازی ومصباح یزدی درحالیکه کارخانه های مربوطه یکی بعدازدیگری ورشکسته می شدند تنها یک نمونه مینیاتوری ازاین سیاستهای رهبری بود. دیدارخامنه ای با باصطلاح کارآفرینان درشهریورماه 89 و رهنمودهای ایشان باتمرکزبراجرای اصل 44 قانون اساسی، مدیریت دقیق منابع مالی و فراهم کردن زمینه کاروکسب که درنقطه مخالف اعمال ودستورات ایشان دردولت احمدی نژاد بود بطورآشکاری دوگانگی دررفتاروکرداررهبری نظام را به نمایش می گذارد. براستی چراهیچگاه صورتهای مالی درآمدها وهزینه های کشورطی دوره ریاست جمهوری 8 ساله احمدی نژاد منتشرنمی شود تامعلوم شود چه میزان درآمد توسط کدام بخش تولید وچه میزان مصرف توسط کدام حوزه مصرف شده است؟!
برای آگاهی ازعمق فاجعه ای که درطی 8 سال دولت منتخب رهبری برکشوررفت تنها ذکردوجمله ازمهندس موسوی نخست وزیردوران جنگ ازبیانیه شماره 18 وی وهاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام کفایت می کند آنجاکه می گوید:
” اینکه کشورما بیشترین اعدام ها را نسبت به جمعیتش درجهان دارد، ناشی ازبزهکاری گناهکاران نیست، ناشی از رخت بربستن عدالت ومدیریت وحکومت خوب درجامعه ماست. و اینکه حتی مصلحت های روزمره وعاجل حکومت باعث نشده است که تمامیت خواهان ودولتیان دست ازدروغ وفساد وخرافه و زیرپا نهادن قانون اساسی وسایرقوانین بردارند، نشان ازنفوذ عمیق این زشتی ها درلایه های درونی نظام دارد، گویا دراین لایه ها ساختی محکم برای دفاع ازمنافعی شکل گرفته است که ازعایدی صدها میلیارد دلاردرآمد نفتی و واردات سالانه ۷۰ میلیارد دلارکالا وسلطه برنهادهای پولی ومالی بدون نظارتهای موثرنشات می گیرد.
امروزبیت المال درمعرض یغمای یغماگران قدیس مآب است وهنوزملت علیرغم ادعاها ودستورهای شدید ازشناسایی ومعرفی و محاکمه این مفسدان چیزی ندیده است. کجا رفت آن پرونده بزرگی که درمجلس بازشد ویکشبه دریک معامله پایاپای بسته شد؟
چه کسی جرات دارد پرونده واگذاری های بزرگ را به بهانه اجرای اصل ۴۴ به مراکزقدرت ونفوذ بازکند وپرده از این غارت بزرگ ملی که منجربه ایجاد انحصارهای بزرگ اقتصادی شده است، برکشد؟ چه کسی آن شجاعت را دارد که ازفاجعه نبود کمترین نظارت مالی بردستگاههای نظامی وامنیتی ونهادهای شبه دولتی که سراسرفضای اقتصادی کشوررا تحت تاثیرخود قرار داده اند دم برآورد؟ و بازملت ما سوال می کند که آیا این بود آن نظام اسلامی وعادلانه که درپی آن بودیم. شفافیت درمقابل ملت چه مشکلی ایجاد می کرد که به پنهانکاری ازملت پناه بردیم؟ آیا آن اصل طلایی شفافیت حکومت درمقابل ملت را از زبان پیر جماران یادمان رفته است که میگفت: “کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح دهید.”
توجه کنید که این سخنان مربوط به 4 سال اول دوره استقراردولت یکدست است وعمق فاجعه که با اعمال تحریم های بین المللی خود را نشان داد هنوزفرصت ظهورپیدا نکرده است.
هاشمی رفسنجانی نیزدرسخنانی مشابه باتوجه به میزان تخریب قتصاد کشوروناشی ازنابودی صدها میلیارددلارازمنابع مالی حاصل شده ازنفت وگاز را امری تصادفی یا ناشی ازسوء مدیریت ندانسته ومدعی است به طورقطع رهبری وبرنامه ای حساب شده درپشت آن قرارداشته است.
باآغاز تحریم ها ازتیرماه سال 1389 (جولای 2010) که بادستورباراک اوباما رییس جمهورآمریکا درعدم فروش بنزین وظرفیت های پالایشگاهی مکملی برای قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل درخصوص تحریم سپاه پاسداران، کشتیرانی وبخش های مالی وتجاری درهمان ایام گردید ونیزهمراهی دولت کانادا درتحریم بخش های نفت وگازایران برای اولین بارحاکمیت ایران با ماهیت واقعی بودن تحریم ها مواجه گردید زیرا تا قبل ازآن سه قطعنامه صادره ازسوی شورای امنیت تنها بخش های اتمی وصنایع نظامی وموشکی ایران را هدف قرارداده بود که تاثیری برروند زندگی ایرانیان بادرآمدهای نظام سیاسی آن نداشت.
برهمین اساس نیزمی بینیم بیشترین تحرکات رهبری ودولت ایران برای مواجهه با تحریم ها ازسال 2010 ودرست اززمانی آغاز می شود که روابط خامنه ای با احمدی نژاد بدنبال حوادث انتخابات 88 وجابجای برخی ازمهره های طرفین به سردی گرویده و اختلاف بین قوای سه گانه ناشی ازاختلاف رهبری با رییس قوه قضاییه به تشکیل هیات حل اختلاف ازیکسو واعلام صریح احمدی نژاد درعدم اجرای قوانین مصوب مجلس وشورای نگهبان ازسوی دیگرانجامیده است.این نکته نیزلازم به توضیح است که بدلیل برخورداری کشور ازپولهای بادآورده نفتی حتی تحریم های بین المللی تا اواخرسال 1391 جدی گرفته نشد نگاهی به تشکیل کمیته مقابله با تحریم ها دردولت ونیزدرنشست های مشترک مجلس -دولت یعنی ابتدای سال میلادی 2012 نشان می دهد که نه کادرهای اطراف رهبری ونه دولت ومجلس باهمان تصور ” ورق پاره بودن قطعنامه های سازمان ملل ” وقعی چندانی به این تحریم ها نگذاشته ولی درصدد بهره بردای اقتصادی برای اهداف وسازمان مافیایی خود ازتحریم ها بوده اند بدینصورت که تحریم های جهانی را فرصتی برای پنهان کردن سوء رهبری ومدیریت خود ونیزچپاول وغارت مردم می دانستند درست شبیه همین مکانیزم را درجریان تحریم های بین المللی کشورعراق طی دوازده سال 2003-1991تاسرنگونی صدام حسین شاهد می باشیم.
ادامه دارد
http://www.persiancavalier.com/?p=2083
http://www.persiancavalier.com/?p=1872
http://www.persiancavalier.com/?p=2043
منبع:پژواک ایران