PEZHVAKEIRAN.COM کارگران و نقش صندوقهای همبستگی مالی!
 

کارگران و نقش صندوقهای همبستگی مالی!
سحر صبا

 

برپایی "صندوقهای همبستگی مالی کارگری" به یاری خود کارگران یکی از سنتهای مبارزاتی دیرینه جنبش کارگری می باشد. در هر دوره از تاریخ جنبش کارگری ایجاد این صندوقها و ادامه آن در پاسخ به نیازهای مالی کارگران ضرورت یافته و شکل گرفته است. مکانیزم شکل گیری"صندوقهای همبستگی مالی کارگری" ساده و قابل دسترسی است که طبقه کارگر ایران با سنت هایش آشناست. مکانیزمی که در این صندوقها عمل می کند، می تواند به موقع و در یک واکنش سریع به کارگر زندانی، بیکار شده، آسیب دیده، نیازمند، این اطمینان را بدهد که در غیاب او، در دوران بیکاری اش  و همچنین در دوران اعتصاب، در دوران مصدومیت و بیماری اش، و در دوران نیازمندی اش، خانواده اش تنها و بی حمایت نخواهند بود. این حرکت، فراتر از اعلام همبستگی شفاهی بوده، کارگران متحدانه کار و عمل مشترکی را در دستور می گذارند، نه تنها عملاً خانواده های کارگری در روزهایی که نیاز دارند از حمایت این صندوقها بهره می گیرند، بلکه به این ترتیب شکلی از سازماندهی و متشکل شدن را هم تجربه می کنند.
هدف از برپائی "صندوقهای همبستگی مالی کارگری" گرد آوری کمک های مالی کارگران و سر و سامان داد ن به آنها  میباشد با این اقدام مشترک است که مناسبت ها و روابط کارگری گسترش می یابند، از طریق این روابط گسترده است که شبکه محافل کارگری شکل می گیرند، با نتایجی که از این حرکت عاید کارگران و خانواده هایشان میشود اهمیت ضرورت باهم بودن و در کنار هم بودن و متحد شدن و سازمان یابی تقویت می شوند، و بستر تشکل های پایدار کارگری هموارتر می گردند. کارگرانی که از این حرکت هدفمند استقبال می نمایند، وارد مناسبات جدیدتری هم می گردند.

اگر جنبش کارگری در سطح وسیعی از تشکلهای توده ای برخوردار بود. می شد ایجاد "صندوقهای همبستگی مالی کارگری" را از همین تشکلها شروع نمود، و با پرداخت مبلغی در ماه از طرف هر عضو تا حدودی نیازهای کارگری را بر آورده نمود، و همین سبب تقویت همبستگی بین اعضای تشکل موجود با دیگر تشکلها شده و ارتباطات کارگری را گسترش می داد.

نکته قوت تشکلهای کارگری که دارای صندوق مالی هستند، این است که ارتباط و نزدیکی بین آنها سبب تقویت حمایت از هم طبقه ای هایشان شده، سبب نزدیکی و اتحا د عمل برای اقدام به مبارزه مشترک به نفع خواسته های مشترک طبقاتی اشان میشود. و بدین ترتیب این تشکل های کارگری از طریق ایجاد این صندوقهای مالی، به نوعی اتحاد و مناسبات مشترک ما بین خود دست می یابند.

در شرایط فعلی که طبقه کارگر از تشکلهای سراسری محروم است و نیاز مالی به عنوان یک ضرورت عاجل در پیش رویش میباشد، قطعا نمی تواند به اتنظار تشکیل تشکلهایش در سطح وسیعی بنشیند تا بتواند از این طریق در حد امکان به  مشکلات مالی پاسخگو بوده و فائق آید. در این هم شکی نیست، که مبارزه برای ایجاد تشکلهای توده ای بطور روتین در دستور کار طبقه کارگر قرار دارد و در کنار آن هم کارگران ناچاراند با استفاده از اشکال مختلف و با اتکاء به نیروی خود و حفظ استقلال مالی جوابگوی نیازهای مالی اشان باشند. ایجاد " صندوقهای همبستگی مالی به یاری خود کارگران" پدیده ای جدید و پیچیده ای نیست، تاریخ جنبش کارگری و مبارزاتش بیش از صد سال است حاوی سنتهای قوی و گرانبهایی در این زمینه می باشد. صندوق های همبستگی مالی کارگری و صندوق های اعتصاب در محیطها و محلات کارگری از نمونه های مشخصی می باشد که در مقاطع مختلف از مبارزات جنبش کارگری تحقق یافته است. در برخی مواقع هم به علت رشد سطح مبارزات کارگری و نیاز مبرم به این امکان مهم، به مسئله ای فرا صنفی ، فرا کارخانه ای و فرا تشکلی تبدیل گردیده است. این صندوق های همبستگی مالی از این نظر صندوق هایی فرا تشکلی و فرا صنفی نامیده شده، توانسته در میان کارگرانی که در رشته های مختلف صنعتی بکار مشغولند و یا در مناطق گوناگون جغرافیایی، که ما بین کارگران پراکندگی موجود است، تشکیل شود.

"صندوقهای همبستگی مالی کارگری " کمک می کنند، در صورت نیاز، از جمله مواردی همچون اعتصابات کارگری، یا کارگرانی که با دریافت حقوقهای معوقه خود مواجه هستند، یا  فعالین کارگری که در مبارزات برای حق و حقوق خود و هم طبقه ایهایشان اخراج یا زندانی شده اند و در مضیقه مالی هستند، را کمک رسانی و حمایت مالی نمایند.

 ضرورت ایجاد " صندوقهای همبستگی مالی" در بسیاری موارد از طرف رهبران عملی جنبش کارگری فراخوان داده میشود. همانطور که شاهد هستیم برخی از رهبران عملی کارگری در زمان اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه در سال 1388 طی اطلاعیه هایی بدرستی روی حمایت مادی- معنوی توسط کارگران و نه جاهای دیگر تاکید نمودند.

این رهبران به همکاران خود و همه کارگران فراخوان دادند که نگذارند خانواده های کارگران زندانی در تنهایی و در مضیقه مالی بسر ببرند! آنها به عنوان رهبران کارگری که بارها در مبارزه با سرمایه از تند و پیچ مبارزه طبقاتی عبور کرده اند و تجارب گرانبهایی آموخته، و به عنوان کارگران اخراجی که سختی ها و تنگناهای مالی دوران بیکاری کاملا برایشان ملموس بود، خوب می دانستند که خانواده کارگران زندانی و بیکار شده در غیاب نان آور خانه شان با چه مشکلات و پیامدهای تلخی دست به گریبان اند. آنها در فراخوانشان، با صراحت و روشنی ضرورت این همبستگی مالی را توضیح میدهند و می گویند که چگونه در دوران بیکاری، امورات خانواده اشان را به همت و کمک همکارانش چرخانده اند. آنها در نامه در عین حال که همکاران و هم طبقه ای های خود را به حمایت مالی خانواده کارگران زندانی فرا می خوانند، این تجربه با ارزش کارگری را هم یاد آور می شوند که: "کارگران تنها باید به اتکاء به حمایت های مالی همکاران و هم طبقه ای های خود می توانند استقلال مالی خود را حفظ نمایند."

این واقعیتی انکار ناپذیر است که تنها نیرویی که قادر است حمله وحشیانه رژیم را به کارگران در رابطه با بیکارسازیها و دستگیریها و زندان سازیها خنثی کند و فعالین کارگری را در رابطه با مشکلات مالی اشان از نگرانی در آورد، خود کارگران و اتحاد طبقاتیشان در این مورد می باشد و نه نیروی دیگری. این است آن شرایط واقعی که کارگران ایران در آن قرار گرفته‌اند و ابتکار عمل فعالان سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه، برای جمع‌آوری کمک مالی از کارگران، برخاسته از شرایط واقعی مبارزه کارگران و مبتنی بر نیازهای واقعی جنبش کارگری‌ صورت گرفت.

یکی دیگر از فعالین جنبش کارگری فراخوانی به کارگران در رابطه با این امرمهم داد، ایشان در این مورد بیان داشتند " استقلال مالی  يكی از بزرگ‌ترين خطرهایی است كه در کنار نفوذ سیاسی و تشکیلاتی در كمين تشکل‌ها و فعّالين كارگری است، خطر نفوذ مالی بورژوازی، به اشکال گوناگون در اين تشکل‌هاست. اين بورژوازی چندين و چند چهره دارد: ممكن است خودِ دولت باشد، ممكن است سرمايه‌داران يا تشكل‌های سرمايه‌داران باشند، ممكن است احزاب باشند و حتّا ممكن است برخی از سازمان‌های جهانی باشند كه خود را طرفدار به اصطلاح حقوق بشر یا كارگر معرّفی می‌كنند، اما در واقع میخواهند با توسّل به پول و كمك‌های مالی، تشكل‌های كارگری را کنترل کنند و تحت نفوذ خود قرار دهند. نتيجه اين‌كه، كارگران بايد بكوشند كه هر طور شده هزينه‌های ماليی تشكل‌هايی شان را خودشان تأمين كنند، اين سنّتی‌ست كه سال‌هاست در همه‌ی كشورها در جريان بوده است. درست است كه كارگران به خاطر درآمد پايين‌شان نمی‌توانند به صورت شخصی كمك زيادی به تشكل‌هايیشان كنند، اما چون تعدادشان خيلی زياد است و چون بر خلاف احزاب و تشكل‌های بورژوايی، ريخت و پاش و ول‌خرجی و دزدی ندارند، می‌توانند با اتّكا به درآمد خودشان، به استقلالِ مالی برسند. مثلاً فرض كنید يك تشكل كارگری جندین هزار عضو داشته باشد، اگر هر عضو اين تشكل ماهيانه حقِّ عضويّتي برابر با 1500 تومان بپردازد، درآمد ماهيانه‌ی تشكل برابر خواهد بود با 12 ميليون تومان!تعاونی‌های کارگری، صندوق‌های اعتصاب کارگری و صندوق‌های هم‌بستگیِ کارگری به خصوص در حمایت از کارگران زندانی و اخراجی، از جمله اشکالِ دیگری است که کارگران می‌توانند بر نیروی طبقه خود به طور شفّاف و مطمئن تکیّه کنند."

پیامی که از طرف این فعال کارگری داده میشود ضمن اینکه بر استقلال مالی تاکید می کند، این است که پرداخت حتی مبلغ ناچیزی حق عضویت توسط هر کارگر اما در سطح وسیعی از مشارکت کارگران مبلغ چشمگیری را رقم خواهد زد، که کارگران قادر خواهند بود اتحاد و استقلال مالی خود را در رابطه با مشکلات مالی حفظ نمایند، در ضمن نکته قابل توجه در این فراخوان این است که کارگران با اتکاء به استقلال مالی خود سعی کنند جنبش کارگری را از خطر هرگونه فساد که بورژوازی بخواهد با حمایت مالی آن را مورد تهدید قرار دهد مصون بدارند. فرا خوان این رهبران کارگری از چند جنبه حائز اهمیت است و سلامت مالی جنبش کارگری را تضمین می کند. کارگران به اهمیت این مسئله پی برده که مشکل هر کارگری مشکل کل طبقه می باشد، این ضرورت را می طلبد که به موقع به حمایت و پشتیبانی طبقاتی بر خیزند. تاکید در ایجاد این صندوقها نه تنها توجه اکثریت کارگران را به این امر مهم جلب می نماید، همچنین سبب تقویت بیشتراین سنت دیرینه کارگری در بین کارگران خواهد شد. واقعیت این است که همبستگی های کارگری اینگونه شکل می گیرند و اینگونه توسعه می یابند. کارگرانی که امروز به فراخوان مالی یک فعال و رهبر کارگری جواب بدهند، بدون شک با آمادگی و انسجام بیشتری فراخوان دیگر فعالان و رهبران کارگری ای که آنها را به اعتراض و اعتصاب عمومی و سراسری دعوت می کنند، پاسخ خواهند داد.

سازماندهی در این عرصه، ابزار و اشکالی را می طلبد که بتوان با استفاده از آنها بدرجه ای امر متشکل شدن را ممکن نمود. این صندوقها یکی از این ابزارهای مهم و ساده است و حتی در شرایط اختناق و سرکوب این امکان را میدهد که، کارگران حول " صندوقهای همبستگی مالی" متشکل شوند. همانطور که در بالا اشاره شد اگر طبقه کارگر دارای تشکلهای گسترده ایی بود در سطح این تشکلها می توان این امر را پیش برد، اما زمانیکه کارگران فاقد تشکلهای تود ه ای هستند لازم است از مکانیزمهای دیگری برای پیشبرد این مسئله اقدام نمود. اقدام برای تشکیل " صندوقهای همبستگی مالی کارگری "  نه محلی و صنفی، که عمومی و فراصنفی است؛ مخاطب هایش همه کارگران و خانواده هایشان، همه تشکل های کارگری، و همه جریانات سیاسی مدافع جنبش کارگری می تواند باشد.

باید با اطمینان گفت در طول مبارزات کارگری بنا به شرایط حاکم هم جواب گرفته است. مهم نیست که این جواب دادن ها تا چه اندازه علنی و تا چه اندازه مخفی صورت گرفته باشند. مهم این است که کارگران برای این حرکت اقدام نموده و حول آن بسیج شده و به دست آوردهایی رسیده اند.

بهمین دلیل، این صندوقها را نمی توان فقط به شرایط خاص و یا تشکلی تخصیص داد، هر جا محل زیست کارگران باشد از محل کار، محلات کارگری تا اجتماعات و اعتراضاتی که کارگران برای گرفتن مطالباتشان به آن دست میزنند میتوان برای برپائی آن عمل نمود. امروزه که کارگران در بدترین شرایط مالی بسر می برند این خواست عمومی کارگران می باشد که به کمک هم بشتابند، از این طریق حداقل خواسته های مالی خود را برآورده نموده، بدرجه ایی متشکل شده و اتحاد طبقاتی خود را تقویت نمایند. در طول تاریخ جنبش کارگری خیلی وقتها اتفاق افتاده که در پروسه راه اندازی این صندوقها مکانیزم های همیاری و همبستگی طبقاتی شکل گرفته، امکان متشکل شدن و راه افتادن اعتراضات و اعتصابات عمومی و سراسری، را ایجاد و تسریع نموده است. یکی دیگر از اهمیت های فراخوان رهبران عملی کارگری و ایجاد این صندوقهای مالی در این است که کمک می کند کارگران با اتکاء به نیروی طبقاتی خود در برپائی این صندوقها همیاری و همبستگی کارگری را تجربه کنند.

تجربه شخصی در برپائی صندوقهای مالی:

برای درک بهتر موضوع من به چند تجربه شخصی خود اشاره می کنم، در دهه  60-70 که جامعه ایران بخصوص محیطهای کارگری طی شدیترین جو پلیسی و اختناق قرار داشت و هر حرکتی باید از زیر ذره بین سرکوبگران جمهوری اسلامی می گذشت، ما در پارس الکتریک که یکی از کارخانه های بزرگ صنعتی بود توانستیم این صندوقها را ایجاد نمائیم. زمانیکه حول و حوش ضرورت و منفعتهای این صندوق بحث شد اکثریت کارگران استقبال نمودند، از یک قسمت کاری شروع شد و بسرعت در همه قسمتها با اشتیاق برای برپائی این صندوقها اقدام شد. علت اینکه بسرعت مورد استقبال قرار گرفت این بود که تعداد زیادی از کارگران حقوقی که دریافت می نمودند، فقط تا اواسط ماه  کفاف زندگیشان را می داد، آنها مجبور بودند مساعده بگیرند در واقع یک بخش از حقوق ماه بعدیشان را پیشاپیش باید می گرفتند بطوریکه همیشه به کارخانه مقروض بودند و براحتی با آنها موافقت نمی شد که این مساعده هر ماه به آنها پرداخت شود، در بیشتر اوقات مجبور بودند به صندوق قرض الحسنه کارخانه مراجعه نمایند دست رد به سینه آنها میزدند، بهمین دلیل ایجاد این صندوقها به یاری خود کارگران نه تنها به نیازهای مالی آنها پاسخگو بود، در ضمن یک حس اعتماد و نزدیکی بیشتری بین کارگران  بوجود آورد و سبب شد کارگرانی که به علت فشار کاری، و محدودیت وقتی و بزرگ بودن محیط کار این امکان را نداشتند از نزدیک با همدیگر آشنا شوند به این فرصت دست یابند که همدیگر را از نزدیک بشناسند. تشکیل همین صندوقها و روابط نزدیکتر بین کارگران، باعث شد انگیزه ایجاد  گرد همایها و روحیه جمعی بین ما کارگران تقویت شود. این روحیه جمعی و اعتماد به نفسی که کارگران در این رابطه پیدا نمودند، انجام هر اعتصاب و اعتراضی را برای آنها سهل تر نمود. در این تجربه مشخص شد که تلاش برای ایجاد "صندوقهای همبستگی مالی کارگری" با هر شیوه و مکانیزمی که بتواند کمک های مالی کارگران را در یکجا جمع آوری نماید، یک حرکت و اقدام جمعی است که در راستای همفکری و اعتماد بوجود می آید، این حرکت سبب شد که مناسبت ها و روابط کارگری گسترش یابند، از طریق این روابط گسترده بود که بعضی از  شبکه های محافل کارگری توانست شکل بگیرد، نتایج این حرکت بمرور ضرورت باهم بودن و متحد شدن و سازمان یابی را تقویت کرد. کارگران برای اینکه به عنوان عضوی از اعضای این "صندوقها" سهمی داشته باشند و نقشی در گردآوری کمک ها داشته باشند، سعی نمودند ضرورت ایجاد این صندوقها را با عضوگیری و بسط دادن آن در سطح وسیعتری متحقق نمایند، بهمین دلیل، با رفتن به دنبال کارگران دیگر وارد روابط جدیدتری می شدند. مکانیزم درونی این صندوقها به این شکل عمل میکرد صندوق شامل اساسنامه ایی بود که با توافق جمعی اعضای صندوق به تصویب رسیده بود. بر اساس آن بطور گردشی هر سه ماه یکبار 5 نفر از اعضای صندوق حق نظارت بر حسابرسی صندوق را داشتند، در کنار آن هم هر عضو صندوق این حق را داشت بر نحوه ی هزینه کردن مبلغ مالی در صندوق نظارت داشته باشد. هر عضو حق دخالت و بازرسی بر صندوق را داشت و چنانچه نظری یا تصمیمی خلاف روند انجام شده بر نحوه ی هزینه کردن منابع مالی موجود بود هیئت نظارت کننده موظف بود با همراه کردن نظر حداکثر اعضای صندوق پاسخگو باشد. حق عضویت برای همه اعضاء یکسان نبود هر عضوی بنا به وضعیت مالی اش می توانست مبلغی به عنوان حق عضویت ماهانه بپردازد اما شرایط استفاده مالی برای همه یکسان بود. اعتماد، انعطاف و درک شرایط بین اعضای صندوق سنت وحدت نظر جمعی و مجمع عمومی را تقویت نمود. "صندوقهای همبستگی مالی کارگری" وسیله ای شد برای یاری رسانی کارگران در شرایطی که کارگران واقعا نیاز مالی داشتند و یا بیکار و اخراج می شدند. این صندوقها چند تا از کارگران را که اخراج شده بودند تا چند ماهی مورد حمایت مالی قرار داد تا حق بیمه بیکاری به آنها تعلق بگیرد در واقع این صندوقها توانست تا حدودی پاسخگوی مشکل مالی کارگران باشد. موارد دیگری که این صندوقها توانست کارگران را مورد حمایت مالی قرار دهد این بود طرح طبقه بندی مشاغل در کارخانه انجام گرفت از آنجائیکه ما کارگران قرار بود در سهام کارخانه سهمی داشته و شریک باشیم، باید مبلغی ما به تفاوت به کارخانه پرداخت می نمودیم، تعدادی از کارگران تا روز آخر که آخرین مهلت واریز نمودن مبلغ مورد نظر بود نتواستند آن را تهیه نمایند با مشورت اکثر کارگران از طریق این صندوقها مشکل این تعداد از کارگران حل شد و توانستند بموقع مبلغ قید شده را پرداخت نمایند. از طریق این صندوقها و با توافق اعضای صندوق هزینه ایی برای جشن گرفتن اول ماه مه و خریدن گل و شیرینی اختصاص داده میشد، بطوریکه یکی دو بار پیش آمد که سرپرست قسمت تحت تاثیر این حرکت قرار گرفته و مبلغی برای این مراسم پرداخت. دلیل اینکه با توافق جمعی به این نتیجه رسیدیم که از هزینه صندوق مالی برای این مراسم اختصاص دهیم، این بود که در جمع آوری پول برای این مناسبت تعدادی از کارگران مجبور نشوند پیشقدم شده و شناسایی شوند. یکی دیگر از استفاده های صندوق کمک رسانی به کارگرانی بود که نمی توانستند پول پیش منزل خود را بپردازند. بنابراین، با اتکاء به این صندوقها براحتی و بدون هیچ نگرانی می توانستند برای اجاره نمودن منزل خود اقدام نمایند.     

به این ترتیب این "صندوقها" توانست یکی از محملی های مفیدی باشد برای گستردگی روابط، برای همدلی و همفکری بیشتر بین کارگران، برای برگزاری مجمع عمومی و تصمیم گیری و انجام اعتراضات و اعتصابات همین مکانیزم ساده و در عین حال بسیار مفید، در جریان فعالیت خود حس همنوعی و هم سرنوشتی کارگران را رقم زد. یکی دیگر از دستاوردهای ایجاد این صندوقها این بود که بعضی از کارگران با ایده گرفتن از چگونگی ایجاد این صندوقهای مالی تلاش نمودند در بین اعضای خانواده و دوستان و بعضآ در محلات کارگری دست به ایجاد این صندوقها بزنند.

تغییراتی که در اوضاع طبقه کارگر ایران در اثر بیکارسازیها، قراردادهای موقت و سفید، طرحهای پیمان کاری و تورم و گرانی سر سام آور بوجود آمده، عدم امنیت شغلی را در کارگران افزایش داده و در بسیاری مواقع آنها را برای دفاع از مطالبات خود در حالت تدافعی قرار داده است. شرایطی که بورژوازی ایران برای تداوم منافع سرمایه برای کارگران ایجاد نموده، سبب پراکندگی بیشتر در طبقه کارگر شده است. بسته شدن بسیاری از کارخانجات صنعتی، بیکار شدن کارگران و اشتغال مجدد آنها به کارهای موقت همراه با عدم امنیت شغلی و تامین اجتماعی و استخدام مجدد آنها با دستمزدهای بسیار نازل شانس آنها را برای اعتراضات و اعتصابات گسترده  نه تنها تقلیل داده است، بلکه امکان متشکل شدن آنها را با دشواریهای بسیاری روبرو ساخته است. زمانیکه کارگران در محلهای کاری خود بویژه  کارخانجات صنعتی از امنیت شغلی برخوردارند، شرایط برای اعتراض و اعتصاب و از جمله ایجاد " صندوقهای همبستگی مالی کارگران" با دشواریهای بمراتب کمتری روبرو است. اما تا زمانیکه تضاد بین کار وسرمایه تشدید شده و سرمایه داران با علم کردن بحرانهای اقتصادی کارگران را مورد استثمار شدیدتری قرار داده و فقر و فلاکت بیشتری را نصیب آنها می نمایند، طبقه کارگر در قامت یک طبقه چاره ای جز مبارزه طبقاتی و متشکل شدن ندارد که خودش را از این وضعیت دشوار رها سازد. در مجموع، وظیفه یک فعال سوسیالیست این است که در دشوارترین شرایط مبارزاتی زمینه ایجاد تشکلهای کارگری را برای کارگران فراهم سازد. اگر امروز طبقه کارگر ایران با معضلات جدی روبرو و بیش از هر زمان دیگر در صفوفش پراکندگی است، این به این معنی نیست، که نمی توان ایجاد " صندوقهای همبستگی مالی" را عملی نماید. ایجاد این صندوقها کارسازترین مکانیزمی است که به آسانی کارگران را گرد هم می آورد و کمکهای مالی آنها را هر چند ناچیز سر و سامان می دهد و در یک تقسیم کار ساده به خانواده های کارگری نیازمند می رساند. تجربه نشان داده است که موانع کمتری در مسیر برپایی صندوق های مالی قرار دارد و برای طبقه کارگر ایران نا آشنا نیست. و حتی ساده ترین ابزار و مکانیزمی است که بوسیله آن می توان در مکانهای مختلف کارگری کارگران و خانواده هایشان را به گرد آن متشکل نمود. این شکل از صندوقها در شرایط کنونی هم با همت تعدادی از کارگران در محلات کارگری شکل گرفته و موجود است.

همانطور که پیشتر اشاره شد، ایجاد "صندوقهای همبستگی مالی کارگری" یک بخش آن بر میگردد به ضرورت ایجاد آن در محلات و مکانهای کارگری و بخش دیگر آن به محیطهای کاری. ضرورت تشکیل این صندوقها در هر دو حالت به علت شرایط بشدت وخیم اقتصادی، فعالین سوسیالیست و کارگران پیشرو را موظف میسازد که در امر این حرکت مهم وارد عمل شده و قدمهای جدی و موثری بدارند و به فراخوان رهبران عملی جنبش کارگری پاسخ دهند. بویژه با سر کار آمدن دولت روحانی اعتراضات و اعتصابات کارگری شکل جدی تری بخود گرفته و تقریبا هر روز ما شاهد خبرهایی از اعتراض و اعتصاب در کارخانجات مختلف هستیم. وجود این صندوقهای مالی به یاری  و با حمایت مالی کارگران آنها را مصمم می نماید، که تا گرفتن مطالبات خود به اعتصاب ادامه داده و بهای هزینه های آن را با اتکاء به استقلال مالی خود متحمل شوند.

هر کسی با اندک تجربه ای از مبارزات کارگری به این واقف است که هر اعتصاب کارگری از شروع تا پایان آن، با محرومیت‌ها، محدودیت‌ها و فشارهایی برای کارگران بهمراه است. کارگران و جنبش کارگری ایران تا به امروز از یک منبع مالی قوی و مورد اعتماد خویش محروم‌ بوده است و همین محرومیت و کمبود اساسی‌ نیز تا کنون لطمات جبران ناپذیری بر مبارزات کارگری وارد ساخته و یکی از موانع عمده پیشرفت جنبش کارگری بوده است. تامین منابع مالی اعتصاب و ایجاد صندوق‌های همبستگی مالی کارگری، از نیازهای مبرم جنبش کارگری‌ست که شرایط کنونی جامعه و چشم‌انداز تحولات آتی در جنبش کارگری، این نیاز و مبرمیت را صد چندان کرده است.

در جمهوری اسلامی، کارگران نه فقط از حق اعتصاب و تشکل و ابتدائی‌ترین حقوق و مطالبات خود محروم‌اند، بلکه هر اقدام کارگر و هر ابتکار کارگری در این زمینه، به شدت مورد سرکوب قرار می‌گیرد. کارگران ایران، در زمان اعتصاب نیز از هر گونه پشتوانه مالی محروم‌اند و قادر به تأمین نیازهای اولیه خود و اعضای خانواده اشان نیستند. هیچ کس و هیچ نهادی نیز در برابر کارگر اخراجی، کارگر زندانی و خانواده‌ وی مسئول و پاسخ‌گو نیست. دولت جمهوری اسلامی، در این گونه موارد نیز نه فقط هزینه زندگی خانواده کارگر زندانی را تأمین نمی‌کند، بلکه در برابر تلاش و ابتکار عمل کارگران بدین منظور، مانع‌تراشی نیز می‌کند و به تهدید و ارعاب و زندان علیه کارگران نیز متوسل می‌شود. در یک کلام، اعتصاب و کارگر اعتصابی هیچ پشتوانه ای برای ادامه حرکت در درازمدت در برابر کارفرما را ندارد. البته این است آن شرایط واقعی که کارگران ایران در آن قرار گرفته‌اند. تشکیل "صندوق های همبستگی مالی کارگران" قطعاً یکی از آن مکانیزم هاست که می تواند ولو موقت پاسخگوی نیاز مالی خانواده کارگرانی باشد که در حین اعتصاب از کار اخراج شده، و یا دستگیر شده اند. سرمایه داران و دولت آنها با اخراج، و زندانی نمودن کارگران و تحمیل شرایط دشوار مالی به خانواده های آنها، تهدید دیگر کارگران به اخراج و زندان می خواهند با زهر چشم گرفتن کارگران را از هر حرکتی بر علیه سرمایه باز دارند. اما کارگران برای تغییر دادن اوضاع نابسامان خود چاره ای جز مبارزه ندارند. و برای کمک به هم طبقه ایهای دربند خود قطعاً آنها با بهره گیری از هر ابتکاری از جمله برپایی سریع "صندوق های همبستگی مالی" خود، نه تنها همکاران دربندشان را خاطرجمع خواهند نمود که خانواده های یشان را مورد حمایت مالی قرار خواهند داد، بلکه با اتکاء به این صندوقها هم می توانند مصمم تر به اعتراضات و اعتصابات خود برای گرفتن مطالباتشان ادامه دهند.

مدتی است که بعضی از ارگانهای ضد کارگری دست ساخته جمهوری اسلامی از جمله: شوراهای اسلامی و انجمنهای صنفی در بین کارگران فعال شده و در بعضی مواقع برای فریب دادن کارگران وانمود می نمایند که با سیاستهای ضد کارگری دولت مخالف هستند و خود را طرفدار کارگران می خواهند جا بزنند. هر چند پیشینه ننگین این ارگانهای ضد کارگری بیش ازسه دهه است بر طبقه کارگر ایران آشکار شده و توهمی به عملکرد این مزدوران سرمایه نیست. اما از آنجائیکه پراکندگی در صفوف کارگران موجود است عوامل سر سپرده این ارگانها و جمهوری اسلامی به هر شکل و لباسی ظاهر می شوند تا به صفوف کارگران رخنه نموده و از طریق حمایتهای مالی بخواهند بیشترین ضربه را به استقلال طبقاتی و مالی کارگران وارد نمایند. بورژوازی انواع و اقسام احزاب و تشکلات را دارد و هر زمان بخواهد با استفاده از آنها می تواند در صفوف کارگران خلل ایجاد نماید. خانه کارگر این لانه جاسوسی یک تشکیلات کاملا بورژوایی و ضد کارگری است که همراه با شوراهای اسلامی کار دقیقا در تقابل با شوراهای واقعی کارگران در دهه 60 و برای مهار کردن حرکتهای انقلابی بوجود آمد . تا به امروز این نهادهای ضد کارگری بزرگترین سد و مانع در رشد جنبش کارگری و سرکوب کارگران در ایجاد تشکلها و اعتراضات و اعتصاباتشان بوده اند. همانطوریکه رهبران عملی جنبش کارگری بدرستی و آگاهانه در این رابطه اشاره می نمایند " كارگران نبايد فريب اين‌ها را بخورند. بايد تشکل کارگری و حزب خودشان را تأسيس كنند؛ بايد باور كنند كه اگر با هم متحد و متشکل شوند، اگر عقل و درايت و قدرتشان را روی هم بريزند، تمام اين تشکل‌ها در برابر تشكيلات كارگری مثل كاه در برابر كوه خواهند بود. "

یکی دیگر از موانعی که جنبش کارگری با آن مواجه است نفوذ امپریالیستها از طریق سولیدارتی سنتر میباشد. همانطوریکه شاهد بوده ایم امپریالیستها از طریق دلالان و مزدوران داخلی اشان وابسته به این " سنتر" خواستند با رخنه نمودن در جنبش کارگری بزرگترین ضربه را به طبقه کارگر بزنند، اما خوشبختانه تا کنون با هشیاری جنبش کارگری و رهبران آن این توطئه خنثی شده است. با توجه به اینکه مسئله مالی یک مسئله بسیار مهم برای کارگران بخصوص در شرایط دشوار و بحرانی امروزه  می باشد، اگر کارگران سعی نکنند با اتکاء به نیرو و عمل خود تا حدودی این معضل را حل نمایند قطعا امکان خطر در هر شرایطی موجود است، زیرا دشمن همیشه در کمین است که ضربه کاری را وارد نماید. بنابراین، مجموعه ایی از این مشکلاتی که طبقه کارگر ایران با آن رودرو است، برپائی این صندوقها را بیش از پیش ضروری می سازد و طبقه کارگر را موظف می سازد که به این امر مهم بپردازد و آن را جزء اولویتهایش قرار دهد.

خلاصه کنم، ایجاد " صندوقهای همبستگی مالی کارگری" توسط خود کارگران در محل زیست و محیطهای کاری همبستگی و اتحاد طبقاتی را گسترش خواهد داد و همدلی و همفکری بیشتری را بین کارگران بوجود خواهد آورد. استقلال مالی کارگران را تقویت و حفظ خواهد نمود. این صندوقها کار برای عوامل و کار چاق کن های سرمایه داری و امپریالیستها و برای کارفرما ها و عوامل آنان، در هر لباس و با هر ادعایی، را تقلیل خواهد داد و دست کم سرمایه داری از این طریق، امکان تطمیع و یا خریدن کارگر و یا کارگرانی را از دست میدهد. دوما، این امکان را کاهش میدهد که با دقت و هشیاری بیشتری از منابع مالی مختلف کمک مالی دریافت نمایند. و سعی می کند در مقابل توطئه ها و پروژه های فاسد سازی بورژوازی از طریق نفوذ مالی درصفوف کارگران و تشکلهای موجود هشیار بوده و به مبارزه و افشاگری بپردازند. 


 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب سحر صبا در سایت پژواک ایران 

*سیاستهای توطئه گرانه مزدوران تحت نام " دانشجویان عدالتخواه " در اعتراضات کارگران هفت‌ تپه را افشاء نمائیم!  [2021 Aug] 
* بمناسبت سالگرد مرگ مارکس در مارس ۱۸۸۳   [2021 Mar] 
*خشونت، نظام طبقاتی و مالکیت خصوصی  [2020 Nov] 
* نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی و اعدامها!  به مناسبت ۱۰ اکتبر روز جهانی مبارزه علیه اعدام [2020 Oct] 
*مذاکره با جمهوری اسلامی، خیانت آشکار ناسیونالیستها   [2019 Jul] 
*نئولیبرالیسم و خصوصی سازیها  [2019 May] 
*سوسیالیسم و رهایی زن ‏(بمناسبت ۸ مارس روز جهانی زن)‏   [2019 Mar] 
*اعتصاب سندیکای نیشکر هفت تپه و زنان کارگر!‏  [2018 Dec] 
*طبقه کارگر و دستمزدها  [2016 Apr] 
*نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی و اعدامها!  [2015 Oct] 
*تاریخچه مبارزاتی زنان کارگر جهان و ایران (قسمت چهارم)  [2015 Apr] 
*تاریخچه مبارزه زنان کارگر جهان و ایران (قسمت دوم)  [2014 Dec] 
*طرح«آمران به معروف و نهی از منکر» جنایت سازمان یافته دولتی برعلیه زنان!  [2014 Dec] 
*تاریخچه مبارزه زنان کارگر جهان و ایران  [2014 Oct] 
*لغو کار مزدی کودکان در گرو برپائی نظام سوسیالیستی است!  [2014 Jul] 
*سوسیالیسم و رهایی زنان  [2014 May] 
*قتلهای ناموسی، قربانیان خاموش نظام طبقاتی  [2014 Apr] 
*لغو خشونت علیه زنان در گرو مبارزه طبقاتی و محو مناسبات سرمایه داری است!  [2014 Feb] 
*کارگران و نقش صندوقهای همبستگی مالی!   [2014 Feb] 
*خاورمیانه در محاصره جنگ افروزی دیکتاتورهای داخلی و رقابت تجاوزگران امپریالیستی  [2013 Dec] 
*انقلاب مصر مابین دو سوی ارتجاع!  [2013 Oct] 
*خشونت بر زنان و راه مبارزه با آن  [2013 Apr] 
*در پاسخ به کدام استراتژی ؟ «دررابطه با اتحاد عمل و همکاری مشترک سازمانها و احزاب چپ» [2013 Mar] 
*منشاء ستم جنسی و طبقاتی زنان  [2008 Mar]