PEZHVAKEIRAN.COM نوری زاد و امیر انتظام
 

نوری زاد و امیر انتظام
محمد نوری‌زاد

 

amirentezam_noorizaad_logo

یک : فصل ظهور فردی چون نوری زاد با فصل ظهور مثلاً پاکمرد شریفی چون امیرانتظام که هزاربرابر من می فهمید و می فهمد و صد هزاربرابر من پایداری کرده است ومی کند، در دو قطب متفاوت قرار دارد. جناب امیرانتظام جانانه پای همه چیزش ایستاد اما شوربختانه صدایش ازچاردیواری تنگ سلولهای بازجویی فراتر نرفت. هیچکس خبردار نشد به وی درآن دخمه ها چه گذشت. من اما این شانس را داشته ام که درفصلی برآیم که رسانه های مجازی و شبکه های خارجی صدای مرا و نوشته های مرا تکثیرمی کردند و می کنند و از مرزها بدر می برند.

دو: من سهم رویارویی با جریان حاکم را آنقدر بالا کشانده ام که آنان را چاره ای جز زندان و حذف فیزیکی نباشد. که برای این هردو هزینه های بسیاری باید بپردازند.

سه: آزادی من از زندان بفرمان شخص رهبر بوده است. پس حذف و زندانی کردن من باید – آری باید – بفرمان شخص ایشان باشد.

چهار: من در نوشته هایم مستقیم شخص رهبر را مخاطب نقدهای همه جانبه ی خود قرار داده ام. نامه های بیست ونه گانه ی من به رهبر، محمد نوری زاد را به تنها منتقد پای کار و خستگی ناپذیر شخص رهبر بدل کرده اند. گرفتار کردن من، این غوغا را در می اندازد که: رهبر، منتقد نام آشنای خود را که تنها جرمش انتقاد بود شخصا دستور داده که یا حذفش بکنند یا به زندانش بیندازند. حذف یا زندانی کردن من به یک دقیقه کارحرفه ای برادران بند است اما بعد از این حادثه، شخص رهبر مستقیما درکانون پرسش های داخلی و خارجی قرار می گیرد که: وی شخصا برای حذف یا زندانی کردن فلانی وارد عمل شده است.

پنج: من با تمام دارایی ام که ” جان” من باشد به این عرصه پای نهاده ام. دیگران، که من خاک پایشان نیز نیستم، به مختصری کفایت کرده اند من اما کار را کشانده ام به تنگنای تقدیم جان. هراس انداختن به جان این آدمی که زده به سیم آخر و جانش را کف دستش گرفته و مدام داد می زند بیایید مرا بکشید و مرا به زندان و شکنجه در اندازید، فرق می کند با کسانی که دوست دارند زندگی کنند و درآینده حضور داشته باشند. من این آینده را همین اکنون برکف دست نشانده ام.

شش: شاید بهترین راه این باشد که فلانی را آزاد بگذاریم تا هرچه می خواهد بگوید و همزمان جوری تبلیغ کنیم که فلانی از خود ماست. من دیدم در یک سخنرانی جناب ضرغامی به این اشاره کرده بود. که فلانی را آنقدر آزاد گذاشته ایم که همه فکر می کنند از خود ماست. تا هم مدارای جمهوری اسلامی را به جهان معترض و احمد شهید نشان بدهیم وهم او را ازخاصیت بیندازیم. البته عده ای از سربازان و سرداران سایبری نیز دراین خصوص به ایفای نقش مشغولند و به هربهانه از این پرسش ها مطرح می کنند که حتما حق شان است.

و هفت: این که، نوری زاد را مختصری اشتهار هست. و این اشتهار شاید برای وی حاشیه ی امنی ایجاد کرده و بسادگی – مثل ستار بهشتی عزیز- نمی شود سرش را زیرآب کرد.

سخن پایانی من این است دوست من:

صبور باشید برای آینده ای که برای بلعیدن هریک ازما شعبده ها در کلاه خود دارد.

با احترام و ادب

محمد نوری زاد

منبع:وبلاگ نوری‌زاد


محمد نوری‌زاد

فهرست مطالب محمد نوری‌زاد در سایت پژواک ایران 

*«پس از مرگ رهبر»، محمد نوریزاد   [2021 Sep] 
*۲۷ سوال محمد نوری زاد از خامنه ای   [2019 Jul] 
* خمینی باد کاشت، رضا شاه نهال   [2018 Dec] 
*نامه محمد نوری زاد به دونالد ترامپ   [2017 Oct] 
*نامه محمد نوری زاد به رهبر: ما اگر می رویم، شما بمانید  [2017 Apr] 
*نامه محمد نوری زاد به پادشاه عربستان سعودی  [2016 Aug] 
*آقای رییس و ساطورِ توی دستش   [2016 Aug] 
*اسلام واقعی و چیزی به اسم زباله  [2015 Dec] 
*در انتخابات شرکت می کنیم بشرطی که…  [2015 Dec] 
*سرشماری  [2015 Dec] 
*آقا جواد و رُخِ دیوانه!  [2015 Dec] 
*الم شنگه  [2015 Nov] 
*من سعید زینالی هستم ( داستان ربودنِ نوری زاد)  [2015 Nov] 
*واس ماس  [2015 Nov] 
*مالیخولیا  [2015 Nov] 
*می زنم به سیم آخر( نامه ای به پسرم)  [2015 Oct] 
*سیستم نجس  [2015 Sep] 
*دستگاه قضایی، محمود سهرابی و چاقو کش هایش!  [2015 Jun] 
*رهبر نیابتی   [2015 May] 
*عجب شنبه ای شد دیروز!  [2015 May] 
*سفینه هسته ای شدنِ نظام آخوندی به گِل تپید  [2015 Apr] 
*سی و دومین نامه ی محمد نوری زاد به رهبر؛ زهر که نه شربت سربکشید  [2015 Mar] 
*نوری زاد‏: هم اعدام کردند و هم ترسیدند!  [2015 Mar] 
*قدمگاه و جسم رنجور امیر انتظام + فیلم  [2014 Sep] 
*ما نمی گذاشتیم دوم خردادی ها روی کار بیایند  [2014 May] 
*در شیراز چه گذشت؟  [2014 May] 
*نامه ی سی و یکم محمد نوری زاد به رهبر: به شما هم آیا سفارش می دهند؟  [2014 May] 
*نامه ی سی ام محمد نوری زاد به خامنه ای   [2014 Jan] 
*نوری زاد و امیر انتظام  [2014 Jan] 
*«زن جوان هستم، شوهر ندارم، تلفن...»   [2014 Jan] 
*بدنه پاسداران نسبت به روال جاری سپاه معترض است  [2014 Jan] 
*دستهای خونین شریعتمداری  [2013 Nov] 
*آخر مگر کسی به عشق شلیک می کند بی انصافها؟   [2013 Nov] 
*رابطه‌ی ترورهای اخیر و سپاه پاسداران   [2013 Nov] 
*چرا نقد می کنم؟   [2013 Oct] 
*نامه ی بیست ونهم محمد نوری زاد به رهبر: غربتِ شادمانی های دمِ دست  [2013 Oct] 
*دکترملکی، وپوزشخواهی از یک مادر  [2013 Sep] 
*پوزشخواهی دکترملکی از « ترانه»ی محروم از تحصیل   [2013 Sep] 
*روحانى از سپاه می‌هراسد  [2013 Sep] 
*دیدار محمد نوری‌زاد با وزیر اطلاعات جدید  [2013 Sep] 
*بازنده اصلی فاجعه سوریه، ایران و شخص رهبر و پیروز آن، اسرائیل خواهد بود  [2013 Sep] 
*گام های لرزان روحانی   [2013 Aug] 
*بوسه برپای یک «بهایی» کوچک   [2013 Jul] 
*دو مجلس کوچک، دو شرم بزرگ  [2013 Jun] 
*رأی دادن یا رأی ندادن، مسئله این نیست! (محمد نوری زاد)  [2013 Jun] 
*تنها راه باقی مانده برای هاشمی  [2013 May] 
*ای کاش انقلاب نمی کردیم!  [2013 Jan] 
*رهبر چشم به راه شماست، داخل شوید!  [2012 Oct] 
*آقای آملی لاريجانی! شما نفر ششم دستگاه قضايی هستيد   [2012 Jul] 
*بلوغ، داشتن یا نداشتن، مسئله این است!  [2012 Apr] 
*نامه ای دیگر از محمد نوری زاد ؛ نامه ای به دخترم   [2011 Dec] 
*نامه پانزدهم نوری‌زاد به خامنه‌ای  [2011 Dec] 
*متن کامل نامه چهاردهم محمد نوری زاد به آیت الله خامنه ای  [2011 Dec] 
*نامه سیزدهم محمد نوری‌زاد به خامنه‌ای  [2011 Dec] 
*دواردهمین نامه نوری‌زاد خطاب به خامنه‌ای: جام زهر سربکشید! بیایید و جام زهری را که من برای شما تدارک دیده‌ام سربکشید  [2011 Nov] 
* شلم شوربا !  [2011 May] 
*اکنون من در زندان همین انقلابم! و شما در زندانی وسیع تر/ اف بر من اگر آینده ی انقلاب، در نگاه من، همین بوده باشد  دستمان تهی از رویاها و وعده های انقلاب است [2010 Dec] 
*گلها و سیم خاردارها ۸ (عبدالله مؤمنی)  [2010 Nov] 
*نامه نوری زاد به صادق لاریجانی  آیا دختران عفیف شما را به آغوش هرزگی پرتاب کرده‌اند؟ و مادر و خواهر و خویشاوندان پاکدامن شما را به لجن جنسی آلوده‌اند؟  [2010 Nov] 
*از این که به اسم دین، از دیوار اعتماد شما بالا رفتم، بالا رفتیم، و به اسم دین، ذخایر شما را به باد دادم، به باد دادیم، پوزش می‌طلبم  [2010 Nov] 
*محمد نوری زاد: وقتی “عبید زاکانی” برمسند قضاوت می نشیند  [2010 Aug] 
*روسپی های سرزمین من!  [2010 Aug]