نامه ی سرگشاده به آقای جنتی پیرامون ِ بهداشت و آفتابه های سران ِ فتنه
پ. مهرکوهی

 

 
 
 
آقای جنتی! این دوومین (دوّمین) نامه ی سرگشاده ای است که به شما می نویسم. می خواستم این نامه را با یک مُشت درود و حالپرسی آغاز کنم، ولی دیدم که نه نمی شود چون هنوز از شما درباره ی جریان های رد ِ صلاحیت در آن انتخابات ِ کذا خشمگینم. پس تا زمانی که حال ِ من و شما بهتر شود و دست از کینه شُتری برداریم و دست ِ دوستی دهیم، به جای درود فرستادن و حالپرسی از شما، از همان شگرد ِ شناخته شده بهره می گیرم و از برادران ِ آفتابه به دستی که در درگاه ِ حضرتتان فراوانند خواهش می کنم برای حُسن ِ آغاز بخش هایی از موومان یکم ِ سنفونی شماره ی پنج بتهون را برای شما پخش کنند.
 
http://www.youtube.com/watch?v=EAKqaWHAna4
 
امیدوارم این را نه به حساب ِ کوششی برای علاقمند ساختن ِ شما به فعل ِ حرام ِ موسیقی و تشویقتان به شنیدن ِ بتهوون بگذارید و نه به حساب ِ تقلید از شیوه ی نامه نگاری های آن شاهداماد ِ هزار عروس که چند گاهی است از مفقودگاهش سلام هایش به سران ِ نظام را در غلافی از سنفونی شماره ی پنج ِ بتهون مادر مرده می پیچید و می فرستد.

آقای جنتی!
بد گمان نشوید، اگر خواست تبلیغ برای فعل ِ حرام بود از تأثیر ِ جاودیی ی موتسارت کمک می گرفتم و اگر می خواستم شما را به شنیدن ِ سرودی که دوست می دارم تشویق نمایم از آفتابه به دستان ِ درگاهتان می خواستم سرودِ  "ای ایران" با سدا (صدا) ی زنده یاد بنان را برایتان پخش کنند. ولی دیدم این مادر مرده ی بتهوون را برخی کسان، به اندازه ای که از دست اَشان بر آمده روی زمین دراز کرده و در گورش آزار داده اند. همین یک بیچاره را، که قرعه ی بدبختی به نام ِ او افتاده، بس است و دیگر دلیلی نیافتم به سراغ ِ موتسارت و یا یک بدبخت ِ دیگر بروم و استخوان های آن دیگر بیچاره گان ِ خدمتگذار به بشریت را در گور بلرزانم. افرون بر آن، اگر خواهش ِ پخش ِ سرود ِ "ای ایران " را می کردم، آنگاه با حساسیتی که حضرت عالی و دیگر پایوران ِ نظام به نام ِ مجوسی ی "ایران" دارید مایه ی خشمتان را فراهم می آمد چنان که کار از نیاز و توان ِ نگهداشت ِ بهداشت و آفتابه می گدشت و خدای نخواسته کار دستتان داده می شد و آنگاه بود که برادران ِ آفتابه به دست ِ درگاه ِ شما هر چه ناسزای دروازه قزوینی توی دهان داشتند بر سرم می باراندند، که خدا را خوش نمی آمد.

باری، در نامه ی نخست که در آستانه ی انتخابات رییس جمهوری نوشته شد، به شما هشداری دادم در باره ی کسانی که هنوز و در سایه ی جريان ِ فتنه و در زیر ِ عبای رفسنجانی ی مُفسد ِ 
مرسدس بنزباز توانسته اند به الاکلنک بازی ی سیاسی ی خود ادامه دهند. اگر چه آن خطر هنوز برطرف نشده و شما هم سخن ِ دلسوزانه ی مرا نادیده گرفتید ولی من دلسرد نشده و از خویشکاری ی خود کوتاه نخواهم آمد و خواهم گفت تا روزی که دریابید درد ِ دل ها و نامه پراکنی ی های من از سر ِ دلسوزی بوده و است، نه از اشتیاق ِ چسباندن ِ خودم به سفره ی دراز و پهن ِ کاسه لیسی ی اهل ِ قدرت.

آقای آیتِ خدا!
به گفته ی بیهقی از سخن، سخن بشکفد. حاشا این سخنان ِ شکرسان و دل نشین و اعتماد برانگیز ِ شما است که مایه ی دلگرمی ی من در نوشتن این نامه شده و اگر گلایه ای می آید به بزرگی ی و بزرگواری ی خود ببخشید، که این تقریر را تنها از سر ِ عشق به نظام و دلسوزی برای آینده ی شما، که انشاءالله درخشان است، و در حاشیه ی فرمایش های گهربارتان در نماز ِ وییک اِند هفته ی پیش می نویسم.
چندی مانده بودم که بنویسم یا نه. سخنان ِ شما دو پهلو بود و راه را برای برداشت ِ سوء باز می نهاد. شکیبایی کردم و ننوشتم، ماندم گوش به زنگ و امیدوار تا مگر سیمای "جام ِ ضرغام نما" به رفع شبهه دست یازد که نزد. اینک در کنار ِ سپاسگذاری از گفتار ِ دل انگیز، دل گرم کننده و استوار مندانه ی شما پیرامون ِ جار و جنجال های مربوط به سران ِ فتنه می خواستم یاددآوری کنم که چشمداشت ِ اُمت ِ همیشه در جلو ِ پرده ی نمایش از بزرگامرد ِ شیرین سخنی چون شما بیش از این ها است. برای این که سوء تفاهمی پدید نیاد و دریابید که کینه ی کهنه ی میان ِ شما و من در محتوای این نامه بی اثر مانده، و اگر چه قهریم، از شما می پرسم که آیا می توانم از این پس از سر ِ احترام و پاسداشت شما را برادر خطاب کنم؟ می دانم که پینه ی برادری هیچ جنبده ای به شما نمی چسبد. ولی منظورم این است اگر پروانه بفرمایید و با در نگر گرفتن این که سن ِ حضرت ِ عالی بر هیچ آفریده ای روشن نیست، می توانم از این پس شما را نه برادر ِ خود، که برادر ِ بزرگتر ِ حضرت ِ آدم خطاب نمایم؟ دقیقأ همین: "جناب ِ آقای برادر ِ بزرگتر حضرت آدم"!؟ باشد که انشاء الله دوستی و علاقه ی برادرانه ی شما به همه ی موجودات عالم و ارج ِ حضرت ِ عالی به حرمت ِ انسان ها زمینه ی برچیندن نظام ِ نفاق و کفر باشد و آرزو می کنم که سازمان ِ جهانی ی بهداشت هم از توجهی که حضرتعالی به نگهداشت ِ بهداشت ِ آدمیان از ازل تا امروز مبذول داشته اید پند و سرمشق گیرد.

 جناب ِ آقای برادر ِ بزرگتر ِ حضرت آدم
بسیار مایه ی شادی است که در نماز ِ د‍شمن شکن ِ وییک اند ِ هفته ی پیش آب ِ پاکی روی خیال ِ خام ِ برخی ریختید و خاطر ِ ما را از آزاد نشدن ِ سران ِ فتنه کلی راحت و شاد کردید. از فرموده های شما چنان سرمست شدم که نزدیک بود بی گدار به آب زنم و بر پایه ی سُنت ِ حَسنه ی ماضی در میان ِ ایرانیان برای نشان دادن ِ خرسندی ام کلی دعا و صلوات و آرزوی طول ِ عُمر ِ جمیل برای حضرت ِ شما و اعلام ِ برائت از دایناسورها نثارتان کنم، ولی دیدم از داد زدن هایم یک ساندیس هم نمی ماسد و زیان ِ چنان کاری برای من زیاد است و سودش هیج. تازه با هزار بدبختی و هزینه ی کلی وقت و گرو گذاشتن ِ ریش و سبیل -( البته سبیل من از گونه ی شاربدار نیست. نگران نباشید!) - و قربان صدقه رفتن ها و خریدن ِ نازهای ددَ ددَ مششه نننننه ی دارنده گان ِ این تارنماهای ایرانی ی ینگه دنیا توانسته ام چند تایی از نوشته هایم را به معرض ِ دید ِ ضدانقلاب ِ فراری بگذارم و چهار، پنج تا خواننده برای نوشته هایم دست و پا کنم. همین که تارنماداران ِ فراری و خواننده گان ِ نوشته هایم برای پخش ِ رایانه ای و نیز خواندن ِ کارهایم پولی نمی خواهند خدا را سپاسگذارم. علی مانده است و حوض اَش! و ....  باز باید همچنان به آدمهای بسیار شریف، با گذشت، بی ریا، خداجوی، درویش مسلک، پژو سوار و انساندوستی مانند حضرتعالی رشگ ببرم که هر چَرندی بگویید در میان دوستدارن ِ نظام خریدار دارد. بگذریم. با توضیحی که داده شد، امیدوارم درک کنید چرا من نمی توانم آنگونه که باید و شاید، بسانِ دست پرورده گان ِ نظام که به نام ِ روزنامه نگار و چه و چه و چه ها به خارجستان فرستاده اید تا با یکی به میخ و یکی به تخته کوبیدن و ضمن ِ نگهداشت ِ مقام ِ شارلاتان های حوزه ی عمومی، به اسلام و مسلمین خدمت کنم. در توشه ی من همین است و بس. تا چه قبول افتد. شاید روزی و روزگاری که خدمتگذاری ی من به نظام ِ مقدس برای شما روشن شد با کمک و ویراستاری ی خود شما این نامه های سرگشاده به نام ِ "جنتی نامه" به چاپ رسد و دعاهای خیر ِ شما نثار راه ِ من و همه ی کسانی شود که در آن هنگام هفت کفن پوسانیده ایم.

 جناب ِ آقای برادر ِ بزرگتر ِ حضرت آدم
این درست که صلاح ِ مملکت ِ اسلام را تنها آخوندهای اهل ِ بصیرت دانند، و این هم درست است که حضرتعالی بیش از همه ی آدمیان سرد و گرم ِ روزگار چشیده اید و چهار تا پیراهن بیش از عزراییل پاره کرده اید. ولی شایسته ی شما نبود که در تریبون ِ نماز ِ وییک اِند بگویید: میرحسین موسوی و مهدی کروبی حاضر نیستند اظهار ندامت کنند. آیا دقت فرمودید این فرمایش ِ شما "ف" را به دست ِ دشمن داد تا آن ها گمان کنند نظام ِ الهی چنان از های و هوی افتاده که از پس ِ دو تا پیر مرد و یک پیرزن بر نمی آید و نمی تواند آنان را بر پرده ی "جام ِ ضرغام نما" بنشاند و وادارشان سازد تا در نمایش ِ سیاسی - عبادی اعترافات شرکت جسته و مسأله ی مصلحت ِ لحظه ای ی نظام را فراتر از آبروی خود قرار دهند؟ آخر این هم شد حرف که می گویید نظام خیلی منت بر سر اینها گذاشته و گفته است بمانید و زنده باشید و در خانه خودتان باشید و بهداشت را رعایت کنید؟ در این که نظام خیلی منت سر ِ همه ی مردم ِ مجوس زاده ی ‍ایران دارد شکی نیست. اگر سایه ی منت حضرتعالی و دیگر پایوران ِ نظام بر سر ِ مردم ایران نبود می بایست بیش از نیمی از مردم ِ ایران و بلکه بیشتر تا کنون اعدام می شدند. مگر نظام ِ مقدس ِ شما و شیخ یزدی و شیخ مصباح با علاقه اَشان به برخی "بازی" ها، که علیرضا نوری زاده بارها در نوشته هایش به آن جریان ها پرداخته و دیگر اینجا جای گفتن ندارد، چه کم از نظام ِ آدم کُش ِ پُل پُت دارد؟ کشتن این فتنه گران موجهه است و نکشتن اَشان هم نشانه ی منت گذاشتن. ولی آن اشاره به بهداشت ِ این مفسدان فی الارض درست نبود. آیا به همه ی سناریو های ممکن برای آن جریان اندیشیده اید؟ اگر تیم ِ برادران ِ محافظ هوس کردند که به این ها هی بریانی اسپهان بدهند تا اسهال شوند و برای خنده و حال کردن خود جلوی دستشویی رفتنشان را بگیرند، اینان چگونه باید بهداشت را رعایت کنند؟ حُکمش چیست؟ آیا، در حالی که ام الغرای اسلام هر روزه با ساخت ِ سدها (صدها) فروند قادر ِ ٣١٣ توی دهن ِ آمریکا می زند، درست است که دشمن بتواند از فرمایش ِ شما به کژی گمان برد دولت ِ تابان ِ اسلام ناتوان شده چندانکه بهداشت ِ سه تا آدم از کار افتاده و بازنشسته برایش مسأله سازگردیده و تا موضوع ِ نماز ِ وییک اند بالا آمده است؟ باور بفرمایید روزی که این فتنه گران دستگیر و درخانه های خود زندانی شدند، به فکر آن مقامی که دستور ِ این داده بود آفرین های بسیار گفتم. نظام ِ مقدس از آغاز کارش گروگانگیری بوده و راهگشای همه ی دردها را در گروگانگیری دیده است. خود ِ این سه مفسد ِ اهل ِ فتنه هم در گذشته از هوادران ِ سفت و سخت گروگانگیری بوده اند، بی آنکه گمان کنند روزی این سنت ِ نیکو در یک آیین قاشق زنی در  ِ خانه ی خودشان را  به سدا در خواهد آورد. آن کسان که دستور ِ گروگانگیری ی این سه تن را دادند نادانسته کاری کرذند که به خیر ِ نظام ِ  مقدس انجامید و با این کار نظام رویین تن و پولاد ِ آبدیده شد. پیش از آن، و در آن موقعیت ِ جهانی این امکان بود که مردم از آن فتنه گران گذر کنند و بخت ِ خود را در رهایی از وضع کنونی در جنبشی سرنگونی خواه به رهبری ی رضا پهلوی جست و جو کنند. ولی از آن سو، دور وبری های آقای رضا پهلوی هم تا توانستند از مشکلتراشی هایی که از دستشان بر می آمد کوتاهی نکردند و بدینسان به خدمت به نظام ِ الهی تن دادند تا شاید خانه ای وقفی در دیار ِ آخرت برای خود فراهم سازند. نظام ِ الهی ی شما از آن سو شانس آورد و از این سو هم با دستگیر کردن این سه و قربانی کردن ِ چند تن از مهره های نظام کنترل ِ جنبش را در درون ِ نظام نگاه داشت. همه گذشته را از یاد بردند و کسی هم به یاد نیاورد که این موسوی همان موسوی یی است که در سفرش به ترکیه برای ایران آبرویی نگذاشت، چندانکه روزنامه های ترکیه نوشتند: موسوی گم شو و به کشورت برگرد! ولی هنگامی که زیاده روی می فرمایید و بهره ی خیلی بالا طلب می کنید نتیجه اش می شود این. اکنون کمی ورق ِ بازی برگشته است. این گروگانگیری هم در دراز زمان، درست مانند آن انقلاب ِ دووم (دوّم) که بزرگتر از انقلاب ِ نخست بود روی دستتان مانده و شما کار ِ یک بازی بُرده را تا مرزِ برافراشتن ِ پرچم ِ آفتابه پایین کشیده اید. فکر نمی کنید زمانش رسیده که کمی از زیاده روی کوتاه بیایید؟ شما که این قدر به آفتابه و بهداشت ِ این سه تن فتنه گر می پردازید، چرا از وضع بهداشت ِ میلیون ها ایرانی ی برونمرز غافل مانده اید که با گذشت ِ زمان و با همنشینی با مردمان ِ بلاد کفر آهسته، آهسته آفتابه هایی را که از ایران سفارش داده بودند کنار گذاشته اند و  از دستمال کاغذی استفاده می کنند؟
تا این جا از بدی ی می گفتم بگذارید از نیکی اش هم یاد کرده باشم. شما خودتان بهتر از هر کس می دانید که با آن تذکر ِ به موقع جنابعالی در باره ی خودرو ِ مرسدس بنز ِ آن شیخک ِ مفسده جو و رد صلاحیت او بود که استکبار ناچار به واپس نشینی شد و دیگر نتوانستند از آن جریان ِ انتخابات ِ کذا و آن حالگیری که از او کردید پیراهن ِ عثمان درست کنند و روشن شد که حتا در پناه ِ همراهی دیگر خواص بی خاصیت هم دیگ ِ فتنه قوام نمی گیرد و پس بهتر است که اصحاب فتنه تنها در فکر این باشند که بهداشت ِ خود را رعایت کنند. ولی بپذیرید که اشاره ی حضرتعالی به پرسمان بهداشت دو پهلو بود. تکلیف چندان روشن نبود. آیا اشاره ی حضرت عالی به بهداشت ِ آن مفسدانی که حکمشان اعدام است، معنایش آن بود که رعایت نکردن بهداشت از سوی ایشان می تواند درست مانند مورد سعیدی سیرجانی به صرف ِ شیاف ِ پتاسیم بیانجامد یا مانند احمد میر علایی به گونه ای پس از سکته ای "کاملا طبیعی" در خیابان رها شوند؟ این اشاره ی حضرت عالی مایه ی نگرانی است. می ترسم با این اشاره های ناشیانه ای که به نگهداشتِ بهداشت ِ اینان کردید بهانه به دست معاندان نظام اُفتد و دل ِ دوستداران نظام را به درد آورید و شما آینده ی درخشان خود را به خطر بیاندازید.
 آقای آیت الله جنتی! من برای شما به راستی نگرانم. امیدوارم با این گونه حرف های الکی کار دست ِ خودتان ندهید. آقای آیت الله جنتی!  هر چه زودتر از خواب ِ جوانی و غفلت برخیزید، برخیزید جناب ِ آقای برادر ِ بزرگتر ِ حضرت آدم!
 با احترام های فراوان، الاحقر سید بی جن ِ پ. مهرکوهی 

30/ 11 - 2013​

 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب پ. مهرکوهی در سایت پژواک ایران 

*خیزش نوین ایرانیان و رو در رویی ی همه ی اسلامیان با ایران و ایرانی   [2018 Jan] 
* کشور کردستان، یا کشور بارزان ها   [2017 Oct] 
*درود بر جمهوری ی کتالونیا!‎  [2017 Oct] 
*کشتار، کشتار است، چه در لاس وگاس و چه در ایران  [2017 Oct] 
*ترزا می، کسی که به دزدی ی نان تنگدستان و بینوایان آمده است‎  [2017 Jun] 
*پسر جان! دیگر از این کار ها نکن!‎  [2017 Jun] 
*آیا آقای ترامپ دارند تشریف می برند؟  [2017 May] 
*اندر چرایی و چند و چون ِ پیروزی ی امانوئل مکرون‎  [2017 May] 
*حال و هوای فرانسه خوب نیست   [2017 May] 
*از رام الله تا واشنگتن، انجز انجز انجز وعده کیلویی چند؟‎  [2017 May] 
*پیام رییس جمهور تاریخ به مناسبت یوم الله توحیدی کارگر‎  [2017 May] 
*پیام آقای رییس جمهور کل تاریخ به البشریت به المناسبات الیوم النوروز 1396 الهجریه و الشمسیه‎   [2017 Mar] 
* ناتنیاهو و اردوغان، دو گستاخ آشوب پرست  [2017 Mar] 
*اسکار ِ امسال و گَند توئیت ترامپ‎  [2017 Mar] 
*آیا ترامپ آهسته، آهسته آماده ی جنگ با ایران می شود؟  [2017 Feb] 
*ما، سرنوشت ِ ایران و کارزار جنگ خواهانه ی ترامپ پس از رفتن ِ مایکل فلین   [2017 Feb] 
*اندر داستان اندرزنامه ی اوباما برای اعلیحضرت ترامپ   [2017 Jan] 
*ساختمان پلاسکو را «آن» بساخت و اینان بسوزاندند  [2017 Jan] 
*ولادیمیر پوتین، اعلیحضرت ترامپ و آینده ی ناروشن نقش ِ ایران در سوریه  [2017 Jan] 
*اکبر! رفتی؟  [2017 Jan] 
*آنچه امشب آنگلا مرکل درپیام ِ سال نو خواهد گفت‎  [2016 Dec] 
*داستان ولادیمیر پوتین و پنجه ای که اوباما بر چهره ی ترامپ کشید‎  [2016 Dec] 
*آیا کارلوف، فرسته ی روسیه در آنکارا، به دستور اردوغان کشته شد؟‎  [2016 Dec] 
*ترکیه و کشتن یک فرستاده به دست یک مأمور خدا  [2016 Dec] 
*سلام دوباره آقای ترامپ! خسته نباشید!  گُل بودی و گُل ِ چهره ی نازنین اَت به زیور تازه ای آراسته شد: شخصیت سال [2016 Dec] 
*دیدار ترامپ با مردی که آمریکا بخت رییس جمهور شدن وی را از دست داد‎  [2016 Dec] 
*نگاهی به برآمدن ترامپ  [2016 Nov] 
*با من تا پایان راه عشق برقص   [2016 Nov] 
*در زیر پوست انتخابات آمریکا   [2016 Nov] 
*حجت‌الاسلام م شجونی در سن 84 ساللگی جوانمرگ شد و جهان را در غم درگذشت خود سوگوار کرد  [2016 Nov] 
*منصور پورحیدری، یا معنای انسان زیستن  [2016 Nov] 
*کشور پاکستان، یا چاهکنی که سرانجام در چاه خشونت پروری فرو خواهد رفت   [2016 Oct] 
* در سوگ گل نازنین گلستان ِ برنامه ی «گل ها»  [2016 Sep] 
*آن کس که جهان انسان ایرانی را جهانی کرد، رفت  [2016 Jul] 
*با این اقتدار اسلام که شما دارید، بدبخت تر شدیم، آقا!  [2016 Mar] 
* پیام رییس جمهور تاریخ به جهانیان به مناسبت آغاز سال نو فرنگی و ینگه دنیایی  [2016 Jan] 
*جب بوش و جنگ های احتمالی ی آمریکا در آینده ای نه چندان دور  [2015 May] 
*شوخی های ضد تروریستی ی آمریکا و عربستان در یمن  [2015 Apr] 
*از رفسنجانی و احمدی نژاد تا زمانی برای شادی؟  [2015 Apr] 
*اندر داستان آقای ناتنیاهو در پاریس  [2015 Jan] 
* همه چیز در پاریس آرام راست  [2015 Jan] 
*کریستمس ایرانی  [2014 Dec] 
*بحران پناهنده گی و مهاجرت در سوئد  [2014 Dec] 
*بی تفاوتی در برابر یک نام جعلی ی تازی برای آبراه پارس  [2014 Dec] 
*خداحافظی ی اوباما با «هاگل»اَش!  [2014 Nov] 
*مشکل آقای اوباما و کاپیتولاسیون ایران؟  [2014 Nov] 
*آیا عراق بر می خیزد؟  [2014 Nov] 
*در حاشیه ی نیایش - شماره ی یک، اسید پاشی  [2014 Oct] 
*دولت سوریه در ماه آپریل گذشته بمب شیمیایی به کار برده است  [2014 Aug] 
*چه کسی پیروز ِ جنگ ِ حماس و اسراییل است؟  [2014 Aug] 
*بانو کلینتون و عملیات جنگی ی اوباما در عراق  [2014 Aug] 
*حقوق بشر فرانسوی و خشم دروغین آقای فابیوس از حمام خون ناتنیاهو  [2014 Aug] 
* بگذار کودکستان ها را بمباران کنند  [2014 Aug] 
*تصمیم به انجام جنایت پیرامون سرنگونی ی هواپیمای خط هوایی‌ی مالزی [2014 Jul] 
*رسانه ها، صهیونیسم و هنر زنده، زنده سوزاندن آدم ها   [2014 Jul] 
*آمریکا و داعش در عراق  [2014 Jul] 
*جنگ سوریه در عراق  [2014 Jun] 
*تنش میان ایران و عربستان در عراق   [2014 Jun] 
*آیا جنگ در عراق خاک ایران هم می کشد؟  [2014 Jun] 
*در غم ِ مرگ ِ حضرت مهدوی ی کنی  [2014 Jun] 
*خوشحال ها و«هپی» ها به بهشت نمی روند  [2014 Jun] 
*پوتین، اوکراین و دو دوزه بازی ی جهان ِ غرب/ پ. مهرکوهی   [2014 Mar] 
*چرا آمریکا هواپیمای خط هوایی ی مالزی را سر به نیست کرد؟‎  [2014 Mar] 
*نگاهی به آینده‌ی احتمالی اوکراین و اروپا  [2014 Feb] 
*طنز: پیام ِ رییس جمهور ِتاریخ به مناسبت ِ عید ِ سعید ِ کریثطمس!  [2013 Dec] 
*هوشی و من و افغانستان  [2013 Dec] 
*​ آقا جون الکی بزرگش نکن!   [2013 Dec] 
*نامه ی سرگشاده به آقای جنتی پیرامون ِ بهداشت و آفتابه های سران ِ فتنه  [2013 Dec] 
*کشتن و تشویش ِ اذهان ِ عمومی پنجره ای به سوی خبر، شماره ی یک [2013 Nov] 
*بمب اتمی و امنیت ایران  [2013 Oct] 
*از جنگ تا امید دو یادداشت پیرامون جنگ در سوریه [2013 Sep] 
*جنجال ِ جنگ ِ آقای اوباما  [2013 Sep] 
* طنز: یادداشت های رییس جمهور تاریخ  دفتر یکم: از امام تا ژان پُل سارتر [2013 Aug] 
*قانون آزادی جهان  [2013 Aug] 
*شب های پُر آشوب ِ مصر  [2013 Jul] 
* این اصغر فرهادی اعدام باید گردد!  [2013 Jul] 
* نامه ای سرگشاده ی به آقای جنتی + سنفونی شماره ی پنج  [2013 Jun] 
*شما چه فکر می کنید؟- توییت های ایرانی- شماره چهار  [2013 Jun] 
*چه کسی را رییس جمهور می کنند؟- توئیت های ایرانی / شماره سه   [2013 Jun] 
*چرا من ولایتی را انتخاب می کنم؟- توئیت‌های ایرانی- شماره‌ی دو  [2013 Jun] 
*تویترهای ایرانی! شماره‌ی یک  [2013 Jun] 
*انتقاد پیرامون رد صلاحیت  [2013 May] 
*سنگی بر گور رفسنجانی  [2013 May] 
*نامزدی پ. مهرکوهی در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی   [2013 May] 
*خواهش می کنیم، برای رضای خدا، بفرما!  [2013 May] 
* شوالیه های دروغین ِ ایرانی نما  [2013 May] 
*پیام ِ آقای رییس ِ جمهور ِ تاریخ در رثاء حاجی آقا   [2013 May] 
*فرار کنید آقا، بد بخت شدیم!  [2013 May] 
*جنگ در کره؟، کدام جنگ؟  [2013 Apr] 
*یادداشتی درباره‌ی یک مرگ  [2013 Apr] 
*پیام ِ نوروزی رییس جمهور ِتاریخ  [2013 Mar] 
*در نقد ِ گونه ای از سیاست و "بی بصیرتی" ی فراگیر  [2013 Mar]