پیام ِ آقای رییس ِ جمهور ِ تاریخ در رثاء حاجی آقا
پ. مهرکوهی
پیام ِ آقای رییس ِ جمهور ِ تاریخ در رثاء حاجی آقا هم میهنان! چهل روز از درگذشت ِ آن جوان ناکام که زیر صد سال زنده گی کرد گذشت. هنوز اشک در چشمانمان حلقه می بندد، هرگاه به نام او و یاد او می اندیشیم. از همین رو دفتر آقای رییس جمهور ِ تاریخ ِ بشریت بر خود واجب دید در بزرگداشت آن مرد انقلابی ی بزرگ پیام آقای رییس جمهور ِ تاریخ را که به مناسبت مرگ ِ زودهنگام آن بزرگوار صادر شده بود بازچاپ نموده و در دسترس هم میهنان بگذارد. دفتر رییس جمهور ِ تاریخ.
Friday - 2013 10 May
نامبارک سحری بود آن صبحگاه یک شنبه که آمدند و بساط ِ حاج آقا را جمع کردند و از این جهان بردند. حاج آقای نارنین ما هشتاد سال ِ سیاه تمام و کامل از جوانی ی خود را فدای زدن ِ نعل وارونه کرد تا تمامی ی اصول ِ استقلال از آزادی پایدار شود و صیانت تئوری ی استبداد ستیزانه ای که در آن رساله ی معروف و معرف ِ حضور بیان شده بود قوام بیابد. به راستی این که انسانی بتواند هشتاد سال ِ پیاپی و خستگی ناپذیر نعل وارونه زند نشان از بزرگی و استقامت دارد و دلبستگی ی وی به هنر ِ ارزشی ی نعل زنی. هم حاجی آقا و هم ما تا هنگامی که می توانستیم چای قند پهلو نظام را به خوریم به نطام مقدس و توحیدی باور داشتیم. ولی نه حاجی آقا و نه ما استقلال ِ رأی ی خود را به یک حبه قند نفروختیم تا خلاف ِ حرف ِ حضرت چرچیل ثابت شود که گفته بود هر کس یک نرخی دارد. ما و حاجی آقا ثابت کردیم که این اقدام فاصله است ازتوحید، اگر بخواهند نرخ ِ قند را در بازار ِ بین الحرمین مظنه بزنند. بازار بین الحرمین جای فروش ِنوشت افزار است نه این که چهارتا مافیایی بنشینند آن جا و یا در جاهای دیگر و زیر ِ پوشش ِ فروش ِ پوشاک زنانه به غبار گرفتن از تار مو به پردازند! قند شیرین است و شیرینی ی قند باید یادآور ِ وارستگی ی انسان بشود و نه هبوط او. قند هنگامی قند است که انسان را نشئه ی توحید کند، وگرنه از دیابت هم بدتر است. مردم ِ شریف ایران خوب شاهد هستند که بسیاری از کسان که آمدند و رفتند همگی درد ِ تشعشع مو داشتند ولی ما پیچش مو دیدم و آن پیچش بود که بوسیله ی ما کشف شد و گفتیم و هشدار دادیم به ملت اگر حجاب نشود، پس بی حجابی یی خواهد شد که جلو تشعشع ِ اشعه ی رستگاری را خواهد گرفت و این درست نیست که اصل ِ برآمدن ِ انسان ِ آرمان خواه صلیب شود. آن خدا بیامرزی که ما می شناختیم بر آرمان زندگی در استقلال از آزادی که ما گفته بودیم ایستاد. وی در یکی از صحنه های مبارزه با فساد و جنایت و خیانت به ملت شرکت نموده و فریاد زد این کشور، کشور نشود مگر آن که سهم امام از خزانه ی دولت پرداخت شده و دولت برگ ِ حلالیت املاک ِ اوقافی و وجوه دریافتی را درجیب داشته باشد، و گرنه ما به آن ذلتی دچار خواهیم شد که غرب گرفتار شده است. حاج آقا فعال بودند و تا روزی که ما در قدرت بودیم به ما احترام داشتند. همه ی مردان ِ خدا با هزار چهره ی گوناگون به میدان آیند تا کلام و بیان ما از راه ایشان در مردم نفوذ خود را بیابد. و این مرد ِ بزرگ ِ هزار چهره ایستاد و رزمید و حال ما مانده ایم که از این پس شاهد ِ غیب از کجا بیابیم که آنچه «معمار ِ اعظم» گفت اجابت کند و راز ِ پنهان را به اغیار باز نگوید؟ دا شتن ِ یک چهره یک هنر است و داشتن هزار چهره هزار هنر. حاجی با آن که هزار چهره بود ولی آنقدر از خود فرو افتاده گی نشان می داد که تنها سه چهره ی خود بر مردم آشکار کرد. او قاضی بود و همه گان دیدند که در مسند ِ دفاع از حق و در عرصه فساد و جنایت سیاسی مبارزه کرد و در جدا کردن ِ سره از تاسره مبارزه ها نمود و آتش افروزی کرد تا به حساب جنایت کارانی مانند پرویز نیکخواه رسیده گی شود که نه مال ِ کسی خورده بودند، نه آدم کشته بودند و نه مالی اندوخته بودند ولی گناه ایشان آن بود که در نیمه ی راه، راه ِ خویش جدا کرده بودند. آن جوان ِ ناکام که نزدیک به یک سده زیست با خواندن آن رساله ی معروف و معرف ِ حضور شتر اش یاد عربستان کرد و با دمیدن بوی نفت ملی به یاران ملی گرایی پیوست و در دوران ِ انقلاب عظیم خَلف بودن ِ خود را با فروش ِ گندم ِ ملی به نرخ ِجو ِ انقلابی ثابت کرد و به یک رنسانس دست زد. ملت ما مبارزات شایسته آن بزرگوار با اندیشه های رضاخانی را پاس خواهند داشت و از یاد نحواهند برد که آن بزرگ مرد چه گونه بر حرف ِ خود ایستاد که رضاخان با ساختن دانشگاه، به راه انداختن فرهنگستان، آوردن راه آهن و جایگرین کردن ترن با کجاوه و قاطر و نیز ساختن کارخانه های قند در ایران و زدن تونل کندوان که همه به دستور امپریالیسم انگلیس را انجام داد و رضاخان خواست اش سرگرم کردن ِ مردم به کار و زنده گی و بریدن ِ دست ِ قدرت ِ بازاریان محترم بود. بحمدالله امروز از شیر مرغ تا پنی سیلین اسلامی همه از چین وارد می شود و مردم نیازی ندارند وقت ِ ارزشمند ِ خود را که باید به عبادت گذرد در راه فرآورده سازی هدر دهند. این بود که ما در آغاز انقلاب به نفی همه چیز پرداختیم و گقتیم اگر شاه همه ی ایران را پر از کارخانه می کرد ما نمی توانستیم یک پیج و مهره از خود بسازیم. این معنی نداشت که ملت شیعه ی جعفری بخواهد بازار کاشی و سرامیک روسیه ی کمونیستی را در دست بگیرد و روبل ِ نجس کمویستی را وارد کشور امام زمان کند. زنده گی برای مرد ِ حق همه روزش، روزهای ابتلا است و حاجی آقا کسی بود که به کهن سال ترین مبارز و پیروز در ابتلاها آوازه گشت. اینک، در حالی او را از جای برکندند که او هنوز خیلی میل به ماندن داشت ولی با نیازی که به حضور او در ملکوت اعلا احساس می شد به خواست حضرت حق تن داد و رفت او که سرفراز از آزمون ها سر بر آورد و راز سینما رکس را در خود جاودان کرد و کامیاب شد به دَم بستن. و ایران باید به داشتن چنین جانورانی که که انسان ِ فراتر شده اند به خود ببالد. در گذشت او را به خانواده ی حاج آقا و مردم ایران و نهضت استقلال از آزادی تبریک و تسلیت می گویم، گو آن که مردم ایران دیگر نه ما را و نه ایشان را، و نه تبریک و تسلیت هایمان را به آن جای پسر بچه هاشان هم حساب نمی کنند! امضاء: رییس جمهور تاریخ
Quick Reply |
منبع:پژواک ایران