PEZHVAKEIRAN.COM دریغا سیاست که رندی شد و تعقل باز نیامد
 

دریغا سیاست که رندی شد و تعقل باز نیامد
اشاره ای به مقاله یک دم درین ظلام محمد قراگوزلو  

مهدی کوهستانی

تا چندی قبل محمد قراگوزلو را کمتر کسی از فعالین فرهنگی و اجتماعی مستقل  در ایران می شناخت ، اکنون نیز تنها فعالینی که دسترسی به اینترنت و فیلتر  شکن دارند از طریق مطالبشان در سایت ها ایشان را می شناسند. البته به جز  دانشجویان دانشگاه آزاد قزوین، هنگامی که ایشان در مقام معاونت دانشجویی  این دانشگاه مشغول به کار بوده اند. ایشان بعد از بازنشستگی و در فضای بعد  از پروسه انتخابات 88 بطور خبره وار با یک تاخیر سی ساله خود را به جنبش  کارگری نزدیک کرد. قراگوزلو که مطالب زیادی دارد که نشان میدهد که میتوان خود او را یکی از  مخزنهای فکری بسیاری از سیاستهای اجتماعی جامعه ایران قلمداد کرد، ایشان از دیدگاه جامعه شناسی در دوره های متفاوت در سه دهه گذشته سیاستهای را  پیشنهاد میدادند مبنی بر اینکه چگونه میتوان به بیرون آوردن سود بیشتر از  کارگران پرداخت ولی امروز چنان خودش را نشان میدهد که انگار این رژیم در  عرض چند سال گذشته یکباره به یک هیولای اقتصادی افسار گسیخته تبدیل شده است و همانند دیگر کشورهای سرمایه داری است. در مقاله دولت و توسعه که در نشریه سیاسی اقتصادی شماره 167- 168 صفحه 115نوشتند " برای مثال ضمن مطالعه ای که در سال 1365 در مورد ساعت کار مفید یک سازمان اداری به عمل آمد مشخص شد که مقدار کار در سازمان مزبور 52 ساعت در هفته بوده است: یعنی افزون بر 44 ساعت مقرر ، کارکنان آن سازمان 8 ساعت هم اضافه کاری داشته اند، حال آنکه کار مفید کارکنان سازمان فقط 7/8 ساعت  در هفته بوده است، حال آنکه کار مفید آنها یعنی حتی کمتر از 8 ساعت اضافه  کاری که دریافت کرده اند. بدیهی است این کم کاری در کشوری مانند ایران که  نخستین گام های لرزان توسعه را با تردید فراوان یا قرار است بردارد آفتی  بزرگ تلقی میشود." در همان مطلب گفتند که " نیکبختانه دولتمردان جمهوری  اسلامی چشمان اسفندیار توسعه ایران را به درستی شناخته اند". امروز ضدیت با اصلاح طلبان علامت رمزی است برای مقبولیت در کنار کسانی که  معتقدند مشکل امروز اقتصاد جامعه ایران از سیاستهای همین اصلاح طلبان می  آید در حالی که در زمینه گفتگوی تمدن ها خود ایشان بسیار پر کار بوده اند و میخواستند حوزه را به جامعه مدنی وصل کنید. ایشان در کمتر مقاله ای است که با کنایه، متلک، زخم زبان به رسانه های غربی نپردازید ولی خودشان را به  فراموشی زده اند که در مقاله خطوط گسل در نظریه برخورد تمدنها نوشتند " در  حقیقت‌ همین‌ ضرورت‌ تعدیل‌ و حذف‌ حضور آمریکا از منطقه‌ است‌ که‌ خاتمی،  رئیس‌ جمهوری‌ ایران‌ را به‌ گفت‌وگوی‌ تاریخی‌ با مردم‌ آمریکا از طریق‌  شبکه‌ «C.N.N» و طرح‌ موضوع‌ گفت‌وگوی‌ تمدنها در سطح‌ کلان‌ مجاب‌ نمود .  ‌‌باید اعتراف‌ کرد سیاستی‌ را که‌ آقای‌ خاتمی‌ طی‌ مدت‌ تصدی‌ پست‌  ریاست‌ جمهوری‌ در عرصه‌ ارتباطات‌ خارجی‌ اتخاذ نموده‌ عملاً‌ به‌ برون‌  رفت‌ ایران‌ از انزوای‌ سیاسی‌ و شکست‌ بسیاری‌ از تحریمهای‌ اقتصادی‌  انجامیده‌ است." shahd2.persianblog.ir ایشان که بیشترین انگیزه خود را در نوشتن مطالبی در مورد جنبش کارگری، از  دید و بازدید با فعالان کارگری می گیرد، بیشتر به نقد کانون نویسندگان و یا تحلیل هایی در مورد برخی تشکل های کارگری می پردازند که مضمون نوشته  هایشان واقعا سوال برانگیز است. (از این منظر بادقت همین مطلب اخیر ایشان  بازخوانی شود نکاتی که در مورد مجمع عمومی علنی و فعالیت های آقای رییس  دانا و... نوشته اند. آقای قراگوزلو در آخرین مطلب خود در سایت اخبار روز با عنوان ”یک دم درین  ظلام " پارگرافی را میاورند که نشان از نظرات رضا شهابی دارد و مینویسند: "رضا با شدت و حدت از سیاست خارجی جنبش کارگری و ضرورت اتخاذ موضع ضد  امپریالیستی جنبش سخن می گوید. همین چند ماه پیش بود که رضا، طی نامه یی  رادیکال، دست رد به سینه ی جایزه ی کذایی "حقوق بشر" و "جامعه ی جهانی" زد و به وضوح نشان داد که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست در چارچوب های مختلف سرمایه – اعم از امپریالیستی، لیبرال،سکولار و اصلاح طلب – تعریف شود! در آن نامه رضا رو به جنبش کارگری نوشت: "شنیده ام جایزه یی با عنوان حقوق بشر در  حوزه ی کارگری به نام من اعلام و به شخصی به نام مهدی کوهستانی تحویل شده  است. لازم می بینم به اطلاع عموم برسانم که نه بنده و نه هیچ یک از اعضای  خانواده و نیز دوستانم که باور به استقلال طبقه ی کارگر دارند؛ در جریان  این اتفاق نبوده ایم. همچنین لازم به توضیح است که مهدی کوهستانی نه  نماینده و نه همفکر من است." (بیانیه ی 16 کمیته ی دفاع به تاریخ 30 دی1390 )
اولا بگوییم که بسیار خوشحال هستم رضا شهابی در  بیرون از زندان است و  امیدوارم در شرایطی که آزادی ایشان حتمی شد بتواند نظرش را در فضای آزاد  بنویسد و ما هم اگر جوابی داشتیم به ایشان خواهیم داد. ولی پارگراف مورد  نظر قراگوزلو به چندین زبان اروپایی و انگلیسی ترجمه شده است و هزاران نفر  غیر ایرانی آنرا دیدند و حتی بر در سایت لیبر استارت هم آمده است. به نظرم  هیچ فعال غیرایرانی این موضوع را جدی نگرفت زیرا جایزه ای که می خواهد به  نهاد و شخص زندانی بگوید که تنها نیستند و آنها هم بدانند که حرکت شان  ادامه دارد، نیاز به این معرکه گیری و مظلوم نمایی ندارد. و کسانی هم که  این مظلوم نمایی ها را انجام دادند، میدانند که خودشان از زمان اشغال کویت  تا عراق و افغانستان در کدام سمت این معادله بودند. ولی دلیل این تکرار  موضوع از محمد قراگوزلو را می توان حدس زد، زیرا مریدان ایشان که تکالیف  شان را از چشم انداز این نوع مطالب می گیرند، هر چند وقت یک بار نیاز دارند همانند دایی جان ناپلئون بگویند دیدید کار، کار ِامریکا یی هاست. محمد قراگوزلو معاون دانشگاه بوده اند و باید حداقل یک بار در جلسات هیئت  علمی رفته باشند و بدانند که فعالیت هر نهاد اجتماعی پروسه دارد. ولی  متاسفانه همه چیز در جامعه ما متفاوت است و مدارج و مدارک لزوما تاییدی بر  دانستن نیست و همیشه می توان سنگر را عوض کرد. ولی میتوانند بپذیرند که در  سایر کشورها اینطور نیست و تمام کارها روندی دارد که باید به آن پایبند بود و این اصول است که ما در این جوامع شاهد این نوع تقدس گرایی افراد نیستیم و منافع جنبش و طبقه همه چیز است. وظیفه خود دانستم برای حتی یک نفری که آن مطلب را خوانده باشد، توضیح دهم  که این اولین بار نیست که سندیکا یا اعضایش جایزه می گیرند و چندین نمونه  قبلی بوده است و  همانطوری که در مقاله پیوست از رضا شهابی آمده است ایشان  بدرستی اشاره میکند که جنبش کارگری در اشخاص خلاصه نمی شود و این جنبش با  گذشت و فداکاری بسیاری شکل گرفته، و میگوید همیشه رسم بر این بوده است که  در زمانیکه کسی یا نهادی را کاندید میکنند از آن نهاد اجازه میگیرند، که در رابطه با کاندید شدن در چند جایزه قبلی هم این کار شد و هیئت مدیره تایید  یا رد میکرد، در رابطه با جایزه اتحادیه هلند هم همین بود که آقای اسالو در زندان بود و ما به آی تی یو سی و آی تی اف هم همین پیشنهاد را دادیم که  اسم ایشان باشد تا کمکی باشد برای آزادی ایشان درسطح داخلی و بین المللی  اما متاسفانه دوستان فرصت طلب از این شرایط استفاده کردند برای عقده گشایی  مسائل سابق خودشان. انضباطی که در کار سندیکا ی واحد دیده شده است، تحسین برانگیز است و در  کلیت خودش کمک مهمی بوده است برای شناختن جنبش کارگری ایران که به پشتوانه ی کار جمعی اعضایش این سندیکا رشد کرده و سندیکا را بقول فعالین اش به یک  جنبش تبدیل کرده است، و ما به جای آنکه به افراد بهایی بیش از لزوم بدهیم و به یارگیری درون سندیکا بپردازیم، بهتر است به اصل حفظ این نهاد فکر کنیم. می شود مطالب سندیکا را در سایت اش دید و به آن استناد کرد و ما نباید در  مسایل داخلی سندیکا دخالت کنیم. پروسه گرفتن جایزه شهابی هم مشابه موارد گذشته بود.  یک نهادی حقوق بشری  ایرانی در تورنتو، که از تعدادی از فعالین دانشجوی دهه هفتاد شمسی ایران  تشکیل شده است میخواستند در یک برنامه به چند نفر از فعالین زندانی در  زندانهای ایران یک لوح افتخار بدهند که اسامی زندانیان بر روی آن نوشته شده بود. در این جلسه به کسانی که در زمینه مشابه فعالین زندانی فعالیت  میکردند خواستند که این لوح ها را از جانب آن زندانیان تحویل بگیرند. از من خواستند ولی به روال همیشه گفتم باید از خود سندیکا اجازه گرفته شود (مسئله ای که بهیچ وجه برای دیگرانی که این لوح ها را گرفتند مطرح نبود) که این کار شد، باز خود سندیکا سوال شد که چه گفته شود در کمتر از یک دقیقه  تشکر شد و مانند لوح های سابق گفته شد که این لوح متعلق به خانواده،  همکاران و جنبش کارگری و شهابی  است.
خوانندگان مقاله یک دم درین ظلام  را رجع میدهم به مقاله خود رضا شهابی که خطاب به خانواده اسانلو بعد از گرفتن جایزه ایشان نوشته شده است و می  گذارم خوانندگان خود قضاوت کنند. مهدی کوهستانی دیماه 91
www.syndicavahed.asia
در حاشیه دریافت جایزه اتحادیه های کارگری هلند (رضا شهابی)
اهدای جایزه اتحادیه های هلند در شرایطی به آقای اسالو و سندیکای واحد تعلق گرفت که سندیکا و همکارانشان در داخل کشور از حمایت رسانه های گروهی محروم هستند وبرای   به رسمیت شناختن سندیکای کارگران شرکت واحد، بازگشت به  کارمان، لغو احکام غیر عادلانه و آزادی همکارانمان، نیاز تبلیغاتی و حمایتی بیش از هر زمانی دیگرلازم است. اما افرادی خارج از سندیکا که هیچگونه  مسئولیتی یا ارتباطی با این تشکل مستقل ندارند سوء استفاده هایی کرده اند  که لازم دیدم توضیحاتی در این مورد ارائه دهم:
به قول ضرب المثلی که می گوید به نام ما و به کام دیگران ، واقعا عنوان  کننده شرایط روزگار ماست. ما با وجود اینکه میدانستیم  در اینجا اگر پا به  عرصه مبارزات بگذاریم ،باید آماده شویم برای پرداخت هزینه که  کمترین  آن  دستگیری، بیکاری، آوارگی و زندان وغیره است. پس هزینه را همه باید میپرداختیم ولی عده ای مغرضانه در حال  تمایز قائل  شدن هستند و دلیل هم دارد، و با این عنوان که مثلا" فلان کس در جنبش بیشتر  هزینه داده پس باید مقبول تر باشد را بزرگ میکنند.  فعالین سندیکای واحد در راه ساده ترین حقوق کارگری مبارزه کرده اند که حتی در فلسطین، عراق و  افغانستان اشغالی هم به رسمیت شناخته شده است اما عده ای در حال رهبر پروری هستند که در زیر به آن میپردازم.
کسانی که برای ما دایه بهتر از مادر شده اند بدانند که ما در جریان تمام  کارهایشان هستیم ودر شرایط مناسب به این موضوع خواهیم پرداخت چرا که  اهدافشان برای ما هر روز    روشن تر میشود.  این اشخاص و نهادها در ایران و خارج شاید به ظاهر خود را همراه تشکل مستقل کارگری نشان میدهند اما این  پوششی است برای پیش برد پروژهای بزرگ       سیاسی اشان، چرا که این سوژه را بیشتر برای کسب و کار خویش و در اصل برای استفادهای سیاسی در نظر گرفته  اند. این افراد در دوره قبلی ریاست جمهوری فضا را بکام خویش می دیدند و بعد از آن دوران و از دست دادن منافع خودشان برای بازگشت به آن هرکاری میکنند  زیرا آن دوران طلایی برای آنها از لحاظ اجتماعی مراتبی را برایشان بوجود  آورده بود. آنها امروز از دایره قدرت در ایران خارج شده وباصطلاح در دایره  قدرت در جای دیگری قرار گرفته اند. نمونه فراوان آن را در چند سال گذشته  بوفور دیده ایم، کسانیکه خود را پرچمدار آزادی خواهی نوع دو خرداد قلمداد  میکردند از این بلبشو سیاسی استفاده کرده اند و در عرض چند روز یا در  دانشگاهی غربی سرکار حاضر شدند و یا در نهادهای وابسته به دولتهای سرکوبگر  صاحب شغل شدند و نئولیبرال مسلکانه خود را منجی آزادی ایران به نمایش  گذاشته اند و بجای اینکه جواب گوی کارهایشان در شرایطی که در قدرت بوده اند باشند ، تازه به ما درس استقلال هم میدهند، ولی دریغ از یک جو شعور که  بدانند که مردم ایران آنها را جوییده و تف میکنند.
امروز در مقایسه با دهه شصت زندانی بودن فضیلت بشمار نمیاید و مظلوم نمایی  برای زندان بودن یعنی ارزش مبارزه را به تحقیر کشیدن است. چیزی که من معتقد هستم آقای اسالوهم با من هم عقیده است و مخالف این نوع کارهایی که به اسم  ایشان میشود بوده وهست و در تمام این مدت که در زندان بوده از خود ضعف نشان نداده و مبارزه کارگری را ادامه داده است، ولی متاسفانه بودن ایشان در  زندان راه ارتباط اصولی ما را با او محدود کرده و دشمنانی که در لباس دوست  هستند برای ایشان و سندیکا مشکل درست میکنند. چرا که هستند کسانیکه با بزرگ کردن آقای اسالو میخواهند از ما باج بگیرند، و در خفا سندیکا را در منگنه  قرار دهند و با برخ کشیدن دوستی و ارتباط با اسالو ما را زیر فشار بگذارند. ما امیدواریم آقای اسالو هر چه زودتر آزاد شود تا در یک فضای مناسب این  بحثها را انجام دهیم. کسانی که از این آب گل آلود استفاده میکنند بدانند  که، نه آقایان «اسالو و مددی»- <گنجی و سازگارها>هستند و نه فعالین  سندیکای واحد محمدی، عطری و داوری. چرا که نه هزاران فعال سندیکای واحد از  آن تحصیلات عالیه برخوردارند و نه حاضرند شرف خود را بفروشند و در بنگاههای کاریابی دشمنان طبقه کارگر رتق و فتق روزگار کنند. چرا که در سه سال گذشته ما شاهد این کشاکش بودیم و هستیم که کسانیکه تمایل دارند از طریق راه رشد  غیر سرمایه دارانه خودشان ما را به مسلخ نهادهای کارگری دولتی ایران و در  آن طرف در بنگاههای پست دشمن طبقه کارگر ببرند. کسانیکه همیشه پشتوانه  اقتصادی و امنیتی را دارا هستند، چه زمانی که  در اینجا بودند و هستند در  زندگی مرفه اند و چه در خارج ولی یک چیز را ول نمیکنند آنهم ارتباط با قدرت است.
در رابطه با جایزه اتحادیه هلند هم بگوییم که همیشه رسم بر این بوده است که در زمانیکه کسی یا نهادی را کاندید میکنند از آن نهاد اجازه میگیرند، که  در رابطه با کاندید شدن در چند جایزه قبلی هم این کار شد و هیئت مدیره  تایید یا رد میکرد ، در رابطه با جایزه اتحادیه هلند هم همین بود که آقای  اسالو در زندان بود و ما به آی تی یو سی و آی تی اف هم همین پیشنهاد را  دادیم که اسم ایشان باشد تا کمکی باشد برای آزادی ایشان درسطح داخلی و بین  المللی اما متاسفانه دوستان فرصت طلب از این شرایط استفاده کردند برای عقده گشایی مسائل سابق خودشان. و هنوز هم ماجرای سایت را ول نمیکنند و شخصی که  در آن اطلاعیه  سندیکا از آن اسم برده شده همچنان از طریق همکاران داخلی و  خارجی برای سندیکا در حال مشکل سازی است که بزودی با مشورت وکلا تکلیف  ایشان را روشن میکنیم.
نمونه زشت تراز آن عمل سایت روز آنلاین و خبرنگار آن  آکام مکری است که  یکشبه کارشناس مسائل کارگری از کار درآمد. البته ایشان که طبق کارهای سابق  اش معلوم است از کسانی است که هر روز معطل حمله نظامی امریکا به ایران  هستند تا ایشان و همکارانشان به ایران برگردند و ریاست بکنند که در این  مصاحبه صداقت خبرنگاری اش را برجسته کرد. ایشان مصاحبه ای بسیار زیرکانه که تزیین بخش سایتهای همکارشان هم هست را انجام داده و در مصاحبه با همسر  آقای اسالواینطوری جلوه میدهند که همسر اسالوبی خبر هستند : "من هم هنوز  خبر ندارم والله که این جایزه اهدا شده یا نشده ‏‏! یعنی کم و کیفش را نمی  دانم اما به من گفته بودند که هفته آینده کنگره ای در هلند برگزار می شود و قرارست ‏این جایزه رسما اهدا شود." :"از اینکه همسرم تنها نیست وفعالان  کارگری در جاهای مختلف از ‏او و رنجها و مشقتهایی که متحمل شده حمایت می  کنند،احساس دلگرمی می کنم".:"خانواده منصور اسانلو در یک سال ‏گذشته که این جایزه به ایشان تعلق گرفت، اصلا مورد مشاوره قرار نگرفته بودند تا اینکه  هفته گذشته از طریق ‏کنفدراسیون اتحادیه های کارگری این موضوع به خانم  اسانلو اطلاع داده شد. ایشان هم در تماسی با منصور ‏اسانلو، نظر رئیس  سندیکا و برنده این جایزه را به هلند با ارسال پیام کوتاه وی اعلام داشت. منصور اسانلو ‏خواسته بود که این جایزه در هلند بماند و مادر ایشان در سفری به هلند در مورد نحوه هزینه کردن پول همراه ‏جایزه، نظر منصور اسانلو را  بگوید. اما به گفته مسئولین کنفدراسیون اتحادیه های کارگری چون خانواده  منصور ‏اسانلو در جریان نبودند و امکان تماس با ایشان وجود نداشت،این  کنفدراسیون نتوانست نظر اسانلو راتامین کند".‏
جالب است که این مصاحبه طوری ترتیب داده شده که چند موضوع را مطرح کند. اولا خانواده اسالو از جایزه بی خبر هستند. دوما" ارتباطی با سندیکا ندارند و سوما دروغ میگویند که این جایزه سندیکا بوده است و مهمتر اینکه پیام  رئیس سندیکا مستقیما توسط خود اتحادیه های هلند انعکاس پیدا کرده است. من  نیازی نمیبینم که بطور دقیق به تمام نکات این پروسه بپردازم چون  هم سندیکا و هم آقای اسالو و هم وکلا در جریان تمام این مسائل بودند و هستند واین  سندیکا هست که تصمیم میگیرد که چه کار بکند یا نکند و حتی مصاحبه آقای مهدی کوهستانی هم که بروی سایت سندیکا است یعنی تایید صحبتهای ایشان، چرا که   سندیکا به اوگفته بود چه بگوید. اگر جایزه ای تا بحال داده شده تماما به  زحمات خود فعالین سندیکا بر میگردد و اگر همسر اسالوخودش را به نا آگاهی  میزنند مشکل ایشان هست. ما میفهمیم در دادگاهها دائم به او گفته میشود که  اگر اسالو دست از کار سندیکایی بردارد ما آزادش میکنیم ولی این رسم اش نیست که آزادی اسالو را به قیمت خراب کردن دیگر همکارانش مهیا سازد. اگر با  گفتن عدم ارتباط با سندیکا آقای اسالو آزاد میشود هیئت مدیره میتواند این  را کتبا به شما و قاضی بدهد چون ما حاضر نیستیم کسی یک لحظه در سختی باشد  برای فعالیت سندیکایی و تمام کار ما برای بهتر شدن زندگی دیگران است نه سخت کردن زندگی کسی. اما متاسفانه در جامعه ما فعالیت بها دارد تازه تمام  فعالین کارگری شانس آورده اند اگر در دوران سالهای شصت بود شاید الان دار  فانی را وداع گفته بودیم.با سندیکا بودن در کنارش کارکردن باعث افتخار است  نه سرافکندگی. این را من به همه قول میدهم که اسالو اگر اهل کوتاه آمدن بود به ایران برنمیگشت ،شاید امروز در ایران معیار ارزش پول است و شما احساس  کردید باید پول جایزه به دست شما برسد ولی ما تمام پولی که  از این جایزه  که در اصل وجه نقدی ندارد را به شما پیشکش میکنیم. چرا که ما به نظر وکیل  سندیکا احترام میگذاریم وایشان همیشه گفته که کار سندیکا یعنی انجامش توسط  خود فعالین سندیکا باید شکل بگیرد. شاید کسانی فکر میکردند ما به دنبال  آنها میرویم  ،ولی امروز فعالین سندیکای واحد فعالین پنج سال پیش نیستند،  فقط کافی است مقالات،  سخنرانیها و مصاحبه های اعضای سندیکا را ببینید و  بشنوید تا موضوع دستتان بیاید. ما بارها به همه گفتیم که مطالب اسالو  وخانواده اش را حتما در سایت میگذاریم ولی کسانی که پشت پرده هستند موش  میاندازند که به آنها هم بزودی میپردازیم از این کار جلوگیری کردند. فعالین سندیکای واحد دیگر چیزی ندارند که از دست بدهند و محافظه کاری بکنند.
اینکه فکر کنیم اگر کسی در جنبشی معروف میشود بخاطر وجود خودش بوده است  کاملا اشتباه است.این موضوع که در کشورهای مثل ایران بت سازی و رهبرساختن  امری است فرهنگی و سیاسی بحثی جدا را میطلبد ولی از یادمان نرود که امثال  ستار خان، باقر خان و مصدق و بسیاری از رهبران ایران بواسطه جنبشی که به آن متعلق بودند مشهور شدند نه شخصیتشان ، صالحی، اسالو و مددی و هر کس دیگری  هم تافته جدا بافته از این امر نیستند. در رابطه با اسالو هم او به واسطه  تشکلی معروفیت پیدا می کند که تمام اعضایش با همه هزینه ها ایستادگی کرده  اند، و هم رزمانش بیرق این حرکت را استوار نگه داشته اند اگر به تشکل  سندیکای شرکت واحد نگاه کنیم  اقایان منصور اسالو و ابراهیم مددی  را در  سالهای قبل از تشکیل سندیکا چه کسی می شناخت مگر غیر از این است که با حضور کارگران شرکت واحد و مخصوصا" این تعداد کارگری که در حال حاضر از کار باز  مانده اند باعث شناخت داخلی و جهانی برای ایشان شده اند در این راستا تعداد زیادی از کارگران دستگیر ، زندانی و از کار بی کار شدند ولی رئیس و نایب  رئیس سندیکا هزینه بیشتری را متحمل شده اند هستند بقیه اعضا با وجود اینکه  در زندان نیستند ولی از بسیار ی حقوق بازمانده اند و گروهی سایه زندان های  تعلیقی از 6 ماه تا 14 ماه را روی سر خود می بینند اما هزینه هایی بالاتر  از زندان داده اند پس دیگر نیازی نیست بر سر کسانی که با صداقت تمام در این راه پا گذاشته اند منت گذارند.
فروتنی آقای مددی و خانم مددی یکی از افتخارات سندیکای واحد است. خانم مددی تا به امروز نه مصاحبه ای کرده است و نه ادعایی دارد که شوهرش برای کی وچی زندان است. اگر شرایط خانم مددی بدتر از خانم اسالو نباشد بهتر هم نیست. آنهایی که در خارج گود هستند چرا آتش بیار معرکه میشوند.آقای مددی بعد از  دستگیری اخیرش در دادگاه خودش به من گفت تمام کارهایتان را دنبال میکنم  خسته نباشید و حمایت  ث ژت را بگیرید. ایشان در تمام این مدت که مریضی داشت یکبار حاضر نشد که ما آن انعکاس دهیم و واقعا یکی از مبارزان جدی مبارزات  کارگری این دوره ایران است.
مگر سندیکا روابط عمومی ندارد مگر طی این 3 سال گذشته خللی در کار های  اخباررسانی سندیکا وجود داشته ، تمام مشکل ما این بوده که مستقل بوده ایم و زیر بیرق هیچ حزب، دولت ونهادی نرفتیم.ما انتظار داریم دیگرانی که صداقت  کار سندیکا را دیده اند یاری مان کنند تا این مرحله را بگذرانیم. جنبش  مستقل کارگری چه در داخل و چه در خارج بجای اینکه به همدیگر وصله بزند و  همدیگر را مزدور امپریالیسم خطاب کنند (چرا که بانیان این تئوری امروز در  شوهای تلویزیونی دم از علل پراکندگی جنبش کارگری میزنند و فراموش کرده که  خودشان این فضا را مسموم و آلوده کرده اند) و بر سر اختلافات کوچک و  ایدئولوژیک همدیگر را اطلاعاتی وپلیس معرفی کردند در این دوره باید دست در  دست هم بگذارند و مبارزه ای را پیش ببرند که دهها میلیون کارگر ایرانی شب  را گرسنه نخوابند وبچه هایشان تن فروشی نکنند. انتقاد از عملکرد اشتباه نه  تنها اشکال ندارد بلکه ضروری نیز هست، بجای جلو رفتن و پافشاری برای درست  بودن اعمالی که جای هزار اما و اگر دارد یکبار انتقاد از خودمان بکنیم و  مبارزه را جلو ببریم. نه سندیکا در ایران سد راه مبارزه عدالت خواهانه است  ونه طرفداران نهادهای سیاسی قادر به تغییرات بنیادی هستند پس ضروری است در  این مقطع دست در دست هم بگذاریم و کارهای بنیادی را پیش ببریم. تشکل مستقل  در یکصد سال گذشته در ایران همیشه آماج حملات قدرت مداران بوده است و جای  تعجبی هم برای ما ندارد که این نفس مبارزه مستقل است
در آخرمی خواهم به کسانی که تصمیم به دفاع از حقوق کارگران دارند بگویم که  در این راه مسائل و مشکلات عدیده ای از جمله دستگیری ، ضرب و شتم و زندان و .... وجودداشته و دارد بنابراین نباید با تحمل این همه مشقت به خاطر یک یا دو جایزه حرکتش را زیر سوال ببرد ، سوال اینجاست آیا اینان وقتی پا به  میدان می گذارند به خاطر این جایزه هاست. پس اگر اینگونه نیست تقاضا می کنم با آبروی جنبش بازی نکنید .
با امید به اصلاح همه افکار منحرف رضا شهابی زکریا عضو هیئت مدیره سندیکا 17 بهمن هشتاد و هفت

منبع:پژواک ایران


مهدی کوهستانی

فهرست مطالب مهدی کوهستانی  در سایت پژواک ایران 

*آیا انتصابات اخیر مساله طبقه کارگر ایران بود؟   [2021 Jun] 
*کارگران و انتصاب ریاست جمهوری ۱۴۰۰  [2021 May] 
*تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل- پنجاه سال تاثیر فرهنگ سیاهکل بر جنبش کارگری  [2021 Jan] 
*آیا خیریه نذر اشتغال امام حسین برای منطقه ای کردن دستمزد حمایت رهبری را دارد؟   [2021 Jan] 
*لاطائلات نگاری برای جنبش کارگری با گرفتن رانت سیاسی  [2021 Jan] 
*کرونا و شرایط طبقه کارگر ایران، رفع تحریم یک سوال جدی در مقابل سپاه - نه نیروهای مترقی  [2020 Apr] 
*«تهدید کرونا را به فرصتی برای جنبش کارگری تبدیل کنیم»  [2020 Apr] 
*نقش تشکلات کارگری و مردمی در پیشبرد مبارزات دوره حاضر   [2019 Dec] 
*بزرگ‌ترین مشکل کارگران در ایران، فشار نهادهای امنیتی است  [2019 Oct] 
*پرونده‌های باز شکایت از جمهوری اسلامی در سازمان بین‌المللی کار   [2019 Jul] 
*بازگشت جنبش کارگری یک اتفاق جهانی است و مختص ایران نیست  [2019 Jan] 
*کشته شدگان گمنام و بی نشان حوادث کار زیر خاک- مجرمین آزاد ، برای درآمد بیشتر آمار روی کاغذ- اسناد زیرخاک [2016 Apr] 
*از انقلاب فرهنگی تا فرهنگیان معترض  [2015 Jul] 
*تشکل سراسری کارگری- ضرورت یا تقابل  [2014 Dec] 
*نبش قبر مسائل شخصی بشیوه «سوسیالیستی»  [2014 Jun] 
*آيا جنبش كارگري ايران نيازي به دريافت كمك مالي دارد ؟  [2014 Jun] 
*علی ربیعی از وزارت اطلاعات تا وزارت کار  [2013 Aug] 
*سیر تحولات اقتصادی ”نهادهای کارگری” وابسته به حکومت در ایران  [2013 May] 
*قراگوزلو تشکر لازم نیست، بی سند مطلب ننویسید   [2013 Jan] 
*دریغا سیاست که رندی شد و تعقل باز نیامد اشاره ای به مقاله یک دم درین ظلام محمد قراگوزلو  [2013 Jan] 
*حقوق هاي معوقه دزدی دستمزد* کارگران ایران به سبک نظامی  [2012 Oct] 
*انتخابات و دستمزد کارگران   [2012 Mar] 
*مجمع عالی با کدام انگیزه به کدام سو؟  [2011 Dec] 
*شبِ پيش از صبح اعدام فرزاد کمانگر  [2011 Apr] 
*جمهوری اسلامی و طرح پروژه مجمع عالی نمایندگان کارگری  [2010 Aug] 
*بسوی تغییرات بنیادی(2) *   [2009 May] 
*افزایش موج سرکوب در هفت تپه و حکم اعدام فرزاد کمانگر   [2009 Mar] 
*ضرورت ارتباط جنبش کارگری ایران با نهادهای بین المللی کارگری  [2008 Sep]