آیا اکبرگنجی به سرنوشت حسین درخشان دچارخواهد شد؟
کورش کبیر
اکبرگنجی سپس ویزگیهای به قول خود اپوزیسیون همسو با بیگانگان راچنین توصیف می کند:
” ب- اپوزیسیون همسو: این گروه ها که فاقد پایگاه اجتماعی درمیان مردم ایران هستند ، می خواهند ازطریق اتصال به دولت های خارجی خود را قدرتمند سازند. پروژه هایی چون لیبی وسوریه مدنظراینان است. هیچ نوع دلبستگی خاصی به لیبی یا سوریه ندارند، لیبی وسوریه بریا آنها طریقیت دارد، نه موضوعیت. آنها خواهان این هستند که تکلیف سوریه هرچه سریع تر یکسره شود تا نوبت اجرای این پروژه در ایران فرا رسد. هدف آنها تبدیل خود به اپوزیسیونی همانند اپوزیسیون لیبی وسوریه است. سرنگونی جمهوری اسلامی وتسخیر قدرت به هرروشی مطلوب است. اگروضعیتی چون سوریه برای ایران پیش آید، آن هم مقبول است. خشونت های سوریه را خشونت موجه قلمداد می کنند و از آن دفاع می کنند. اگرسوریه تجزیه ومیلیون ها تن کشته و زخمی و آواره شوند، مهم نیست. این احتمال را درنظربگیرید که تجربه ی سوریه بخواهد در ایران با این وسعت وجمعیت تکرارشود، چه فاجعه ی عظیمی رخ خواهد داد؟”
ببنید گنجی وجریانی که وی آنها رانمایندگی ومعرفی می کند درحالیکه اولا حتی قادربه ایجاد یک تجمع وگردهمایی یکصدنفره آنهم درسایه امن خارج از کشوربا بودجه های میلیون دلاری نیستند مخالفان تفکرخود را که بیش ازیکصدهزارکشته داده وبا یک چشم بهم زدن یکصدهزارنفررادرگردهمایی های خود حاضرکرده متهم به فقدان پایگاه اجتماعی می کنند!! ( درخصوص یکی ازهمین گروههای موردنظرایشان که سازمان مجاهدین خلق بود هاشمی رفسنجانی اخیرادعا کرده است که درخرداد ماه 60 تنها 500 هزارمیلیشیای مجاهدین درخیابانهای تهران رژه می رفته اند که به زعم ایشان به سختی سرکوب گردیدند). ثانیا: درحالیکه هرروزاسناد دریافت کمک های مستقیم وغیرمستقیم ازدولتهای خارجی و سازمانهای اطلاعاتی داخل وخارج ازکشورازمتحدان آنها بیرون می آید (نظیرگروه نایاک که ازسازمان سیا پول می گرفته است) برای فریب جوانان اپوزیسیون واقعی رابعنوان اپوزیسیون همسوبابیگانگان معرفی می کند البته ازآنجا که برخی ازاین گروهها نظیرهمان سازمان مجاهدین طی حداقل 15 ساله اخیردرلیست سیاه ودشمن های دولتهای اروپایی وآمریکا قرارگرفته اند ودراین راه خسارات وشهدای زیادی رامتحمل شده اند همین امرازباب قاعده ” مشت نمونه خروار” میزان صحت ادعای گنجی رامی رساند بالاخص اینکه مدعیان چنین اتهامی اگریک روزپای آنها به کریدورهای وزارت خارجه ودفاع آمریکا ودپارتمانهای تابعه آن نرسیده وازکمکهای کاخ سفید وسازمانهای اطلاعاتی آن کشوربهره مندنشوند آن شب خواب راحت ندارند!!
دربخش دیگری اکبرگنجی با تخطئه مبارزات وجانفشانی های مردم لیبی وسوریه ودهها هزارشهید ومیلیاردهادلارخسارت به زیرساختهای کشورکه بدلیل رفتاراحمقانه دیکتاتورهای دیوانه ووابسته ای چون معمرقذافی وبشار اسد بوجود آمده است این جنبش ها را بدلیل حمایت غرب ازآنها جنبش های وابسته قلمداد کرده ودرراستای اهداف رژیم حاکم برایران درصدد ترساندن مردم ایران ازتکرارهمان جنایات برمی آید وعملا ملت ایران راتهدید می کند که اگربه فکرآزادی خود وکشورشان وسرنگونی دیکتاتورورژیم منحوس خامنه ای بربیایند به سرنوشت عراق، لیبی وسوریه دچارخواهند شد!!.
دراین خصوص باید به آقای گنجی وهمفکران ایشان گفته شود اولا مسئول چنین خسارات کسی جزدیکتاتورهای وابسته به بلوک شرق نیستند چه دیکتاتورهای وابسته به بلوک غرب نظیرشاه ایران، بن علی درتونس، حسنی مبارک درمصرو… نهایتا با اندک مقاومتی ناچاربرای حفظ معیارهای غربی هم که شده باید عرصه سیاست راترک ودیده اید که عمدتا نیزتن به سرنوشتی خواهند داد که مردم این کشورها برای آنان رقم می زنند ثانیا هیچ کسی نمی تواند منکرپیشرفت روند دموکراسی دراین کشورها باشد واگرهم دربرخی ازکشورها نظیرعراق این روند با سرعتی کمتریا باخطربازگشت دیکتاتوری همراه شده است بدلیل اعمال نفوذ همان کشورهایی است که شما سنگ انها رابه سینه می زنید یعنی ایران وروسیه وچین !! ثالثا شما ازخشونت درسوریه سخن می گویید کدام خشونت وعمدتا توسط کدام یک ازطرفین ؟ آیا روانه کردن توپ وتانک و بمباران هوایی برای مردمی که طی هفته ها وماهها بطور مسالمت آمیزدرخواست تعیین سرنوشت خود راداشتند افداماتی خشونت آمیزبود که پاسخ آن باسلاح سنگین وتوپ وتانک داده شود؟ شرم نمی کنید که خشونت رابه قربانیان آن نسبت می دهید؟ تحت تاثیرچهارتا روشنفکرمشکوک چپ نما سرخود راچون کبک دربرف کرده اید ومبارزات حداقلی مردم سوریه را بدلیل شرکت چند عنصرسنی مذهب سلفی درمقابل جنایاتی که رژیم شیعه وعلوی بشاراسد بطورروزمره مرتکب می شود خشونت می نامید ؟!
فراموش کرده اید که مربیان اصلی چنین خشونتهای رژیم هایی چون ایران بوده که گروههای القاعده را ازافغانستان به عراق انتقال داد تا ضمن نجات بقایای آن گروه جنایتکاراززیربمباران های غارهای تارابورا آنها رابرعلیه سربازان آمریکا وناتو درعراق توسط نیروی قدس سپاه بکارگیرد؟!
برکمکهای کشورهای عربی وترکیه حامی اکثریت اهل سنت محکوم به زندگی درسایه حکومت تبهکارانه بشاراسد وپدرش حافظ اسد که بدلیل کمکهای چندبرابری وسهمگین رژیم شیعی ایران وکشورهای کمونیستی چین وروسیه که حرجی نیست و اگر این کمکهای اندک هم نبود باید به همه چیزشک می کردیم اما استفاده کشورهای غربی ازدوتا گروهک سلفی را بهانه قرارداده تامبارزات قهرمانانه مردم سوریه واژگون جلوه دهید. مگرنمی گویید که این گروهها خود بعدا بدلیل تندروی هایشان حتی اهداف آمریکایی وغربی راموردحمله قرارخواهند پس چرا آنها رابعنوان معیارومیزان جنبش مردم سوریه می گیرد وبه آن مارک خشونت می زنید؟
ادعا کرده اید که اپوزیسیون جعلی ساخته ذهن شما برای کسب قدرت هیچ هراسی ازپیش آمدن وضعیتی مشابه سوریه برای ایران ندارد وبهمین دلیل ضمن موجه نشان دادن خشونت های سوریه ازآن دفاع می کند چه کسی جزشما ازخشونت رژیم درسوریه حمایت کرده است؟ کشته شدن بیش از30 هزارتن ازمردم سوریه به فجیع ترین وضع که بااستفاده ازتوپ وتانک وبمباران هوایی وسلاخی های بسیجی های سوری یاشبیحه ها روزانه دریوتیوب منتشرمی شود ذره ای براحساس لطیف شما اثرنداشت ولی اعدام چهارتا مزدوررژیم بعثی که مسبب بسیاری ازقتل عام های همشهری وهموطنان خود بودند دل شما رابدرد آورده است ایکاش حداقل درمقابل زدن یک جوالدوز به مردم سوریه یک سوزن هم به جنایتکاران بشاراسد وحامیان بین اللمللی آنها یعنی ایران وچین وروسیه می زدید تا معلوم شود سرتان درکدام آخورفرورفته است !! ما تابحال تصورمی کردیم این فقط تریتا پارسی وهم پیمانان وی هستند که بلدند هم ازسیا پول بگیرند وهم ازوابستگان رژیم اسلامی ایران ولی ظاهرا این روزها هم ازتوبره وهم ازآخورخوردن برخی ازسینه چاکان ایران زمین به یک رویه تبدیل شده است.
گفته اید که اپوزیسیون فوق ازمبارزات خشونت آمیزدرایران حمایت می کند وبرای وی مهم نیست که اگردرکشورمانیزنظیرسوریه تجزیه ومیلیون ها تن کشته وزخمی وآواره بشوند اینها که همه مشخصات فعلی همین رژیم حاکم برایران است که عملا کشورراتجزیه ومردم متحد ایران رادچارتفرقه کرده است پس ازپیروزی انقلاب بیش از10% مردم ایران کشته، معلول وآواره شده اند وشما به فکرسوریه هستید؟ بجای ترساندن مردم ازمقاومت درمقابل رژیم ودادن آدرس های غلط چرا ازنقش تئوری پردازان خشونت درایران سخنی به میان نمی آورید آیا این مصباح یزدی نبود که باارائه تز “نصربالرعب ” دردوره اصلاحات ادعا می کرد اگر10% مردم ایران برای حفظ نظام قربانی بشوند بازهم ارزش دارد؟! آیا این آیت الله سعیدی نماینده ولی فقیه درسپاه نبود که پس ازانتخابات خرداد 88 ازآمادگی نظام حتی برای کشتن 70 هزارتن برای بقای خود دادسخن می داد؟!
چرا سفسطه می کنید ومردم رابه نفع تبهکاران حاکم برایران به بیراهه می برید خشونت های بکاررفته درسوریه وایران ولیبی چیزی نیست که ازچشمان غیرسیاسی ترین مردم جهان پنهان مانده باشد آنوقت جنابعالی که باید یک روزنامه نگار ومنعکس کننده این جنایات نظیرقتل های زنجیره ای باشید رسالت خود را به ثمن بخس فروخته وبا ادعای روشنفکرعرصه عمومی به ماله کشی برعملکرد تئوریسین های خشونت ورهبران پرداخته اید که درآدمکشی وقسی القلب بودن شهره آفاق می باشند بس کنید آقای گنجی باورکنید هم قیامتی است وهم روزی درهمین دنیا باید پاسخگوی همدستی خود با خشونت ورزان واقعی ونابود کنندگان ایران ما باشید.
اکبرگنجی دربخش دیگری ازمطلب خود اپوزیسیون رژیم را متهم کرده است که بااستفاده ازاصل ” دشمن دشمن من دوست من است” بدلیل نفرت ازرژیم ازهرروشی برای سرنگونی رژیم استفاده می کند چه این امرحمایت ازحمله نظامی اسراییل باشد وچه حمایت ازگروههای تجزیه طلب!!
اینکه چه طیفی ازاین اصل تابحال استفاده کرده اند وآیا گروههایی نظیرحزب دموکرات کردستان ایران تجزیه طلب هستند یا معتقد به نوعی حکومت فدراتیو که به خلق های تحت ستم دردرون نظام سیاسی حاکم ایران حق اداره امورخودراداشته باشند به فرصتی دیگروامی گذاریم اما فعلا موضوع مهمتراین است که:
گنجی می گوید چرا جامعه جهانی واپوزیسیون به زعم وی همسو سخنان جنگ طلبانه ناتانیاهو مبنی بر”حمله پیشگیرانه ” رابرعلیه ایران محکوم نمی کند ولی اگررهبران ایران اسرائیل راتهدید نمایند فورا نسبت به آن عکس العمل نشان می دهند؟ یا درجایی دیگرمی گوید چرا اسرائیلی که 300 بمب اتمی دارد وعضو پیمان ان پی تی هم نیست برای دنیا خطرندارد ولی ایرانی که حتی دشمنان وی معترفند هنوزبه بمب اتمی دست پیدا نکرده وعضوان پی تی است وبازرسان بین المللی هم برامورآن نظارت دارند تهدید جهانی وخطرمحسوب می شود؟ درفرازی دیگرمی گوید چطورایرانی که تابحال نه خاک کشوری رااشغال کرده ونه تاکنون به هیچ کشوری حمله کرده است ازسوی اپوزیسیون وجامعه جهانی متهم به حمله به سایرکشورها می شود؟
بنظرنگارنده اگرتنها یک مطلب بدردبخوردراین نوشته گنجی باشد همین سوالات است که بارها وبارها ازسوی رژیم و عوامل آن مطرح وعلیرغم دریافت پاسخ بازهم ازسوی گنجی تکرارشده اند ازآنجاییکه طرح چندباره یک سوال هیچ اشکالی نداشته وتنها نشاندهنده کندذهنی طراح آن است ما باردیگربه این سوالات برحسب وظیفه اخلاقی پاسخ می دهیم. پاسخ به این سوالات بهیچوجه به معنی دفاع ازاسرائیل یا صیهنونیزم جهانی به تعبیرکیهان وشریعتمداری نبوده بلکه ازمنظرحقوق بین الملل وتجربه مدیریت اجرایی باید دیده شود وبس
پاسخ سوال اول اینست که این رژیم ایران است که ازهمان روز22 بهمن 57 بابستن سفارت اسرائیل درایران مدعی شد که موجودیت اسرائیل رابعنوان یک کشورمستقل وعضوجامعه بین الملل نمی شناسد وتمام تلاشهای خود رابرای نابودی آن بکارمی گیرد. رهبری ایران دراین خصوص تاآنجاپیش رفت که حتی جنگ 8 ساله خود باعراق راکه به مرگ ومعلولیت بیش از3 میلیون نفرانجامید باشعار”راه قدس ازکربلا می گذرد” بخش ازاین استراتژی خود برای نابودی اسرائیل خواند درمراحل بعدی تا همین امروزهیچگاه شعارنابودی اسرائیل وتلاش ایران برای حذف آن ازروی نقشه جهان درکلیه مجامع بین المللی وداخلی قطع نشده است که بارها وبارها توسط مقامات ومراجع بین المللی محکوم گردیده است ودرحاشیه قتل کارشناسان اتمی وانفجارمراکزموشکی ایران گفته شده است که آنها درحال کاربروی پروژه هایی بوده اند که نهایتا به نابودی اسرائیل منجرمی گردیده است درمقابل اسرائیل همواره ازمردم وکشورایران حمایت وحساب رهبران ورژیم ایران راازمردم ایران جدا کرده وازهیچ راهی برای کمک به مردم ایران درزمان جنگ ایران وعراق(ماجرای مک فارلین) وبعد ازآن دریغ نکرده است.آغازبه تهدید رژیم ایران به حملات پیشگیرانه به مراکزاتمی ایران وپس ازسالها پند واندرز درچهارچوب دفاع مشروع بوده وباتوجه به اسناد ومدارک موجودهیچ مرجع بین المللی ازنظرحقوقی نمی تواند برعلیه اسرائیل موضع بگیرد.
درخصوص سوال دوم یعنی عدم حساسیت بین المللی نسبت به برخورداری اسرائیل از300 بمب اتمی وبالعکس تمرکز بروی ایران فاقد بمب اتمی باید گفته شود اتفاقا همین مورد اگربا دقت موردبررسی قرارگیرد نشاندهنده سوء رهبری ومدیریت درایران است زیرا اسرائیل ازابتدا با عدم عضویت درپیمان ان پی تی هیچ تعهدی راکه قادربه انجام آن نباشد رانپذیرفته است ودرثانی هیچگاه ازپیشرفتهای اتمی خود ازجمله برخورداری ازبمب اتمی نیزتاکنون صحبتی به میان نیاورده است واین درحالی است که رژیم ایران طی ده سال اخیرهفته ای نیست که ازیک واقعه درخصوص برنامه اتمی خود سخن نگفته باشد اصلا چرا ما ایران رابا کشورپاکستان مقایسه نمی کنیم آیا کشوری که دارای حکومتی شبیه ما بوده وپایگاه افراطی ترین مسلمانان جهان است تاکنون برنامه اتمی خود را با بوق وکرنا کردن به مساله اصلی کشورتبدیل کرده است؟ ما می گوییم اصلا چه اشکالی ندارد ایران بیاید بگوید منهم مثل پاکستان، هند واسرائیل می خواهم بمب اتم داشته باشم ولی چرامدعی صلح آمیزبودن برنامه خود می شود ودرعوض تمام فعالیتهایش رابرای رسیدن به تجهیزبه سلاح اتمی متمرکزکرده است؟! پاکسازی دوسایت لویزان وپارچین، ساخت وبکارگیری راکتورآب سنگین، ایجاد غیرضروری دومرکزغنی سازی مشابه درنطنزوفرودوی قم وادعای دردست داشتن ساخت ده مرکزدیگرکه درگزارش اخیرآژانس به آن اشاره گردید، تولید مازادمصرف اورانیوم غنی شده، جلوگیری ازبازرسی کامل تاسیسات، عدم امضاء الحاقیه کنوانسیون، عدم پاسخ به سوالات وابهامات کارشناسان آژانس، همراه کردن صنایع موشکی با پروژه اتمی که درعرف به معنی تلاش جهت دستیابی به قدرت دفاعی اتمی محسوب می شود ودهها مورد دیگرهمگی تفاوت بین رفتارجامعه جهانی رابا ایران واسرائیل رابه نمایش می گذارد.
ازسوی دیگرآقای گنجی با قراردادن اپوزیسیون به قول خود همسو با جامعه جهانی دربند بند مطلب خود کاملا به این مطلب اعنراف می کند که این اپوزیسیون خود رامقید به حفظ رابطه با جوامع بین المللی می داند درحالیکه اپوزیسیون موهومی ملی وی نه تنها درعرصه بین المللی منزوی بلکه قراراست درآینده ازحمایت مردم ایران برخوردشود؟!
درپاسخ به سوال سوم ایشان یعنی ادعای عدم حمله ایران به سایرکشورواشغال آن ومقایسه با اسرائیل ظاهرا ایشان فراموش کرده است که طی دویست سال گذشته بدلیل دیکتاتوری وفساد نظام های سیاسی ایران نه تنهاحکام کشورتوان تعرض نداشته اند بلکه با هردرگیری مرزی بخشی ازسرزمین های کشورمان هم ازمام وطن جدا گردیده است وبه قول معروف ” خانه نشینی بی بی ازبی چادری بوده است” شما همین الان طی این سه دهه که ایران نه موشک داشته است ونه بمب اتم ببینید چه آتشی درداخل کشور، منطقه ودنیا برای حفظ نظام ورهبران آن به پا کرده است وبا یک عمل ضرب وتقسیم ساده هم می توانید به عمق فاجعه پی ببرید ایران ما چه منافعی درلبنان دارد که تابحال دوبارباعث جنگ خانمانسوردرآن کشوروصرفا بی حاصل میلیاردهادلاربرای بازسازی آثارخرابی های همان جنگها داشته است؟ ملت وکشورایران چه منافعی درسوریه داشته که بزودی باید تاوان کشته شدن بیش ازسی هزارمردم سوریه وتخریب عمده شهرها رابدهد؟ مملکت ما چه منافعی درافغانستان، یمن، سومالی وکشورهای آفریقایی دارد که هرچندیکبارباید شاهد توقیف محموله های سلاح قاچاق ودستگیری نیروهای سپاه قدس درآن کشورها باشیم؟ ایران ما چه منافعی درکشورهای حوزه خلیج فارس دارد که با تحریک وسازماندهی گروههای مشکوک درآن کشورها زمینه بازپس گیری سه جزیره ابوموسی وتنب های بزرگ وکوچک راتوسط دولت امارات متحده عربی فراهم می آورد؟ ظاهراآقای گنجی فراموش کرده اند که درقرن بیست ویکم دیگرنیازی به کشوری گشایی نیست ودهه هاست که این امربه زباله دان تاریخ فرستاده شده است وبجای آن کلونیزم دارد حکومت می کند وحمله به تمامیت ارضی نیزبا تعاریف مصطلح خود درحال دگردیسی به شکل نوین آن درابعاد فضایی وسایبری گردیده است تخلیه کشورهای استبداد زده پس ازسرنگونی دیکتاتورها توسط قوای مهاجم نیزنشاندهنده همین امراست که درعرصه حقوق بین الملل دیگراشغال کشورها جایگاهی ندارد همانطوریکه نقض دائم حقوق بشردریک کشوریک امرداخلی محسوب نمی شود ودرصورت بروزچنین مساله ای علاوه برنهادهای مدنی آن کشوروظیفه جامعه جهانی است که ازتداوم نقض حقوق بشردرکشورموردنظرجلوگیری نماید.اکبرگنجی درمطلب خود برای اثبات استانداردهای دوگانه (که البته ماهم منکرآن دربسیاری از موارد درغرب نیستیم) این سوال رامطرح کرده است که آیا اگر رهبران ایران نظیررهبران اسرائیل دم از”حمله پیشگیرانه” به آن کشور بزنند نظیراسرائیل با عدم واکنش جامعه جهانی مواجه می شود؟
ما می گوییم اولا که رهبران ایران بارها وبارها دربعد استراتژیک دم ازچنین عملیاتی برای نابودی اسرائیل زده اند ثانیا: البته که پاسخ شما ازسوی جامعه جهانی خیرخواهدبود زیرا حمله پیشگیرانه ازسوی کشوری صورت می گیرد که درمعرض جنگ وتهاجم نظامی وازموضع دفاعی باشد همانطوریکه همین اسرائیل بظاهرکوچک درجنگ شش روزه 1967 به استناد تهاجم قریب الوقوع سه کشورعربی اردن، سوریه ومصرواعلان جنگ کلیه کشورهای عربی بود که توانست بااستفاده ازاصل تعریف شده وترم حقوقی حمله پیشگیرانه نه تنها ازسرزمین وحاکمیت خود دفاع بلکه بخشهایی ازصحرای سینای مصر ، بلندیهای جولان سوریه ونوارغزه وکرانه باختری رود اردن رانیزبه خاک خود ضمیمه نماید امری که تاکنون بعنوان یک مساله لاینجل باقی مانده است لذا بحث حمله پیشگیرانه همانطوریکه دربخش قبلی توضیح داده شود ازنظرحقوقی تنها توسط اسرائیل قابل ادعاست که درواقع مورد تهدید دائم توسط رژیم ایران طی سه دهه اخیربوده است
گنجی دربخش دیگرمطلب خود بااشاره به فشاررهبران اسرائیل به دولت آمریکا برای تعیین ” خط قرمز” با برنامه اتمی ایران وبالاخص با اشاره به غنی سازی بالای 20% می گوید:
” (ازنظراسرائیل) محل نزاع این نیست که ایران درحال تهیه ی بمب اتمی است، محل نزاع این است که ایران نباید به طرف غنی سازی بالای 20 درصد برود.”
پاسخ آقای گنجی این است درخواست تعیین “خط قرمز” دربرنامه اتمی ایران برای کشوری که درمعرض تهاجم (لفظی یاعملی همراه با اسناد ثبت شده درسازمان ملل) می باشد می تواند امری کاملا معقول ومنطقی باشد وفکرنمی کنم اصل آن ازنظرحقوقی وسیاسی امری مورد نزاع باشد اما درخصوص تعیین غنی سازی 20% بعنوان مرز آن بازهم به همان استدلال قبلی استناد می کنم که یک کشوری که در روز اول گفته است صرفا غنی سازی بین 5% – 3/5% را برای تامین سوخت نیروگاه اتمی بوشهرخود می خواهد بعد مدعی نیازسوخت راکتورتحقیقاتی تهران به سوختی شده است که باغنی سازی 20% بدست می آید و در مرحله ای دیگر با گذراندن لایحه ای درمجلس دست نشانده وانباشته ازسرداران سپاه ونیروهای امنیتی واطلاعاتی ادعای نیازبه سوخت با غنی سازی 79% برای موتورکشتی های ناوگان دریایی دارند واین درحالی است که کلیه موتورهای دریایی مورداستفاده با سوخت مازوت (نفت کوره) نظیرسایرکشتی های تجاری کارمی کنند وعمده این سوخت نیزبعنوان یکی ازپسماندهای تولید بنزین ودیگرمشتقات نفتی درپالایشگاههای ایران نظیراصفهان به دورریخته می شد اینکه سازمان انرژی یا شورایعالی امنیت عالی ایران دست به دامان مجلس برگزیده برای تصویب چنین لایحه ای باهدف تظاهربه قانونی بودن وموردنیاز کشوربودن آن بشود خود ازبهترین دلایل برنامه گام به گام رژیم برای افزایش مواد غنی شده با خلوص بالا بم منظور دستیابی به سلاح اتمی است
اکبرگنجی دریک فرازدیگرازمطلب خود بطورناشیانه ای وارد مباحث وبراوردهای نظامی طرفین نیزمی شود ومی گوید”
” ایران عملاًهیچ خطری برای اسرائیل ندارد. سخنان دن کیشوت وار زمامداران جمهوری اسلامی درباره ی نابودی اسرائیل، تنها دستاوردی که داشته، خدمات عظیم به دولت اسرائیل و زیان های بیشمار برای ایران بوده است. ”
ماهم می گوییم اتفاقا همین سخنان دون کیشوت واروغیرمسئولانه صدام حسین وتهدید به نابودی اسرائیل ونیروهای آمریکایی با سلاحهای مخوف وبشدت نابودکننده بود که منجربه قانع کردن جامعه بین المللی درحمله آمریکا ومتحدین آن به عراق ونابودی زیرساخت های آن کشور شد ونهایتا نیزمعلوم شد که نه تنها سلاح اتمی درکارنبوده بلکه رژیم بعثی عراق با آگاهی ازعدم توان نظامی خود دردفاع ازکشور حتی هواپیماهای جنگی خود را دودستی به دولتی که 8 سال با آن جنگیده بود ودشمن خونی اش بود یعنی ایران تقدیم کرد وبرخی ازجنگنده های خود را نیز برای درامان ماندن ازنابودی درهمان موج اول حمله درزیرتپه هایی ازخاک درصحراهای آن کشورپنهان کرده بود که تعدادی ازآنها باگذشت چندین ماه ازسرنگونی صدام ورژیم وی یکی پس ازدیگری پیدا گردیدند. اینکه رهبران نبهکار ایران با عبرت نگرفتن ازسرنوشت همسایه خبیث خود درست همان روند راپی می گیرند رازی است که حرجی برآن نیست و تاریخ درآینده به آن پاسخ خواهد داد وکسانی نظیرگنجی که با آگاهی کامل واستفاده ازترفندهای مختلف مشوق رهبران ایران درپی گیری چنین روندی می باشند نیزباید دراین رابطه جوابگو باشند.
اما استدلال گنجی هم برای اثبات بی خطربودن ایران برای اسرائیل جالبترازبخش اول آن است وی می گوید:
” اما چرا ایران هیچ خطری برای اسرائیل ندارد؟ چون توان نظامی نابودی اسرائیل را ندارد، آن هم درجهانی که کشورهای غربی به طوریکپارچه پشت اسرائیل ایستاده اند. ”
بااین استدلال گنجی بی اختیاربه یاد این مثل فارسی افتادم که می گوید “برده دل وجان من دلبرجانان من، دلبرجانان من برده دل وجان من” کسی نیست به ایشان بگوید خوب آقای گنجی اگرشعور رهبران ایران که 700 میلیارددلاردرآمدبادآورده نفتی رادرعرض 7 سال به باد فنا داده اند به این موارد می رسید که این مشکلات رانداشتیم. رهبرانی که دراوج تمرکزدنیا برتک تک جملات آنها دراجلاس سران کشورهای غیرمتعهد ودیداربا دبیرکل سازمان ملل دوباره صراحتا دم ازنابودی اسرائیل می زنند و 78 میلیون ایرانی رابرخلاف خواست خود به گروگان گرفته اند وبه قول شما دون کیشوت وارازهیچ خدمتی به اسرائیل رویگردان نیستند چگونه می توانند ازتکراراشتباه رهبران عربی که دوجنگ عظیم 1967 و1973 رابرمنطقه تحمیل کردند پرهیزنمایند؟
رهبرانی که با اعلام اعتقاد کامل به وابستگی موجودیت اسرائیل به تنها پایتخت آن کشوریعنی تل آویو وجغرافیای سرزمینی آن کشورمدعی اند با “ضربه اول” اصولا اسرائیلی باقی نخواهدماند تا کسی ازآن حمایت کند چگونه قابل مهارمی باشند؟ آیا گنجی اصولا مفهوم “ضربه اول” رادرعلوم استراتژیک که در دانشکده های نظامی وپدافندملی تدریس می شود درک می کند؟
اکبرگنجی درپایان مقاله خود دردفاع ازرژیم ورهبران آن کاسه داغترازآش شده باهدف ماله کشی برمواضع جنگ طلبانه رهبری ورییس جمهوردست نشانده اش درخصوص ” محواسرائیل ازصحنه جهان” می گوید:
“خامنه ای بارها وبارها طرح عملی خود درباره ی نابودی اسرائیل را توضیح داده است. می گوید مانند آفریقای جنوبی، به همه ی فلسطینیان، ازجمله آواره شدگان به دیگرکشورها، حق رأی داده شود.سپس یک رفراندوم برگزارگردد، با توجه به این که آنان اکثریت جمعیت را تشکیل می دهند، انتقال قدرت ازاسرئیلی ها به فلسطینیان صورت خواهد گرفت واسرائیل نابود خواهد شد.”
کسی نیست به آقای گنجی بگوید که اولا اگراین استدلال برای تعریف “محواسرائیل ازروی نقشه جهان” مدنظرخامنه ای بود که نیازی به این همه شعارهای “مرگ براسرائیل” وشاخ وشانه کشیدن درطی سه دهه که بشما آنها رادون کیشوت وار می نامید نبود کافیست شعار” رفراندم برای اسرائیل” داده می شد تااسرائیل بطورکلی به قول شما وخامنه ای ازصحنه روزگارمحوبشود! ثانیا: این استدلال ودرواقع توجیه بکارگرفته شده که بیشترمصداق اپوزیسیون به قول شما براندازایران است که می گوید همین فردا انتخابات آزاد درایران برگزارکنید وبگذارید مردم خود نظام سیاسی ورهبران خود راانتخاب کنند بدیهی است که نتیجه این انتخابات نظیرتمامی کشورهای منطقه سرنگونی وتغییرنظام خواهدبود وبهمین دلیل هم هیچیک ازرژیم های منطقه ازجمله ایران بطورمسالمت آمیزدست به چنین انتحاری جهت محوخود ازنقشه جهان نزده ونمی زند!!
گنجی درآخرین فرازمطلب خود حتی ازخامنه ای هم حزب الهی می شود ودریک پرت وپلای آشکارمی گوید:
” این طرح غیرعملی است، اما اگرهم عملی بود، ایران نمی خواست یا نمی خواهد اسرائیل را نابود سازد، بلکه نابودی اسرائیل محصول فرایند آرای تک تک فلسطینیان خواهد بود. ”
فکرنمی کنم هیچ استدلالی گویاترازسخنان خود گنجی برای بی اعتباری مواضع وی باشد مواضعی که بیش ازاینکه بوی چپ نمایی، فریب خوردگی یا قاط زدن یک روشنفکردردیارغربت یا ناشی ازمزدبگیری باشدبنظرمی رسد زمینه سازی برای رجعتی دوباره به سوی رژیم ورهبری تبهکارآن باشد وقتیکه گنجی منکرآن شد که درپروژه قتلهای زنجیره ای منظوروی ازعالیجناب سرخپوش هاشمی رفسنجانی بوده است بسیاری راعقیده برآن بود که فازاول رجعت گنجی آغازگردیده است وبهمین دلیل است که می گویم سرنوشت گنجی چیزی جزسرنوشت حسین درخشان نخواهدبود.
پایان
*** برای آگاهی برخی ازمخاطبین محترم ازسرنوشت حسین درخشان به اختصارمی گویم که حسین ازنخبگان عرصه سایبری وازپادوهای اصلاح طلبان بود که پس ازسرکوب اصلاحات به کانادا پناهنده شد وبااستفاده ازفضای آزاد آن کشوربه تمام اعتقادات قبلی خود پشت کرد ازتوهین به ائمه شیعه و حضرت زهرا گرفته تا سفربه اسرائیل تا زنبارگی ومشروب خوری افراطی وخلاصه انتساب هربدی به رژیم اما پس ازچندی تندروی خوشی زیردلش رازد وتصمیم گرفت که به ایران وپیش درومادرش برگردد بهمین دلیل شروع کرد به ارتباط گیری با دپارتمان جذب ایرانیان خارج ازکشورتحت سرپرستی اسفندیار مشایی که مدعی بودند درصورت بازگشت به وطن ایرانیان خطاکارراموردحمایت قرارخواهند داد ودراین رابطه نیزبه درخشان یک تضمین ضمنی داده بودند حسین درخشان نیزعلاوه براین تضمین ها باکودنی خاص خود باتعریف وتمجید ازدولت منتخب خامنه ای ودستاوردهای آن جهت تامین حسن سابقه کافی !! میزان مجازات احتمالی برعلیه خود را درفضای سایبری خود به نمایش می گذاشت . وی بعنوان مثال می گفت مجازات سفر غیرقانونی به اسرائیل حداکثرسه ماه است ولی نمی دانست که سفرحتی توریستی وبدون ارتباط گیری با افراداسرائیلی نیزازسوی رژیم ایران به جاسوسی تعبیرمی شود چه رسد به اینکه ازسوی برخی نهادها ومراجع نیزدعوت شده باشی ودیگراینکه توهین به ائمه خود برای اعدام به اتهام سب نبی وائمه کافی است وکپی مستندات آن نیزحتی اگرمطلب راازسایت خود پاک کرده باشی درآرشیو فایل شما دروزارت اطلاعات وسپاه نگهداری می شود
خلاصه کلام اینکه درخشان درهنگام ورود به تهران ومحله خودش درقلهک و حتی تا دو هفته پس ازآن نظیرکیس های مشابه با هیچ مشکلی روبرونشده وبطور روزانه دروبلاگ خود شرح وعکس دیدوبازدید های خود با پدرومادر، رفقای قدیم وحتی زیارت شاه عبدالعظیم را بعنوان اثبات توبه خود به معرض نمایش می گذاشت اما پس ازدوهفته به همانجا رفت که اعراب نی می اندازند یعنی بازداشتگاههای مخفی اطلاعات. به مدت چندماه هیچکس ازوی خیری نداشت تااینکه پس ازشکایات پدرومادروراه اندازی سایت وکمپین حمایت ازوی معلوم شد درداگاه اولیه به اعدام محکوم شده است وسپس حکم وی به 19 سال حبس کاهش یافت البته وی درتمام مدت بازداشت خود وحتی درمرخصی های بعد ازاجرای حکم برای اثبات توبه خود ازهیچ کاری ازجمله خودفروشی برای رضایت سازمان اطلاعاتی کشورخود داری نکرده بود که پرونده سازی برعلیه فعالین سیاسی درخارج کشور(بعنوان نخستین گام) وراه اندازی ارتش سایبری سپاه وشناسایی ودستگیری گردانندگان سایتهای مخالف درداخل کشور( بعنوان آخرین گام) ازجمله این فعالیتهابود.
منبع:پژواک ایران