چشم در برابر چشم، عقل بی عقل
نادر ثانی
بار دیگر بیدادگاهی در جمهوری اسلامی بر مبنا و منطبق با اصل وحشیانه انجیلی و قرآنی "چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان" حکم دیگری مبنا بر کور کردن یکی از چشمان و بریدن بخشی از یکی از گوشهای جوانی را صادر کرده است۱.
روزنامه حکومتی "شرق" در گزارشی نوشته است که این دادگاه حكم قصاص چشم مردی را كه با پاشیدن اسید روی صورت مردی دیگر او را كور كرده است تایید کرده، اما همزمان تاكید نموده که این حكم باید بدون استفاده از اسید اجرا شود. بدینگونه اولین حكم قصاص اسیدپاشی كه برای جلوگیری از وارد آمدن آسیب به مجرم حین اجرای حكم، برای كور كردنش از پاشیدن اسید به داخل چشم او اجتناب میشود، صادر شده است.
حکم بر این پایه صادر شده که جوانی به نام حمید پنج سال پیش در پارك مجیدیه تهران به اشتباه بر روی صورت جوان دیگری به نام داوود اسید پاشیده و بدینگونه باعث از بین رفتن یك چشم و كم بینایی چشم دیگر و آسیبدیدگی یکی از گوشهای او شده است. به موجب گزارش این روزنامه جوان اسیدپاش که در طی تحقیقات از جمله گفته است که در دوران دانشآموزی در مدرسه مورد آزار گروهی از همکلاسیهایش قرار داشته و حتی یكبار هم مورد آزار جنسی آنها قرار گرفته بوده، فرد مصدوم را با کس دیگری که یکی از آزاردهندگان میانگاشته اشتباه گرفته است.
در این مورد که بخشی از هموطنان ما در چنان تحجر فکری قرار دارند که با پاشیدن اسید بر روی این یا آن (و این بار به اشتباه) از آنها انتقام میگیرند و خشم خود را به اینگونه فرومینشانند، شکی نیست. ما با چنین وحشیگریهایی حتی در خارج از کشور مواجه بودهایم.
جالب این است که وكیل مدافع حمید - محمدرضا قندهاری - پس از صدور رای قصاص از سوی جنایتکاری به نام عزیز محمدی رییس شعبه ۷۱ و مستشارانش نه غیرانسانی بودن این حکم وحشیانه را، بلکه این امر كه ممكن است در حین اجرای حكم برای حمید مشكلی ایجاد شده و قسمتهای دیگری از بدنش سوزانده شود، را مورد اعتراض قرار داده و از اینرو قرار شده که كور كردن چشم متهم و قصاص یكچهارم لاله گوش او بدون ریختن اسید و تحت نظر پزشكان و با یك اقدام پزشكی انجام شود. او در گفتگویی با خبرنگار روزنامه حکومتی شرق بیان داشته: "این اولین حكم قصاص چشم است كه بدون ریختن اسید و با تدابیر پزشكی صادر شده است. این در حالی است كه موكل من با اسید شاكی را سوزانده بود. اگر حمید با اسید كور میشد، امكان داشت دچار مرگ مغزی یا سوختن قسمتهای داخلی مغزش شود زیرا پاشیدن اسید به صورت آن هم با فاصله، با چكاندن اسید به داخل چشم متفاوت است."
به راستی که صحبت از رافت و انسانیت اسلام و اسلامی، دین و جهالت دینی است. در جایی که سفیه، فقیه است، نادان، رئیسجمهور و محافظان ارتجاع، پاسداران انقلاب باید هم که بریدن دست و کور کردن چشم با تدابیر پزشكی نمایی از انساندوستی این وحشیان دوران باشد. شاید بزودی تدبیری هم برای انسانی کردن سنگسار بیندیشند! به راستی که جای جرج اورول خالی که ببیند چه جنایاتی را تحت نام انسان و انسانیت به انجام میرسانند.
سخن گفتن از انسانیت، برابری و آزادی روزی که بساط سرمایهداری جهانی و سگهای زنجیریش برچیده نشده باشد امکانپذیر نیست. در ایران نیز نخستین گام در این راه سرنگون کردن جمهوری اسلامی با تمام جناحهای آن میباشد.
سرنگون باد رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی ایران!
مرگ بر سرمایهداری جهانی و سگهای زنجیریش!
درود بر کمونیسم! زنده باد آزادی!
استکهلم، ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ (اول ژوئن ۲۰۱۱)
نادر ثانی
منبع:پژواک ایران