دلم به غارت رفته است با ان کبوتران که پریدند
حمید اشتری
صبح باصدای تلفن ازخواب بیدار شدم خبری که منتظرش بودم را شنیدم حاج ممد و جعفر را زدند. نمی دانم چکار کنم هر روز روز شماری میکردم که اینها را به خاطر گذشته شان اعدام میکنند ولی نمی دانستم که خبر اعدامشان برایم خیلی سنگین است ،یکایک عزیزانم از سال 60 به بعد در مقابلم حاضرند مخصوصا عزیزانی که در قتل عام سال 67 که بر طناب دار بوسه زدند همه را در وجود حاج محمد می بینم، با جعفر هم بند نبودم ولی با حاج محمد سال 65 و66 درزندان گوهر دشت باهم بودیم اتاقهایمان روبروی هم بود . در وجودش درد بزرگی شعله میکشید ولی چهره کارگریش همیشه خندان بود خنده ایی که تمام صورتش را پر می کرد .هر وقت از او می پرسیدم حاجی از حسین خان چه خبر ؟ مگفت داره برنوشو تمیز می کنه در مراسمی که در اتاقها به عناوین مختلف برگزار مشد هر کسی شعری یا دکلمه ای و.....بلد بود می خواند و حاج محمد همیشه یکی از شرکت کننده هادر شعر خوانی بود وتا نوبتش می شد با اشاره دست همه ابتدا این ترجیح بند را می خواندند حسین خان عرب زلف شانه میکرد نگاه بر برنو دیوانه می کرد وحاجی الباقی شعر راکه سرگذشت شخصی بود که بر علیه ظلم و ستم قیام کرده وباتفنگش به جنگ برخواسته بود می خواند وهر چند بیت که می خواند مجددا بااشاره دست از بقیه می خواست که همراهیش کنند نمی دانم که معصومیت وپاکی و صداقت تو را کج می توان پیدا کرد .خبر کوتاه بود
اعدام شان کردند!
خروش دخترک برخاست
لبش لرزید
دو چشم خستهاش از اشک پر شد
گریه را سر داد
و من با کوششی پر درد
اشکم را نهان کردم
چرا اعدامشان کردند؟
میپرسد ز من، با چشم اشکآلود
عزیزم، دخترم
آنجا شگفتانگیز دنیاییست
دروغ و دشمنی فرمانروایی میکند آنجا
طلا، این کیمیای خون انسانها
خدایی میکند آنجا
شگفتانگیز دنیاییست
که همچون قرنهای دور
هنوز از ننگ آزار سیاهان، دامن آلودهست
در آنجا حق و انسان حرفهای پوچ و بیهودهست
در آنجا رهزنی، آدمکشی، خون ریزی آزادست
و دست و پای آزادی در زنجیر
عزیزم، دخترم
آنان برای دشمنی با من
برای دشمنی با تو
برای دشمنی با راستی اعدام شان کردند
و هنگامی که یاران
با سرود زندگی بر لب
به سوی مرگ میرفتند
امید آشنا میزد چو گل در چشمشان لبخند
به شوق زندگی، آواز میخواندند
و تا پایان به راه روشن خود با وفا ماندند
عزیزم
پاک کن از چهره اشکت را، ز جا برخیز
تو در من زندهای، من در تو
ما هرگز نمیمیریم
من و تو با هزارانِ دگر
این راه را دنبال میگیریم
از آن ماست پیروزی
از آن ماست فردا
با همه شادی و بهروزی
عزیزم
کار دنیا رو به آبادیست
منبع:پژواک ایران