پـاسخـی به لیچـارگویی های ِ ...!
پویان انصاری

مـاه شهـریـور در راه است، ماهی که به جـرئـت می توان گفت، رژیـم قـرون وسطایـی جمهوری اسلامی در طی این 32 سال که از عُمر ننگین اش می گذرد یکی از بزرگترین جنایت تاریخ بشریت را در دهـه 60 رقم زد. به دار کشیدن هزاران انسان بی گناه به جُـرم آزادیخـواهـی.

 

هیـچ دادگاهـی هم لازم نبود! فقط آخوندی به عنوان رئیس شَـــّر، سئوال می کـرد، نـام ... فـامیـل ... مسلمانـی ... ؟ پاسخ آن انسان آزادیخواه زندانـی هرچه بود  آری یا نه فـرقـی نمی کرد چرا که سرش تا چند لحظه بعد بالای دار بود. این جنـایت هولنـاک علیـه بشریت بر هیـچ انسـان ِ به معنای واقعـی کلمـه، پوشیـده نیست.

رژیم ملایان با عبا و بی عبا با تمام قدرت و سانسور شدید سعی در مخفی نگه داشتن این جنایت بـزرگ کرده است. درحقیقت افشای این قتـل و عـام دهه شصت، خـط قـرمـز این نظام ضـد انسـانـی است.

 

سالهاست که نیـروها و شخصیت های سیاسی در بـرون مـرز، بـه اشـکال گوناگون کوشش کـرده انـد و می کنند که این خط قـرمز رژیم را بشکنند همانگونه که فرزندان آن نسل و نزدیکان بسیاری ازجانباختگان در درون مـرز بویـژه در آن جـو فاشیستی، می کوشند کـه هـر سال ِ مراسم و یـاد بـود ها یـی بـه یاد آن عزیزان برگزار کنند چرا که، شهـریورمـاه فـرامـوش شـدنـی نیست.

 

اما این که دهه 60 به روشنایی خورشید، گلوگاه نظام جهل و نکبت جمهوری اسلامی راتا مرز خفه کردن گرفته است، واقعیتی است. در حقیقت، کُشتار دهه 60، دو دسته را بسیار عصبـی و برآشفته می کند، اولی رژیـم ضـد انسانـی جمهوری اسلامی است و دیگری، افرادی مانند ابراهیم نبوی ها.

 

به روشنی ِ آب زُلال، می توان وحشت ِ جمهوری اسلامی را فهمید چرا که تمام سرانش، چـه آن زمانـی که پُست داشته اند و چه اکنون که به اصطلاح اپوزیسیون حکومت شان شده اند در این جنـایـت هولنـاک نقش داشته اند و از بیم افشای گُسترده آن جنایت به عنواین مختلف و با ایماء و اشاره سعی می کننـد سکـوت خود را در برابر این جنایت توجیه و بطریقی از بـار مسئولیت آن، شانه خالی کنند.  

 

اما پرسیدنی است چرا این ماه شهریور ابراهیم نبوی را دچار تـرس و لـرز کرده است که مجبور می شود فقط به رقص اکتفا نه کند و لونـدگـی هم چاشنی آن کُنـد؟

شایددرک این موضوع کمی مشکل به نظر برسدولی با خواندن مقاله ایشان ( هرچند پرسیدنی است که چرا ایشان این نوشتـه ِ خود را بطور علنـی در سایت ها درج نکرده است و یواشکـی آنرا در خامـوشـی در دو،سه تا وبلاگ منتشر کرده است!) پـی بـه آن راز، خواهید بـُرد.

 

بنـده نمـی خواهـم برای برخورد با وی، مانند دیگران، از گذشته ایشان و ...شروع کنم که مثـلأ او بـر روی زانوی قصاب انسان ها، لاجوردی رُشد و تربیت شده است، مـن کاری به این مسائـل نـدارم از این رو، بـه نوشته اخیر ایشان" داری با کی حرف می زنی؟ تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۸۹" گـروه و هـدف کیست؟" (لینک آن در آخر این نوشته آمده است) برخوردی اجمالی خواهم داشت.

 

شایـد یکـی از ساده ترین موضوعات در ایجاد رسانه "گـروه و هـدف کیست"، باشد. برای اکثـر مسئولیـن رسانه ها در کشورهای مختلف، جوابش کمی سخت است. اما برای مـا ایـرانیـان پاسخ بـه این مسئلـه کمـی سادتر است. چرا که به عنوان یک انسان درباره هـر پدیده ایی مثـلأ، مسائل سیاسـی، اجتماعـی و فرهنگـی میهنمـان ایـران (که 32سال زنـدان ِحکومت اسلامـی فاشیستـی شده است) می توانیم نظر بدهیم، حال مخاطبان هم مانند هر انسانی، زن باشد یا مـرد، مذهبی باشد یا نـه باشد، درون مـرز باشد و یا بـرون مـرز، آزادند کـه آن مطلب را بخواننـد و یا بشنوند و یا برعکس.

 

بنابراین موضوع بسیار ساده است چراکه مامی دانیم باچه کسانی صحبت می کنیم ومانند ابراهیم خان، برای آن هم، مـرز تعلیمات دینـی نمی گذاریـم.

البته ایـن بستگـی به نوع سلیقه یا مـرام، مسلک و اندیشه آن ور ِ جوی آبی ها و یا این ور ِ جوی آبی ها دارد که آنرا قبول کنند یا نه کنند.

 

البته و صد البته، مسئله ابراهیم نبوی سَوای ِ این حرف هاست چرا که ایشان با آن نبوغ صاحب الزمانی و چمـاق ِ نظـر سنجـی اش که گه گاه بر سر ِ نیروهای سیاسی فرود می آورد، می نویسد:" این نوشته ها مخاطب داخلی ندارد!؟" ( منظور ایشان نوشته های برون مرزی هاست!؟)، افسوس بـه خاطر آن جو حزب الهی و امنیتی نمی شود اسامی آن انسان های که ابراهیم نبوی هم به آنها احتـرام می گذارد! نوشت، که ایشان بدانند آن ور جوی آبی ها هم مقالات این وری ها را می خوانند.

 

از اینرو برای اثبـات نظـرش، می نویسنـد:" من شش سالی است که بیرون ایران زندگی می کنم و در این سالها تلاش کرده ام تا جامعه هدف خود را در داخل ایران ببینم. تجربه ارتباطم با مخاطب و به روز بودن، با ساعت تهران به من می گوید ...

                                                                                                

ناگفته نماند ایشان بقـول خودشان چون 6 سال است در این ور ِ جوی که ماهم هستیـم شنـا مـی کنـد  ولی به خاطر اینکه خود را بخصوص در زمان خواب، در تهـران می بیننـد! و مهـم تـر اینکـه، ساعتـی کـه روی دستشان می بندد به وقت ِ ایران تنظیم شده است خود را درون مـرز می بینـد!

امـا ایشان فـرامـوش مـی کننـد کـه چه به خواهند چه نه خواهند بـه روز بـودن ایشـان و تنظیـم وقـت ِ ساعت شان، به وقت ِ گرینویـچ و یا واشنگتـن است.

 

ایشان معتقدند چون حوادث متعـددی در این  سال های طولانـی در ایـران رُخ داده است حافظـه ایرانیـان درون مرز بقدری پـُر شده است که دیگر، مثلأ کشتارهای دهه 60 بدست فراموشی سپرده شده است و برای اثبات نظراتش می گویند:" حافظه ایرانیانی که در داخل زندگی می کنند، هر روز پر می شود از وقایعی که در داخل اتفاق می افتد، به همین دلیل تقویم با حجم واقعی زمانی اش بر آنان می گذرد. مثلا فاصله بیست سال، واقعا در بیست سال می گذرد، علت اینکه برخی از ایرانیان دوره اصلاحات و دوره هاشمی را بی ارزش می دانند، ..." و یا اینکه "...اصلأ کُشتار 67 چیست؟" ...

 

نبوی، واقعـأ خودت هم می فهمـی چی می گویی؟ آخـه چطور می توانی دوران "اصلاحات" روبـاه مکـار، خاتمی و یا رسمأ جانی را با هزاران اعدام که بدستور خمینی جلاد و یا بقول تو "آیت آله خمینـی" انجام شد مقایسه کُنی؟    

مـردم شایـد آن دو دوره به اصطلاح اصلاحات را فـرامـوش کنند ولی مگـر می شود از آن همه جنـایـت بـه سادگـی که تو از آن می گذری، بگذرند؟ تو که متاسفانه به علت پُـر شدن یک سری هجویـات،حافظه ات ایست ِ مغزی کرده است از اینرو  فکر می کنی نسل جوان ایران هم، همانند تو فکر می کنند.

 

باز هم صد رحمت به دوستان تو که حداقل می گویند:"فـرامـوش نمی کنیم و لی می بخشیم". تـو که چیزی را به یاد نمی اوری که به خواهی ببخشی.

 

باور کُـن عجیب است! تـو کـه معتقـدی سازمان سیـاسی وجود نـدارد و اگـر هم هست اینقـدر کـوچـک و بی ارزش هستند که نباید به آنها بها بدهی به خصوص که ساعت ات به وقت ِ گروینـچ و یا واشنگتن هم تنظیم شده است، پس چرا این همه حرص و جوش می زنی؟و مینویسی:"برخی ازفعالان سیاسی و باقیمانده های فعالان دهه شصت، اصرار عجیبی دارند که مردم ایران دائما به کشتار 67 فکر کنند و برای آن کاری بکنند و زندگی امروزشان را براساس آن زمان تاریخی بنا کنند…

 

می دانم خیلی ناراحتی که آن باقیمانده های دهه شصت چرا هنوز زنده هستند و اعدام نشدند، و اصرار دارند که به نسل جوان، ماهیت کثیف این رژیم جنایتکار را بازگو کنند و  به آنها بگویند:

"قبل از قتل عام نـدا ، ترانه، سهراب ها، این جنایتکاران تاریخ بشریت به فرمـان خمینی جلاد، در یکساعت، صدها ندا و سهراب را به چـوخـه دار سپـُرد."

 

آیامی شود از جنابعالی سئوال کرد به چه کسانی داری این خط ونشان را یاد می دهی که می نویسی: " فرض کنید همین حالا، آقای”آ” این اجازه را داشته باشد که دو ساعت در تلویزیون رسمی ایران برای هفتاد میلیون نفر از مردم ایران ماجرای دقیق کشتار 67 را شرح بدهد، اولین سووالی که برای افکار عمومی مطرح خواهد شد این است که اصلا کشتار 67 چیست؟ مجاهدین خلق و چریکهای فدائی خلق چه کسانی هستند؟ و اگر این موضوع این قدر مهم است، پس چرا حالا در مورد آن حرف نمی زنید؟ و بفرض که اختناق و سانسور باعث شده باشد که چنین واقعه ای از منظر مردم دور بماند، طرح آن چه مشکلی از زندگی امروز ایرانیان حل  می کند؟

 

مـی شود سئـوال کـرد بـاز نـه کـردن آن همـه جنایـت، چـه مشکلی از تـو  را حـل خواهـد کـرد؟ (مگـر تو قیـم ِ نسل جوان ایران هستی)!؟

 

فکر کُن، یک اسرائیلی بگوید:

بازگو کردن هر ساله ِ کُشتن و یا سوزاندن آن چنـد میلیـون یهـودی تـوسط فاشیسـم هیتلـری چه کُمکـی بـه صلـح فلسطین و اسرائیـل، مـی کنـد؟ اصولأ مردم اسرائیل به خصوص نسل جـوان آن کـه خبـر ندارند جنگ جهانی یعنی چه!؟ و اصلأ نمی دانند هیتلر کیست! و یا به آنها(به خصوص نسل جوان اسرائیل) چه مربوطه است که میلیون ها تن که مسلمأ پـدر و مـادر بزرگشان هم درمیان آنها بوده است آنهم 65 سال پیش، کُشته و یا سوزانده شده اند؟

 

یک لحظه فکر کُن، همین نسل جوان امروز که در آینده دیگر نسل جوان نیست (مثلأ در20 سال ِ آینده) برای ندا و سهراب و ترانه و ... یادبود مراسمی بگذارند و آدم پُفیوزی پیدا شود و بگوید و یا بنویسد که:  " کُشتارهای 22 خرداد 1387، فراموش شده است و یا اصلأ این چنین نبوده است!".

 

بـه نظر تو، حتمأ کسانیکه تلاش می کنند کـوروش، داریـوش و ... هـزاران سال پیش را، به جـوانـان ایـران بشناسانند بایـد یـک مُشت بیمـار روانـی باشنـد چـرا کـه کوروش و داریوش به چه درد نسل جـوان امـروز می خورد؟!

 

حتمأ از دیـدگـاه جنابعـالـی، ایرانیان "حضرت محمد و علی و کتاب آسمانی ("قـرآن" )" که گویـا چنده ماه پیش نوشته شده است و (مسلمأ به روز هم شده است) و آنرا در اختیار دارند کافیست!!!

 

اتفاقأ اگر امثال تو آن زمان به جای کُرنش درجلوی پای جلاد معروف لاجوردی،به اعدام های دسته جمعی اعتراض می کردی! (البته اگر آنرا باور داشته باشی) باور کُن رژیم جمهوری اسلامی حداقل جُرئت این را نداشت که امروزه دسته دسته مردم این مرز و بوم را به عناوین مختلف سنگسار و یا اعدام کند.

 

امیـدوارم کـه دولت کنـونـی بقول معـروف و با عـرض معـذرت از خـر، خـر شود، و ایـن پنـد و انـدرز تـرا بـکار گیرد و به یکی از فـرزنـدان و یا یکی از مدافعان آن مـرده گـان که همیشه زنده اند، وقـت دهد که در رادیو و تلویزیون اش، از آن کشتـارها بگویـد، به بینـی چطور مـادری از اعـدام دختـر 9 سال اش مـی گـویـد، پسر12 ساله ایی از اعـدام پـدر می گویـد  و ...، آنگاه شاید با دو تا چشم نابینایت،  به بینی سیل ِ عظیم ِ مردم، در خیابان های ِ ایران را.

 

ابراهیم نبوی، کمـی از "موسوی" یاد بگیر که در این باره می گوید:"معـذوریـت هایـی هست" بـه تـرس از آنـروزی که آن معذوریت ها شکسته شود و دست ِ خیلی ها دراین جنـایت،(که تو هم خیلی سنگ سینه برای آنها می زنی) افشـاء شود. از این رو  بعضی وقت ها با لـونـدگـی های زشتت ، عُمـق فاجعـه را  با نوشتن یک سری خُزعبلات، نشان می دهی.

 

ابـراهیـم خان، واقعـأ که حرکت ِ عقل ات هم به وقـت ِ ساعت گـرینـویـچ یا واشنگتـن تنظیـم شده است و اگر نـه، نمی نوشتی که:" سوم اینکه:

" هر رسانه عمومی فارسی زبانی که برای ایرانیان داخل کشور برنامه می سازد باید بداند که ایرانیان داخل سی سال است که در معرض تبلیغات تلویزیونی جمهوری اسلامی اند. یکی از خانمهای فامیل من که در سن هجده سالگی قبل از انقلاب با یک شرکت فرانسوی کار می کرد، و بعد از انقلاب بخاطر اینکه حاضر نبود روسری سورمه ای یا مشکی اداری سرش بگذارد، بازنشسته شد، چندی قبل روز ولادت حضرت علی را به عنوان روز پدر تبریک گفت،  و در پاسخ به توضیح من، خندید و گفت ” حالا که فعلا روز مادر امروز است.” مطمئنم که این خانم اصلا گرایش دینی ندارد، ولی تبلیغات سی ساله تلویزیون روزمادر او را روز تولد حضرت فاطمه و روز پدر او را روز تولد حضرت علی ساخته است

 

آخه مرد نامؤمن، برای ادعای حرف خود این چه سندی است که می آوری ؟ می گویند بابایی، به ده ای رفت، در برگشت از او سئوال کردند چه خبر؟ گفت  هیـچ، ولی همه افراد آن ده، نابینا هستند!

 

بیچاره حق داشت چرا که او با اولین و دومین کسی که در آن ده چند هزار نفری برخورد کرده بود، نابینـا بودند، از اینرو برداشت وی از آن ده آن بود که همه اهالـی آنجا ، نابینا هستند! درست ماننـد مثالـی کـه تـو می زنی. حال یک لحظه فکر کُن ( البته نه در زمـانـی که در عالم هَپـَروت باشی و ساعت ات را هـم به وقت تهران کوک کرده باشی)اگر بانویی که دوست ِ تو هم می بود که در زمان گذشته (پهلوی) با میل خود و بدون چماق بالای سر، روسری سرش می گذاشت و علی و فاطمه همه چیـز او بودند ولی اکنـون بـا وجود 32سالی که به قول تو جمهوری اسلامی همه چیز را قبضه کرده است،ازهرچه روسری وهر چه امام و اسلام بیـزار و مُتنفـراست و اینک همه چیز او کوروش... شده است، حاظـر بـودی چنیـن مسله ای را بازگو می کردی!!!؟؟؟

 

مهیج تر اینکه، برای اثبات حرف خود از مسعود بهنود نام می برید! بقول معروف به روباه گفتنـد، شاهـدت کیه؟ گفت، دُمـم !!!

 

اگـر بنـده برای تـو موعظه گو، صدها نمونه (از درون مـرز) بیـاورم کـه مثـلأ دوستـی و یا ... در باره فاطمه، علی، محمد، قرآن و ...کلمات ِ ... می گویند و مطمئنـم که آنها کُمونیست هم نیستند ولی برای اثبات و  حقانیت نظـرات خودم،که مثـلأ مردم ایران اکثرأ "اسلام"را باور ندارند(که شاید این چنین باشد نمی دانم) ازاین فاکتورها استفاده کنم، چه پاسخی خواهی داشت؟

 

ابراهیم نبوی، همانطور کـه ذکـر شد نمـی دانـم ایـن مقالـه را به چه وقت ِ زمانی نوشتـی؟  گـرینویـچ یا  واشنگـتـن؟ چونکـه ایـن هجویات، نمی تواند به وقت ِ ایران باشد.

 

واقعأ کسی نیست (حتی از دوستان خودت!) که به تو بگوید ترا چه صننم؟ مگر تو قیم مردم درون مرزی؟ مگر آنها نمی توانند جواب ما را در برون مرز بدهند که تو خودت را وسط انداخته ای؟

 

بگذریم از اینکه از تـو کسی انتظار ندارد که در نوشته هایت، برای جوانان میهنمان از کُشتارهای شهریور دهه 60 به فرمان امام راحل ات خمینـی جلاد آدم کُش، سخنی بگویی چـرا که این موضوع در ماهیـت و قد و قواره تو نیست ولی حداقل مانند خیلی از جنایتکاران حکومت که در این باره، مُهر سکوت بر لب زده اند، تـو هم ... شو.

 

ابراهیم نبوی یک نکته بسیار مُهم را فراموش مکن و آن این است که هیچ احتیاجی نیست "آدم" مـزدور و یا جاسوس رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی باشد، بـرعکـس، می تواند مخالف هم باشد! ولی درست در  آن جاده ایی که رژیم حرکت می کند، گام بردارد. 

 

جالب است خود ایشان می فرمایند! هیچ چیز از آن کُشتـار، نمی داننـد (چرا که از نظر وی کُشتن هزاران نفر مسئله ای نیست که ایشان بـه خواهد آنرا به یاد آورد) ولی حال چرا رسانه هایی مثل صدای آمریکا، فرانسه، بی بی سی، آلمان  و ... در این مورد با او به گفتگو می نشیننـد سئوالی است!؟ اما عجیب تر آنکه خود ایشان گویـا در چنین مواقعـی لال زبونی می گیرد که به گوید: "مـن چیزی نمی دانم و مصاحبه نکند!" مگـر اینکه خود ایشان هم خوب از آن ... می داند که البته، خدایش دانـد.

 

می دانی نقش تو (ابراهیم خان نبوی) در این وسط چیست؟ با این جوک که در مورد تو خیلی هم جدی است پاسخ نوشته ات را که ( نمی دانم برای کیست!) واقعأ ارزش آن، بیش از همین چنـد خطـی که نوشتـم ندارد، خاتمه می دهم .

 

روایت است که پاسدار و یا بسیجـی جنـایتـکاری دو نفـر را به جـُرم ضـد انقـلاب و علیه امنیت آخوندهای بی عبا و با عبا دستگیر کرده و باخود می بُـرد، یکی از دستگیر شدگان از درون مرز بود و دیگری از برون مرز، در این موقع فردی بنام ابراهیم نبوی سر رسید و گفت آی برادر، ما سه نفر را کجا می بری؟

 

ابراهیم نبوی، برخوردهای نظری ما با درون مرز بـه تو که این ور ِ آب هستی و بر عکس ما، جایت دراکثر رسانه های کوچـک و بـزرگ و همچنین سایت هـا، محفوظ و امن است، به تـو چـه ربطـی دارد کـه خـودت را ماننـد نخـود هـر آش، قـاطـی مـا دوتـا (درون مـرز و بـرون مـرز) مـی کنـی؟؟؟

 

از تمام خوانندگان و دوستان تقاضا دارم برای شناخت بیشتر این موجود ِ ... (ابراهیم نبوی) حتمأ نوشته ایشان را بخوانند!

لینک نوشته ابراهیم نبوی در سایت"جنبش راه سبز

http://www.rahesabz.net/story/21285

 

 
 

پـویـان انصـاری                   

Pouyan49@yahoo.se             

دوشنبه 8 شهریور 1389 -  استکهلم

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب پویان انصاری  در سایت پژواک ایران 

* پیام نوروزی(1397) [آقا] ی خامنه‌ای در خصوص آزادی بیان و چالش معیشت!   [2018 Mar] 
*از طرف من هم زیـر عبـای ...‏  [2018 Jan] 
*و اما شـرم زده گـان ِتـاریـخ  [2018 Jan] 
*کُمـونـیـست هـا و تـوجـیـۀ …!   [2017 Jun] 
*من محـکـوم نمی کُنـم ....   [2017 Jun] 
*شکـسـتِ خـلـقِ قـهـرمـان در ...!  [2017 May] 
*«خـاوران» ستـاد انتخاباتی نامزدهای ...  [2017 May] 
*بـر پـایـی عیـد نـوروز، خـنـجـری است بر قلب ...  [2017 Mar] 
*به اندازه کوپن خود صحبت کنید  [2017 Mar] 
* سـایـه شـوم سـرمـایـه بر حـقـوق بـشـر ...‏ ‏  [2017 Feb] 
*هـر جـا که پـا نهـادیـد جُــز ...  [2016 Sep] 
* آتـشفشـانِ سـرکـشِ دهـۀ شـصـت   [2016 Aug] 
*وقتی بهـار، پاییـز و زمستـان هم، در سوگِ ...   [2016 Aug] 
*سایه اُمیـد، در چشـم ِ غـم زده  [2016 Jul] 
*امـان از تسلیت گفتن های ...!  [2016 Jul] 
*بـرخیـز، او دارد چـون شمـع، ذره ... !  [2016 Jun] 
*وقتـی آب سر بـالا بـرود ساواکی هایِ ...!  [2016 Jun] 
*اول ماه مه و رفتـار مُصلـِـحـانـه، راز بقـایِ ...!  [2016 Apr] 
* به بهانه هشت مارس روز جهانی زن  [2016 Mar] 
*بـوسـه بـر انگشتـانِ آن دستی که، . .  [2016 Mar] 
*عجـایـب انـدر عجـایـب...!  [2016 Feb] 
*من در ساحلی امن، تـو در ... !  [2016 Feb] 
*فریاد آزادیخواهی شاهرخ زمانی در قلم و ... !  [2015 Sep] 
*هم چون شقایق، در میانِ دشتِ خـارِ ...  [2015 Sep] 
*به امید پیروزی نهایی تیم مردم دربندِمان بر تیم...  [2015 Mar] 
*سئوالات مُبهم امتحانیِ... 22 بهمن 57 !  [2015 Jan] 
*باز هم اندر خوشرقصی آقای ....  [2014 Dec] 
*چـرا فقـط در دو شهـر ...!؟  [2014 Nov] 
*کـوبـانـی یعنـی، حمـاسـه...  [2014 Oct] 
* دو خلافت ولی، با یک شمشیر خونین   [2014 Oct] 
*بـرای ...، اول بـایـد بـا کـدام ... !   [2014 Oct] 
*دم ِ شان گرم که زیر شمشیر خونین ِ ...  [2014 Jul] 
*گفت، زمـان، زمـانِ ...، گفتم ...!   [2014 Jul] 
*محکوم کردن ارتشِ ... بدون محکوم کردن سازمانِ ...!  [2014 Jul] 
*راستی شنیده ای که، آسه برو آسه بیا که ....!  [2014 May] 
*«همه سـر و تـه یـک کـربـاسیـم»   [2014 May] 
*باز روز کـارگـر بی سر و سامان، فرا رسید!  [2014 Apr] 
*اعـدام، در زیـر سـایـه بخششِ ...!  [2014 Apr] 
* یـادی از نسل کُشی در روانـدا   [2014 Apr] 
*زنـان، هنوز برای آن «حـق ِ انتخـاب» که ... !  [2014 Mar] 
*آن هوادار و این هوادار، کی بره این همه راه را ...!   [2014 Feb] 
*شـرم بر شما مُدعیـانِ اصلاح طلبی که...  [2014 Feb] 
*بـاز زائیـدهِ ایـن منـاسبـاتِ آخـونـدی، زر زد.  [2014 Jan] 
*حضور برخی هنرمند، در تـالار قاسم الجبارین (رودکی سابق)!   [2014 Jan] 
*به یـاد تمامی کسانی که برای آزادی، جنگیدند  به یـاد تمامی کسانی که برای آزادی، جنگیدند [2013 Dec] 
*اسرار کلیدِ آ سد روحانی شـارلاتـان را ... !  [2013 Dec] 
*مرگ عشق های قدیمی، همیشه در خاطره ها، ماندنیست.  [2013 Dec] 
*من بودم، حاجی نُصرت، آقا کِری و آبجی اشتون!  [2013 Nov] 
*اعـدام شـد !  [2013 Nov] 
*مُـذاکـرات محـرمـانـه زیـر لحـاف 1- 7 !   [2013 Oct] 
*تـابستـانـی بـر سـاحـل خـونیـن ِ یـک نـظـام  [2013 Sep] 
*بیـاد نسلی سرکش ِ مبـارز، و تسلیـم نشـدنـی  [2013 Sep] 
*امـا شگفتـا از ...!  [2013 Sep] 
*وفـای بـه عهـد و پیمـان، بـا ...  [2013 Sep] 
*بـاور کنیـد که، کامپیوتر شما خـراب نیست !  [2013 Aug] 
* انـدیشـه افشیـن ها را نمی توان کُشت ...  [2013 Jun] 
*چه روحانی، چه مصباح یزدی، زن ...  [2013 Jun] 
*4 سالِ دیگه "آقا"،سپاه و بسیج راضی ...!؟  [2013 Jun] 
*بـا آنهـا، هـرگـز ...  [2013 Jun] 
*اوج عقلانیت "آقا" و 8 کاند ... !  [2013 Jun] 
*بـاور کنیـد اگـر رژیـم پهلـوی ...  [2013 Jun] 
* کدام سوگُلی، به حجله رهبر می رود !؟  [2013 May] 
*چـرا تـو ... !؟  [2013 May] 
*ایـن بـار نـامـزد جـدیـد"آقـا" کیست!؟   [2013 May] 
* ۸ مارس و یـادی از کـارزار زنـان ...!  [2013 Mar] 
*چـوب حـراج بـر سـر ِ ...!  [2013 Feb] 
*فقـر ِاستـدلال از مسئله ای مُهم ...! پاسخی به ابراهیم جهانگیری!  [2013 Feb] 
*بقول شاعر، ایـن کُجـا وآن کُجـا ...  [2013 Feb] 
*پاچه و یقه گیری در مجلس، بـازتـابِ دوران ِ  [2013 Feb] 
*بـه بهـانـه ِ مسابقه فـوتبـال ِ و جایگاه مُقـام انسـان...!  [2013 Jan] 
*اولین جرقه شامورتی بـازی توسط ِ ...!  [2013 Jan] 
*نگذاریم آن رقص مرگ ...!   [2013 Jan] 
*نامه مُشترک فعالین کارگری و طنز تلخ ِ ... !؟  [2012 Dec] 
*فکر کنید که، ایـران تـریبـونـال ... !؟  [2012 Dec] 
*بشنو از دغل کاری، چون حکایت می کند!  [2012 Dec] 
*وقتی خود ِ"آزادی بیـان" هم، سلاخی می شود!  [2012 Dec] 
*«نسیـم ِ آزادی، در راه است»  [2012 Dec] 
* سـونـامـی درونی نسلی، در راه است!   [2012 Nov] 
* بیاد هنرمندن و نویسندگان سلاخی شده ...   [2012 Nov] 
*در شکـار روبـاه ...!  [2012 Nov] 
*لایـروبـی طـویـلـه اوژیـاس ...   [2012 Nov] 
* طنـز ِ ایـران تـریبـونـال ...!  [2012 Nov] 
*مُخـالـف یـا اپُـوزیسیـون، کـدام یـک !؟   [2012 Oct] 
*جـدل «خودمونی» به زبـان سـاده ...!  [2012 Oct] 
*اثـراتِ   [2012 Sep] 
*بـه بهـانـهِ زلـزلـه ... !  [2012 Aug] 
* "رفیـق"، لطفـأ سنگ را آنطرف پرتـاب کُـن یـا ...!؟  [2012 Jul] 
*حـالا نقـی یا تقـی، چه فـرقـی می کنـد!؟  [2012 May] 
*بـه بهـانـه اول مـاه مـه!  [2012 Apr] 
* امسـال سـالِ آخـر ِ ، کُـل ِ رژیـم بـایـد بـره ...  [2012 Mar] 
*آیـا مـالـه کشـی، حـد و مـرزی هم دارد!؟  [2012 Mar] 
*صندوقی خون نداها و سهراب‌ها  [2012 Mar] 
*بـه بهـانـه جـایـزه اُسکـار...!  [2012 Feb] 
*حـاصـل ِ آن اتحـاد، بـود ایـن جـدائـی هـا!؟  [2012 Feb] 
*۳۲ سـال هم به عُمـرمـان ... !   [2012 Feb] 
*عقب نگهداشتن یک خلق در کنـار بُمب اتـم!   [2011 Dec] 
*وقتی از حوزه ِ تئـوری، به پـراتیـک رفتم ...!  [2011 Dec] 
*آقای اکبر گنجی، نـه باشما همراهم نـه بـا آنهـا  [2011 Nov] 
*جنـگ هم نعمـت است هم ثـروت!  [2011 Nov] 
*«بهـار عربی» پیشکش خودتـان، ایرانیـان ...!  [2011 Oct] 
*وقتی در علوم «انسانی» 1=1000 می شود!  [2011 Oct] 
*افسوس می خورم وقتی که ...!  [2011 Oct] 
*اینقـدر اختـلاس را کِـش نـدیـد آخـه ...!  [2011 Oct] 
*مُنتظر جـایـزه اُسکـار اسلامی هم باشید!  [2011 Oct] 
*تـو خـود حـدیث ِ مُفصـل بخوان از این مُجمـَل!  [2011 Sep] 
*وقتـی تو ترافیـک فکری گیـر کُنـی ...!   [2011 Sep] 
*"شُـکـر" فقط می توانند با تیـغ شان سانسور کنند و گر نه...!  [2011 Sep] 
*یـک لحظه فکر کنید، اگر آنها هم ...!؟  [2011 Aug] 
*از رژیـم عبـاسـی، از آنهـا رقـاصـی!  [2011 Aug] 
*فـرق ِ عمـل و نتیـجـه عمـل ...!؟  [2011 Aug] 
*آنهـا از سرشت ِ دیگـر بـودنـد  [2011 Aug] 
*آن مُعلـم ُ و این شـاگـرد!  [2011 Aug] 
*فـرق رقـص و لـَـوَنـدی!؟ (قسمت سوم)  [2011 Jul] 
*فرق رقص و لَـوَنـدی!؟ (قسمت دوم)  [2011 Jul] 
*فـرق رقـص و لـَوَنـدگـی !؟  [2011 Jul] 
*جـدل های اپـوزیسیـونـی ...!  [2010 Sep] 
*پـاسخـی به لیچـارگویی های ِ ...!  [2010 Aug] 
*هـواداران میش و گـُرگ !  [2010 Aug] 
*اما آن صـدای «مشکوف» و راز ِ مُعمـای ِ ...!؟  [2010 Aug] 
*کـیش یا مـات، کـدامیـن !؟  [2010 Jul] 
*ماجرای تبدیل شدن غـوره به انگـور!  [2010 Jul] 
*کـدامیـن دلپذیـر تر و زیبـاتـر ...!  [2010 Jun] 
*نگـذاریـم 22 خـرداد امسـال ...  [2010 Jun] 
*بـالاخـره بـایـد چـکار کـرد!؟  [2010 May] 
*بازهم از این خبرها می شنویم که ...اعـدام شدند!؟  [2010 May] 
*رویـاها و واقعیت ها در مورد جنبش کارگری!؟  [2010 Apr] 
*واقـعــأ کـه، دلمـون را بـه ... !؟  [2010 Apr] 
*عجـب آشفتـه بـازاریسـت ...!  [2010 Mar] 
*آی بُتـه بُتـه بُتـه، رژیـم بایـد بیفتـه!  [2010 Mar] 
*بـاز هـم طنـاب ِ دار !  [2010 Mar] 
*یـک پیـروزی و دو شکـست !  [2010 Feb] 
*تفـاوت دو زلـزلـه در بهمـن ماه !  [2010 Feb] 
* گُجَستـَـک پیـرمـرد، در سراشیبـی سقـوط !  [2010 Jan] 
*باز هم خوش رقصی "شوالیه ها" !؟  [2010 Jan] 
*مـداح، قمـه کش و عابـر پیـاده!  [2009 Dec] 
*مـحمـودوف و محیـط زیسـت ...!!!  [2009 Dec] 
*نشستـگان بـر سفـره خـونیـن 30 سالـه، در گذرگاه ِ ...!  [2009 Nov] 
*راستـی، آیـا بـه جُـز ... !  [2009 Oct] 
*کبـوتــران زیبـــای رنگــارنــگ را هم سبـز ...!  [2009 Oct] 
*خیزش جوانان و کابوس های مادران  [2009 Oct] 
*بیزارم از این ... !   [2009 Sep] 
*دیگر سکوت جایز نیست!؟  [2009 Jul] 
*از هر دری، سخنی  [2009 Jul] 
*هزاران نفرین مادران بر ...  [2009 Jul] 
*گُمنام  [2009 Jul] 
*آخ، چه بد شد، باز هم ...  [2009 Jun] 
*ستاره ندا  [2009 Jun] 
*برای آنها که جو انتصابات در ایران، یک جورایی گرفته شون! گزارش انتخابات ریاست جمهوری در ایران در تلویزیون سراسری سوئد  [2009 Jun] 
*از این چهار سوگُلی، کدامین یک، به حجله رهبر می روند !   [2009 Jun] 
*آیا ما را در این سفر همراهی می کنید!؟  [2009 Apr] 
*تفاوت دو حیوان ...!  [2009 Apr] 
*تماس تلفُنی احمدی نژاد با اوباما!  [2009 Apr] 
*دخترک ِ گُل فروش...!  [2009 Mar] 
*کارزار زنان 4 ساله شد !  [2009 Mar] 
*مبارزات دانشجویان و رقص مرگ دیکتاتور !  [2009 Feb] 
*تنها جمهوری اسلامی خط قرمز ندارد، تو هم …  [2009 Feb] 
*در وصف «انقلاب» ۲۲ بهمن ۵۷  [2009 Feb] 
*توپ فوتبال ِ مسابقه زنان با پسران، سنگسار شد !؟  [2009 Jan] 
*جایزه سیمون دوبووار آری! جایزه نقدی نه !!!  [2009 Jan] 
*کودکان فلسطینی "عضو افتخاری" سازمان حماس !؟  [2009 Jan] 
*بازهم عید آمد، ولی ما هنوز، لُختیم !؟  [2008 Dec] 
*مگر از خائنین، انتظار دیگری هم هست؟!  [2008 Dec] 
*مراسمی شایسته، برای "مُردگان ِ زنده"  [2008 Dec] 
*وزیر راه آیت الکرسی به سوئد می آید!  [2008 Dec] 
*آقا، خانم، بچه میخری !؟  [2008 Nov] 
*و آنگاه، صفحۀ سفید به صدا در آمد!  [2008 Aug] 
*و اما ماجرای جشنواره یکی بود، یکی نبود، تو که ... !؟  [2008 May] 
*اول ماه مه و جنگ و جدل دوتا ....   [2008 Apr] 
*مبارزات زنان، و نقش کارزار زنان   [2008 Mar]