PEZHVAKEIRAN.COM نان و خون نه!‌ نان و گل سرخ!
 

نان و خون نه!‌ نان و گل سرخ!
عباس منصوران

«...
ما می‌بافیم و می‌بافیم
لعنت بر مام میهن قلاب
جایی‌که ننگ و توهین و وقاحت رشد می‌کند
جایی‌که هر گلی نا
شکفته به پژمردگی می‌گراید
جایی‌که کرمها در گنداب و پوسیدگی فرح بخش زندگی می‌کنند

ما می‌بافیم و می‌بافیم
..» [1]

از 21 ‌‌آوریل سال 1856 که کارگران در استرالیا و نیز پیش از آنها کارگران در لهستان برای نخستین بار برای خواست هشت ساعت کار در روز به پاخاستند، تا اکنون ۱۵۴ سال می‌گذرد. سی سال گذشت که کارگران در شیکاگو در سال ۱۸۸۶ همان خواست‌ها را خیابان فریاد کشیدند و رهبران خویش را بر فراز دارها دیدند.[2] این دمکراسی سرمایه و قانون سرمایه‌داری است.

سال ۱۸۸۹ این روز جهانی شد؛ در آن سال که کنگره بین الملل دوم کارگری به پیشنهاد انگلس در ژنو، توقف کار در روز اول ماه مه در سراسر جهان را تصویب کرد. پیش زمینه این دریافت انقلابی، سال ۱۸۶۶ در کنگره انترناسيونال اول در ژنو است و قطعنامه‌ای‌ که مارکس نوشت، با اين مفهوم:

از آنجا که کارگران آمريکا خواهان روزکار هشت ساعته هستند، انترناسيونال، درخواست روزکار هشت ساعته را به درخواست کارگران سراسر جهان تبديل مي‌کند.

بیست و دوسال بعد، بین‌الملل دوم کارگران در سال ۱۸۸۹، این خواست را جهانی کرد. اعلام اعتصاب روز اول ماه مه همه ساله، اعتصاب عمومی در سراسر جهان، اعلام جنگ طبقاتی تا آنروزی که استثمار ادامه دارد، اعلام جنگ طبقاتی علیه سرمایه‌داران، علیه دولت‌های سرمایه‌داری، علیه کل طبقه و دولت‌هایشان،‌ برای آزادی انسان،‌ برای رویکرد به انسانیت و آشتی انسان با خویش.

در ایران از سال ‍۱۲۹۹ خورشیدی تا کنون، ‌تنها چند سالی به هنگام توازن قوای طبقاتی و ناتوانی دولت‌های سرمایه، این روز را به اجبار مجاز شمرده‌اند. گاهی روز معلم‌اش نامیدند، خمینی، در ابتدا برای مصادره‌ی این روز، در سال ۱۳۵۸«مورچه» و «خدا» را کارگر نامید، و پیامبر خویش را که در میان عشیره می‌زیست از پس ۱۴ سده به مدد خواست تا بگوید که دستمزد کارگران را پیش‌از خشک شدن عرق تن‌اش، باید پرداخت شود و خود و جانشینان خمینی، ‌سال‌هاست که دستمزد ناچیز کارگران- این تنها بخش از ارزش کارشان- را ملا خور کرده و می‌کنند. نیروی نظامی ایدئولوژیک سرمایه در ایران، با تکیه بر سلاح‌های کشتار و با روی‌آوری آشکار به کشتار حکومت شوندگان به ویژه کارگران و ویرانی شیرازه‌ی خانوادگی طبقه کارگر،‌اینک اکثریت جامعه‌ی ۷۰ میلیونی، به ویژه طبقه کارگر را در برابر خود دارند. حکومت این باند، ناپایدارتر از همیشه سلاحی جز کاربرد خشن‌ةرین زبان سرمایه ندارد. جناح- باندهای خلف خمینی، از سال ۱۳۶۰ پس از آغاز آن کشتار عظیم، تا کنون دیگر نامی از مورچه و خدا و پیامبر و ربط‌اشان به این روز نمی‌برند.

 در ايالات متحده‌ آمریکا سال‌‌های سال، کارگران روز چهار ژوئيه، روز استقلال آمريکا از انگلستان، را به‌‌نام روز کارگر جشن گرفتند. گاهی روز تولد جورج واشنگتن در ۲۲ فوريه ۱۸۸۹ و ۱۸۹۰ را جایگزین این روز کردند و سرانجام در ایالات متحده و كانادا نخستين دوشنبه هر سپتامبر (شهريور ماه) را به عنوان "ليبر دي " یا «روزكارگر» برگزار می‌‌كنند تا مفهوم و پیام روز جهانی مبارزه طبقاتی را کمرنگ و به سایه بنشانند.

اما، همچنان «شبحی در اروپا گشت می‌زند، شبح کمونيسم. تمام قدرت‌های اروپای کهن برای طرد اين شبح وارد اتحاد مقدس شده اند: پاپ ، و تزار، مترنيخ و گيزو، راديکالهای فرانسه و جاسوسان پليس آلمان.»[3]

 بدینگونه، اول ماه مه آیین نیست: تداوم یک جنگ طبقاتی است. روز بیان خواست‌های طبقاتی کارگران، ‌روز همبستگی جهانی،‌روز تکرار اعتصاب عمومی در جهان، از مسکو تا پکن، از استانبول تا تهران، از داکا تا بمبئی، و از شیکاگو تا پاریس و برلین و از لندن تا لیسبون، ‌مادرید، و از سانتیاگو تا بوئنس آیرس و توکیو و سئول ووو همه شهرهای جهان در ۵ قاره. این‌روز، ‌روز از حرکت بازایستادن تولید در سراسر جهان است. این یک آیین نیست، یک رزم طبقاتی است، هرچند برای سوسیال دمکرات‌های بورژوا، نمایشی است برای فریب. برای طبقه کارگر و سوسالیست‌های انقلابی، اما، یادآوری یک رویارویی طبقاتی،‌ دمیدن شیپور پیکار مبارزه‌ای است ‌آشتی ناپذیر، روشن و گویا،‌قطعی. از همین روی از «پیشرفته‌ترین» کشورهای صنعتی، ‌و عقلایی‌ترین حاکمیت سیاسی سرمایه تا عقب مانده‌ترین و ته ‌ماند‌هترترین اسکلت‌های عصر کهن نشانیده بر قدرت سیاسی سرمایه در ردیف حکومت اسلامی در ایران و حسن البشیر در سودان و رابرت موگابه در زیمبابووه و پوپولیست‌‌های شیادی مانند چاوز‌ در بولیوی، ‌همه و همه این وجه مشترک دارند که طبقه کارگر، از هر جنسیت و هر رنگ و فرهنگ، و در هرسطح رشد صنعتی و مناسبات سرمایه‌داری، جدا از اینکه در کدامین قلمرو به استثمار کشانیده شوند را یک طبقه جهانی و در سرشتی همبسته و یک طبقه بشناسند و در هراس، این روز را یا مصادره کنند یا نفی.

جنبش جهانی طبقه کارگر،‌جنبش اکثریت مردمان جهان‌است. «تمامی جنبش‌های تاريخی و انقلابی پيشين کار اقليت يا روی به‌سوی منافع اقليت جامعه بوده‌اند، اما جنبش پرولتاريا کار اکثريت و سویه‌ی منافع اکثريت جامعه دارد.»[4]

برای چنین هدفی، با فرارویی جهان انسانی از بردگی به مناسبات ارباب و رعیتی، و سپس مناسبات بورژوایی مبتین بر استثمار نیروی کار توسط سرمایه، سخن پایانی این نبرد تاریخی- طبقاتی این است:

یا فلاکت یا سوسیالیسم.

مانيفست طبقه کارگر انقلابی پرنسیپ‌‌های اساسی سياست کارگران را از سال ۱۸۴۴ چنین بیان کرده است:

 «سازمان پرولتاريا همچون طبقه، فروافکندن سلطه بورژوازی و تسخير قدرت سياسی به دست پرولتاريا.»[5]

این آغاز انقلاب است، فرارویی انقلاب سیاسی به انقلاب اجتماعی روندی است بدون درنگ و ایستادن.
 

عباس منصوران

۲۸ ماه آوریل ۲۰۱۰/ نهم اردیبهشت ماه ۱۳۸۹

a.mansouran@gmail.com

 



[1] بخشی از شعر هاینرش هاینه در پی قیام خونین بافندگان سلزی در سال 1844در آلمان آنزمان و لهستان کنونی. مارکس در سال ۱۸۴۴ با پی‌گیری این قیام کارگری و کشتار کارگران به‌دست ارتش پروس، ‌به دریافت و کشف نقش ارتش به‌سان نیروی سرکوب سرمایه دست یافت.

[2] هفت نفر، اعضاي رهبري آي.دبليو.پي.آ (اتحاديه انترناسيونال كارگران)،‌ آگوست اشپایز، آلبرت پارسونز، آدولف فيشر، ساموئل فیلدُن، مایکل شواب، اسکار نیب، لویی لینگ و جورج آنجل را دستگیر و به اتهام توطئه قتل عمد محاکمه کردند. هفت تن از دستگیر شدگان به اعدام  و یک نفر را به حبس‌ تا ۱۵ سال محکوم شدند. لویی لینگ، بيست و يكساله دفاعیه خود را چنين بيان كرد: «من تكرار مي كنم كه دشمن نظم موجودم و تكرار مي كنم كه با تمام قدرت تا زمانيكه نفس در سينه دارم با اين نظم نبرد مي كنم. من از شما متنفرم! از نظمتان بيزارم، از قوانين شما، از اقتدار مستبدانه شما، متنفرم. مرا بدين خاطر بدار بياويزيد»

 لینگ را ،‌پيش از قتل «قانونی» به دست دولت سرمایه به انتقام کشتند، گفتند که در سلول خودكشي كرد! در ١١ نوامبر ١٨٨٧ اشپایز، پارسونز، فیشر، و انجل را با دست‌های بسته، و سراپا کفن‌پوش، از سلول‌هایشان بیرون آوردند؛ به‌سوی سکوی دار بردند. دو نفر باقیمانده را پس از ۷ سال اسارت رها کردند.

روز کشتار، محکومین در دادگاه سرمایه‌داران را روی دریچه‌ی زیر چوبه‌ی دار ایستاندند. صدای اشپایز از زیر سرپوشی که سر و صورتش را پوشانده بود شنیده می‌شود: یه روز می‌رسه که سکوت ما قوی‌تر از صداهایی بشه که شما امروز خفه‌شون میکنین! آگوست اشپایز پیش تر در بیدادگاه گفته بود: “اگه فکر میکنین که با دار زدن ما می‌تونین جنبش کارگری رو پایمال بکنین، یعنی همان جنبشی که میلیون‌ها آدم لگدمال شده، میلیون‌ها آدم که از نداری و فقر رنج می‌برن، از اون توقع آزادی داران – خب اگه عقیدتون اینه، باشه و دارمون بزنین! شما اینجا رو یه جرقه پا میذارین، اما اینجا و اونجا پشت سرتون و جلو روتون، همه جا شعله‌ها روشن میشه. این یه آتیش زیر خاکستره. نمی‌تونین خاموشش کنین

اگه شما باز بخواین مردم رو به‌این دلیل که جرئت کرده حقیقت گفته‌اند محکوم به ‌مجازات مرگ بکنین… پس من با سربلندی و جسارت این قیمت گزاف رو میدم. دژخیم‌تون رو بگین بیاد!… حقیقتی که تو وجود سقراط، تو وجود مسیح، تو وجود جیوردائو برونو، تو وجود هوس و گالیله به دار زده شد هنوز هم زنده است – اینا و خیلی‌های دیگه که یه خیل میشن، پیش از ما این راه رو رفته‌ان، ماهم حاضریم که راهشونو دنبال بکنیم.

[3] مارکس، ‌انگلس، مانیفست حزب کمونیست.

[4] همان منبع پیش.

[5] همان منبع پیشین.

 

 

منبع:دیدگاه


عباس منصوران

فهرست مطالب عباس منصوران در سایت پژواک ایران 

*فراخوان دفتر روابط بین‌الملل حزب کمونیست ایران برای پشتیبانی از جنبش جاری در ایران  از خیزش ستمدیدگان برای نان، ‌کار،‌ آزادی! پشتیبانی کنیم [2022 May] 
*اورآسیا، دکترین دوگین و نئوتزاریسم پوتینی در جبهه‌ی اکراین  [2022 Mar] 
* جنبش آموزگاران و فرهنگیان و دانش آموزان، یک برآمد صنفی صِرف نیست  [2022 Jan] 
*از شوراگرایی تا شورا و اشاره به یک آسیب شناسی   [2021 Sep] 
*طرح امنیتی «پایپینگ» برای مهار اعتصاب سراسری کارگران  [2021 Jul] 
*در محکومیت اخلال در محاکمه‌ی یکی از عاملین کشتار ونسل کشی در ایران  [2021 Jul] 
* بخوان به نام کمون! به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد کمون پاریس!   [2021 Mar] 
* جعل تاریخ و جعل ماهیت و اهداف سیاهکل در خدمت نئولیبرالیسم   [2021 Mar] 
*از ناسیونالیسم تا دولت های شب پا تبیین ریشه های بحران از نگاه انحلال طلبان در رهبری خودبرگزیده ی کومه له  [2021 Mar] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل در ایران  زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(۲) [2021 Feb] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(1) [2021 Jan] 
*هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی   [2015 Jan] 
*اکراین جبهه اروپایی رویارویی دو بلوک سرمایه داری جهانی  [2014 Mar] 
*«غریبه ای به نام کتاب»  [2014 Feb] 
*بحران سازی هایی که هنوز هم نادیده گرفته می شوند  [2014 Feb] 
*بیعت در وحدت، در لانه ی کرکس ها  [2014 Jan] 
*لغو«اعدام» یا توهم زایی لغو  [2013 Dec] 
*آگاهی طبقاتی  [2013 Dec] 
*رفیق صدیقه حائری،زنی از گردان انقلاب   [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی  [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۲)  [2013 Nov] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۱)  [2013 Nov] 
*«خدایان نجاتم نمی‌دادند» (۱) حکومت ایران،‌ قاتل مجاهدین [2013 Sep] 
*استبداد حاکم بر سازمان مجاهدین  [2013 Jun] 
*تناقض‌های حکومت باندها و بمب‌ موعود عجله ‌فرجه  [2013 Jun] 
*اتحادیه های سنتی، بستری برای رفرمیسم  [2013 Mar] 
*اقدام مستقیم کارگران، گامی به‌سوی پالایش جنبش کارگری  [2013 Mar] 
* هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی  [2013 Feb] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (6)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (5)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۴)   [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۳)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۸)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (2)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۱)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری(۱۷)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۶)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۵)  [2012 Oct] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (14)  [2012 Oct] 
*آب را گل بکنید! علیه تریبونال دادخواهی   [2012 Sep] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۹)  [2012 Aug] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Jun] 
*پایان دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین ضرورت روی کرد طبقاتی پرولتاریا به سیاست (بخش دوم) [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 Apr] 
*آلترناتیوِ بازتولید فرهنگی استبداد شرقی و تقویم برهنگی ها  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی  [2012 Mar] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۴)  [2012 Feb] 
*حکومت یا دولت؟ هیاهوی انتخابات حکومتی تحریم، روی دیگر سکه‌ی ترمیم و شرکت  [2012 Feb] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۳)  [2012 Feb] 
*نظام بحران، بحران تحریم، بحران تغییر  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۲)  [2012 Jan] 
*در بیان کرکس ها و فداییان!  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۱)  [2012 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۳)  [2012 Jan] 
*آدونیس های زمینی، چکامه سرایان سوریه  [2011 Dec] 
*پرستو در باد، روایتی از مبارزه، عشق و بازنگری بینش چریکی  [2011 Nov] 
*گزارشی از مرگ کارگر گمنامی که در ۲۲ تیر ۱۳۷۸ به دست جنایت‌کاران جمهوری اسلامی کشته شد  [2011 Nov] 
*چشم‌انداز تغییر نظام در ایران و مداخله‌ی خارجی  [2011 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۱)  [2011 Oct] 
*بازگشایی مدارس و آموزشگاه‌ها  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۰)  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۹)  [2011 Aug] 
*یونان به چند پول می ارزد؟! بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷) [2011 Jun] 
* جنایت کشتار در اردوگاه اشرف، جنایت علیه بشریت است  [2011 Apr] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷)  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۶)  [2011 Mar] 
*اعتصاب سراسری کارگران، تنها سلاح در برابر نسل کشی  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری   [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۴)  [2011 Feb] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۳)  [2011 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۲)  [2011 Jan] 
*بحران ساختاری سرمایه‌ با خوانش مارکس (۱)  [2010 Dec] 
*یادِ بسیارانِ اسیر  [2010 Dec] 
*قتل‌های حکومتی و حکومت قاتل‌ها  [2010 Dec] 
*براي كشورما نمي‌شود خط فقر تعريف كرد   [2010 Nov] 
*از شهلا جاهد باید دفاع کرد  [2010 Nov] 
*کابوس نئوفاشیسم، ناسیونال مهدویسم  [2010 Aug] 
*دکترین شوک یا فاشیسم اقتصادی میلتون فریدمن (۱)  [2010 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۱۰)  [2010 Jul] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۹)  [2010 Jul] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۴) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 Jun] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۳)  [2010 Jun] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (2) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن  [2010 May] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۱) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 May] 
*نان و خون نه!‌ نان و گل سرخ!  [2010 May] 
*ضرورت سازمان‌یابی شوراهای بیکاران  [2010 Apr] 
*منافات حقوق بشر با حقوق انسان  [2010 Apr] 
*پیمان شوم و «روحانیت کمپرادور»  [2010 Mar] 
*تعیین حداقل دستمزد،‌ چالش شديد کار و سرمایه  [2010 Mar] 
*پیامی بر پیکر علی کروبی، با امضا کبود ومُهر ولایت  [2010 Feb] 
*برای کار ، نان و آزادی  [2010 Feb] 
*بودجه بحرانی و بحران زای حکومت نظامی ۸۹  [2010 Feb] 
*یاد سازمانده اعتصابات و جنبش شورایی نفتگران گرامی‌باد  [2010 Feb] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2010 Jan] 
*همصدایی هراسناکان قیام  [2010 Jan] 
*طبقه کارگر ایران، در سالی که گذشت  [2010 Jan] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Dec] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها(۷)  [2009 Dec] 
*۱۶ آذر، پیوستار اعتراض‌ و جنبش در پیوند  [2009 Dec] 
*قطعنامه چهارم شوراى حكام آژانس بين‌المللى انرژى اتمى و روانپریشی الیگارش‌مهدویون  [2009 Dec] 
*بحران حاکم و حاکمیت بحران   [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۶)  [2009 Nov] 
*هدف فوری و استقلال طبقاتی کارگران  [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۵)  [2009 Oct] 
*نشست وین گام دیگری در مرداب مشروعیت بخشی   [2009 Oct] 
*انرژی هسته‌ای، چماق ارتجاعی!  [2009 Oct] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۴)  [2009 Oct] 
*پیرامون شعارها  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۳)  [2009 Sep] 
*«سبد» سرکوب و راه‌کار حاکمیت کودتا  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۲)  [2009 Aug] 
*«نه زیستن، ‌نه مرگ»، «دوزخ روی زمین» و گزمه‌گان دوزخ  [2009 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Aug] 
*شکاف مرگ آور و کودتای باندهای حکومتی در برابر قیام حکومت شوندگان   [2009 Jun] 
*انتخاب متجاوز  [2009 May] 
*ایدئولوژی کشتار و تروریسم در غزه  [2009 Jan] 
*طرح موازی یک موضوع یا پنهان‌داشتن منبع و مرجع اشاره‌ای‌ به مقاله‌ «باور به معاد: ایمان به شکنجه» و کتاب «دوزخ روی زمین» [2008 Dec] 
*آسیب‌شناسی «هشدار» زرافشان  [2008 Nov] 
*محمود درویش قلب بیدار فلسطین   [2008 Aug] 
*این امیرحسین فطانت همان شکارچی دانشیان و گلسرخی‌ست؟  [2008 Jan]