نگرانی دو چندان از وضعیت دکتر حسین موسویان
پرویز داورپناه
با براه افتادن موج جدید سرکوب، کشتار، شکنجه و زندان در ایران، روز عاشورا، هفتم دیماه، ساعت یازده شب، چهار نفر از ماموران وزارت اطلاعات با مراجعه به منزل آقای دکتر حسین موسویان عضو شورای مرکزی و رئیس هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران، ایشان را دستگیر کرده با خود می برند.
در آغاز، با گذشت چند روز خانواده دکتر موسویان از محل بازداشت وی در بی خبری بسر می برند، تا اینکه مطلع می شوند که اودر زندان اوین بسر می برد. با پیگیری خانواده موسویان جهت آگاهی از وضعیت او، مسئولین زندان اوین اجازه ملاقات با ایشان را نداده اند و اظهار داشته اند که حداقل تا پانزده روز آینده ملاقات امکان پذیر نیست. هنوز از دلیل بازداشت ایشان اطلاعی در دست نیست. شایان ذکر است که دکتر موسويان، در تاریخ ۲۷ دی ماه ۱۳۸۴ جهت انجام عمل قلب ِ باز در بيمارستان دی تهران بستری بوده است. با توجه به بیماری قلبی او و عدم دسترسی به دارو و مراقبتهای پزشکی در زندانهای جمهوری اسلامی که سبب مرگ بسیاری از زندانیان شده است و به ویژه نظر به کـِبـَر ِسن نسبی ایشان٬ نگرانی در باره وضعیت ایشان دوچندان می گردد.
در تداوم مبارزه، مقابله و مقاومت عمومی ملت ایران، نیروهای سرکوبگر با یورش همه جانبه به اعتراضات مسالمت آمیز مردم، خصوصاً درروزهای، اخیر شمار زیادی را به خاک و خون کشیده، تعداد بیشماری از آنان را نیزدستگیر نمودند.
موج دستگیریها به حدی است که زندان اوین وزندان متروکه پادگان عشرت آباد مملو از زنان و مردانی شده که در این چند روزه دستگیر شده اند.
دکتر موسویان در گذشته درباره ی رهبری جبهه ملی ایران گفته است که « در مورد رهبري جبههً ملّي ايران بايد عرض كنم كه اين رهبري شكلي شورايي و دسته جمعي دارد و در اصل عاليترين نهاد تشكيلاتي جبهة ملّي ايران «شوراي مركزي» نام دارد. در حال حاضر اين شورا ۳۵ عضو دارد. از لحاظ تشكيلاتي جبهة ملّي بر طبق اساسنامه داراي پانزده سازمان صنفي هم هست كه هر يك از اين سازمانها داراي يك مسئول و يك كميته اصلي ميباشند. اين سازمانها عبارتند از سازمان اصناف، سازمان دانشجويان، سازمان پزشكان، سازمان زنان، سازمان كارمندان، سازمان حقوقدانان، سازمان دانشگاهيان، سازمان مهندسين، سازمان نويسندگان و...»
وقتی از دکتر موسویان سئوال می شود که - با برخوردهاي شديدي كه حاكميت با آزاديخواهان طرفدار مشي مسالمت آميز نشان ميدهد، آيا هنوز ادامه ی مبارزات مسالمت آميز را مفيد ميداند؟
پاسخ او چنین است:
«هر قدر كه حاكميت كوشش نمايد كه با انواع فشارها و تضييقات راه گروههاي آزاديخواه و مسالمت جو را سد نموده و آنها را به زيرزميني شدن و بيراهههاي ديگر سوق دهد، سازمانهاي سياسي قانوني و معتقد به مشي مسالمت آميز بايد در راه خود مصمّم تر گشته و از چهارچوب قانون پاي بيرون نگذارند. به هر صورت مشي مبارزاتي جبههً ملّي هميشه قانوني و مسالمت آميز و صرفاً سياسي بوده و خواهد بود و ما هيچ راهي را جز پيگيري مطالبات ملّت از روشهاي مسالمت آميز مفيد نميدانيم.»
او گفته است:
«برخورد با جبهة ملّي و اعضاي آن هميشگي بوده و مسئله جديدي نيست. از آنجا كه جبهة ملّي پايگاه عظيم تاريخي و مردمي در بين طبقات مختلف ملّت ايران، بخصوص تحصيلكردگان و فرهيختگان جامعه دارد، همواره مورد بغض و عناد حكومتهاي خودكامه چه در رژيم سابق و چه در دوران پس از انقلاب بوده است. به هر صورت شرايط سياسي منطقه و ايران كه مقداري انعطاف و تعديل در رفتار را از طرف حاكميت ميطلبد ناديده گرفته شده است.».
در مورد این سئوال که استقبال نيروهاي جوان از جبهه ملّي به چه گونه است و در حال حاضر اين قشر چه نقشي را در فعاليتهاي جبهه ملّي ايفا ميكند؟ دکتر موسویان جواب می دهد:
«تركيب جمعيتي ملّت ايران نشان ميدهد كه ملّت ايران كلا يك ملّت بسيار جوان است بطوريكه بيش از پنجاه درصد افراد جامعه را جوانان و نوجوانان زير ۲۵ سال تشكيل ميدهند. لذا اميد به اين نسل عظيم و جوان ميتواند بزرگترين اميد ملّت ايران تلقّي گردد. آن هم نسل جواني كه ترقّيخواه و تيزهوش و آينده نگر است. خوشبختانه بسياري از آگاهان نسل جوان و آنهايي كه سري در تاريخ معاصر ايران دارند، بسيار در جستجوي جبهة ملّي و شناخت آن و دانستن اصول اهداف و اعتقادات آن هستند ولي به علّت شرايط سياسي حاكم بر كشور و اختناق موجود كمتر امكان دسترسي به جبهة ملّي و شنيدن اصول اعتقادي آن و پيوستن به صفوف آن را پيدا ميكنند. فراموش نكنيد كه جبهة ملّي در شرايطي است كه امكان انتشار روزنامه ندارد، امكان داشتن يك محلّ تمركز يا محلّ تشكيلات ندارد، هيچ وسيله ارتباط جمعي در اختيار جبهة ملّي نيست و حتّي روزنامههاي مدّعي اصلاح طلبي حتّي از ذكر نام جبهة ملّي ايران هم در روزنامههاي خود خودداري ميكنند. بديهي است كه در يك شرايط سياسي مساعد و حتّي غير آزاد، گرايش وسيع جوانان ميهندوست و ترقّيخواه به جبهة ملّي آشكار خواهد گرديد. در جهان امروز و براي كلّيه ملّتها تنها راه سعادت و ترقّي و تعالي، متشكّل شدن نيروهاي مردمي در احزاب و سازمانهاي سياسي اصيل و آزاديخواه و پيشرو است و فقط از اين راه است كه مردم ميتوانند در سرنوشت كشور خويش مؤثّر واقع شوند و حاكميت ملّي را تحقّق بخشند و يك جامعة مدني واقعي را برپا نمايند. آنها كه با تحزّب و تكثّر جريانات سياسي مخالفند و مانع تشكّل مردم در سازمانهاي دلخواه و مورد پسند و سليقة خود ميشوند، دشمنان اصلي مردم ميباشند و بايد مانع اصلي در مسير توسعه و پيشرفت كشور شناخته شوند.»
دکتر موسویان دریکی از سخنرانی های خود گفته است:
«در جوامعي كه هنوز دموكراسي يا مردمسالاري نهادينه نشده كه متاسفانه اغلب كشورهاي جهان سوم اين چنين هستند ميتوان شهروندان اينگونه جامعهها را به ۳ گروه تقسيم كرد. دو اقليت كوچك و يك اكثريت بزرگ. دسته اول يك اقليت كوچك حاكم هستند كه هر چه ميخواهند ميكنند و واجد همه ظلمها و فسادها هستند ولي بهرتقدير حاكمند و قدرت را در دست دارند و حاضر به تسليم شدن به نظر اكثريت مردم و رها كردن قدرت نيستند. دسته دوم اكثريت بزرگي از مردم كه تابع حكومتند و در هر شرايطي زندگي ميكنند و جرأت و جسارت اينكه پاي پيش بگذارند و اعتراضي بكنند ندارند و در عين حالي كه با اقليت حاكم مخالفند ولي مخالفت خود را بروز نميدهند و فقط در شرايط خاص كه احساس كنند ديگر خطري وجود ندارد وبراي مخالفت خود هزينهاي نخواهند پرداخت مخالفت خود را آشكار ميكنند و اما دسته سوم يك اقليت كوچك ديگري است كه در مقابل حاكميت سكوت نميكند بلكه انتقاد و اعتراض و مبارزه دارد و در اين اعتراض زندگي خود و خانوادهاش را به مخاطره ميافكند اين دسته سوم از مردم، پيشتازان جامعه و آوانگاردها و در حقيقت قهرمانان مردم جامعه خويشند.»
دکتر موسویان صاحبنظري آگاه نسبت به مسائل سياسي و تحليلگري دانشمند و مبرز است. موسویان در بحث در مورد مسائل سياسي فوقالعاده دموكرات است و حتی با مخالفانش با ادب و نزاکت برخورد می کند. در مصاحبه با دویچه وله در مورد عدم شرکت در انتخابات به خانم کیواندخت قهاری می گوید:
«علت عدم شرکت ما در انتخابات این است که در حقیقت راه به ما نمیدهند برای ورود به صحنهی انتخابات. یعنی حاکمیت برای گروههای سیاسی دگراندیش و مخالف هیچ فرصتی و امکانی برای اینکه بتواند نظریات خودش را ابراز بکند و بتواند با مردم تماس داشته باشد، نداده است. اینکه یک روزنامهای که بتواند افکارش را منعکس بکند، در جامعه منتشر بکند ندارد. امکان اینکه بتواند مردم را دعوت بکند به یک گردهمایی و بهطور مستقیم مواضع خودش را به اطلاع افراد ملت ایران برساند ندارد. با توجه به این شرایط و با توجه به نبود آزادیها، که پیشزمینه برای انجام یک انتخابات آزاد است، در حقیقت ما امکان حضور در انتخابات را نداریم. صرف نظر از این مسایل، ما در ایران مواجه با یک انتخابات دو درجهای هستیم. نظارت استصوابی حقی است كه برای شورای نگهبان انتصاب شده قائل شدهاند، که بیاید در مورد كساني كه خواهان نمایندگي مجلس هستند، گزینش انجام بدهد و کسانی را که مایل به حضورشان نيستند رد صلاحیت بکند، و کنار بزند، و کسانی که وابستگان خود حاکمیت هستند اینها را تایید صلاحیت بکنند تا بتوانند در صحنهی انتخابات حضور پيدا بكنند. معياري برای انتخابکردن افرادی که مورد نظرش هست ندارد و انتخابات دموکراتیک نیست. و وقتی انتخابات یک چنین حالتی دارد، در حقیقت مردم باید بیایند و به تاییدشدگان حاکمیت رای بدهند. و این انتخابات کاملا از یک انتخابات دموکراتیک، معقول و متعارف در جهان به دور است. به این دلیل جبههی ملی ایران عدم حضور خودش را اعلام کرد.»
دکتر موسویان در پاسخ نسبت به کسانی که میگویند با عدم شرکت در انتخابات صحنه را برای دستراستیها و اصولگرایان خالی میگذارید. جواب می دهد:
«در حقیقت ما زیاد اختلافی بین این جناحهای حاکمیت ندیدهایم که حالا فرض بکنید آن کسانی که ادعای اصلاحطلبی دارند فرضا حمایت بشوند کاری انجام میدهند. ما در گذشته تجربهی مجلس ششم را داریم و دیدیم که آن مجلس هیچ کاری انجام نداد. روزنهای برای دگراندیشان و آزادیخواهان باز نکرد. بنابراین در حقیقت یک اتلاف وقت انجام داد آن جریان هشتساله.» و در جواب دویچه وله که سئوال میکند: چه شرایطی باید فراهم بشود به نظر شما تا بشود گفت که مردم دارند براستی از حق انتخابشان استفاده میکنند؟
دکتر حسین موسویان می گوید:
«آن شرایط واضح است. شرایطی که در تمام جوامع دموکراتیک برقرار است. احزاب آزادانه فعالیت میکنند. احزاب روزنامه دارند که نظریات خودشان را منتشر می کنند. احزاب میتوانند کاندیداهای خودشان را به مردم معرفی بکنند، مردم هم آزادانه به پای صندوق رای بروند. چنین شرایطی که فراهم باشد، البته جبهه ملی هم با کمال میل در انتخابات شرکت میکند. ولی متاسفانه به هیچوجه ما شاهد چنین شرایط دموکراتیکی در ایران نیستیم.»
جالب است که وقتی نام او را بدون موافقتش در بیانیه ای که بعنوان اعلام تاسیس جمعیتی بنام «همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر» در سایتهای اینترنتی انتشار می دهند به هموطنان اعلان می کند که:
«نام اینجانب جزو هیئت مؤسسین درج گردیده است. بدینوسیله به اطلاع هموطنان ارجمند میرسانم که اینجانب در تاسیس این جمعیت هیچگونه مشارکتی نداشته و ندارم و از آنجا که دموکراسی خواهی و دفاع از حقوق بشر و سایر اصول اعتقادی ذکر شده برای این جمعیت همان اصول اعتقادی جبهه ملی ایران است کلا نیازی به تاسیس چنین جمعیتی نمی بینم. اینجانب فقط و فقط عضو جبهه ملی ایران و تابع تصمیمات شورای مرکزی آن هستم.»
شایان یادآوری است که در روزهای اخیر برخی اشخاص غیرمسئول که اگرهم زمانی در جبهه ملی ایران در بعضی از ارگان های رهبری عضو بوده اند به علت رفتار و مواضعی که ماندن آنان در این ارگان ها را با اصول جبهه ملی ایران ناسازگار ساخته بود رسمأ کناره گیری خود از این ارگان ها را اعلام کردند، حال که رئیس هیئت اجرائی این سازمان در زندان بسر می برد از این فرصت استفاده کرده بدون هیچ مجوز، و برخلاف رسوم جاری در جبهه ملی ایران و سراسر دنیا، به نام جبهه ملی دست به مصاحبه می زنند و نظرات شخصی خود را بنام این سازمان نشر می دهند. ما مسئولیت این رویه ی نادرست را متوجه آن دستگاه های خبرپراکنی نیز می دانیم که بدون رعایت موازین خبررسانی صحیح کسانی را که مسئولیتی ندارند بدون تحقیق یا با تحقیقی ناقص و نارسا، بعنوان معرف و سخنگوی مواضع سازمانی ما مورد پرسش قرار داده از این راه سبب گمراهی شنوندگان و خوانندگان خود را فراهم می آورند.
ما امیدواریم که چنین اعمال خارج از عرفی تکرار نشود چه در غیر این صورت ناچار خواهیم شد مصاحبه شونده و مصاحبه کننده را با ذکر نام به عموم معرفی کرده بعلاوه شکایت اخلاقی و در صورت لزوم حقوقی خود از پخش کنندگان موضوعات خلاف واقع را نیز اعلام نماییم. هر خواننده ی ما اعم از موافق سیاسی یا مخالف تصدیق می کند که سوء استفاده از دربند بسر بردن یک مسئول عالی سازمانی، آنهم با سابقه ی جبهه ملی ایران، برای نشر اطلاعات نادرست درباره ی آن و معرفی اشخاص فاقذ صلاحیت تشکیلاتی به عموم برای کسب نظر او نه فقط خلاف موازین اولیه ی روزنامه نگاری و خبررسانی صحیح سیاسی، که بخصوص در شرایط سخت بحرانی کنونی برای آزادیخواهان دربند ایران عملی غیراخلاقی و حتی ناجوانمردانه بشمار می رود.
دوستان و بستگان و جبهه ملی ایران به بازداشت غیر قانونی دکتر موسویان رئیس هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران بشدت اعتراض دارند و خواستار آزادی ایشان می باشند.
دکتر پرویز داورپناه
۲۳ دیماه ۱۳۸۸ برابر ۱۳ ژانویه ۲۰۱۲
منبع:پژواک ایران