PEZHVAKEIRAN.COM وهم جاوندانگی
 

وهم جاوندانگی
مرتضی رضوان

انسان لمیده در تار

کهنه تنیده‌ی وهم جاودانگی

انسان مانده‌ی در به دردر

میان مرگ و زندگی

انسان قدیمی کهنه

تو! با خلق بهشت و دوزخ و خدا

به خویشتن وهم جاودانگی هدیه می‌کنی.

مرگ خویش را باور کن

جاودانگی

یعنی تداوم تو در آینده

و معنی تداوم تو

ساختن شیئی نوست

و شیئی نو

خلق هزار واژه‌ی تازه است

نگاه کن ببین

کتاب‌های آسمانی تو پر از واژه‌های تاریکِ کهنه است

واژه‌های روشن تازه کجاست

جاودانگی یعنی پیشکش حسی نو به آینده

مرا به گونه‌ی دیگر ببوس

برای من شعر تازه‌ای بخوان

ساز تن مرا با نوای دیگری بنواز

بوی نفرت اخلاق را دریاب

زیبایی را بفهم

هر کاری که خواستی بکن

این را بدان

عدل خدا

انجام کارهای نکرده‌ی توست به دست وهم

بهشت

سبزی آرزوهای به دل مانده تو است

دوزخ

آتش خشم ناتوانی توست در مقابل ظلم

جاودانگی تو برافراشتن پرچم آبی عدالت است برای آینده

نگاه منتظر مردم آینده را ببین

تو می‌میری

تمام می‌‌شوی

از دایره‌ی وهم بیرون آی

باور بکن به لحظه ‌های کوتاه زندگی

مرا رها ز تجربه‌های پوسیده‌ی گذشته‌ی خویش

به شیوه‌ای دگر

به باغ تجربه‌های تازه‌ی نوشگفته ببر

مرا به گونه ی دیگری ببوس  

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب مرتضی رضوان در سایت پژواک ایران