بحران حاکم و حاکمیت بحران
عباس منصوران

 

 بحران سیاسی کنونی حاکم در ایران که هم حکومت کنندگان و همْ حکومت شوندگان را در خود فروبرده، در نوع خود سرنوشت ساز و تاریخی است. سرنوشت ساز؛ هم برای جنبش کارگری- سوسیالیستی،‌ لایه‌های زیر ستم، گستره‌ی رنگارنگ اپوزیسیون، باندهای حاکم و نیز به‌نوبه‌ی خود برای جامعه‌ی جهانی. حکومتی که بنا به تناقض‌های ساختاری با مناسبات سرمایه‌داری خود ویژ‌ه‌ی ایران- که خود بحران زاست- از همان آغاز به‌‌ ضرورت سرمایه‌ جهانی در کنفرانس «گوادولوپ» به مهار جنبش مردمی و پرتاب شد و به قدرت سیاسی دست یافت، به‌خود می‌بالید که در هدایت و مدیریت بحران مهارت دارد، اکنون با باری سنگین تا خرخره در گِل فرو رفته است. حکومت باندها، آنچنان در گرداب فروپاشی افتاده که می‌داند این بار «این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست!»  در خیابان‌ها و کوچه و پشت‌بام، دانشگاه و آموزشگاه، فریاد «مرگ بر دیکتاتور»،‌ «مرگ بر خامنه‌ای»، «جمهوری اسلامی نمی‌‌خواهیم»...،‌ در سراسرایران، از تهران تا شیراز، اصفهان، اهواز، رشت و... بسان سرود انقلاب، حکومتیان را روان‌پریش‌تر کرده است. حکومت الله به الله اکبر خود نیز شلیک می‌کند و روزهای مقدس خویش را تعطیل. پایگاه اجتماعی و بقایای حکومت، نه تنها جدا شده، بلکه با اراده‌ای توانمندتر، رویاروی اراده‌ی‌ سرکوب دولت سرمایه، برای سرنگونی به خیابان‌ها آمده است و می‌آید. بخش بزرگی از روحانیت، حوزه‌ها، باندها‌ی اصلی و ستون‌های تشکیل دهنده‌ جمهوری اسلامی، نیز در برابر باند الیگارش سپاه قرار گرفته اند. اختلاف‌‌های درون باندی، خونین شده وآشتی ناپذیر به جنگ تن به تن جناح‌های حکومتی تبدیل شده است.

حکومت پادگانی امنیتی‌ها

درندگی، وقاحت، تجاوز دستجمعی به زنان و پسران، به اسیران، کشتار فرزندان جامعه، سرکوب کارگران، با فتوای شرعی، چهره‌ی‌نمای خامنه‌ای و احمدی نژادها و مزدورانی همانند لابی‌های برون مرزی ارزان آنها  در ردیف «دکتر هوشنگ امیراحمدی‌ها» شده است. بحران اقتصادی، هزینه‌ی نیروهای سرکوب، ‌آدمکشان، انرژی هسته‌ای و به طورکلی، بوروکراسی غرق در فساد و ماشین سرکوب، سیستم امنیتی و اطلاعاتی ... را در هم پیچیده است. کادرهای امنیتی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و سراسر دیوان‌سالاری فاسد دولتی دچار ریزش، پراکندگی، ‌سرپیچی، زندان، گریز از ایران، پیوستن به نیروهای مخالف ووو شده‌اند. نیروهایی که روزی، الگو و ارزش‌های حکومت اسلامی را تشکیل می‌دادند، از خانواده روح الله خمینی گرفته تا بهشتی،‌ مطهری، باکری‌ها و ... همه  و همه در برابر الیگارش سپاه قرار گرفته‌اند. دختران و زنان برخی از سران رژیم با طرد همدستان احمدی نژاد، پدران و همسران منفور خویش را  رها کرده و به افشاگری پرداخته‌‌اند. کردستان، بلوچستانَ، خوزستان، آذربایجان، سخت به صورت پادگان‌های نظامی و امنیتی درآمده‌اند. دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی، پادگان شده‌اند. حکومت قاتلان و ترور، تجاوز به زنان ومردان را به ارزش‌های حکومتی مذهبی خویش افزوده، و دارها به پا و گردن‌ها بر فراز دار کرده‌اند. گرسنگی و بی خانمانی، بیکاری و مرگ و اعتیاد و ویرانی و فروش کلیه و دختران و نوزادان، کودکان و زنان خیابانی،‌ خودکشی‌ و آسیب‌های روانی میلیون‌ها انسان ووو دست‌‌‌آورد حکومت اسلامی و مناسباتی هستند که دیگر نه تنها نزد تود‌ه‌های زودباور، که در بین گروه‌های حزب‌الله و حماس و مافیای روس نیز مشروعیت از دست داده و آینده‌ای در پیش روی ندارد. باند ولی فقیه دراختلاف و ائتلاف با باند مهدویون و مؤتلفه- این کثیف‌ترین دلالان بازار و پیشاسرمایه‌داری- از یک سو، سنگر به سنگر، باند اصلی رقیب الیگارش رفسنجانی را از قدرت سیاسی و اقتصادی دور کرده و از سوی دیگر با جامعه‌ای به پا خاسته و نیز افکار عمومی جهان رویاروی می‌باشند. اکنون یک کمیته‌‌ی امنیتی، ‌در بر‌گیرنده‌‌‌ی ‌وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، اطلاعات نیروهای انتظامی، اطلاعات بیت رهبری، ارتش و... سرنوشت حکومت اسلامی و سرمایه و جامعه را دردست دارند. اتاق فکرسیاسی- امنیتی، «شورای عالی امنیت ملی»، کادرهای مشورتی و مخفی و علنی حکومت امثال «رامین‌ها»، «مشاعی‌ها»، امیر احمدی‌ها، ولایتی‌ها، رهنمودهای پوتین ووو در برابر کنترل بحران، ناتوان مانده‌‌اند. هر اقدام حکومتِ بحران، با بحرانی دیگر و شکستی دیگر پیوند می‌خورد.

بحران جهانی

در عرصه ی خارجی، دنیای سرمایه‌داری گرفتار در بحران ساختاری، بامهلک‌ترین رکود، دهشتناک‌تر از بحران سال ۱۹۲۹ فرو رفته است. امکان برون رفت از این بحران ذاتی و ادواری، با بهره گیری تا کنونی از دو جنگ  جهان‌سوز، اما در این برهه، با جنگ جهانی، ناشدنی است. جنگ‌های،‌ داخلی، پراکنده و لوکال در سراسر جهان واپس نگه داشته شده، البته درائتلاف با بخش‌هایی از دولت‌های سرمایه‌های گلوبال، و همراه با ستیزهای جهانی اقتصادی با هم و همزمان تلاش برای مهار و سرکوب شورش گرسنگان در جهان به فلاکت کشیده شده،‌ از جمله ابزاری هستند برای رهایی از بحران و رکود فراگیر. در چنین شرایطی، انتقال خط تولید به تولید جنگ‌افزارها، و آنچه در راستای سرکوب و مهار جنبش‌ها کارساز می‌افتند، مانند شبکه‌های رسانه‌ای و سرگرمی‌‌های تلویزیونی و اینترنتی گرفته تا، ابزار شنود، پارازیت، و جاسوسی وماهواره‌‌ها .. همه و همه بحران مالی و اجتماعی برآمده از سرشت این مناسبات، راه‌کارهای گذرایی هستند برای انتقال بحران به فردا و نه حل همیشگی آن.  بحرانی که اکنون با اسپیکولایسون، یا قماربازی سهام، به اوج خود رسیده، جهان سرمایه را در نوردیده و شورش گرسنگان، بیکاران و کارگران شاغل و تولید کنندگان خرد،‌ تهی دستان و گرسنگان جهان را ویران‌گرانه‌تر شدت بخشیده است، اما این بحران رکود و مالی برای باندهای حاکم در ایران، بسانِ تیغ  دولبه‌ای هرآینه به گردن حکومت گران اسلامی نزدیک‌تر می‌شود و از سوی دیگر مجالی می‌‌دهد تا به توجیه تروریسم و تهدید شیعه‌ اتمی و اتم شیعی، بهانه‌ای باشند برای تشدید میلیتاریسم و تولیدات جنگی. در زوال لیبرالیسم اقتصادی،‌ مذهب بسان بمب‌ِ‌ باسیل سیاه زخم،‌ آخرین پرچم نجات مناسبات طبقاتی سرمایه را به دوش گرفته است.

دغدغه‌ی‌ «سبز موسوی»

میرحسین موسوی و «جنبش سبز» اهل بیتی که وی و همراهانش تبلیغ می‌کنند و خواهان آنند، همانگونه که در بیانیه‌‌های سیزده گانه وی به آشکارا برجستگی دارد، «حفظ ساختار» این نظام را وظیفه‌مند است. جلوگیری از «ساختار شکنی» نظامی که روبروی ما با پیشینه و سرشتی جنایت کارانه، سی سال با جنگ و نسل کشی و ویرانی ایستاده است- در یک کلام، نظام جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیش، نه کلمه کم! شاه‌ بیت روح‌الله خمینی در سال ۱۳۵۷ و نیز میرحسین موسوی در سال ۱۳۸۸ را واگویه می‌کند. کارنامه‌ی سی ساله‌ی این نظام، که میرحسین، نخست وزیر دوران جنگ و تثبیت‌ آن بود، چنان خونریز، فلاکت‌بار و شرم ‌تاریخ است که نیازی به مرور‌ش نیست. اکنون ساختار سیاسی این نظام درحال در هم شکستن است و موسوی و یارانش در تلاش ترمیم این زوال حتمی است. اختلاف موسوی‌ها، و باند خاتمی، ‌با الیگارش مهدویون، اختلاف در مدیریت همین «نظام» است. میرحسین از «مدیریت عقلایی» برای حفظ همین حکومت اسلامی با تمامی قانون اساسی،‌ ولایت فقیه، سپاه و مناسبات طبقاتی و استثماری‌اش و بازگشت به اصول دوران «امام راحل» و دوران جنگ و کوپونیسم جنگی و البته، هم نظر با احمدی‌نژادها در ضرورت انرژی هسته‌ای، سخن می‌گوید. در برابر وی و متحدین «خط سبز» وی، مهدویون که ولی فقیه را دور می‌زنند- هرچند آویزان به عبای آلوده‌ی وی تا اطلاع ثانوی- به خود «آقا امام منتظرشان مهدی» گزارش می‌دهند و رهنمود می‌گیرند. این باند انحصارگر قدرت و مراکز اقتصادی، تمامی سرچشمه‌های مالی، ارزش‌های افزوده از بهره‌کشیِ‌ نیروی کار وهستی جامعه، تنها حربه  در برابر فروپاشی و حفظ رانت و پورسانتاژ و استثمار و سرقت را دست‌یابی و به‌کارگیری انرژی هسته‌ای و ایدئولوژی می‌داند.

جنبش ضد استبدادی

جنبش ضد استبدادی، که میرحسین و موسوی و یارانش، طیف رنگارنگ سرمایه از سلطنت طلبان گرفته تا طیف توده‌ای-اکثریتی همیشه بسته به خیمه حکومت و ولایت، می‌کوشند تا‌آ‌ن‌را زیر نام «جنبش سبزی» به مرداب سرمایه بکشانندش، با خط سبز «حفظ ساختار نظام»، یک نیروی هم‌ردیف و همراستا نیست. این «جنبش سبز»، برخلاف «خط سبز» موسوی-خاتمی، ساختار شکن است و کل جمهوری اسلامی را سرنگون می‌خواهد، در حال صف بندی و جدایی و سازمان‌یابی خویش‌ است. علیرغم تلاش «همه با همی» میرحسین و همراهانش در پافشاری به غیر ضروری بودن سازمان، برنامه و ساختار سیاسی در این اعتراض تاریخی، نیروی مادی و اصلی این اعتراض، به سازمانیابی، خواست‌های سیاسی، و اقتصادی و اجتماعی خویش رویکرد دارد. خط سبز اسلامی میرحسین‌ها، به شیوه‌‌ی خمینی- اما با نوعی «مدرنیت»-‌ همان فریبِ کهنه‌ی «امام» را برای رسیدن به قدرت سیاسی- اقتصادی در پیش گرفته است و این را به آشکارا بر خلاف خاک پاشی جارچیان برون مرزی‌اش، در هر مجالی به زبان می‌آورند. راه‌سبز باند خاتمی- موسوی، راهی است که در صورت پیروزی برای سال‌های سال - با توجه به اخلال در حافظه تاریخی- به همان جهنم جمهوری اسلامی می‌انجامد. جنبش ضد استبدادی سبزِ سرنگونی طلب در حال ساختاریابی، هرچند متفاوت‌تر، اما بنا به قانون ذاتی و باز تولید سرمایه، استبداد دیگری را در زهدان دارد،‌ گیریم این بار با پسوند یا پیشوند «دمکراتیک»، «سکولار» و... این بخش از اکثریت جامعه، می‌تواند میرحسین وهمراهانش را درپی‌ خود بکشاند. همانگونه که کارکرد این گرایش، دراین پنج ماهه نشان داده است، روز به روز با فاصله‌گیری از مهار و انحراف، به نوعی از استقلال سیاسی رویکرد دارد. این خط، تداوم خواسته‌های «قانون مداری» شکست خورده‌ی مشروطیت در ۱۰۳ سال پیش است و به‌همان اندازه از حتی بورژوازی آتاتورک در ترکیه، واپس مانده‌تر. این بخش بدون بازتاب خواست‌‌های روزمره‌ و انسانی کارگران و تهی دستان شهر و روستا در شعارهای خویش- که با افسوس، کمتر به‌گوش می‌رسد- بدون اعلام همبستگی با جنبش کار و کارخانه ، بدون خواست آزادی فعالین جنبش کارگری از زندان‌، و پشتیبانی از نهادهای طبقاتی کارگران، بدون اعلام و پشتیبانی از خواست‌های زنان، آموزگاران، کودکان کار و بدون همبستگی با ملیت‌های سراسر ایران و خواست‌هایشان، نمی‌تواند از چنگ پوپولیسم و خطر تبدیل شدن به اسب ترووای سرمایه و سوم شخص‌هایی که سرنوشت‌اش را تعیین می کنند، ایمن باشد. 

ماتریالیسم تاریخی و قانون دیالکتیک تکامل انسان، بیانگر آن است که در مرداب سرمایه، جز با کشتی انقلاب کارگری- سوسیالیستی، نمی‌توان به کرانه‌ی رهایی رسید.

جنبش کارگری- سوسیالیستی

طبقه کار و جنبش سوسیالیستی در سراسر جهان با برخاستن از خاکستر سوسیالیسم آیینی و ایدئولوژیکی «سوسالیسم‌ موجود» نوع روسی و چینی و ورسیون‌های دیگر، روی‌کردی دیگر دارد. این نیروی اجتماعی، جهانی و سرنوشت ساز، با بحران نظری دست و پنجه نرم می‌کند و همانند «پرومته» بر می‌خیزد تا آتش و خرد زندگی بخش را برای انسان اسیر به ارمغان آورد و به انکار خدایان بایستد. کارگران و جنبش سوسیالیستی در پهنه‌‌ی جهان، در پیوند با دانش مبارزه طبقاتی، به دریافت فلسفی این خرد رهایی بخش، به خوانش کاپیتال و گروند ریسه، مانیفست و نگره‌ی انقلاب مارکس و انگلس، با نقد و کشف، ‌برای خود رهایی در هر بخش جغرافیایی از سرزمینی که برآمده، می‌شناسد و کارسازتر است، کوشنده‌ و سازمانگر این راه هستند. برای رهایی از اسارت، باید که  سرانجام  به‌رهایی بشر بیگانه از خویش و به ارزش‌های انسان نوعی و آزاد رسید.

رهروان راه سوسیالیسم و جنبش کارگری ایران تنها نیرویی است که می‌تواند در دستیابی با آگاهی طبقاتی، با دانش مبارزه طبقاتی،‌ با سازماندهی ساختارهای مناسب شورایی، شوراگرایانه در مراکز کار و تولید و برزن و دانشگاه و آموزشگاه، با خرد و مسئولیت‌پذیری و پی‌گیری انقلابی و با به کارگیری شرایط و موازین تلفیق فعالیت انقلابی مخفی و نیمه مخفی، به ساماندهی این بخش از جنبش اعتراضی بپردازد. تنها این نیروست که می‌تواند راهبری جنبش توده‌ای تا انقلاب سیاسی و تداوم آن و برقراری حاکمیت شوراها- نه حکومت حزبی یا ائتلاف احزاب و پارلمانتاریستی که سرانجامی جز سلطه‌ی استبداد طبقاتی نوع چینی و روسی و کره‌ای و کوبایی... نخواهد داشت-  جانفشانی و امید توده‌‌ها برای آزادی را تضمین کند .

عباس منصوران

۱۷ نوامبر ۲۰۰۹

a.mansouran@gmail.com

منبع:دیدگاه


عباس منصوران

فهرست مطالب عباس منصوران در سایت پژواک ایران 

*فراخوان دفتر روابط بین‌الملل حزب کمونیست ایران برای پشتیبانی از جنبش جاری در ایران  از خیزش ستمدیدگان برای نان، ‌کار،‌ آزادی! پشتیبانی کنیم [2022 May] 
*اورآسیا، دکترین دوگین و نئوتزاریسم پوتینی در جبهه‌ی اکراین  [2022 Mar] 
* جنبش آموزگاران و فرهنگیان و دانش آموزان، یک برآمد صنفی صِرف نیست  [2022 Jan] 
*از شوراگرایی تا شورا و اشاره به یک آسیب شناسی   [2021 Sep] 
*طرح امنیتی «پایپینگ» برای مهار اعتصاب سراسری کارگران  [2021 Jul] 
*در محکومیت اخلال در محاکمه‌ی یکی از عاملین کشتار ونسل کشی در ایران  [2021 Jul] 
* بخوان به نام کمون! به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد کمون پاریس!   [2021 Mar] 
* جعل تاریخ و جعل ماهیت و اهداف سیاهکل در خدمت نئولیبرالیسم   [2021 Mar] 
*از ناسیونالیسم تا دولت های شب پا تبیین ریشه های بحران از نگاه انحلال طلبان در رهبری خودبرگزیده ی کومه له  [2021 Mar] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل در ایران  زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(۲) [2021 Feb] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(1) [2021 Jan] 
*هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی   [2015 Jan] 
*اکراین جبهه اروپایی رویارویی دو بلوک سرمایه داری جهانی  [2014 Mar] 
*«غریبه ای به نام کتاب»  [2014 Feb] 
*بحران سازی هایی که هنوز هم نادیده گرفته می شوند  [2014 Feb] 
*بیعت در وحدت، در لانه ی کرکس ها  [2014 Jan] 
*لغو«اعدام» یا توهم زایی لغو  [2013 Dec] 
*آگاهی طبقاتی  [2013 Dec] 
*رفیق صدیقه حائری،زنی از گردان انقلاب   [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی  [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۲)  [2013 Nov] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۱)  [2013 Nov] 
*«خدایان نجاتم نمی‌دادند» (۱) حکومت ایران،‌ قاتل مجاهدین [2013 Sep] 
*استبداد حاکم بر سازمان مجاهدین  [2013 Jun] 
*تناقض‌های حکومت باندها و بمب‌ موعود عجله ‌فرجه  [2013 Jun] 
*اتحادیه های سنتی، بستری برای رفرمیسم  [2013 Mar] 
*اقدام مستقیم کارگران، گامی به‌سوی پالایش جنبش کارگری  [2013 Mar] 
* هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی  [2013 Feb] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (6)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (5)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۴)   [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۳)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۸)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (2)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۱)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری(۱۷)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۶)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۵)  [2012 Oct] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (14)  [2012 Oct] 
*آب را گل بکنید! علیه تریبونال دادخواهی   [2012 Sep] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۹)  [2012 Aug] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Jun] 
*پایان دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین ضرورت روی کرد طبقاتی پرولتاریا به سیاست (بخش دوم) [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 Apr] 
*آلترناتیوِ بازتولید فرهنگی استبداد شرقی و تقویم برهنگی ها  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی  [2012 Mar] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۴)  [2012 Feb] 
*حکومت یا دولت؟ هیاهوی انتخابات حکومتی تحریم، روی دیگر سکه‌ی ترمیم و شرکت  [2012 Feb] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۳)  [2012 Feb] 
*نظام بحران، بحران تحریم، بحران تغییر  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۲)  [2012 Jan] 
*در بیان کرکس ها و فداییان!  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۱)  [2012 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۳)  [2012 Jan] 
*آدونیس های زمینی، چکامه سرایان سوریه  [2011 Dec] 
*پرستو در باد، روایتی از مبارزه، عشق و بازنگری بینش چریکی  [2011 Nov] 
*گزارشی از مرگ کارگر گمنامی که در ۲۲ تیر ۱۳۷۸ به دست جنایت‌کاران جمهوری اسلامی کشته شد  [2011 Nov] 
*چشم‌انداز تغییر نظام در ایران و مداخله‌ی خارجی  [2011 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۱)  [2011 Oct] 
*بازگشایی مدارس و آموزشگاه‌ها  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۰)  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۹)  [2011 Aug] 
*یونان به چند پول می ارزد؟! بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷) [2011 Jun] 
* جنایت کشتار در اردوگاه اشرف، جنایت علیه بشریت است  [2011 Apr] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷)  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۶)  [2011 Mar] 
*اعتصاب سراسری کارگران، تنها سلاح در برابر نسل کشی  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری   [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۴)  [2011 Feb] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۳)  [2011 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۲)  [2011 Jan] 
*بحران ساختاری سرمایه‌ با خوانش مارکس (۱)  [2010 Dec] 
*یادِ بسیارانِ اسیر  [2010 Dec] 
*قتل‌های حکومتی و حکومت قاتل‌ها  [2010 Dec] 
*براي كشورما نمي‌شود خط فقر تعريف كرد   [2010 Nov] 
*از شهلا جاهد باید دفاع کرد  [2010 Nov] 
*کابوس نئوفاشیسم، ناسیونال مهدویسم  [2010 Aug] 
*دکترین شوک یا فاشیسم اقتصادی میلتون فریدمن (۱)  [2010 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۱۰)  [2010 Jul] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۹)  [2010 Jul] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۴) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 Jun] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۳)  [2010 Jun] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (2) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن  [2010 May] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۱) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 May] 
*نان و خون نه!‌ نان و گل سرخ!  [2010 May] 
*ضرورت سازمان‌یابی شوراهای بیکاران  [2010 Apr] 
*منافات حقوق بشر با حقوق انسان  [2010 Apr] 
*پیمان شوم و «روحانیت کمپرادور»  [2010 Mar] 
*تعیین حداقل دستمزد،‌ چالش شديد کار و سرمایه  [2010 Mar] 
*پیامی بر پیکر علی کروبی، با امضا کبود ومُهر ولایت  [2010 Feb] 
*برای کار ، نان و آزادی  [2010 Feb] 
*بودجه بحرانی و بحران زای حکومت نظامی ۸۹  [2010 Feb] 
*یاد سازمانده اعتصابات و جنبش شورایی نفتگران گرامی‌باد  [2010 Feb] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2010 Jan] 
*همصدایی هراسناکان قیام  [2010 Jan] 
*طبقه کارگر ایران، در سالی که گذشت  [2010 Jan] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Dec] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها(۷)  [2009 Dec] 
*۱۶ آذر، پیوستار اعتراض‌ و جنبش در پیوند  [2009 Dec] 
*قطعنامه چهارم شوراى حكام آژانس بين‌المللى انرژى اتمى و روانپریشی الیگارش‌مهدویون  [2009 Dec] 
*بحران حاکم و حاکمیت بحران   [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۶)  [2009 Nov] 
*هدف فوری و استقلال طبقاتی کارگران  [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۵)  [2009 Oct] 
*نشست وین گام دیگری در مرداب مشروعیت بخشی   [2009 Oct] 
*انرژی هسته‌ای، چماق ارتجاعی!  [2009 Oct] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۴)  [2009 Oct] 
*پیرامون شعارها  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۳)  [2009 Sep] 
*«سبد» سرکوب و راه‌کار حاکمیت کودتا  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۲)  [2009 Aug] 
*«نه زیستن، ‌نه مرگ»، «دوزخ روی زمین» و گزمه‌گان دوزخ  [2009 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Aug] 
*شکاف مرگ آور و کودتای باندهای حکومتی در برابر قیام حکومت شوندگان   [2009 Jun] 
*انتخاب متجاوز  [2009 May] 
*ایدئولوژی کشتار و تروریسم در غزه  [2009 Jan] 
*طرح موازی یک موضوع یا پنهان‌داشتن منبع و مرجع اشاره‌ای‌ به مقاله‌ «باور به معاد: ایمان به شکنجه» و کتاب «دوزخ روی زمین» [2008 Dec] 
*آسیب‌شناسی «هشدار» زرافشان  [2008 Nov] 
*محمود درویش قلب بیدار فلسطین   [2008 Aug] 
*این امیرحسین فطانت همان شکارچی دانشیان و گلسرخی‌ست؟  [2008 Jan]