حکومت وحشت خامنه ای و ايرانيان ذلت ناپذير
پرویز داورپناه
"ايرانی می ميرد، ذلت نمی پذيرد" از شعار مردم در تظاهرات مسالمت آميز بعد از کودتای انتخاباتی
بر ميهن عزيز ما چه می گذرد؟ غبار وحشت و غم سراسر جامعه را فراگرفته است. جغد شوم استبداد فردی در همه جا لانه گزيده و کبوتر سفيد صلح و آزادی در بند است.
ملت بزرگ ايران در سوگ بهترين فرزندان برومندش اشک می ريزد و از فاجعه سهمگينی که بعد از کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۸۸ روی داده به ماتم نشسته است. ولی با مقاومت و سرسختی پيگيرش در مقابل کودتاچيان ايستاده است.
کودتاچيان به معنويت جامعه صدمات سنگينی وارد آورده و ظرفيت مادی کشور را به نابودی کشانده اند. آنان با خشونت شديد به تظاهرات مسالمت آميز زنان و مردان يورش برده، با قتل و ضرب و شتم و دستگيری پسران و دختران غيور ايرانی در خيابانها فاجعه آفريدند و با تفتيش عقايد در سطح بسيار وسيع و بستن دهان مردم و تعطيل رسانه ها بطور شديد، قصد دارند وحشت سخت ترين دورانهای استالينی را بر مجموعه ی اقشارمعترض کشور مستولی سازند.
رفتار سبعانه و تجاوز به زنان و پسران و هتک حرمت آنان نمونه کامل سقوط و انحطاط بازهم بيشتر کشور در منجلاب بربريت و خشونت است. تاريخ چند هزار ساله اين سرزمين تا کنون چنين دارودسته ای قسی القلب و وحشی را بخود نديده است . پيداست که الگوی اينان جنايات فاشيسم هيتلری و استانينيسم بوده است ؛ نسل کشی ها و جنايات عليه بشريت در ساير نقاط جهان را مطالعه کنيد و ببينيد جز در آنگونه نظام ها در کجای دنيا با زندانيان سياسی چنين رفتاری شده است که امروزه زير لوای نظام وحشت اسلامی و به رهبری آيت الله خامنه ای با ايرانی می شود. استالين نيز خود را مظهر و تجسم کامل مارکسيسم و انقلاب بلشويکی ميدانست و برای اثبات اين ادعا، ديگر رهبران حزبی در کميته ی مرکزی و دفتر سياسی را اعدام و ميليون ها نفر را قربانی قصابی های "انقلابی" خود کرد!
همگان ديديم که چگونه برخی از نيروهای متجاسر به صورت سازمانيافته علاوه بر ايجاد رعب و وحشت و ضرب و جرح گسترده دانشجويان و جوانان بيگناه در کوی دانشگاه، خيابانهای تهران و برخی شهرستانها، به بازداشت غيرقانونی و نگهداری فرزندان عزيز اين آب و خاک در سوله های کهريزک و اماکن مخوف و نامناسب، هزاران نفر را در معرض شکنجه و آزارهای سخت وغيرقابل جبران جسمی و روانی قراردادند که در موارد عديدهاي، منتهی به شهادت و نقص عضو و معلوليت پيشرفته و سنگين شد و از اين طريق خواستند فضای رعب و وحشت، نه تنها برای افراد گرفتار و خانوادهها و نزديکان، بلکه برای کل جامعه فراهم آورند.
در سی سال گذشته اولين باری است که ملت ما بر نتيجه يک انتخابات تقلبی با اعتراضی چنين واضح دست رد می زند. و باز در سی سال گذشته نخستين باری است که کشورهای خارجی نيز مشروعيت نظام اسلامی را مورد ترديد قرار داده اند؛ و اين کمترين بهايی است که رهبر"حکومت کودتا" و نظام استبداد دينی بايد به ازاء تبهکاری های جديد خود بپردازد.
صدها نفر بسيجی و لباس شخصی به خوابگاه دانشجويان يورش بردند و قلب جوانان را با گلوله شکافتند و از پشت بام مسجد با يونيفرم مردم را به گلوله بستند و صدها نفر را در خانه و خيابان دستگير کردند و تا سر حد مرگ کتک زدند و چه فحاشی های زشتي که در حق آنها روا نداشتند. دهها نفر از کادر های سياسی جناح ديگر نظام و روزنامه نگاران را دستگير کرده ، دستبند زدند و همه را روانه زندانها و سلول های انفرادى کردند تا در شرايط سخت زندان به هرچه کودتاگران می خواهند اعتراف کنند!
چطور می شود ده ها نفر را در خيابان ها به گلوله بست و آنچه را که مردم با چشم خود ديده اند انکار کرد. ملت هوشمند ايران با قاطعيت و بدون رعب و هراس به عزل رهبر متقلب و نظام فاسد کمر بسته است، همان رهبری که برای حفظ قدرت خود دستور کشتار مردم را صادر کرد و برای ماندن در قدرت جان و آبرو و مال ايرانيان را در معرض تاراج قرارداد.
درد بزرگ خامنه ای و احمدی نژاد و تمام جنايت کارانی که با زبونی و بيچارگی در صدد تراشيدن بهانه هايی جديد برای جنايات خود هستند در وجود فاسد و ذهن بيمار آنهاست. "رهبر جمهوری اسلامی" ثابت کرده است که برای چند روز زمامداری بيشتر و حکومت مستبدانه بر مردم، ازهيچ وسيله و روش رذيلانه ای نمی گذرد.
اکنون شاهديم که سيد علی خامنه ای از جنايت های بشر در جهان شرق و غرب، هر آنچه را که بدترين بوده است، برگزيده و در دورانی که فاشيسم و هرگونه توتاليتاريسم در جهان در رديف نظام های سياه تاريخ طبقه بندی شده در اين کار دست جنايتکاران معروف جهان را در کشتار مردم بی دفاع از پشت بسته است.
شاهد جنايت روزانه رهبري، بهره بردن از لباس شخصی های ناآگاهی هم هست که در برابر چشم مردم و دوربين روزنامه نگاران حرفه ای و آماتور، وحشيانه از پشت بام ها و يا خيابان ها بر سر مخالفان غيرمسلح تيراندازی يا پس از ضرب و شتم دستگيرشدگان، جنايت خود را تکميل و در زير درختی يا کوچه ی بن بستی تير خلاص به مغز تظاهر کنندگان معترض خالی می کنند. آنان حتی در روز روشن دختر يک زندانی سياسی را در خيابان می ربايند و شب بعد او را با حالی پريشان در گورستان بهشت زهرا در تاريکی شب رها می سازند.
سياست "رهبر" بر اساس نظريهای است با عنوان ,النصر بالرعب,؛ يعنی پيروزی از طريق ايجاد ترس و وحشت در دل مخالفان. ولی پيام نسل جوان به حاكمان اين است كه ما از زور و زندان شما ترسی نداريم. برگذاری تجمعات و تظاهرات هم نشانگر نترسيدن از تهديدات ولی فقيه است. اين جوانان به زبانی می گويند: ما هم آمادهايم به زندان برويم. بيائيد ما را هم مانند ديگران به زندان ببريد. اين جنايتکاران و حاميانشان چه کم حافظه اند که برگذاری دادگاه های بين المللی جنايات جنگی و سياسی فراموش می کنند و چه کور دلند که عاقبت جنايتکارانی چون هيتلرها، گورينگ ها، ميلوزويچ ها يا پول پوت ها و صدام حسين ها را از ياد می برند.
البته اين فراموشی يا نادانی تنها نشانه ای از فهم و هوش ناقص تر آنان است نه برتری نسبت به اسلاف جناينتکارشان. دست کم اين حقيقت را نمی توان انکار کرد که اينان به نسبت ظرفيت سازماندهی و کشورداري، به ويژه در زمينه های اقتصاد، تعالی علمی جامعه ی خود، و خلاقيت فنی آن، برای کارآموزی نزد رهبران بلشويک و نازی هم کم اند و آنچه امکانات آينان را در ارتکاب جنايات از آن دو نظام محدود تر نگهداشته درست همين عدم توانايی های نيروی انساني، اقتصادي، علمي، فني، و بالاخره نظامی است. کار اينان درست مصداق شعر معروف شيخ اجل سعدی است که می فرمايد؛
آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی / يک شکم در آدمی نگذاشتی
گربه ی مسکين اگر پر داشتی / تخم گنجشگ از زمين برداشتی
خامنه اى و احمدی نژاد نه تنها در ديكتاتورى با استالين وهيتلر در يك رديف قرار مى گيرند بلكه عملكردشان چنان است كه اين دو ديكتاتور را پشت سر مى گذارند. اينان اگر از امکانات استالين وهيتلر برخورداربودند شکی نيست که مانند الگوی محبوب خود سراسر جهان را نيز به خاک و خون می کشيد.
اما در ايران، اکنون ديگر ترس مردم زائل شده است. كمتر كسی در ميان فعالان سياسی و دانشجويی است كه در حال حاضر، از ابزار رنگ و رو رفته و زنگ زده حاكمان يعنی زندان و شکنجه بترسد و به ويژه در ميان دانشجويان، بسياری آماده به ميدان آمدن و پرداخت بهای آزادی و حرمت ملت خويش اند.
شعار امروز دهها هزار تن ايرانی در روز قدس چنين است: ,زندان، تجاوز، ديگر اثر ندارد, و ,نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ايران,. و اين شعارها نشان ميدهد که جوانان از حکومت وحشت خامنه ای بيمی ندارند.
تنها راه عبور از شرايط پرخطر فعلی ايستادگی در برابر"رهبر" و دولت برآمده از کودتای انتخاباتی است. شکست سياست النصربالرعب زمانی رقم می خورد که بی هيچ واهمه ای از حقوق خود دفاع کنيم و به بهانه مصلحت سنجی عقب نشينی نکنيم. برای آزاد نمودن ايران عزيز از چنگال حکومت وحشت خامنه ای و بانيان ظلم و ستم به نام اسلام بايد تلاش کرد و تا پيروزی نهايی دمی آسوده نبود. ضروريترين مساله در شرايط کنونى حفظ روحيه مقاومت و مبارزه ی سياسى در برابر کسانى است که ميخواهند مردم را نا اميد ساخته از ميدان خارج کنند.
همه ما بايد با جريان عظيمى که به حرکت در آمده، خودآگاهى خود را بازيافته، به تشکيل و تقويت تشکلهاى مدنى و حضور در احزاب و گروههاى سياسى دموکرات و آزاديخواه بپردازيم.
اين حکومت وحشت اسلامى بايد با اعتراضى به مراتب گسترده تر از قبل و با انزواى کامل بين المللى از صفحه روزگار محو و نابود گردد.
دکتر پرويز داورپناه
۲۷ شهريور ۱٣٨٨ - ۱٨ سپتامبر ۲۰۰۹
منبع: يادداشت های روز ، سايت ديدگاه
منبع:دیدگاه