PEZHVAKEIRAN.COM خاوران را به مکانی برای تبليغ فعاليت های گروهی خود تبديل نکنيم!
 

خاوران را به مکانی برای تبليغ فعاليت های گروهی خود تبديل نکنيم!
منصوره بهکیش

نمی دانم چگونه قلم را روی کاغذ بياورم! برايم خيلی سخت و دردناک است که در اين شرايط خفقان و فشارهايی که هر روز جمهوری اسلامی به ما و مردم تحميل می کند، اينبار از خودمان بگويم.
هم خيلی خوشحالم و هم خيلی ناراحت، خوشحالم از اينکه امسال مراسم با آرامش و بدون حضور پليس و با استقبال تعداد زيادی از همراهان، حتی بيشتر از سال های قبل برگزار شد و نارارحتم از اينکه مراسم آن طوری که می توانست برگزار شود به دليل برخی مشکلات به خوبی برگزار نشد.
مسالۀ ای که خيلی مهم است و حتماً بايستی به آن توجه شود اينکه خاوران به هيچ گروه و دسته و سازمان و حزبی تعلق ندارد و نياز به ليدر هم ندارد.
ما خانواده های اعدام شدگان سالهاست که خون دل خورده ايم تا خاوران راحفظ کنيم. مراسم جمعی خاوران، متعلق به همه ماست و معمولاً بر روی کانال هايی برگزار می شود که عزيزان مان را به صورت دسته جمعی دفن کرده اند.
طبق معمول با مادر پناهی و مادر هاشم زاده راهی خاوران شديم. هميشه در راه راجع به مسايلی که طی اين سال ها اتفاق افتاده صحبت می کنيم. من نيز هميشه تشويق شان می کنم که از خاطرات شان بنويسند. مادر پناهی می گويد ديگر خسته شده ام بالاخره بايستی کاری کرد. وقتی به گل فروشی رسيديم و گل خريديم، احساس خوبی به من دست داد چون هر که را می ديديم آشنا بودند و اين يک شادی و شعفی در من ايجاد کرده بود. گويی به دنبايی وارد شده ايم که همه درد مشترک دارند و زبان هم را می فهمند و آنقدر با هم صميمی هستند که می توانند کوه را از جا بکنند. وقتی سوار ماشين شدم به مادران گفتم: در اين روزها احساس خوبی دارم چون می بينم که تنها نيستيم. مادر هاشم زاده گفت من هم به همين عشق زنده هستم و وقتی به خاوران می آيم جان تازه ای می گيرم و تا چند روز انرژی دارم. به خاوران رسيديم و طبق معمول هر يک به سراغ مکان هايی که برای عزيز خود نشان کرده ايم می رويم و گلی روی آن و روی عزيزان دور و بر می گذاريم، به گل ها آب می دهيم و آب و جارو می کنيم. سپس به سمت جايی که هر سال جمع می شويم می رويم، يعنی روی کانالی که در قطعه بالايی قرار گرفته است. تعداد زيادی از صبح زود آمده اند و هنوز هم دارند می آيند. امسال باز از سال قبل جمعيت بيشتری آمده اند و چهر هايی جديد که شايد تا به حال نيامده بودند و اين اميدی را در دل ما زنده می کند.
سمت چپ خاوران نيز تعدادی نوازننده جوان نشسته بودند که گويا از صبح مشغول نواختن بودند. به سمت کانال قطعۀ بالايی رفتيم. خيلی از عزيزان قبل از ما آمده بودند و آنجا را گل باران کرده بودند. عکس ها را به رديف کنار يکديگر گذاشتيم، فارغ از گروه و تشکيلات و بدون در نظر گرفتن پست های سازمانی هر يک. هر کسی عکس عزيز خود را هر جا که دوست داشته باشد می گذارد و هيچ محدوديتی و يا الويتی برای کسی وجود ندارد.
زهره تنکابنی سکوت داد و مادر لطفی طبق سنت هميشگی مراسم را شروع کرد ولی صدايش گرفته بود و بلندگو نيز همراهش نبود. گفت هر که می خواهد بيايد صحبت کند و يا شعری بخواند. آقای رييس دانا آمد و گفت گروهی نوازنده آن طرف نشسته اند و می توانيم مراسم را آنجا برگزار کنيم، من جلو رفتم و گفتم آقای رييس دانا دو دستگی ايجاد نکينم و داشتم حرفم را ادامه می دادم که ما يک ساعت برنامه را اينجا برگزار کنيم و سپس همگی به آنجا خواهيم آمد زيرا اين مکان ويژگی خاصی برای ما دارد که ايشان تاب مخالفت با پيشنهادشان را نياوردند و به شکلی نادرست جمع را ترک کردند. بالاخره مراسم شروع شد و چند نفر آمدند و شعر خواند، آقای جباری مطلبی و سپس شعری خواند، در حين برگزاری برنامه، نوازندگان در آن طرف شروع به نواختن کردند و در اين قسمت صدای کسی که داشت مطلب خودش را می خواند شنيده نمی شد. من رفتم و از نوازندگان خواهش کردم که حالا ننوازيد و بگذاريد برنامه آن طرف تمام شود چون صدا شنيده نمی شود و برنامه نيز به هم می ريزد که خواننده قبول کرد و گفت داشتيم تمرين می کرديم. برگشتم به قسمت برنامه. من نيز يک نوشته کوتاه که در پاسی از شب قبل نوشته بودم را با اين عنوان که « نه می بخشيم، نه فراموش می کنيم و نه می گذاريم تکرار شود » را خواندم. ژاله معينی نيز مطلبی در رابطه با فراموشی مطلبی خواند، برنامه در حال اجرا بود که باز نوازدگان شروع به نواختن کردند و ديديم که صدايی می آيد و گويا درگيری ايجاد شده است. همه بسيار ناراحت بوديم که هدف از اين کار چه بوده است؟ ظاهراً يک اختلاف شخصی بين افراد پيش آمده بود که نبايستی در اين مکان پيش می آمد. ولی دوستان در آن طرف برنامه را ادامه داده بودند و سپس سرود خوان شروع به راه پيمايی کردند، برخی از ما نيز به جمع خانواده ها ملحق شديم و خاوران را دور زديم و در نهايت نزد نوازندگان آمديم و ايستاديم و آنها نيز قطعاتی را نواختند و مراسم پايان گرفت. قطعاتی بسيار زيبايی می نواختند و برای جمع خوشايند بود ولی مساله اين بود که چرا با جمع هماهنگ نبودند و يا چرا محل استقرار خود را در محل ديگری انتخاب کرده بودند که باعث گسستگی جمعيت شود. البته می گفتند که گويا مشکل از نرسيدن سيم برق بوده است که تلاش شد اين کار انجام شود ولی اگر با درايت بيشتری از ابتدا اين کار انجام می شد می توانست نتايج بسيار خوبی داشته باشد.
خوشبختانه امسال پليس حضور نداشت و اين برای ما جای بسيار خوشحالی بود ولی برخورهای شخصی که پيش آمده بود و بی تجربگی و يا برخوردهای از موضع بالای برخی افراد که بسيار هم ادعا دارند، باعث شد که مراسم نه آنطور که شايسته و بايسته است برگزار شود. حال می خواهم کمی با دوستان صحبت کنم.

همراهان
اينبار روی سخنم با عزيزانی است که به خاوران می آيند و يا کسانی که علاقمندند به خاوران بيايند و بنا به دلاليل مختلف نمی توانند. ديروز جمعيت زيادی در خاوران گرد آمده بودند و اين حضور گسترده برای ما قوت قلبی بود که با کمک هم بتوانيم اين جا را حفظ کنيم. جمعيت بيشتر از سال های قبل بود. ولی امسال مراسم به خوبی برگزار نشد. دو دستگی ايجاد شده باعث شد که برنامه آن صفا و آرامش لازم را نداشته باشد. و خانواده ها با دلی چرکين به خانه بازگردند. برخی اعتراض می کردند که چرا می گذاريد فلانی بخواند، او توده ای است، آن يکی اکثريتی است، آن يکی راه کارگری است، ديگری اتحاديه است و آن يکی فلان و بهمان است. ولی متأسفانه اين را در نظر نمی گيريم که آدم ها را نبايستی بر اساس سازمان شان بررسی کنيم، اگر فردی که مطلب می خواند بخواهد در مورد سازمانش تبليغ کند، من هم معتقدم که حتماً بايستی جلوی او را گرفت ولی وقتی يک مطلب کلی خوانده می شود ديگر فرقی نمی کند چه کسی دارد آن را می خواند.
گزارشی در اينترنت ديدم که بسيار برآشفتم، چون اطلاعاتی بسيار نادرست در آن درج شده بود که حتماً بايستی با اين شيوۀ نگارش برخورد شود.
يک گزارش زمانی اثر خود را خواهد گذاشت که با واقعيت نزديک باشد و همچنين نويسنده نسبت به نوشتۀ خود مسئوليت داشته باشد. تيتر اين گزارش اين بود " مادران صلح آن جا را گل افشان کردند"، من تا جايی که می دانم مادران صلح تعدادی از زنان هستند که از شهريور امسال فعاليت شان را به صورت يک فروم در رابطه با دفاع از صلح و مخالفت با جنگ در راستای برنامه های حقوق بشر شروع کرده اند و فعاليت های آنها هيچ ربطی به خانواده های اعدام شدگان ندارد، البته تعدادی از خانواده ها عضو مادران صلح هستند ولی برگزاری مراسم خاوران اهداف خودش را دنبال می کند و وقتی می گوييم مادران صلح آن جا را گل افشان کردند يعنی موجوديت يک گروه را بر موجوديت آن جمع برتری داده ايم و با اين کار موجوديت اصلی آن جمع را زير سؤال برده ايم.

اين گزارش به نام دادخواهان روی اينترنت رفته است که مشخص نيست چه کسی آن را نوشته است و اخباری که در اين گزارش آمده است بسيار دور از واقعيت است، اول اينکه اساساً آقای زرافشان در اين روز در خاوران حضور نداشتند، دوم اينکه مادران صلح چه ربطی به مادران خانواده های اعدام شدگان دارند و سوم اينکه ذکر شده بود که مراسم بدون مشکل انجام شده است. هيچ اشکالی ندارد بگوييم که برنامه مان مشکل داشته است و اينبار اين مشکل به خودمان مربوط بود به منيت های خودمان، به روحیۀ گروه گرايی خودمان، به اينکه می خواهيم از خاوران سوء استفاده های گروهی بکنيم، به اينکه خاوران به هيچ گروه و دسته ای مربوط نيست.
ما خانواده ها به هيچ وجه نمی گذاريم که خاوران تبديل به يک عرصه تبليغاتی گروهی بشود. اين عزيزان همه به دست رژيم جمهوری اسلامی کشته شده اند، حال فرقی نمی کند که از چه گروه و دسته ای بوده اند. من با اطمينان می گويم که اگر ما بخواهيم نام سازمانی و يا گروهی و يا پرچمی را در اين جا بيافرازيم، به هويت اصلی خاوران صدمه می زنيم و آب به آسياب جمهوری اسلامی خواهيم ريخت.

منصوره بهکيش
۲۶/۱۲/۱۳۸۶

 
گزارش غیر واقعی دادخواهان کشتار ۶۷! از مراسم خاوران که در سایت‌های اینترنتی انتشار یافت.

مادران صلح خاوران را گل افشان کردند 

امروز به مناسبت نوروز، خانواده های جانباختگان، به همراه جمع کثیری از مردم، در گورستان خاوارن گرد هم آمدند.
حضور گسترده مردم، بخصوص جوانان، با دسته های گل، جلوه زیبای به این گلستان داده بود.
همه جا غرق گل بود، مادران جانباختگان، مادران بهترین فرزندان آفتاب، که *مدال صلح، به سینه نشانده اند، و این مدالها را با دلی آکنده از اندوه و درد، اما سری افراشته و مغرور، به حاضران خوش آمد می گفتند و با سبزه هائی که با یاد عزیزانشان کاشته بودند، آرامگاه آنان را سبزه باران و گل افشان کردند.
چه زیباست غرور و سرافرازیشان، و چه دلنشین است متانت و استواریشان. مراسم با یک دقیقه سکوت و خواندن قطعه شعری بمناسبت نوروز توسط یک از اعضای خانواده جانباختگان شروع شد و پس از آن چندین تن از اعضای این خانواده ها با خواندن شعر و مقاله مراسم را ادامه دادند.
آقای زرافشان هم با پیام تبریک به مناسبت روز زن سخن خود را آغاز نمود و یاد این جانباختگان را گرامیداشت.
عده ای از جوانان که از اعضای همین خانواده ها بودند، قطعات موسیقی زیبای نواختند و ترانه هائی به یاد آن عزیزان، که کمتر خاطره ای از آنها به ذهنشان مانده است، سرودند. فرزندان جانباختگان، با حضور فعال در گلزار، تمام لحطات در تلاش و تکاپو بودند تا این مراسم به نحو پسندیده ای برگزار شود. آنان با دقت، ظرافت و وسواس خاصی، گل و سبزه بر خاک می افشاندند و می نشاندند.
در این مراسم تقریبا هیچ مامور حکومتی حضور نداشت و مراسم به آرامی ادامه یافت، شکوه و عظمت آن بقدری بود که همه را تحت تاثیر قرار می داد. چندین مقاله و شعر خوانده شد و در پایان مراسم، به رسم همیشه، همگی با خواندن سرود، سرتاسر خاوران را، آنجائی که دلبندانشان آرامیده اند، گل باران کردند. حضور مادرانی که توسط نوه های خود کمک می شدند، تا بتوانند این مسیر را طی کنند، آمیخته از غرور و صلابت و پایمردی بود. آخر آنان برای حفظ این خاک مرارتها کشیده اند. خواهر یکی از این جانباختگان قطعه زیر را به مناسبت این روز در مراسم سروده است .
به مناسبت بیستمین نوروز
می خواهند تاریخ حماسه تان را فراموش کنیم
می خو اهند یادمان برود که از حلقه های یادبود همسرانتان هم گذشت نکر دند
لباسها، نو شته ها ،عکسها و وصیت نا مه ها یتان را هم ندادند
گویی بس نبود که پیکر بی جانتان را با آهک متلا شی کردند
می خو اهند ، استخوانهای شلاق خورده اتان را مخفی کنند
می خواهند تاریخ ، جسم بی نیاز به کفن تان را
که اندیشه ها ی سپید مصممش می کرد فراموش کنیم
می خواهند گلستان را گورستان کنند
پیراهن چهار خانه ، اندام استخوانی ، مو های سیاه ، سفید و جو گندمی
که از لابه لای دوغاب ماسه و آهک
با سیلاب های باران بیرون زده بود فراموش کنیم
و قار قار کلاغ های نفرینی تابستان 67 را بر فراز گلستان خاوران
بطری های فرو رفته در زمین آ هکین برای سیرابی چند ساعته ی گلهای گلستان
و عطش فرزندان مات ومبهوت تان را در آن بیابان بی آب و علف
که می گشتند تا به تکه زمینی حس یابند و بر آن سنگی نشان کنند و گور خیالی بابا را علامت بزنند
می خواهند این سند خاکی را از ما بگیرند
خاک پر از برکه و زر را
تا تبدیل به گورستانی عادی نمایند
آنها غافلند که ما نزدیکان به خون خفتگان گلستان تا زنده ایم
آ رزوی این رذالت را بر دل سیاه کور دلان باقی خواهیم نهاد
ما امسال را هم بهار با تجدید عهد با عزیزانمان شروع می کنیم و با درسی که از مقاومت ، شهامت و پایداریشان آ موخته ایم ، تا اثبات بی گناهیشان از پای نمی نشینیم
باشد که دیگر این جنایت ها در تاریخ تکرار نگردد
(* این مدالها بدلیل شرکت این مادران در انتشار قطعنامه صلح به آنان اهدا شده است.)
(*برکه و زر اشاره به شعر خاوران )
زنده باد آزادی ، زنده باد خاطره ی تابناک تمامی جانباختگان راه آزادی و دمکراسی

دادخواهان کشتار 67

جمعه 24 اسفند 1386 برابر 14 مارس 2008

منبع:پژواک ایران