دست آخر سور زد ! سرودهای تازه از هادی خرسندی
هادی خرسندی
اي عجب با ملت ما هرکسي پاسور زد ------ دست آخر سور زد
بر خلاف حکم بازي، سور خود با زور ------ دست آخر سور زد
آنکه ميگفتند اصلاً ناشي است و تازهکار------- نيز بيزاز از قمار
دستگرمي، سور اول را ز راه دور زد -------- دست آخر سور زد
بيبي دلهاي مردم، صيغه شد بهر طرف ------ آمد آقا از نجف
روز اول، دم ز آزادي و صلح و نور زد------ دست آخر سور زد
خلق احساساتي ما، دلزده از ماسبق -------- پشت هم دادش ورق
او پي حفظ تنوع، سور خود با زور زد ------ دست آخر سور زد
بعد ِ آقا، نوچههايش وارد بازي شدند ------ يک به يک راضي شدند
هريکي سوري مطابق با همان دستور زد ---- دست آخر سور زد
هفت خاج آورد آن شيخي که بار پسته و ثروتي شايسته داشت
ثروتش افزون شد و سوري که زد کيفور زد ------ دست آخر سور زد
شيخي آمد با عباي نازک و تور سفيد --------- حيله و مکرش جديد
خنده بر لب سور خود را با ادا و عور زد ------ دست آخر سور زد
شيخ توي حوزه و رمال در کنج دکان ------ مطمئن شد سورشان
حجت الاسلام قاري در کنار گور زد ------- دست آخر سور زد
هم گداي روضهخوان، هم "سيد صيغهبيار" --- سورشان شد برقرار
هم مقام رهبري زد، هم رئيس جمهور زد -------- دست آخر سور زد
تودهاي هم اين ميان با داس خود آمد جلو ------ گفت شد وقت درو
سور خود با عذر المأمورم و معذور زد------ دست آخر سور زد
الغرض، هرکس که آمد، چون امام اولي ------ سور زد بيمعطلي
پس دلش از بهر سور آخري هم شور زد ------ دست آخر سور زد
هاديا ديدي که هر ليلاج پست خالبار ------ کرد دستش را دراز
آس ما کش رفت و "دهلو خوشگله" را تور زد ---- دست آخر سور زد
چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۶
منبع:اصغرآقا